مشکلِ دیوانه تنها یک بغل آرامش است ؛
از همینرو پیرهن برعکس بر تن میکند !
من آن درسم که روز ِامتحانش را نمیدانی ،
همان آهنگ ِزیبا که زبانش را نمیدانی .
من که شاعر نیستم، حتی دریغ از یک غزل!
یاد تو شاعر شده هر شب قلم برداشته..
دِهخُدا تجربهی عشق ندارد وَرنَه..
معنیِ مرگ و جُدایی به یقین هر دو یِکیست..
چشم عسل ، لب زعفران ، گیسو شبیه دستبافت
صادرات غیر نفتی انحصاراً دست توست