ای فرزند آدم!
خودت را محو عبادت من کن،
تا قلبت❤️ را پر از بی نیازی کنم...
@profile_ziba
یڪ لحظه نخور حسرت آنرا که نداری❤️
راضے به همین چند قلم «مال» خودت باش💜
دنبال«کسی»باش که دنبال تو باشد❤️
اینگونه اگر نیست٬ دنبال «خودت» باش💜
صد سال اگر زنده بمانے گذرانی❤️
پس شاکر هر لحظه و هر سال خودت باش💜
@profile_zibs
نميفهمم؟
آدمها چطورى ميتونن با خودشون
خوب باشن...
وقتى ميدونن؛
احساس يكى رو نابود كردن...!!!
@profile_ziba
يادتان باشد🌺
وقتى خورشيد ميدرخشد
هر كس ميتواند💕
دوستتان داشته باشد!
در طوفان است كه🌺
متوجه ميشويد
چه كسى به💕
شما علاقه دارد...
🌱🌸
@profile_ziba
گمان میکنم هر آدمی
باید پشت پنجره اتاقش،
یک گلدان گل شمعدانی داشته باشد
که هر بار گلهایش خشک میشود
و دوباره گل میدهد،
یادش بیفتد که روزهای غم هم به پایان میرسند
@profile_ziba
دلی را نشکن ...
شاید خانه " خدا " باشد
کسی را تحقیر مکن
شاید محبوب " خدا " باشد
از هیچ غمی ناله نکن
شاید امتحانی از سوی " خدا " باشد
@profile_ziba
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یک روز پراز آرامش
یک دل بی ریاو بی غصه
یک زندگی عاشقانه
یک نگاه پراز مهر
ویک خوشی ازته دل!🎊
نصیب لحظه هاتون
صبحتون تون شادوپراز
یهوی های قشنگ🌴🎈
الهی به امید تو
بسم الله الرحمن الرحیم
@profile_ziba
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گاهی دلشکستگی ها
باعث میشوند تا تکانی بخوریم
و بیدار شویم و به ما کمک میکنند بفهمیم چقدر ارزشمان
بیشتر از چیزی است
که به آن رضایت داده بودیم...
@profile_ziba
عاقبت برصیصای عابد :
در بنی اسرائیل عابدی بود بنام «برصیصا» که مدت درازی از عمر خود را به عبادت و بندگی گذرانیده بود و کار او بجایی رسید که مریضها و دیوانگان به دعای وی بهبودی و شفا پیدا می کردند.
اتفاقاً دختری از خانواده ای بزرگ، دیوانه شد و برادرانش او را به نزد همان عابد نامبرده آوردند و خواهر را درمحل عبادت عابد گذاشتند و خود برگشتند تا شاید بر اثر دعای او خوب شود.
شیطان از این فرصت استفاده کرده و پیوسته برصیصا را وسوسه نموده و جمال زن را در مقابل وی جلوه می داد.
بالاخره عابد نتوانست خود را حفظ کند و با آن زن زنا کرد و زن از آن عابد آبستن شد.
برصیصا بر اثر وسوسه های شیطان از ترس آنکه مبادا رسوا شود او را کشت و دفن کرد.
شیطان بعد از این پیش آمد به نزد یکی از برادران او رفت و داستان عابد را مفصلاً شرح داد و محل دفن خواهر آنها را نیز نشان داد.
وقتی برادرها از این پیش آمد ناگوار اطلاع یافتند نتیجه این شد که مردم شهر نیز تمامی باخبر باشند و شدند و این خبر به سلطان شهر رسید.
سلطان با عده ای نزد عابد رفت و از جریان جویا شد و برصیصا که چاره ای جز اعتراف نداشت به تمام کردار خود اقرار کرد.
پس سلطان دستور اعدام وی را صادر کرد. همین که او را بالای چوبه دار بردند شیطان بصورت مردی بنزدش آمده و گفت: «آن کسی که تو را به این ورطه انداخت من بودم اینک اگر نجات می خواهی باید اطاعت مرا بنمائی.»
عابد پرسید: «چکار باید بکنم؟»
شیطان گفت: «یک مرتبه مرا سجده کن.»
عابد سؤال کرد: «در این حال که من بر بالای دار هستم چگونه تو را سجده کنم.»
شیطان گفت: «من به یک اشاره قناعت می کنم.»
عابد فقط با سر اشاره به سجده کرد و در آخرین لحظات زندگی نسبت به پروردگار جهان کافر شد و پس از چند دقیقه به زندگیش خاتمه دادند.
می گویند خداوند در قرآن در آیه زیر به این داستان اشاره ای می کند: «کمثل الشیطان اذ قال للانسان اکفر فلما کفر قال انی بری منک انی اخاف الله رب العالمین.»
یعنی: کار آنها همچون شیطان است که به انسان گفت: کافر شو! (تا مشکلات تو را حل کنم)، اما هنگامی که کافر شد گفت: من از تو بیزارم و از خداوندی که پروردگار عالمیان است بیم دارم.
@profile_ziba
از یه قلب❤️
مهربون سو استفاده نکن💕
شایددیگه هیچ وقت مثل اون💕
گیرت نیاد❤️
@profile_ziba
خدایا ❤️
من چیزے نمیبینم
آینده پنهان است!🌹…
ولے آسوده ام🌹
چون تو را میبینم
و تو همه چیز را🌹
🌹 @profile_ziba
نذار فکر کنه که هر💖
وقت برگرده توهستی😔
@profile_ziba
ته ،ته،ته همه ی ناامیدی ها...
نداشتن ها،
نخواستن ها،
نبودن ها،
وبن بست ها،نرسیدنها،
خـدارا داری
که آغوشش را برایت بازکرده است...
ناامیدی چرا؟
💛خدایا مرسی که هستی💛
@profile_ziba