eitaa logo
کانال بستجی♨️
8.4هزار دنبال‌کننده
543 عکس
16 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
مذكر بودن رو تولد مشخص ميكنه، مرد بودن رو سن و سال ، اما جنتلمن بودن يه انتخابه Join cultured @Postchi1
🍉 🔻دختردار که شدید روزی هزار بار در گوشش آهنگِ "یه دختر دارم شاه نداره" را بخوانید؛ اتاقش را پر کنید از خرس و قلب های شکلاتی؛ هرروز ببوسیدش و هرازگاهی حرفِ اول اسمش را با گلِ رز قرمز در جعبه ای بچینید... آنقدر مهم بودنش را تاکید کنید که خودش هم به این باور برسد؛ که فقط زمانی جنسِ مخالف را واردِ زندگی اش کند که آن بخش از نیازِ محبت های دخترانه اش را فقط او بتواند تامین کند متوجهید چه میگویم؟ حیف است احساس دختری را که با جان و دل بزرگش کرده اید؛ یک غریبه که هنوز از راه نرسیده با چند خرس و شکلات و پاستیل دست خورده کند... U ' ll love Us @Postchi1
@Postchi1 ♦️شخصی از عالمی پرسید: برای خوب بودن کدام روز بهتر است؟ عالم فرمود یک روز قبل از مرگ شخص حیران شد و گفت : ولی مرگ را هیچکس نمیداند! عالم فرمود، پس هر روز زندگی را روزِ آخر فکر کن و خوب باش شاید فردایی نباشد . U'll Love Us @Postchi1
همیشه قبل اینکه بخوای ناراحت بشی از چیزی ،از خودت بپرس : ممکنه این تو ۶ماه آینده هم مهم باشه؟ یه سال ؟ یا حتی ۵سال بعد؟ اگه جواب نه ئه ، بزارش کنار👊 U ' ll Love Us @Postchi1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ﺍﮔﺮمی خوﺍﻫﯽ ﺣﺎﻟﺖ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺧﻮﺏ ﺑﺎﺷﺪ ﺣﺎﻟﺖ ﺭﺍﺑﻪ ﺣﺎﻝ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﮔﺮﻩ ﻧﺰﻥ ﺧﯿﺎﻟﺖ ﺭﺍﺣﺖ ﺗﻮ ﮐﻪ ﺧﻮﺏ ﺑﺎﺷﯽ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﻫﻢ ﺣﺎﻟﺸﺎﻥ ﺧﻮﺏ ﺍﺳﺖ U will Love Us @Postchi1
🍉 ♦️مردی برای اصلاح سر و صورتش آرایشگاه رفت. در بین کار گفت و گوی جالبی بین آنها در گرفت. آنها در مورد مطالب مختلفی صحبت کردند. وقتی به موضوع خدا رسید آرایشگر گفت: «من باور نمی کنم که خدا وجود دارد.» مشتری پرسید: «چرا باور نمی کنی؟» آرایشگر جواب داد: «کافیست به خیابان بروی تا ببینی چرا خدا وجود ندارد؟ شما به من بگو اگر خدا وجود داشت این همه مریض می شدند؟ بچه های بی سرپرست پیدا می شد؟ اگر خدا وجود داشت درد و رنجی وجود داشت؟ نمی توانم خدای مهربانی را تصور کنم که اجازه دهد این همه درد و رنج و جود داشته باشد.» مشتری لحظه ای فکر کرد اما جوابی نداد چون نمی خواست جر و بحث کند. آرایشگر کارش را تمام کرد و مشتری از مغازه بیرون رفت. به محض اینکه از مغازه بیرون آمد مردی را دید با موهای بلند و کثیف و به هم تابیده و ریش اصلاح نکرده و ظاهرش هم کثیف و به هم ریخته بود. مشتری برگشت و دوباره وارد آرایشگاه شد و به آرایشگر گفت: «میدونی چیه! به نظر من آرایشگرها هم وجود ندارند.» آرایشگر گفت: «چرا چنین حرفی میزنی؟ من اینجا هستم. من آرایشگرم. همین الان موهای تو را کوتاه کردم.» مشتری با اعتراض گفت: «نه آرایشگرها وجود ندارند چون اگر وجود داشتند هیچکس مثل مردی که بیرون است با موهای بلند و کثیف و ریش اصلاح نکرده پیدا نمی شد.» آرایشگر گفت: «نه بابا! آرایشگرها وجود دارند موضوع این است که مردم به ما مراجعه نمی کنند.» مشتری تاکید کرد: «دقیقا نکته همین است. خدا وجود دارد. فقط مردم به او مراجعه نمی کنند و دنبالش نمی گردند. برای همین است که این همه درد و رنج در دنیا وجود دارد!» U ' ll Love Us @Postchi1
چگونه یک روز دلپذیر داشته باشید؟!” به غریبه ها لبخند بزنید بگویید ممنون از دیگران تمجید کنید خوب لباس بپوشید عطر بزنید بخندید برای آدمها آرزوی روزی خوش کنید U will Love Us @Postchi1
🍉 گذشته ی آدما مث خاکی می مونه که رو یه قالی کهنه و قدیمی نشسته. اینکه چوب دستت بگیری و هی بکوبی به اون قالی، فقط گردوخاکشو بلند می کنه و می فرسته ته حلقت و باعث آزار خودت میشه. گذشته ها و آدمای گذشته رو به حال خودشون بذارین. چون اگه قرار بود جایی تو زندگی شما داشته باشن الان پیشتون بودن . U will Love Us @Postchi1
اعتماد مث دومینو میمونه خیلی طول میکشه تا بچینیش ولی خراب کردنش فقط چند ثانیه س. U will Love Us @Postchi1
🍉 ♦️زنی سه دختر داشت که هر سه ازدواج کرده بودند. یک روز تصمیم گرفت میزان علاقه ای که دامادهایش به او دارند را ارزیابی کند. یکی از دامادها را به خانه اش دعوت کرد و در حالی که در کنار استخر قدم می زدند از قصد وانمود کرد که پایش لیز خورده و خود را درون استخر انداخت. دامادش فوراً شیرجه رفت توی آب و او را نجات داد. فردا صبح یک ماشین پژو ٢٠٦ نو جلوی پارکینگ خانه داماد بود و روی شیشه اش نوشته بود: «متشکرم! از طرف مادر زنت» زن همین کار را با داماد دومش هم کرد و این بار هم داماد فوراً شیرجه رفت توی آب و جان زن را نجات داد. داماد دوم هم فردای آن روز یک ماشین پژو ٢٠٦ نو هدیه گرفت که روی شیشه اش نوشته بود: «متشکرم! از طرف مادر زنت» نوبت به داماد آخری رسید. زن باز هم همان صحنه را تکرار کرد و خود را به داخل استخر انداخت اما داماد از جایش تکان نخورد او پیش خود فکر کرد وقتش رسیده که این پیرزن از دنیا برود پس چرا من خودم را به خطر بیاندازم؟ همین طور ایستاد تا مادر زنش در آب غرق شد و مرد. فردا صبح یک ماشین بی ام ‌و آخرین مدل جلوی پارکینگ خانه داماد سوم بود، که روی شیشه اش نوشته بود: «متشکرم! ازطرف پدر زنت». U will Love Us @Postchi1
مراقب باش روزگار هلت میدهد اما قرار نیست تو بیفتی اگر خودت را به خداوند جهان گره زده باشی، اوج می گیری به خودش می رسی مانند تاب... U will Love Us @Postchi1