📖 رمان «جان شیعه، اهل سنت... عاشقانه ای برای مسلمانان»
🖋 قسمت دویست و هشتاد و ششم
سخنان بعد از نماز مغرب امام جماعت، معطوف به ظهور فتنه داعش در عراق بود که همین ده روز پیش، اعضای این لشگر شیطانی هزار و هفتصد نفر از دانشجویان یک دانشکده نظامی را به جرم همکاری با دولت عراق، به طور دسته جمعی اعدام کرده بودند. شیخ محمد به طور قاطع از حکم جهاد آیت الله سیستانی برای مبارزه با داعش حمایت میکرد و خبر داد که علمای اهل سنت عراق از جمله رئیس مجمع علمای اهل تسنن عراق هم قاطعانه از این حکم جهاد پشتیبانی کرده و از مردم خواستهاند که برای دفاع از هویت ملی خود، قیام کنند و چه تجلی با شکوهی بود که ماشین جنگی داعش به طمع تفرقه بین مسلمانان عراق و متلاشی کردن این کشور به حرکت در آمده و حالا شیعه و سُنی، دست در دست هم، برای در هم شکستن این فتنه پیچیده تکفیری به پا خاسته بودند. درست مثل من و مجید که نوریه به اتهام تکفیر، کمر به جدایی ما بسته بود و معجزه عشق کاری کرد که من و مجید بیش از هر زمان دیگری به هم نزدیک شده و کمتر از گذشته به تفاوتهای مذهبیمان فکر کنیم.
از مسجد که بیرون آمدم، مجید را دیدم که به انتظارم مقابل در ایستاده و مثل همیشه به رویم میخندد. کنارش که رسیدم، اشارهای به موبایل در دستش کرد و خبر داد: «عبدالله زنگ زده بود. گفت اومده درِ خونه، منتظره برگردیم!» با هم حرکت کردیم و من همزمان سؤالم را پرسیدم: «کاری داشت؟» شانه بالا انداخت و جواب داد: «نمیدونم، حرفی که نزد.» ولی دلش جای دیگری بود که در دنیای خودش غرق شد تا من صدایش زدم: «مجید!» با همان حس و حالی که نگاهش را با خودش بُرده بود، به سمتم صورت چرخاند تا سؤال کنم: «به چی فکر میکنی؟» و دل بیریای او، صادقانه پاسخ داد: «به تو!» و در برابر نگاه متعجبم، با لبخندی لبریز متانت شروع کرد: «الهه جان! داشتم فکر میکردم این یک ماهی که اومدیم تو این خونه، شرایط زندگی تو خیلی عوض شده! خُب شاید قبلاً تو اینهمه مراسم دعا و جشن و عزاداری شرکت نمیکردی، ولی خُب حالا به هر مناسبتی تو این خونه یه مجلسی هست و تو هم خواه ناخواه در جریان خیلی چیزها قرار میگیری!» نمیدانستم چه میخواهد بگوید و خبر نداشتم حالا او هوایی شده تا بساط تبلیغ تشیع به پا کند که نگاهم کرد و حرف دلش را زد: «حالا نظرت چیه؟» نگاهم را از چشمان مشتاق و منتظرش برداشتم که نمیخواستم بفهمد دیگر آنچنان مخالفتی با عشقبازیهای شیعیانهاش ندارم و او مثل اینکه به لرزیدن پای اعتقادم شک کرده باشد، سؤال کرد: «مثلاً تا حالا نشده احساس کنی که دلت میخواد با امام حسین (علیهالسلام) درد دل کنی؟» و نمیدانم چرا نگاه دلم را به سوی امام حسین (علیهالسلام) کشید و شاید چون همیشه محرم دردهای دلش در کربلا بود، احساس میکرد اگر حسی دل مرا بُرده باشد، عشق امام حسین (علیهالسلام) است و من هنوز هم نمیتوانستم با کسی که هرگز او را ندیده و قرنها پیش از این دنیا رفته و حتی مزارش کیلومترها با من فاصله دارد، ارتباطی قلبی برقرار کنم که با صدایی سرد و بیروح، به سؤال سراپا عشق و احساسش دست رد زدم: «نه!»
❤️.
I #رمان_جان_شیعه_اهل_سنت
برای مشاهده قسمت های قبل روی👆# بزنید
┄═🌼💠🌷💠🦋💠🌸💠🌼═┄
برایعضویت و دسترسی به صوت تمام ادعیه ومناجاتهادر«ایتا»از👇واردشوید
🌍 https://eitaa.com/joinchat/4293591059Cbf2d1beda7
هدایت شده از ادعیه و مناجات صوتی 🎧 زیارت عاشورا دعای کمیل عهد توسل ندبه عرفه امین الله حدیث کسا آل یاسین امام زمان
زیارتپیامبر(ص)روزشنبه۩فانی.mp3
3.24M
زیارت پیامبرﷺ روز شنبه
أشهدأن لاإله إلاالله وحده لا شريك له
وأشهد أنك رسوله
و أنك محمدبن عبدالله
وأشهد أنك قد بلغت رسالات ربك
ونصحت لأمتك
وجاهدت في سبيل الله
بالحكمة والموعظة الحسنة
و أديت الذي عليك من الحق
و أنك قد رؤفت بالمؤمنين
وغلظت على الكافرين
وعبدت الله مخلصا حتى أتاك اليقين
فبلغ الله بك أشرف محل المكرمين
الحمدلله الذي استنقذنا بك من الشرك والضلال
اللهم صل على محمدو آله
واجعل صلواتك وصلوات ملائكتك
وأنبيائك والمرسلين وعبادك الصالحين
وأهل السماوات والأرضين
و من سبح لك يارب العالمين
من الأولين والآخرين على محمد عبدك و رسولك و نبيك و أمينك و نجيبك و حبيبك و صفيك و صفوتك و خاصتك و خالصتك و خيرتك من خلقك
و أعطه الفضل والفضيلة والوسيلة والدرجة الرفيعة و ابعثه مقاما محمودا يغبطه به الأولون والآخرون
اللهم إنك قلت و لو أنهم إذ ظلموا أنفسهم جاءوك فاستغفروا الله
و استغفر لهم الرسول
لوجدوا الله توابا رحيما
إلهي فقد أتيت نبيك مستغفرا
تائبا من ذنوبي فصل على محمدو آله
و اغفرها لي
ياسيدنا أتوجه بك و بأهل بيتك
إلى الله تعالى ربك و ربي ليغفر لي
پس سه مرتبه بگو
انا لله و انا الیه راجعون
أصبنا بك يا حبيب قلوبنا فما أعظم المصيبة بك حيث انقطع عنا الوحي
وحيث فقدناك فإنا لله و إنا إليه راجعون
ياسيدنا يارسول الله صلوات الله عليك وعلى آل بيتك الطاهرين
هذا يوم السبت و هو يومك و أنا فيه ضيفك و جارك فأضفني و أجرني
فإنك كريمٌ تحب الضيافة ومأمورٌ بالإجارة
فأضفني و أحسن ضيافتي
و أجرنا و أحسن إجارتنا
بمنزلة الله عندك و عند آل بيتك
وبمنزلتهم عنده وبما استودعكم من علمه فإنه أكرم الأكرمين
@ppt_doa
هدایت شده از ادعیه و مناجات صوتی 🎧 زیارت عاشورا دعای کمیل عهد توسل ندبه عرفه امین الله حدیث کسا آل یاسین امام زمان
دعایروزشنبه۩سماواتی.mp3
1.28M
📆 دعای روز شنبه
🎙 با صدای حاج مهدی سماواتی
لینک دسترسی به متن و ترجمه دعا👇
✅ eitaa.com/ppt_doa/19200
56BitR📀2MB⏰Time=2:56
┄═🌼💠🌷💠🦋💠🌸💠🌼═┄
برایعضویت و دسترسی به صوت تمام ادعیه ومناجاتهادر«ایتا»از👇واردشوید
🌍 https://eitaa.com/joinchat/4293591059Cbf2d1beda7
تنبلی و بی حوصلگی 28.mp3
11.82M
#تنبلی_و_بی_حوصلگی ۲۸
#استاد_شجاعی 🎤
⭕️عدم هماهنگی بین دل و عقل،
انسان رو به شک و تردید میندازه!
و
شک و تردید، انسان رو به تنبلی و بی حوصلگی سوق میده!