🍉
♦️زنی سه دختر داشت که هر سه ازدواج کرده بودند. یک روز تصمیم گرفت میزان علاقه ای که دامادهایش به او دارند را ارزیابی کند.
یکی از دامادها را به خانه اش دعوت کرد و در حالی که در کنار استخر قدم می زدند از قصد وانمود کرد که پایش لیز خورده و خود را درون استخر انداخت. دامادش فوراً شیرجه رفت توی آب و او را نجات داد.
فردا صبح یک ماشین پژو ٢٠٦ نو جلوی پارکینگ خانه داماد بود و روی شیشه اش نوشته بود: «متشکرم! از طرف مادر زنت»
زن همین کار را با داماد دومش هم کرد و این بار هم داماد فوراً شیرجه رفت توی آب و جان زن را نجات داد.
داماد دوم هم فردای آن روز یک ماشین پژو ٢٠٦ نو هدیه گرفت که روی شیشه اش نوشته بود: «متشکرم! از طرف مادر زنت»
نوبت به داماد آخری رسید.
زن باز هم همان صحنه را تکرار کرد و خود را به داخل استخر انداخت اما داماد از جایش تکان نخورد او پیش خود فکر کرد وقتش رسیده که این پیرزن از دنیا برود پس چرا من خودم را به خطر بیاندازم؟
همین طور ایستاد تا مادر زنش در آب غرق شد و مرد. فردا صبح یک ماشین بی ام و آخرین مدل جلوی پارکینگ خانه داماد سوم بود، که روی شیشه اش نوشته بود: «متشکرم! ازطرف پدر زنت».
U will Love Us @Postchi1
مراقب باش روزگار هلت میدهد
اما قرار نیست تو بیفتی
اگر خودت را به خداوند جهان
گره زده باشی، اوج می گیری
به خودش می رسی
مانند تاب...
U will Love Us @Postchi1
یه کارگردان وقتی پول نداشته باشه
هیچ بازیگری براش فیلم بازی نمیکنه
شماهم اگه یروز بی پول شدید
میتونیدبفهمید کیا تاحالا داشتن واستون
فیلم بازی میکردن و حالا دیگه حتی
فیلمم بازی نمیکنن واستون
U will Love Us @Postchi1
از مادری پرسیدند:
کدام فرزندت را بیشتر دوست داری؟
مادر گفت:
بیمارِ آنها را تا وقتیکه خوب شود،
غایب را تا وقتیکه بازگردد،
کوچکترین را تا وقتیکه بزرگ شود،
و همه آنها را تا وقتیکه بمیرم..
@Postchi1
🍉
♦️مردی ثروتمند در اتومبیل جدید و گران قیمت خود با سرعت فراوان از خیابان کم رفت و آمدی می گذشت .ناگهان از بین دو اتومبیل پارک شده در کنار خیابان، یک پسر بچه پاره آجری به سمت او پرتاب کرد. پاره آجر به اتومبیل او برخورد کرد. مرد پایش را روی ترمز گذاشت و سریع پیاده شد و دید که اتومبیلش صدمه زیادی دیده است. به طرف پسرک رفت تا او را به سختی تنبیه کند.
پسرک گریان، با تلاش فراوان بالاخره توانست توجه مرد را به سمت پیاده رو، جایی که برادر فلجش از روی صندلی چرخدار به زمین افتاده بود جلب کند.
پسرک گفت :
اینجا خیابان خلوتی است و به ندرت کسی از آن عبور می کند. هر چه منتظر ایستادم و از رانندگان کمک خواستم، کسی توجه نکرد. برادر بزرگم از روی صندلی چرخدارش به زمین افتاده و من زور کافی برای بلند کردنش ندارم، برای اینکه شما را متوقف کتم، ناچار شدم از این پاره آجر استفاده کنم!
مرد متاثر شد و به فکر فرو رفت... برادر پسرک را روی صندلی اش نشاند، سوار ماشینش شد و به راه افتاد.
در زندگی چنان با سرعت حرکت نکنید که دیگران مجبور شوند برای جلب توجه شما، پاره آجر به طرفتان پرتاب کنند! خدا در روح ما زمزمه می کند و با قلب ما حرف می زند. اما بعضی اوقات زمانی که ما وقت نداریم گوش کنیم، او مجبور می شود پاره آجری به سمت ما پرتاب کند!
U will Love Us @Postchi1
حرمت ها را نشکنیم
شاید روزی جایی به دلیلی مجبور باشیم به هم سلام کنیم
همیشه به اندازه یک سلام هم شده حرمت ها را نگه داریم...
U will Love Us @Postchi1
ﻫﯿﭻ ﻭﺭﺯﺷﯽ ﺑﺮﺍﯼ «ﻗﻠﺐ»
ﻣﻔﯿﺪ ﺗﺮ ﺍﺯ ﺧﻢ ﺷﺪﻥ
ﻭ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﺩﺳﺖ «اﻓﺘﺎﺩﮔﺎﻥ» ﻧﯿﺴﺖ
U will Love Us @Postchi1
پابلو اسکوبار مافیای مواد مخدر و ثروتمند ترین قاچاقچی تاریخ :
به اندازهای پول داشته که ماهانه بیش از ۲۵۰۰ دلار هزینهی کش پول های نقد خود میکرده است!
U will Love Us @Postchi1
🍉
دخترک از پدر پرسید:
پدر جان چه وقتی خوشحال میشی...؟
پدر گفت:
وقتی لبخند روی لبانت ببینم دختر قشنگم...
دخترک پرسید:
چه وقت رنج میبری؟
پدر آهی کشید گفت:
روزی که دست خالی به خانه برگردم دخترم!
دخترک گفت:
پدر جان دست خالی که آمدی من می خندم تا تو خوشحال شوی...!!
U will Love Us @Postchi1
دنیا مثل مادرت نیست
که ظهر سرش داد بزنى
و شب واسه شام صدات کنه
دنیا ولت میکنه تا از گشنگى بمیرى!
U will Love Us @Postchi1