"مردم زیادی به خودشون اعتماد دارن. به چیزی که به نظرشون حقیقته اجازه میدن به زندگیشون حکمرانی کنه و اگه من دست به کار بشم تا راهی پیدا کنم زندگیم تحت کنترل خودم باشه، بالاخره کنترل از دستم خارج میشه، چون چیزی که برای اون عزم کردهم، حقیقت شخصی خودم، بالاخره تبدیل به حکمفرما میشه و من بدل میشم به خدمتکارش. و چطور میتونم آزادانه تکامل پیدا کنم وقتی خودم رو به دست یه حکمران سپردهم؟ هر حکمرانی، حتی اگه اون حکمران خودم باشم."