eitaa logo
مدرسه تاریخ‌اندیشی قصص
1.2هزار دنبال‌کننده
321 عکس
18 ویدیو
10 فایل
اینجا کانال مدرسه تاریخ‌اندیشی قصص است؛ محلی برای اندیشیدن در مقیاس تاریخ، با کمک قصه‌ها. + برای ارتباط با ما: 🆔 @sayyed_meysam
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰 عزاداری سیاسی اهل‌بیت علی ⚫️ بعد از آنکه علی پر کشید، اهل او در رثای این ماتم اشعاری خواندند و عزاداری کردند. از جمله امامه دختر زینب از فرزندان یا ربائب رسول‌الله چنین شعری خواند: کان الناس اذا فقدوا علیا نعام جال فی بلد سنینا یعنی مردم با از دست دادن علی، سرگردان خواهند شد. ⚫️ این شعر در عین آنکه مرثیه‌ای برای عزیز از دست رفته بود، اما می‌توانست پیامی به دشمن مخابره کند یا به نوعی توی دل مردم کوفه را خالی کند و یا به شکلی معنای نفی خلافت امام مجتبی را بدهد و... . ⚫️ خاندان علی و اهل بیت او باید خوب بدانند که آن‌ها افراد عادی جامعه نیستند و هرگونه سخنی یا موضع‌گیری ولو در شرایط سخت، عواقب سیاسی-اجتماعی بسیاری دارد. ⚫️ تیزهوشی و خردمندی ام‌کلثوم دختر علی را اینجا می‌توان دید. وقتی که بلافاصله در پاسخ امامه این شعر را خواند: 🔹 فلاتشمت معاویه بن حرب فان بقیه الخلفاء فینا 🔸 ای معاویه لب از شماتت فروبند که هنوز دیگر خلفاء پیامبر در میان ما هستند. 🔹 واجمعنا الاماره عن تراض الی ابن نبینا و الی اخینا 🔸 ما از روی رضایت اجماع کرده‌ایم بر امیری پسر پیامبر و برادر خویش. 🔹 و لا نعطی زمام الامر منا سواه الدهر آخر ما بقینا 🔸 و هرگز به غیر او زمام امور خویش را ندهیم 🔹 و ان سراتنا و ذوو حجانا تواصوا ان نجیب اذا دعینا 🔸 خردمندان و بزرگان ما سفارش کرده‌اند به ما 🔹 لکل مهند عضب و خرد علیهن الکماه مسومینا 🔸 هر گونه دشمنی را با شمشیر تیز و سواران نامی پاسخ دهیم. 🔺اگر بخواهیم این اشعار لطیف و نقطه‌زن را خلاصه ترجمه کنیم می‌شود اینطور گفت: گرگ‌ها خوب بدانند در این ایل غریب گر پدر مرد تفنگ پدری هست هنوز ◾️این نوع موضع‌گیری‌های هوشمندانه آن هم در هنگامه‌ی عزا و غم که آدمی تسلطش بر احساسات و افکار خویش کاهش پیدا می‌کند، بسیار شگفت‌انگیز و درس‌آموز است. 📚 مقاتل‌الطالبیین 🆔 @Qasas_school
🔰 تشییع و تدفین حضرت اميرالمؤمنين ◼️ منابع روایی می‌گویند: پیکر مطهر حضرت امیرالمومنین را همانند محبوبه‌اش حضرت زهرا، شبانه، مخفیانه و غریبانه تشییع و تدفین کردند؛ درحالیکه او خلیفه مسلمانان بود. ◾️شیخ مفید و مرحوم طبرسی علت مخفیانه و شبانه بودن را در دشمنی افراطی امویان و قساوت بسیار آنها می‌دانند که تشییع و تدفین آشکار، منجر به بروز جساراتی می‌شد. 📚 مفید، الارشاد فی معرفه حجج الله علی العباد، ج1، ص10؛ طبرسی، اعلام الوری باعلام الهدی، ج1، ص312. 🆔 @Qasas_school
🔰 طوفان دوباره مبدأ تاریخ می شود... ✍🏻 حسن بیاتانی 🆔 @Qasas_school
این روزها که سریال «حشاشین» با محوریت شخصیت حسن صباح و ماجراهای تاریخی اسماعیلیه، مخاطب زیادی پیدا کرده است، دوباره بحث‌های تاریخی درباره حسن صباح و اسماعیلیه را بر سر زبان‌ها انداخته. مهدی علمی دانشور نیز طی یادداشتی آورده: «در مورد کلمه حشاشین؛ این واژه ریشه در جهل تخیلی صلیبیان و وقایع نگاران غربی آن‌ها دارد که به سرزمین مقدس آمدند و اورشلیم را (در سال ۱۰۹۹م/ 492 ق) محاصره و فتح کردند. کلمه «قاتل» (assassin) که برای اولین‌بار توسط صلیبیونی که با نزاری‌ها در سوریه روبرو شدند ابداع شد، از یک سوء‌تفاهم در فهم یک کلمه ناشی می‌شود. اصطلاح حشاشین در واقع یک دشنام، و «به معنای مردمی با اخلاق پایین، مردمی بدون جایگاه اجتماعی» بود، اما صلیبی‌ها فقط ظاهر این واژه را گرفتند و به این ترتیب در زبان‌های اروپایی ارتش‌های صلیبی، «هش‌شاشین» (hashshashin) به «قاتل» (assassin) تبدیل شد. برای دسترسی به یادداشت کامل و نکات مهم ایشان به لینک زیر مراجعه فرمایید: http://muslimna.ir/news/3347-2024-04-05-16-33-37.html 🆔 @Qasas_school
🔰 همه رفتند، غمی نیست، علی می‌ماند! 🚩 هفتم شوال سال سوم هجری قمری بود که مشرکان به انتقام کشته‌های خود در جنگ بدر، به سوی مدینه لشکر کشیدند. نظر پیامبر به ماندن در مدینه و حفاظت از حصار شهر بود تا اینگونه لشکر انبوه مشرکان را شکست دهد. اما برخی از صحابه مانند حمزه عموی پیامبر جنگیدن بیرون از شهر را توصیه می‌کرد. 🚩 سرانجام تصمیم نهایی شورای دفاع آن شد که از شهر بیرون روند و رفتند. احد کوهی بود که در کنار آن درگیری آغاز شد. عبدالله بن ابیّ که بیرون از مدینه جنگیدن را مساوی با خودکشی دسته‌جمعی و شکست قطعی می‌دانست، خطر نکرد و پیامبر و مسلمانان را در سخت‌ترین شرایطی که وحدت کلمه نیاز بود تنها گذاشت و حدود 300 نفر را با خود برد. 🚩 سپاه 700نفره پیامبر در برابر مشرکان پرتعداد صف آراست. یک سو نیروی ایمان به خدا و دین اسلام و سوی دیگر تحریک امیال شهوانی و برانگیختن رگ تعصب جاهلی مشرکان عرب توسط زنان از اصلی‌ترین انگیزه‌ها بود. هند و برخی زنان دیگر در میدان می‌چرخیدند و می‌رقصیدند و می‌خواندند: نحن بنات طارق‌/ نمشی علی النمارق/ ان تقبلوا نعانق‌/ أو تدبروا نفارق. یعنی ما دختران طارقیم، روی فرش‌های گرانبها راه می‌رویم. اگر رو به دشمن کنید، با شما هم بستر می‌شویم و اگر پشت به دشمن کرده و فرار کنید، از شما جدا می‌شویم. 🚩 درگیری آغاز شد و همان ابتدای کار سردار بلامنازع سپاه اسلام علی‌بن‌ابی‌طالب، طلحه‌ابن‌ابی‌طلحه را در جنگ تن‌به‌تن شکست داد. شعار الله اکبر در میدان پیچید و ترس بر اندام مشرکان لرزه انداخت. مسلمانان با روحیه زیاد به سوی مشرکان یورش بردند و آنها پا به فرار نهادند. 🚩 آن دسته از تیراندازانی که مامور حفظ تنگه احد بودند تا مبادا خالدبن‌ولید و تنی چند از سواره‌نظام‌ها کوه را دور بزنند و از پشت سر به سپاه مسلمانان حمله‌ور شوند، با دیدن موج حمله یکپارچه مسلمانان و عقب‌نشینی و فرار مشرکان، به سودای جمع‌آوری غنیمت و بی‌توجه به دستور پیامبر و فرمانده آن بخش یعنی عبدالله‌بن‌جبیر؛ تنگه را رها کردند و همین ورق جنگ را برگرداند. 🚩 خالدبن‌ولید و افرادش از پشت به سپاه اسلام حمله‌ور شدند و در آن میان کسی خام‌اندیشانه و از روی محاسبات اشتباه یا شاید منافقانه شایعه کرد: پیامبر را کشتند! پیامبر را کشتند! همین شایعه رشته‌ی سپاه را از هم گسلاند. بخش مهمی از صحابیان پیامبر از ترس فرار کردند و به سمت کوه‌ها گریختند. پیامبر مانده بود و یگانه محافظ، علی! 🚩 تعدادی از مشرکان به سوی پیامبر آمدند. فشار زیادی برای کشتن حضرت آوردند. دندان رسول خدا شکست و صورت ایشان زخمی عمیق برداشت. لب و دهان و نیز میان شانه و گردن حضرت مجروح گشت. علی هم سخت ایستادگی می‌کرد و به تعبیر خودش، بیش از هفتاد زخم بر پیکر او نشسته بود ولی او عقب نمی‌نشست. ناگهان در آسمان صدایی پیچید: لا سیف الا ذوالفقار/ لا فتی الا علی! 🏴 سپس ابودجانه، سهل‌بن‌حنیف و عاصم‌بن‌ثابت به محمد و علی نزدیک شدند و مشرکان را دور ساختند. اما حمزه عموی پیامبر توسط وحشی غلام جبیربن‌مطعم به شهادت رسید. هند بالای پیکر او رسید، سینه حمزه را شکافت و جگر وی را به دندان کشید و تا ابد به هند جگرخوار (آکله‌الاکباد) معروف شد. 🚩 زنان مسلمانان با همراهی حضرت زهرا نیز در آوردگاه به زخمی‌ها رسیدگی می‌کردند. 🔺اگر بخواهیم از این حادثه دلایل شکست را فراگیریم به دو چیز برمی‌خوریم: ترس و طمع. ترس شکست و محاسبه‌هایی بدون درنظر گرفتن نصرت الهی عبدالله‌بن‌ابی و همراهانش را به خیانت و فرار از میدان واداشت. طمع محافظان تنگه احد بر غنیمت دنیا و دنیای غنیمت، آن‌ها را به ترک ماموریت ترغیب کرد. ⁉ به راستی فرق مسلمانی که یورش و حمله‌اش برای غنیمت است با مشرکی که شهوت و تعصب عربی او را به میدان آورده در چیست؟ فرق مسلمانی که با شایعه‌ای می‌گریزد با مشرکی که با شنیدن شعاری قالب تهی کرده و فرار می‌کند در چیست؟ ✅ اینجاست که می‌شود ایمان علی را دید و ستود. فرق فاروق اعظم با مفارقان میدان و تفاوت حیدر کرّار با روبهان فرّار.. 🆔 @Qasas_school
🔰 خلیجِ از اول فارس؟ | به مناسبت ۱۰اردیبهشت ⁉️منابع تاریخی در قرن‌های گذشته درباره نام خلیج فارس چه گفته‌اند؟ ✍🏻 به کوشش دکتر حسن انصاری الخليج الفارسي في کتاب البدء و التاريخ للمقدسي (القرن الرابع الهجري) 1- فبعث المأمون إلى طاهر بالهدايا والأموال وأمده بالرجال والقواد وسماه ذا اليمينين وصاحب خيل الدين وأمره أن يمضي إلى العراق فأخذ طاهر على طريق الأهواز وأخذ هرثمة على طريق حلوان ورفع المأمون قدر الفضل بن سهل وعقد له على المشرق من جبل همذان إلى جبل سقين وتبت طولاً ومن بحر فارس والهند إلى بحر جرجان والديلم عرضاً وعقد له لواء على سنان ذي شعبتين وسماه ذا الرئاستين رياسة الحرب ورياسة التدبير ولما صار طاهر إلى الأهواز واستولى عليه (6/ 108 - 109) 2- وأعدل أقسام الأرض وأصفاها وأطيبها إيران شهر وهو المعروف باقليم بابل ما بين نهر بلخ إلى نهر الفرات في الطول وبين بحر عابسكين إلى بحر فارس واليمن في العرض (4/ 97). 3- وبحر الهند طوله من المشرق من أقصى الهند إلى أقصى الحبش ثلاثة آلاف ميل وعرضه ألفان وسبع مائة ميل يخرج منه خليج إلى ناحية البربر (کذا) يسمى الخليج الفارسي طوله ألف وأربع مائة ميل وعرضه خمس مائة ميل وفيما بين هذين الخليجين خليج فارس وخليج أيلة أرض الحجاز واليمن (4/ 56) 4- وتجتمع هذه الأنهار كلها في دجلة ويمر دجلة بالأبلة إلى عبادان فينصب في الخليج الفارسي ومخرج نهر الأهواز ونهر جنديسابو[ر] من جبال اصبهان ويجتمعان في دجيل الأهواز ثم يفيض في بحر فارس (4/ 58) 5- ويسمون بحر فارس الخليج الفارسىّ طوله مائة وخمسون فرسخا وعرضه مائة وخمسون فرسخا ويسمون بحر اليمن خليجا وكذلك سائر البحار وقالوا وفي البحر الهندىّ ألف وثلاثمائة وسبعون جزيرة وربما بلغ طول الجزيرة مائة فرسخ في مائة فرسخ ومائتين وثلاثمائة وفيها من المدن والقرى والأنهار والعيون والجبال والمفاوز والممالك (4/ 55) 6- وأما الأنهار التي تنصب في بحر فارس فهي دجلة تخرج من جبال فوق ارمينية فأعظمها تقع في دجلة بالحديثة وأصغرهما تقع في دجلة بالسن (4/ 57) ابن حَوقل‌، ابوالقاسم‌ محمد بن‌ حوقل‌ نصيبينی‌ (د پس‌ از ۳۶۷ ق‌/ ۹۷۸م‌)، بازرگان‌، سياح‌ معروف‌ و جغرافی‌دان‌ عرب‌ در قرن‌ دهم میلادی درباره خليج فارس در کتاب صورة الأرض خود که از مهم‌ترين کتاب‌های جغرافيایی است که اعراب نوشته‌اند (تأليف حدود هزار و صد سال پيش) درباره اينکه چرا بايد خليج فارس را خليج فارس خواند و نه چيز ديگر چنين می‌نويسد: "دريای‌ فارس‌ خليجی‌ از بحر محيط در حدّ چين‌ و شهر واق‌ است‌ و اين‌ دريا از حدود بلاد سند و كرمان‌ تا فارس‌ امتداد دارد و از ميان‌ همۀ سرزمينهای‌ مجاور آن‌ به‌ نام‌ فارس‌ ناميده‌ شده‌ است‌، زيرا فارس‌ از همۀ اين‌ كشورها آبادتر است‌ و پادشاهان‌ آنجا در روزگاران‌ قديم‌ سلطۀ بيشتر داشتند و هم‌ اكنون‌ به‌ همۀ كرانه‌های‌ دور و نزديك‌ اين‌ دريا مسلطند" (ترجمه دکتر جعفر شعار). عبارت عربی: وقد تكرّر القول بأنّ بحر فارس خليج من البحر المحيط فى حدّ الصين وبلد الواق وهو بحر يجرى على حدود بلدان السند وكرمان الى فارس فينسب من بين سائر الممالك التى عليه الى فارس لأنّه ليس عليه مملكة أعمر منها ولأنّ ملوك فارس كانوا على قديم الأيّام أقوى سلطانا وهم المستولون الى يومنا هذا على ما بعُد وقرب من شطوط هذا البحر ولأنّا لا نعلم فى جميع بلد فارس وغيرها سفنا تجرى فى بحر فارس فتخرج عن حدّ مملكتها وترجع بجلالتها وصيانتها إلّا لفارس". (ص 244). نام خلیج فارس در گفتار ابن تیمیه در كتاب الجواب الصحيح لمن بدّل دين المسيح (5/ 246 تا 247): ... وَهَذِهِ الصِّفَاتُ مُنْطَبِقَةٌ عَلَى مُحَمَّدٍ وَأُمَّتِهِ، لَا عَلَى الْمَسِيحِ فَإِنَّهُ حَازَ مِنَ الْبَحْرِ الرُّومِيِّ إِلَى الْبَحْرِ الْفَارِسِيِّ، وَمِنْ لَدُنِ الْأَنْهَارِ بِجَيْحُونَ وَسَيْحُونَ، إِلَى مُنْقَطَعِ الْأَرْضِ بِالْمَغْرِبِ، كَمَا قَالَ: " زُوِيَتْ لِيَ الْأَرْضُ، مَشَارِقُهَا وَمَغَارِبُهَا، وَسَيَبْلُغُ مُلْكُ أُمَّتِي مَا زُوِيَ لِي مِنْهَا ". 🆔 @Qasas_school
🔰بُرنگ؛ برشی برای درنگ 🔷 بندیکت کهلر، اقتصاددان معروف در کتاب «صدر اسلام و زایش سرمایه‌داری» فارغ از آن ایده‌ی کلی قابل نقدش، به طور ضمنی به موقعیت ارتقاء یافته زنان در قوانین اسلامی اشاره می‌کند. 🔶 کهلر ابتدا با توصیف وضعیت زنان تاجر و مستقل در جامعه عرب، نشان می‌دهد در عین وجود فضای باز برای زنان آزاد و مستقل و نوآور و کارآفرین در آن دوره، اسلام «جایگاه زن» را به طور کلی ارتقاء داده و حتی وی در موردی وضعیت زن در اسلام را با وضعیت زن در اروپا مقایسه می‌کند و از ارتقاء جایگاه زن سخن می‌گوید. در ادامه برشی از کتاب بندیکت کهلر را می‌خوانیم: 📖 «محمد با احکامی که صادر کرد، موقعیت زنان را در کل بهبود بخشید. یک نمونه‌اش محدود کردن تعداد همسران بود (پیش از آن چنین محدودیتی وجود نداشت)، دیگر اینکه برای نخستین بار برای بیوه‌ها حقوق مالکیت قائل شد و اجبار کردن کنیزان به تن‌فروشی را حرام کرد. یکی از اصلاحات بنیادینش از میان برداشتن رسم زنده‌به‌گور کردن نوزادان دختر بود که مایه‌ی سوگ و اندوهی هولناک برای والدین عرب بود. [تا جایی این اندوه هولناک بود که حتی فردی با خصوصیات عمربن‌خطاب می‌گوید تنها حادثه‌ای که برای آن اشک ریخته، زنده‌به‌گور کردن دخترش بوده است]. زنان عرب بر خلاف زنان اروپا در آن زمان، محق بودند مایملک شخصی داشته باشند. مهریه-مبلغی که شوهر هنگام ازدواج تقبل می‌کرد- به خود زن تعلق می‌گرفت.» (صدراسلام و زایش سرمایه‌داری، ص115 و116) 🔺..و این همه یعنی احکام حقوقی اسلام درصدد ارتقاء جایگاه زن بوده است و این نگاه را می‌توان به عنوان یک روح حاکم بر احکام دید که بنا دارد همواره معطوف به ارتقاء کرامت انسانی حکم صادر نماید. 🆔 @Qasas_school
🔰مردم زنده‌اند؟ 🔶 رهبر انقلاب در دیدار خانواده‌های شهدای خدمت: «قیام ملت ایران در تشییع شهدای خدمت نشان داد ملت ایران زنده و به شعارهای انقلاب وفادار است.» این سوال خیلی جدی است که: «چطور حضور مردم در تشییع نشان از زنده بودن ملت و وفاداری آنها به شعارهای انقلاب است؟» برای پاسخ، تاریخ راهگشاست. آنجا که بتوان مقایسه‌ای میان روزهای بعد از رحلت نبی اکرم و وضعیت کنونی جامعه خود داشت. یعنی چه؟ 🔷 اگر یکی از شعارهای مهم اسلام را براندازی اشرافیت سیاسی و اقتصادی بدانیم که در دوره جاهلیت تجلی در قریش داشت، به وضوح می‌توان دریافت که این شعار آرام‌آرام در همان سال‌های نخست بعد از پیامبر، به شکلی عجیب رنگ باخت و اشرافیت سیاسی و اقتصادی به وضوح خود را ذیل حکومت ظاهرا اسلامی بازسازی کرد و «جمهوریت کشته شد» و «مردم مُردند». 🔶 تاریخ می‌گوید: 23سال از رحلت پیامبر نگذشته، عثمان‌بن‌عفان به قدرت رسید. اگر با زبان علوم‌سیاسی بخواهیم برای شکل حکومت او نامی بیابیم، حکومت او چیزی نبود جز الیگارشی. یعنی حکومت اقلیت برای تامین منافع اقلیت. این را می‌شود از انتخاب کارگزاران بر شهرهای مهم قلمرو اسلامی به روشنی دریافت. 🔷 به عنوان نمونه: 1-ولیدبن‌عقبه حاکم کوفه، برادر عثمان از جهت مادری بود. همانی که قرآن او را فاسق خطاب کرد (ر.ک: سوره حجرات آیه6) و همانی که با حالت مستی، نماز صبح را چهار رکعت خواند. 2- عبدالله‌بن‌عامر حاکم بصره، پسردایی عثمان بود که از قضا در پرونده‌اش سابقه ارتداد هم مشاهده می‌شود. 3- عبدالله‌بن‌ابی‌سرح حاکم مصر، برادر رضاعی عثمان بود که همین انتصاب خشم مصریان را برانگیخت و زمینه قتل عثمان شد. 4- مروان‌بن‌حکم مشاور اصلی خلیفه، داماد و پسرعموی عثمان بود. همانی که همراه پدرش توسط پیامبر از مدینه اخراج و تبعید شد. 🔶 این اشرافیت سیاسی که امویان را در طبقه حاکمان قرار می‌داد، راه را برای ورود غیرامویان چنان می‌بست که معاویه برای استفاده از شخص زیادبن‌ابیه در منصب کارگزاری کوفه، مجبور شد جلسه‌ای در مسجد ترتیب دهد تا در آن افرادی شهادت دهند زیاد پسر ابوسفیان است. یعنی شهادت بر زنای پدر خلیفه مسلمانان با مادر کارگزار حکومت اسلامی. آن هم صرفا برای آنکه اشرافیت سیاسی برهم نخورد. عجیب آنکه مردم در مسجد به تماشای این سیرک نشستند... (نشانه‌ای از مرگ). 🔷 علاوه بر این اشرافیت سیاسی، اشرافیت اقتصادی دهشتناکی نیز حاکم شد. بخشی از آن صحابه رسول خدا که روزگاری علیه اشرافیت قریش جنگیده بودند، اکنون خود به قارون‌های زمانه بدل شده و تاریخ درباره‌ی اموال آنها مفصل سخن گفته. مثلا زبیر برای خود کاخ‌هایی ساخت که مسعودی در سال332 ه.ق می‌نویسد خانه‌ی بصره‌ی زبیر اکنون وجود دارد و به عنوان یک هتل محل اقامت تاجران مهم شده است. زبیر وقتی از دنیا رفت، پنجاه هزار دینار پول نقد، هزار اسب و هزار غلام و کنیز از خود به یادگار گذاشت. یا مثلا در طويله عبدالرحمان‌بن‌عوف يكصد اسب بود و هزار شتر و ده هزار گوسفند. شاید بتوان گفت یکی از سلاطین دام زمانه‌ی خود بوده که به سبب بهره‌مندی از انحصار حق استفاده از مراتع به دست آورده. 🔶 در همین راستا برخی تحلیل می‌کنند که عثمان تعمد داشت خانه‌ی ساده‌ی پیامبر را به بهانه طرح گسترش مسجدالنبی خراب کند تا امکان مقایسه ساده‌زیستی پیامبر با خلیفه‌ای تجملاتی چون عثمان از بین برود. فاجعه چنان وخیم است که به عقیده مستشرقان، خودنمایی متمولان در داخل حکومت، نه تنها اخلاقی نبود که تا بن دندان با دین پیامبر در تضاد بود. 🔷 تلاش‌های علی، ابوذر، عبدالله‌بن‌ارقم و... هم نتیجه نداد و اشرافیت سیاسی و اقتصادی مستقر و تثبیت شد. آن هم در دورانی که از رحلت پیامبر یکی دو دهه بیشتر نگذشته بود. همین شد که آرام‌آرام امت اسلام به بستر مرگ افتاد و شعارهای نهضت اسلامی و انقلاب محمدی به فراموشی سپرده شد. وضعیتی که شهید صدر در کتاب «امامان اهل بیت» آن را به خوبی تشریح می‌کند. 🔶 حالا برویم سراغ انقلاب اسلامی ایران. پس از گذشت چهار دهه، در عین آنکه شکل دولت‌های پس از انقلاب روندی سینوسی در نزدیکی و دوری از شعارهای انقلاب داشت، اما دولتی روی کار آمد که با دوری از اشرافیت سیاسی و اقتصادی، شعارهای انقلاب را در راستای «عدالت»، «خدمت به جمهور»، «توجه به مستضعفان»، «استقلال کشور» و... تحقق بخشید. یادمان نرود روزگاری، علی (علیه‌السلام) که مقابل اشرافیت ایستاده بود، شبانه و غریبانه تشییع و تدفین شد و تا سالهای طولانی جای مرقد مطهر او مخفی ماند. یا مثلا ابوذر در ربذه تنها ماند و تنها جان داد. حال اینها را مقایسه کنید با تشییع میلیونی رئیس‌جمهور شهید تا روشن شود چگونه مردم زنده‌اند و به شعارهای انقلاب پایبند. ✍ سیدمیثم میرتاج‌الدینی 🆔@Qasas_school
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰نامادری پدرخوانده‌ها ⚫ در میان قضاوت‌های امیرالمومنین علی علیه‌السلام، ماجرایی است مرتبط با دو زنی که بر سر یک طفل دعوا دارند. هر دو ادعا می‌کنند مادر کودک بوده و این کشمکش را به خیلفه وقت ارجاع می‌دهند. عمربن‌خطاب از قضاوت دراین‌باره در می‌ماند و آن را به علی علیه‌السلام حواله می‌دهد. دو مادر مدعی را نزد مولا احضار می‌کنند. ابتدا حضرت هر دو را نصیحت می‌کند و چون موعظه نتیجه نمی‌دهد، می‌فرماید: «ارّه‌ای بیاورید!». دو زن مدعی خوف کرده و می‌پرسند: «یاابالحسن! ارّه برای چه؟» حضرت می‌فرماید: «برای آنکه طفل را دو نیم کرده و به هرکدام از شما سهمی بدهم»! یکی از آن دو زن سکوتی می‌کند دال بر رضایت و دیگری آه و ناله سر داده و می‌گوید: «اگر حکم دادگاه چنین است که طفل باید دو نیم شود، من از ادعای خود دست کشیده و راضی به کشته شدن فرزند خود نیستم.» اینجاست که امیرالمومنین حکم می‌کند این زن مادر فرزند است. چون اگر دیگری مادرش بود، همانند این زن از حق خود دست می‌کشید تا فرزندش دو نیم نشده و پاره پاره نشود. 🟡 راستش را بخواهید این داستان که ابن‌شهرآشوب در مناقب خود ذکر می‌کند، استعاره‌ای است از رفتار خود امیرالمومنین در ماجرای رسیدن به حکومت و قدرت! آن‌گاه که میان او به عنوان امام و سایر مدعیان خلافت و نامادری‌های امت بر سر حکومت دعوایی درگرفت که حتمی منجر به تکه‌تکه شدن امت و دونیم شدن اسلام می‌شد، او امام‌وار و ام‌ّگونه از فرزند و امت خویش دست کشید. ⚫ اما همین علی (علیه‌السلام)، در سه نبرد خونین جمل، صفین و نهروان به مصاف نامادرهای مدعی رفت و در یک فقره لیله‌الهریر برای از دست ندادن حکومت آنچنان شمشمیر زد و خون ریخت که زبان اشعث‌بن‌قیس‌ها به طعن گشوده شد که اگر اینگونه جنگ را ادامه دهیم از نسل عرب بر زمین کسی نخواهد ماند. 🟡 این ماجرا ردّی هم در قصص انبیاء دارد. آنجا که هارون در دوره‌ی غیبت موسی با قومی مواجه شده که گوساله‌ی طلایی سامری را به خدایی گرفته و نصیحت‌ها راه به جایی نمی‌برد. ناگزیر رها می‌کند تا قوم دوپاره نشود. موسای کلیم هم که از کوه طور بازمی‌گردد، خشمناک از هارون مطالبه‌ی پاسخگویی در قبال وضع موجود را دارد و با یک جمله گویی ساکت می‌شود -ولو قانع نشده باشد- و آن یک جمله این است: « إِنِّي خَشِيتُ أَنْ تَقُولَ فَرَّقْتَ بَيْنَ بَنِي إِسْرَائِيلَ» (طه/94) یعنی ترسیدم بگویی میان بنی‌اسرائیل تفرقه انداختی و امت را دوپاره کردی! عجیب آنکه همین امت به دستور خداوند برای پذیرفته شدن توبه‌اش، باید با یکدیگر بجنگند و همدیگر را بکشند: «فَاقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ» (بقره/54) ⁉ اینجاست که ما می‌مانیم و یک سوال اساسی: «کجا باید به سان مادری دلسوز قدرت را رها کنیم تا خطر را از جان فرزندمان دور نماییم و کجا باید در برابر نامادران مدعی بایستیم ولو به قیمت پاره‌پاره شدن بخشی از امت!!؟» 🔺 یافتن معیار است که در برهه‌های سخت سیاسی کشور تشخیص را آسان می‌کند. آن‌گاه که نمی‌دانیم باید رها کرد و از دوشقه شدن جامعه هراسید و یا باید سفت و سخت ایستاد و بر دهان نامادرهای پدرخوانده کوبید! ⚫ شاید برای یافتن پاسخ نیازمند قصه‌های بیشتری باشیم. مانند قصه‌ی مادر موسی آنگاه که فرزند خویش را به دل نیل سپرد و سپس چنان نگران شد که نزدیک بود جان موسی را به خطر بیاندازد. این یعنی باید فهمید کجا مادری همچون مادر موسی، راضی می‌شود جان فرزند خویش را هم به خطر بیاندازد؟ ادامه دارد...سیدمیثم میرتاج‌الدینی 🆔 @Qasas_school