eitaa logo
آرشیوکنفرانس اتحادیه عماریون
13 دنبال‌کننده
13.3هزار عکس
371 ویدیو
592 فایل
💮در شــــام شــــوم خــــواص کـــــور نــور بصیــــــرت عمـــــــارم آرزوست💮 🌐#مجری_طرح_اتحاد_گروه های_ولایی 🇮🇷#عمــــــاریون_رهبـــــریم 🆔 @ammareyon 🚫#کپی برداری از #طراحی گپشن ها و#تنظیمات کنفرانس ها بدون اجازه مجاز نیست
مشاهده در ایتا
دانلود
─═┅═༅🍃🌒🍃༅═┅┅─ 🌒(8). تاسوعا روز حضرت عباس علیه السلام نامگذاری روز تاسوعا به نام حضرت عباس(ع) منشاء روایی ندارد. این نامگذاری به عرف و سنت مردم بر می‌گردد، مردم برای احترام به ابوالفضل(ع)، از روز تاسوعا به عنوان روز حضرت عباس یاد می‌کنند. هرچند که ایشان نیز همچون دیگر یاران حضرت در روز عاشورا به شهادت رسیده‌اند.   ➰🏴چگونگی شهادت حضرت عباس (ع) در روز عاشورا چون تشنگی بر حسین و یاران او سخت گشت، کودکان به امام (ع) شکوِه آوردند و از فرط عطش می‌نالیدند. عباس بن علی (ع) هنگامی که تنهایی امام حسین (ع) را مشاهده کرد، نزد او رفت و گفت: «آیا رخصت می‌دهی تا به میدان روم؟» ┄─┅═༅𖣔1⃣6⃣𖣔༅═┅─
─═┅═༅🍃🌒🍃༅═┅┅─ ➰🏴امام حسین (ع) گریه شدیدی کرد و آن گاه فرمود: «ای برادر! تو پرچمدار من هستی.» عباس گفت: «سینه‌ام تنگ شده و از زندگی خسته شده‌ام. می‌خواهم از این منافقان خونخواهی کنم.» ➰🏴امام حسین (ع) فرمود: «برای این کودکان کمی آب مهیا کن.» عباس به میدان رفت و سپاه کوفه را موعظه کرد و آنها را از عذاب خدا ترساند، ولی اثر نکرد. از این رو برگشت و ماجرا را به برادر گفت ➰🏴وقتی فریاد العطش کودکان را شنید، مشک و نیزه خود را بر گرفت و بر اسب سوار شد و به سوی فرات رفت. چهار هزار نفر از سپاه دشمن که بر فرات گمارده شده بودند او را محاصره کردند و هدف تیر قرار دادند. ┄─┅═༅𖣔1⃣7⃣𖣔༅═┅─
─═┅═༅🍃🌒🍃༅═┅┅─ ➰🏴عباس آنها را پراکنده کرد و هشتاد نفر از آنها را کشت تا وارد فرات شد. وقتی خواست مشتی آب بنوشد یاد تشنگی حسین و اهل بیت و کودکانش او را از نوشیدن آب باز داشت. آب را ریخت و مشک را از آب پر کرد و بر شانه راست خود انداخت و راهی خیمه‌ها شد. لشگر کوفه راه را بر او بستند و از هر طرف او را محاصره کردند. ➰🏴روز شهادت حضرت عباس عباس با آن‌ها پیکار می‌کرد و این رجز را می‌خواند: «هنگامی که مرگ فریاد زند، از مرگ هرگز نمی‌هراسم تا هنگام مقابله با شجاعان دشمن، آنان را با شمشیر به زیر افکنم. من نفس خود را نگهبان پسر پیامبر کرده‌ام. من عباسم که سقایی می‌کنم و در روز ملاقات بیم از مرگ ندارم ┄─┅═༅𖣔1⃣8⃣𖣔༅═┅─
─═┅═༅🍃🌒🍃༅═┅┅─ ➰🏴یکی از سپاهیان کوفه به نام «نوفل ازرق» دست راست او را از بدن جدا کرد. عباس (ع) مشک را بر دوش چپش نهاد و پرچم را به دست چپ گرفت و این رجز را خواند: «والله ان قطعتم یمینی انّی احامی ابداً عن دینی و نحن امام صادق الیقین نجل النبّی الطّاهر الامین»؛ (به خدا سوگند اگر دست راستم را جدا کردید، همواره حامی دینم خواهم بود و حامی امامی که در ایمانش صادق است و فرزند پیامبر امین است.» ➰🏴پس از مدتی یکی از سپاهیان کوفه که در پشت درخت خرما کمین کرده بود، با شمشیر مچ دست چپ او را جدا کرد. عباس (ع) مشک را به سینه خود چسباند و این رجز را خواند: «ای نفس! از کافران نهراس و به رحمت خدا شاد باش. اینان ستمگرانه دست چپم را قطع کردند. پروردگارا آن‌ها را به لهیب آتش بسوزان.» ┄─┅═༅𖣔1⃣9⃣𖣔༅═┅─
─═┅═༅🍃🌒🍃༅═┅┅─ ➰🏴پس مشک را به دندان گرفت. آن گاه تیری بر مشک خورد و آب‌های آن ریخت. اما پس از مدتی، تیری دیگر بر سینه مبارکش اصابت کرد. بعضی راویان گفته‌اند تیر بر چشمش نشست ➰🏴برخی نوشته‌اند عمودی آهنین بر فرق مبارکش زدند که از اسب بر زمین افتاد و فریاد بر آورد و امام (ع) را صدا زد. در روز عاشورا پس از آن که عمودی آهنین بر فرق مبارک عباس (ع) فرود آمد و او از اسب بر زمین افتاد و فریادزنان برادرش را صدا زد، ➰🏴امام حسین (ع) خود را بر بالینش رساند و با دیدن حال او فرمود: «اکنون کمرم شکست و راه چاره به رویم بسته شد.» و با دیدن چشم تیر خورده و تن در خون طپیده عباس بر روی زمین در کنار فرات، خم شد و در کنار او نشست و گریست تا عباس جان سپرد. ┄─┅═༅𖣔2⃣0⃣𖣔༅═┅─
─═┅═༅🍃🌒🍃༅═┅┅─ ➰💔حضرت سجاد (ع) هنگامی که برای تدفین شهدا به کربلا آمده بود، با این که به بنی ‏اسد اجازه داد در دفن شهیدان او را یاری کنند، ولی برای دفن امام حسین و حضرت عباس ‏علیه السلام به آنها اجازه مشارکت نداد، ➰💔وقتی پرسیدند تو تنها چگونه می‌‏توانی؟ فرمود: «ان معی من یعیننی‏» با من کسی هست که کمکم کند. (فرشتگان عالم غیب به یاریم می‌‏آیند.) مرقد مطهر حضرت ابوالفضل العباس در نزدیکی قبر برادرش امام حسین (ع) در کربلاست. ┄─┅═༅𖣔2⃣1⃣𖣔༅═┅─
─═┅═༅🍃🌒🍃༅═┅┅─ 📚 📘کافی:ج۴ ص ۱۷۴٫ 📓اعلام الوری :ج۱ ص۴۵۵٫ فیض العلام:ص۱۴۳٫بحار الانوار :ج۴۴ص۳۶۱٫ 📔از مدینه تا مدینه :ص۳۸۱_۳۸۲ 📙اعلام الوری:ج۱ ص۴۵۵٫فیض العلام:ص۱۴۶٫بحارالانوار :ج۴۴ص۳۹۲٫ 📗مناقب ابن شهر آشوب:ج۴ ص۱۰۷٫ 📕اعلام الوری :ج۱ ص۴۵۵٫فیض العلام:ص۱۴۶٫ 📘مناقب ابن شهر آشوب:ج۴ ص۱۰۷٫ ┄─┅═༅𖣔2⃣2⃣𖣔༅═┅─
─═┅═༅🍃🌒🍃༅═┅┅─ السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ و عَلَی الاَْرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللَّهِ [اَبَداً] ما بَقیتُ وَ بَقِیَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَ عَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَصْحابِ الْحُسَیْنِ پایان قسمت نهــم التماس دعا یا حسیــن ┄─┅═༅𖣔🌺𖣔༅═┅─ 🏴اتحادیه عماریون
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄ ⏰ساعت:15/00 📆تاریخ:98/06/19 🏴موضوع:(روز شمار وقایع دهه اول محــــــــرم) 📌اجرا:آتش به اختیار http://eitaa.com/joinchat/2148466699Cf7c0858440 ┄─┅═༅𖣔🌺𖣔༅═┅─ 🏴اتحادیه عماریون
‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄ حي علي البــــكاء حي عــــلي العــــزا في الماتم الحسين (ع) مظلوم الكربــــــلا ... 💔اللهم عجل لولیک الفرج💔 ┄─┅═༅𖣔🌺𖣔༅═┅─ 🏴اتحادیه عماریون
13980617_30247_128k.mp3
2.33M
─══༅🍃🌒🍃༅═┅─ 🏴 وقایع روز دهـــــــــم ماه محــــــرم الحـــــرام ┄─┅═༅𖣔🌺𖣔༅═┅─ 🏴اتحادیه عماریون
─══༅🍃🌒🍃༅═┅─ ▪وقایع روز دهـــــــــم ماه محــــــرم الحـــــرام 🏴{1}روز دهم محرم را عاشورا می‌خوانند؛ واژه‌ای که پیش از اسلام و در دوره جاهلی وجود نداشته است. حتی در کلام عرب غیر از «عاشوراء» کلمه‌ای بر وزن فاعولاء وجود ندارد. بعضی از واژه‌شناسان، عاشورا را کلمه‌ای عبرانی و عربی شده واژه عاشور دانسته‌اند. عاشورا در زبان عبری برای نامیدن روز دهم ماه تشری •ماه یهودی• به کار می‌رود. برخی روز عاشورا را سالگرد روزی می‌دانند که حضرت موسی دریای سرخ را شکافت و به همراه پیروانش از آن عبور کرد ┄─┅═༅𖣔1⃣𖣔༅═┅─
─═┅═༅🍃🌒🍃༅═┅┅─ 🏴{2}از امام باقر نقل شده که روزه در عاشورا قبل از واجب شدن روزه ماه رمضان معمول بوده، ولی پس از آن ترک شده است. با این حال همان‌گونه که در زیارت عاشورا آمده بنی‌امیه این روز را مبارک خواندند و اکنون برخی از اهل سنت نیز روزه گرفتن در این روز را مستحب می‌دانند. اما این روز برای شیعیان و بسیاری از اهل سنت و حتی پیروان ادیان غیراسلامی روز حزن و اندوه و سوگواری است. 🏴{3} قیام حضرت مهدی علیه السلام ▪به روایتی حضرت بقیه الله اعظم حجه بن الحسن العسکری ارواحنا فداه در این روز قیام خواهند کرد. ┄─┅═༅𖣔2⃣𖣔༅═┅─
─═┅═༅🍃🌒🍃༅═┅┅─ 🏴{3} در این روز در سال ۶۲-۶۳ ه ام سلمه همسر پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم از دنیا رحلت فرمود. نام او هند پدرش ابی امیه، مادرش عاتکه دختر عبدالمطلب بود. شوهر اول او پسر خاله اش ابو سلمه بن عبدالاسد بن مغیره بود. چون به شرف اسلام مشرف شد با همسرش ام سلمه به حبشه هجرت کردندو پس از بازگشت از حبشه بر اثر زخمی که در جنگ احد بر او وارد شده بود،بعد از مدتی شهید شد. 🌀سلمه، عمر ، زینب و دره، فرزندان او بودند؛ و عمر در جمیع جنگ های امیر المؤمنین علیه السلام شرکت کرد و مدتی از طرف آن حضرت والی بحرین بود. ┄─┅═༅𖣔3⃣𖣔༅═┅─
─═┅═༅🍃🌒🍃༅═┅┅─ 🌀بعد از اینکه عدّه ام سلمه در وفات شوهرش سر آمد، ابوبکر و عمر جداگانه به خواستگاری او رفتند، ولی ام سلمه اجابت نکرد. در سال چهارم هجری پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم از او خواستگاری کرد و ام سلمه قبول کرد ، و به فرزند خود عمر بن ابی سلمه گفت :عقد را جاری کن . 🌀عایشه وقتی دید پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم ام سلمه را به عقد خویش در آورد بسیار ناراحت شد، چه اینکه ام سلمه در جمال کم نظیر بود. عایشه به حفضه گفت:ام سلمه چقدر زیباست! او باور نکرد تا اینکه ام سلمه را دید.از همین جهت حسادت این دو با ام سلمه بسیار بود. 🌀ام سلمه فضایلی دارد که او را از دیگر همسران پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم-به جز خدیجه کبری سلام الله ممتاز کرده است: ┄─┅═༅𖣔4⃣𖣔༅═┅─
─═┅═༅🍃🌒🍃༅═┅┅─ 🌀بار ها ام سلمه عایشه را نصیحت می کرد در پیروی از علی بن ابی طالب علیه السلام ، ولی او نمی پذیرفت. فضایل ومناقب آن حضرت را برای عایشه می گفت ولی او قبول نمی کرد، تا اینکه پسرش عمر بن ابی سلمه را با نامه ای خدمت امیر المؤمنین علیه السلام فرستاد ودر آن خبر داد که عایشه به سوی بصره حرکت کرده است... 🌀ام سلمه شهادت داد که عایشه دشمن امیر المؤمنین علیه السلام است. 🌀ام سلمه شنید که یکی از آزاد شده هایش امیر المؤمنین علیه السلام را ناسزا گفته است. آن شخص را فرا خواند و آنقدر از فضایل و مناقب علی علیه السلام که از پیامبر شنیده بود برای آن شخص باز گو کرد ، تا او توبه نمود. 🌀ام سلمه حدیث "نحن معاشر النبیاء لانورث .."را -که ابوبکر آنرا به دروغ به رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم نسبت داد-تکذیب کرد. ┄─┅═༅𖣔5⃣𖣔༅═┅─
─═┅═༅🍃🌒🍃༅═┅┅─ 🌀هنگامی که امیر المؤمنین علیه السلام برای جنگ جمل حرکت کردند، پسرش عمر بن ابی سلمه را برای یاری آن حضرت فرستاد،و به آن حضرت پیغام داد:"اگر پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم همسرانش را به ملازمت خانه ها امر نفرموده بود می آمدم ودر نصرت ویاری شما کوتاهی نمی کرد 🌀بعد از رحلت خدیجه کبری سلام الله علیها مراقبت حضرت زهرا سلام الله علیها با فاطمه بنت اسد علیها السلام بود.بعد از رحلت فاطمه بنت اسد این مهم از طرف پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم به ام سلمه سپرده شد، و عایشه از این ماجرا بسیار خشمناک بود . ام سلمه می گفت:"مردم گمان می کنند من آموزگار فاطمه سلام الله علیها هستم ! بخدا سوگند آن حضرت آموزگار من است ." ┄─┅═༅𖣔6⃣𖣔༅═┅─
─═┅═༅🍃🌒🍃༅═┅┅─ 🌀هنگام حرکت امام حسین علیه السلام از مدینه به مکه ام سلمه آمد و خبر شهادت آن حضرت را که از پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم شنیده بود با اندوهی فراوان بازگو کرد. امام حسین علیه السلام محل شهادت و موضع دفن خود واصحابشان و... را به معجزه نشان دادند. سپس مقداری از آن خاک بقعه طیبه را به ام سلمه دادند و در نزد آن حضرت بود 🌀تا روز عاشورا که ام سلمه پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم را با حالتی گرد آلود و ژولیده مو در خواب دید، وعرض کرد:”یا رسول الله ، این چه حالت است که در شما می نگرم؟“فرمودند:”ای ام سلمه ، حسین مرا کشتند ودیشب برای او و اصحاب او قبر می کندم“ وقتی از خواب بیدار شد دید خاکی که پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم و امام حسین علیه السلام به او داده بودند به خون تازه تبدیل شده است. ┄─┅═༅𖣔7⃣𖣔༅═┅─
─═┅═༅🍃🌒🍃༅═┅┅─ 🏴{5} ▪(1).تنظیم صفوف سپاه امام حسین علیه السلام ▪(2).موعظه های امام حسین علیه السلام ▪(3).ندامت حربن یزید که از فرماندهان سپاه عمر سعد واز دلیر مردان عرب بود ▪(4).هجوم سراسری دشمن به سپاه امام حسین علیه السلام ▪(5).نبردهای انفرادی دشمن ▪(6).نماز ظهر عاشورا 🔘وقایع صبح تا غروب روز عاشورا 🏴طبق محاسبه مرحوم دکتر احمد بیرشک، واقعه کربلا به حساب گاه‌شماری شمسی روز  21 مهر سال 59 هجری شمسی بوده است. ┄─┅═༅𖣔8⃣𖣔༅═┅─
─═┅═༅🍃🌒🍃༅═┅┅─ ⏰ اذان صبح؛ 5:47 بامداد ⏰ امام حسین بعد از نماز صبح برای اصحابش، سخنرانی و آن‌ها را به صبر و جهاد دعوت کرد. طرف مقابل نیز نماز را به امامت عمر سعد خواند و بعد از نماز صبح به آرایش سپاه و استقرار نیرو مشغول شدند. ⏰ (6صبح) ⏰ امام حسین دستور داد تا اطراف خیمه‌ها خندق بکنند و آن را با خاربوته‌ها پر کنند تا بعد آن را آتش بزنند و مانع از حمله سپاه از پشت سر بشوند.   ⏰ 7 صبح ⏰ کمی بعد از طلوع آفتاب امام سوار بر شتری شد تا بهتر دیده شود. روبه‌روی سپاه کوفه رفت و با صدای بلند برای آن‌ها خطبه‌ای خواند. صفات و فضایل خودش و پدر و برادرش را یادآوری کرد و اینکه کوفیان به امام نامه نوشته‌اند. حتی چند نفر از سران سپاه کوفه را مخاطب قرار داد و از حجار بن ابجر و شبث ربعی پرسید که مگر آن‌ها او را دعوت نکرده‌اند؟ آن‌ها انکار کردند ┄─┅═༅𖣔9⃣𖣔༅═┅─
─═┅═༅🍃🌒🍃༅═┅┅─ ⏰ امام نامه‌هایشان را به طرف آن‌ها پرتاب و خدا را شکر کرد که حجت را بر آن‌ها تمام کرده است. یکی از سران جبهه مقابل از امام پرسید چرا حکم ابن‌زیاد را نمی‌پذیرد و آن‌ها را از ننگ مقابله با پسر پیامبر نمی‌رهاند؟ اینجا امام آن جمله معروف‌شان را فرمودند: «الا و ان الدعی بن الدعی قد رکز بین اثنتین بین السلة و الذلة و هیهات مناالذلة ... فرد پستی که پسر فرد پست دیگری است، من را بین کشته شدن و قبول ذلت مجبور کرده. ذلت از ما دور است.» سخنرانی امام حدوداً نیم ساعت طول کشیده است. ⏰ 8 صبح ⏰ چند نفر از اصحاب خطاب به کوفیان سخنان مشابه امام گفتند؛ ازجمله بُرَیر که «سید القرآء» •آقای قرآن‌خوان‌ها•ی کوفه بود و زهیربن قین. بعد از سخنان زهیر و بریر، امام فریاد معروف «هل من ناصر ینصرنی» را سر داد. چند نفری دچار تردید شدند؛ از جمله حُر و فرد دیگری به نام ابوالشعثا و دو برادر که در گذشته عضو خوارج بودند. ┄─┅═༅𖣔🔟𖣔༅═┅─
 ─═┅═༅🍃🌒🍃༅═┅┅─ ⏰ 9 صبح ⏰ شمر به عمر سعد پرخاش کرد که چرا این‌قدر تعلل می‌کند؟ عمر سعد نخستین تیر را به سمت سپاه امام رها کرد و خطاب به لشکریانش فریاد زد: «نزد عبیدالله شهادت بدهید که من اولین تیر را رها کردم.» بعد از انداختن تیر توسط عمر سعد، کماندارهای لشکر کوفه همگی با هم شروع به تیراندازی کردند. امام به یارانش فرمودند: «این‌ها نماینده این قوم هستند. برای مرگی که چاره‌ای جز پذیرش آن نیست، آماده شوید.» چند نفر از سپاه امام در این تیرباران کشته شدند. (تعداد شهدا در حمله اول 50 نفر ذکر شده است ⏰ 10 صبح ⏰ بعد از تیراندازی، «یسار»، غلام «زیاد بن ابیه» و «سالم» غلام عبیدالله ابن‌زیاد از لشکر کوفه برای نبرد تن به تن ابتدای جنگ بیرون آمدند. عبدالله بن عمیر اجازه نبرد خواست. امام‌حسین نگاهی به او کرد و فرمود: «به گمانم حریف کشنده‌ای باشی»؛ عبدالله آن دو نفر را کشت، البته انگشتان دست چپش قطع شد. ┄─┅═༅𖣔1⃣1⃣𖣔༅═┅─
─═┅═༅🍃🌒🍃༅═┅┅─ ⏰بعد از این نبرد تن به تن، حمله سراسری سپاه کوفه شروع شد. ابتدا حجار به جناح راست سپاه امام حسین حمله کرد؛ اما حبیب و یارانش در برابر او ایستادگی کردند. زانو به زمین زدند و با نیزه‌ها حمله را دفع کردند. همزمان شمر به جناح چپ سپاه امام‌ حمله برد. زهیر و یارانش به جنگ مهاجمان رفتند. خود شمر در این حمله زخم برداشت و بعد از عقب‌نشینی هر دو جناح کوفی، عمر سعد 500 تیرانداز فرستاد ⏰که دوباره سپاه امام را تیرباران کردند و در پی آن حملات، علاوه بر از پا درآمدن هر 23 اسب لشکریان امام تعدادی دیگر از اصحاب شهید شدند. الفتوح آن نفرات را 50 نفر و ابن‌شهرآشوب 38 نفر ذکر کرده است. اولین شهید، ابوالشعثا بود که هشت تیر انداخت و پنج نفر از دشمن را کشت. امام او را دعا کرد. گروهی از سپاه شمر خواستند از پشت سر به امام حمله کنند که زهیر و 10 نفر به آن‌ها حمله کردند. ┄─┅═༅𖣔1⃣2⃣𖣔༅═┅─
─═┅═༅🍃🌒🍃༅═┅┅─ ⏰ 11 صبح ⏰ بعد از این حملات، امام‌ دستور تک‌تک به میدان رفتن را به یاران داد. اصحاب با هم قرار گذاشتند تا زنده‌اند نگذارند کسی از بنی‌هاشم به میدان برود. یکی از نخستین کسانی که کشته شد، پیرمرد زاهد، جناب بریر بود. مسلم بن عوسجه بعد از او کشته شد. حبیب بر سر بالین او رفت و گفت کاش می‌توانستم وصیت‌های تو را اجرا کنم. مسلم با دست امام حسین را نشان داد و گفت: وصیت من این مرد است. یک بار هم هفت نفر از اصحاب امام‌ در محاصره واقع شدند، حضرت عباس محاصره آن‌ها را شکست و نجات‌شان داد. ⏰ اذان ظهر؛ ساعت 12:50 ⏰ حبیب بن مظاهر موقع اذان ظهر شهید شد، چون که نوشته‌اند امام خطاب به اصحاب گفت یکی برود با عمر سعد مذاکره بکند و بخواهد برای نماز ظهر جنگ را متوقف کنیم. یکی از لشکر کوفه صدا زد: «نماز شما قبول نمی‌شود.» حبیب به او گفت: «ای حمار! فکر می‌کنی نماز شما قبول می‌شود و نماز پسر پیامبر صلوات الله علیه قبول نمی‌شود؟» حصین تیغ کشید وراهی میدان شد،حبیب نیز اذان میدان گرفت وبر دشمن چیره شد،ولی دیگران به کمک حصین آمدند،وحبیب شهید شد ┄─┅═༅𖣔1⃣3⃣𖣔༅═┅─