eitaa logo
مدرسه تاریخ‌اندیشی قصص
1.1هزار دنبال‌کننده
317 عکس
17 ویدیو
10 فایل
اینجا کانال مدرسه تاریخ‌اندیشی قصص است؛ محلی برای اندیشیدن در مقیاس تاریخ، با کمک قصه‌ها. + برای ارتباط با ما: 🆔 @sayyed_meysam
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰 روزهای پر حادثه| پیش از رحلت پیامبر 1⃣ تخلف از سپاه اسامه با پوشش دلسوزی 🔴 حدود ۱۵تا۲۰ روز قبل از رحلت، نشانه‌های بیماری در پیامبر اکرم شدت گرفت. تب شدید و سردرد و بی‌حالی بر جسم مبارک حضرت عارض شده و لاجرم پیامبر را در بیشتر ساعات روز در بستر می‌انداخت. 🚩در همین روزها پیامبر سپاهی را آماده رفتن به نبرد با رومیان کرد و به همه دستور داد خود را بدون فوت وقت به سپاه معرفی نموده و آماده اعزام شوند. فرماندهی سپاه را هم به جوانی ۱۸ساله به نام اسامه‌بن‌زید سپرد و به او فرمود در منطقه‌ای بیرون مدینه به نام "جُرف" اردو بزند و مهیای رفتن شود. ♻️ اعزام صحابه اعم از مهاجران و انصار همراه با سپاه اسامه، سیاستی بود از سوی پیامبر برای خالی کردن مدینه از وجود افرادی که چشم طمعی به جانشینی پیامبر داشتند. مدینه در نبود این افراد با کمال آرامش مراحل انتقال قدرت را از پیامبر به جانشین ویژه و اعلامی یعنی علی‌بن‌ابی‌طالب طی می‌کرد. ⚠️همین موضوع هم خطری بود برای برخی از صحابه. لذا تمایلی به رفتن از مدینه نداشته و در پیوستن به سپاه تعلل می‌ورزیدند. 📜در روایت آمده: در اردوگاه نظامی "جُرف"، ابوبکر و عمر و ابوعبیده، سراغ اسامه رفتند و در خلوتی به او گفتند: ما نباید مدینه را خالی بگذاریم آن هم در زمانی که حضور ما ضرورت دارد. اسامه پرسید: ماندن شما در مدینه چه ضرورتی دارد؟ گفتند: حال وخیم پیامبر نشانه‌ای است بر رحلت او در روزهای آینده. ما باید در مدینه حاضر باشیم تا در صورت رحلت، درباره جانشینی تصمیم بگیریم و نگذاریم جامعه به انحطاط کشیده شود. 🚫این ژست دلسوزانه که مدعی است مصلحت اسلام و مسلمین را از پیامبر بهتر می‌داند، در مورد دیگری نیز از زبان خود عمربن‌خطاب در تاریخ ثبت شده. 📜 روزی عمر به ابن‌عباس می‌گوید: رسول خدا بعضی اوقات به کنایه می‌خواست بفهماند بعد از خودش، علی‌بن‌ابی‌طالب جانشین است. اما اقوالی که نه حجتی بود و نه برطرف کننده بهانه.. و چه بسا گاهی اوقات پیامبر به‌خاطر علاقه‌ای که به علی داشت از حق منحرف می‌شد. سپس عمر به ماجرای مکتوب کردن وصیت پیامبر (مشهور به دوات و کاغذ) اشاره کرده و می‌گوید: پیامبر در زمان بیمارى‌اش خواست که علی را جانشین خود کند؛ امّا من از ترس وقوع فتنه و براى نشر اسلام، مانع شدم. پس، پیامبر خدا مقصود قلبى‌ام را دانست و خوددارى کرد و خداوند، جز از اجراى آنچه خود مقدّر و حتمى کرده، امتناع دارد. 🔺این تفکرات و تمایلات، کنش‌هایی را رقم زد که تمام تاریخ را متأثر نمود. به زودی بیشتر از آن خواهیم گفت! 📚شرح ابن‌ابی‌الحدید؛ ج۱۲؛ صص20 و 21؛ بحار الانوار؛ ج۲۸؛ ص۱۰۸. 🆔 @Qasas_school
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰 روزهای پر حادثه| پیش از رحلت پیامبر 2⃣ سرپیچی از دستور و عدم بازداشت 🔴 تخلف برخی صحابه از دستور پیامبر مبنی بر پیوستن به سپاه با بهانه‌های مختلفی صورت گرفت. از جمله آنکه در جرف برخی به دلیل کمی سن و سال اسامه، سعی در راه‌اندازی جدال داشتند تا به مدینه برگردند. شیخ مفید در میان معترضان به دو نام مهم اشاره می‌کند: ابوبکر و عمر! ⚫️ در همین حین اخبار مدینه توسط عایشه مرتب به ابوبکر و عمر می‌رسید. در روایتی آمده: «ابوبکر و عمر قاصدی نزد عایشه فرستادند تا اخبار مدینه را پی بگیرند. عایشه به قاصد گفت: بگو حال پیامبر رو به وخامت گذاشته. اما هنوز در قید حیات است. نوبه‌نو اخبار را به شما خواهم رساند.» 🔴 یک روز مانده به رحلت پیامبر، شدت تب پیامبر بسیار زیاد شد. عایشه فوری غلامی به نام صُهیب را به منطقه جرف فرستاد تا به پدرش ابوبکر بگوید این نشانه‌های پایان یافتن عمر رسول خداست. دیگر امیدی به بهبودی حضرت نیست. تو و عُمَر و ابوعبیده و هرکس هم‌نظر با شماست، شبانه و مخفیانه به مدینه برگردید. این افراد سپاه اسامه را رها کرده و شبانه و مخفیانه خود را به مدینه رساندند. ⚫️ باز در روایت آمده که پیامبر در همان شب از خواب بیدار شد و فرمود: «لَقَدْ طَرَقَ لَيْلَتَنَا هَذِهِ الْمَدِينَةَ شَرٌّ عَظِيم» امشب شرّ عظیمی وارد مدینه شد. اطرافیان پرسیدند: کدام شرّ عظیم؟ حضرت فرمود: آنها که از دستور من سرپیچی کرده و با ترک سپاه اسامه به مدینه آمده‌اند. ⁉️ شاید یک سوال مهم این باشد که چرا پیامبر درحالیکه حاکم مدینه و دارای قدرت بود، دستور به بازداشت متخلفان نداد؟ مگر نه این است که حضرت بارها فرمانی حکومتی برای حضور در سپاه اسامه صادر کردند و حتی در همین روزهای بیماری، شدت تب را با آب زیاد کاستند و به مسجد رفته و خطبه عمومی خواندند و دستور اکید دادند برای پیوستن به اردوی نظامی جرف. چرا حضرت، افرادی که به طور واضح با این دستور مخالفت کردند را بازداشت نکرد؟ ⚫️ دو احتمال وجود دارد: الف) تیمی که برای بعد از رحلت پیامبر برنامه‌ریزی و توطئه فراوان کرده و حتی طبق برخی نقل‌ها در تدارک سوءقصد به جان پیامبر در دو مورد به صورت جدی برآمدند و در ماجرای تقاضای پیامبر برای مکتوب کردن وصیت علنا به رسول خدا هذیان‌گویی نسبت داده و اجازه نوشتن ندادند، حتما در صورت صدور حکم بازداشت سناریوهای خطرناک‌تری را پیاده می‌کردند و کار را به جنگ داخلی در روزهای پایانی عمر پیامبر می‌رساندند. ب) احتمال دوم مرتبط با مشی رسول خدا در دوران رسالت خویش است. حضرت نه یک فرمانروای استیلاگر که یک پیامبر روشنگر بود و در مدل حکمرانی خویش همواره سعی داشت با روشنگری مردم را به میدان مواجهه و سیاست‌ورزی بیاورد. چنانچه پیش از این منافقان در جنگ با کفار و مشرکان ترک میدان کرده و با آوردن بهانه در مدینه ماندند و بازداشت نشدند. به عنوان نمونه جد بن قیس را می‌توان نام برد که طبق گفته مفسران آیات ۴۱تا۵۲ سوره توبه درباره آنها نازل شد. 🔺با این حال احتمال سومی نیز وجود دارد که گویی پیامبر را در موقعیت پلنB قرار می‌داد. دراین‌باره خواهیم گفت ان‌شالله. 📚 بلاذری، ج۲، ص۱۱۵؛ واقدی، المغازی،۱۹۶۶م، ج۳، ص۱۱۱۸؛ طبری، تاریخ طبری، ۱۹۶۷م، ج۳، ۱۸۶؛ مفید، الإرشاد، ۱۳۸۰ش، ص۱۶۹؛ ابن اثیر، الکامل، ج۴، ص۲۱-۲۲؛ ابن هشام، عبدالملک، السیرة النبویه، ج۴، ص۱۰۶۴؛ ابن منیع، محمد بن سعد، طبقات الکبری، ج۲، ص۱۴۶؛ بحار الانوار؛ ج۲۸؛ ص۱۰۸؛ السیرة النبویه، ج۴، ص۵۱۶؛ جامع البیان، ج۱۰، ص۱۰۴؛ تفسیر قمی، ج۱، ص۲۹۰-۲۹۴؛ تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۶۷. 🆔 @Qasas_school
🔰روزهای پرحادثه| پیش از رحلت پیامبر 3⃣ رؤیای حکومت بوزینه‌ها 📌 و إِذْ قُلْنَا لَكَ إِنَّ رَبَّكَ أَحَاطَ بِالنَّاسِ وَمَا جَعَلْنَا الرُّؤيَا الَّتِي أَرَيْنَاكَ إِلاَّ فِتْنَةً لِّلنَّاسِ وَالشَّجَرَةَ الْمَلْعُونَةَ فِي القُرْآنِ وَنُخَوِّفُهُمْ فَمَا يَزِيدُهُمْ إِلاَّ طُغْيَانًا كَبِيرًا ﴿اسراء/۶۰﴾ ▪️پیامبر در رؤيا دید که بوزینه‌هایی از منبر او بالا می‌روند. تأویل آن طبق روایات این بود که بنی‌امیه به عنوان بر فراز منبر رسول خدا خواهند نشست. ▪️از آنجایی که اسلام دینی کنج معابد نبود و بر تمام صحنه‌های زندگی حکم می‌راند و به دیگر سخن اسلام چیزی نبود جز حکومت که «الاسلام هو الحکومه»، نشستن بر منبر رسول خدا یعنی دست یازیدن به حکومت. ▪️این رؤیا تصویری بود از آینده‌ی مسیری که جامعه اسلامی داشت آن را طی می‌کرد. البته در صورت تغییر ریل تغییر و دگرگونی مسیر، حکومت هزارماهه‌ی شجره‌ی ملعونه نیز به بار نمی‌نشست. 🔴 با این مقدمه می‌توان گفت دو طرح الف و ب یا دو نقشه‌ی A و B، پیش پای پیامبر بود. طرح الف همانی است که خدا دستورش را داد و پیامبر در غدیر اعلامش کرد. یعنی جانشینی و ولایت علی بعد از نبی و نیافتادن امور به دست شجره ملعونه یا همان بنی‌امیه و بنی‌مغیره. طرح ب هم در صورتی پدید می‌آمد که مردم بعد از آنکه در راه مدینه‌النبیّ بسیار کوشیدند، به هر دلیلی اقبالی به مدینه‌الوصیّ نداشته باشند. آن‌گاه رسول خدا بایستی طرحی می‌ریخت تا پیش از تحکیم پایه‌های اسلام در مدینه، جاهلیت عرب در ردای امویان باز نگردد و جامعه پس از یک انقلاب روبه جلو، به گذشته‌ی تباه و سیاه ارتجاع نکند. (آل‌عمران/۱۴۴) چرا که در لسان روایات رسیده از اهل سنت و شیعه، بنی‌امیه بزرگ‌ترین خطر و به تعبیری شیطان اکبر دوران بوده است. ⚫️ اینجاست که با پدیدار شدن نشانه‌های رویگردانی مردم از طرح الف، گریزی از طرح ب نبود. از جمله نشانه‌های رویگردانی هم می‌توان به عدم برخورد جدی عوام و خواص با متخلفان یا عدم حمایت آنها از تصمیم پیامبر برای مکتوب کردن وصیت و... نام برد. ادامه در پست بعد👇 🆔 @Qasas_school
🔰 روزهای پرحادثه| پیش از رحلت پیامبر 4⃣ دوگانه‌ی شجره‌ی ملعونه و اصحاب صحیفه‌ی ملعونه 🔺از سوی دیگر علاوه بر بنی‌امیه و شجره‌ی ملعونه، جریان دیگری از میان صحابه و مهاجران در سودای رسیدن به قدرت بود. جریانی که بنابر روایاتی میان خود عهدی بسته بودند تا بعد از نبی، علی به قدرت نرسد و در میان شیعیان معروف شدند به اصحاب . ▪️این جریان اقداماتی برای قتل پیامبر هم مرتکب شده و هرگز بعید نبود که در صورت نرسیدن به قدرت، برای قتل علی و اهل‌بیت توطئه کنند. ▪️اینجا پیامبر مطابق آیه‌ی سوم از سوره تحریم، رازی را برای حفصه دختر عمربن‌خطاب فاش کرد و به او تاکید کرد آن را به دیگران نگوید. اما حفصه آن را به عایشه و پدرش لو داد. ⁉️ اکنون دو سوال پیش روی ماست: آن راز چه بود و چرا پیامبر با آنکه می‌دانست حفصه راز نگه‌دار نیست، آن را برای حفصه فاش کرد؟ ▪️در روایتی آمده محتوای راز خبر از به قدرت رسیدن ابوبکر و عمر می‌داده. پیامبر آن را به حفصه گفت تا او به صورت مخفیانه به گوش آنها برساند و اگر توطئه قتل علی و اهل‌بیت در میان است، از آن صرف نظر کنند. ▪️سپس ادامه آیه به تهدیدی عجیب می‌پردازد تا ضمن وعده، وعید هم داده باشد. بدین بیان که اگر دست از نقشه‌های شوم خود برندارید و توبه نکنید، خداوند و ملائکه و صالح‌المومنین علیه شما اقدام خواهند کرد. (تحریم/۳) ▪️اینگونه حفصه با افشای راز، در زمین پیامبر بازی کرد و در یک سطح بالاتر، ابوبکر و عمر نیز طرح ب یا نقشه B پیامبر را اجرا کردند. آنها درواقع به قدرت رسیدن شجره ملعونه را به تاخیر انداختند و پیامبر اینگونه برای علی و اهل‌بیت زمان خرید. ▪️به دیگر سخن پیامبر با هویدا شدن علائم عدم همراهی مردم با علی و عدم پشتیبانی جامعه از طرح غدیر، باید هم‌زمان دو کار می‌کرد. اول آنکه از تلاش برای زمینه‌سازی در راستای ولایت فروگذار نکند و دوم آنکه برای احتمالات دیگر برنامه بریزد. ▪️در نتیجه رسول خدا مخیر بود میان شجره ملعونه و اصحاب صحیفه ملعونه یکی را نماید. امری که متعال است برای امتحان و آزمایش: «فِتْنَةً لِّلنَّاسِ». ▪️پس حضرت امداد صحیفه ملعونه را در دستور کار قرار داد که: كُلًّا نُمِدُّ هَٰؤُلَاءِ وَهَٰؤُلَاءِ مِنْ عَطَاءِ رَبِّكَ ۚ وَمَا كَانَ عَطَاءُ رَبِّكَ مَحْظُورًا (اسراء/۲۰) 🔺حال بهتر می‌توان فهمید که چرا پیامبر متخلفان را بازداشت نکرد!! 📚 تفسیر الرازی (التفسیر الکبیر)، ج۲۰، ص۲۳۶؛ تفسیر روح المعانی (تفسیر الآلوسی)، ج۱۵، ص۱۰۷؛ تفسیر القرآن الکریم (تفسیر السمعانی)، ج۳، ص۲۵۴؛ تفسیر مجمع البیان، ج۶، ص۷۸؛ صحیح بخاری، ج۴، ص۱۹۹، کتاب الفتن، باب ۳، ح ۳۶۰۴؛ صحیح مسلم، ج۴، ص۲۲۳۶، ح۲۹۱۷؛ نهج‌البلاغه، خ۹۳؛ تفسیر قمی، قمى، ج ۲، صص۳۷۵ و ۳۷۶؛ شیخ مفید، الفصول المختارة، ج۱، ص۲۳۲، سلیم بن قیس، اسرار آل محمد، ص۲۳۲؛ قمی، سفینة البحار، ج۵، ص۵۶؛ مجلسی، مرآةالعقول، ج۵، ص۵۵؛ مجلسی، بحارالانوار، ج۲۸، ص۸۶. 🆔 @Qasas_school
🔰نحوه‌ی ترور حضرت رضا(علیه‌السلام) 🔴 غلام مامون می‌گوید: روزی مامون به من دستور داد ناخن‌های خودت را کوتاه نکن. مدتی گذشت و ناخن‌های من بلند شده بود. روزی آمد و ماده‌ای شبیه تمر هندی به من داد و گفت با دست خوب آن را ورز بده. من چنین کردم. سپس بدون آنکه اجازه دهد دست‌هایم را بشویم مرا با خود به محضر علی‌بن‌موسی‌الرضا برد. ⚫️ گویا حضرت کسالتی داشت و برای رفع آن درحال حجامت بود. [بعید این نیست این کسالت در اثر سمی باشد که پیش‌تر به واسطه انگور زهرآگین به امام خورانده بودند اما جسم مبارک و توانمند حضرت تاب آورده و درحال بهبود بود.] 🔴 مامون از حضرت رضا پرسید: آیا امروز حال شما بهتر است؟ حضرت پاسخ داد: امید به بهبودی دارم. سپس مامون پرسید: پرستاران و خادمان شما امروز نیستند؟ حضرت پاسخ داد: هنوز کسی نیامده. مامون با تظاهر به اینکه از کم‌کاری خادمان خشمگین است به من دستور داد با دست‌های خودم برای حضرت رضا آب انار بگیرم. ⚫️ من با همان دست‌های آغشته به آن ماده سمی که بخشی از آن زیر ناخن‌ها جمع شده بود، مشغول دانه کردن انار و سپس آب گرفتن شدم. مامون آب انار را به حضرت رضا تعارف کرد. ابتدا امام از خوردن امتناع ورزید و فرمود: در حضور شما نه، امير كه بيرون رفت می‌خورم. مأمون گفت: نه به خدا سوگند نمی‌شود بايد در حضور من بخورى. اگر ناراحتی معده‌ی من نبود من هم با شما می‌خوردم. حضرت آب انار را خورد. 🔴 سپس در آن روز بارها بی‌هوش شد. خبر به مامون رسید و او در پیغامی به حضرت گفت: این بی‌هوشی در اثر حجامت است. به زودی کسالت برطرف خواهد شد. ولى شب حال امام وخیم‌تر شد تا اينكه بامدادان به شهادت رسید. 📚عیون اخبارالرضا، ج۲، ص۲۴۰ 🆔 @Qasas_school
🔰 قصه چه می‌کند؟ بُرنگ/ برش‌هایی برای درنگ 📌چهل سال است، قصه تاریخ باز می‌گویم و دوستانم «قصه‌پرداز تاریخ» خوانده‌اند. بیش از هرکس، اهل تاریخ، با قصه دشمنند که می‌گویند اتکاء سندیّت ندارد؛ اما بیش از هر چیز خودشان می‌دانند که همین قصه به کار آدمی‌زاد می‌خورد- که تاریخ را زنده نگه می‌دارد، و زندگی هزارسال پیش را با حیات امروز پیوند می‌زند. 🖋مرحوم ابراهیم باستانی پاریزی، زمستان 1361؛ مقدمه کتاب نون جو و دوغ گو 🆔 @Qasas_school
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Ejraye Goroohi - Jale Khun Shod.mp3
1.47M
🔰 ژاله خون شد! ✍🏻فاطمه شفیعی 🟡 نامه‌ی استعفاء را نوشت. چهار سالی می‌شد که گروه موسیقی شیدا کار خود را در رادیو شروع کرده بودند. گروهی که هرکدوم از نفراتش جزء ستاره‌های موسیقی ایرانی بودند، از جمله: ابتهاج، لطفی و شجریان! ⚫️ بعد از آن حادثه کارد به استخوان رسید و دیگر این جنایت را نتوانستند نادیده بگیرند. محمدرضا شجریان استعفا را نوشت و گذاشت رو میز رئیس و خداحافظ! 🟡 حادثه آنقدر هولناک بود که حتی استعفا دادن هم آن‌ها را راضی نکرد. تصمیم گرفتند یک کار موسیقی تولید کنند. لطفی(موسیقی‌دان) زیرزمین خانه‌ی خود را در اختیار گروه گذاشت. شعر را کسرایی سرود و کار را با گروه کُر ضبط کردند و شد اولین قطعه‌ی زیرزمینی گروه شیدا به نام: ⚫️ موسیقی درباره‌ی کشتار ۱۷ شهریور و اعتراض به تیرباران مردم در میدان ژاله تهران سال ۵۷ بود. کشتاری که به دستور مستقیم ارتش انجام شد. 🟡 بعد از آن گروه شیدا از شرکت در کنسرت مسکو هم انصراف داد. کنسرتی که قرار بود ۲۱ شهریور همان سال برگزار شود. دیگر حتی تهدیدهای ساواک هم اثری نداشت. ⚫️ شاید درباره‌ی جنایت ۱۷ شهریور سال ۱۳۵۷ همین گزارش خبرنگار روزنامه گاردین کافی باشد: منظره به میدانِ اعدام شباهت داشت. نظامیان، مردمی را که تظاهرات ضد رژیم می‌کردند به گلوله بستند. بالگردها کوهی از اجساد متلاشی شده به جا گذاشتند. آن روز فرمانده نظامی پایتخت، غلامعلی اویسی معروف به قصاب ایران دستور شلیک مستقیم داده بود. تعدادی از سربازها برای اینکه هموطن خود را تیرباران نکنند، یا فرار کردند و یا خودکشی.. 🆔 @Qasas_school
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ام حبیبه .mp3
15.34M
🎙بشنوید| اُم‌حبیبه 🗂 پرونده ازدواج‌های تاریخی 📌 ام‌حبیبه یکی از همسران پیامبر اکرم بود که نحوه‌ی ازدواج او با حضرت قصه‌ی جالبی دارد و ذیل شخصیت وی می‌توان به نظاره‌ی تحولات جامعه‌ی اسلامی نشست. به ویژه آنکه بعد از رحلت پیامبر ما شاهد نوعی ارتجاع به جاهلیت هستیم و این موضوع به خوبی در قصه‌ی ام‌حبیبه تبلور دارد. 🆔 @Qasas_school
🔰یک آسیابی برایت بسازم..| ماجرای قتل عمربن‌خطاب 📜 در تاریخ آمده: روزی عمربن‌خطاب با فیروز ابولؤلؤ غلامِ مغیره‌بن شعبه برخورد می‌کند. در این برخورد ابولؤلؤ نسبت به ارباب خود شکایتی می‌کند و عمر با تغافل نسبت به این شکایت، بحث را عوض کرده و از ابولؤلؤ می‌پرسد: آیا برای ما آسیاب بادی خواهی ساخت؟ ابولؤلؤ فردی صنعتگر و دارای مهارت‌های متعدد مانند نجاری و آهنگری و... بود. او در پاسخ عمر با زبان طعنه می‌گوید: «برایت آسیابی بسازم که در شرق و غرب عالم درباره آن حرف بزنند». عمر بعد از شنیدن این طعنه می‌گوید: «این غلام مرا تهدید می‌کند». 🔴 چند روز بعد عمر برای اقامه نماز به مسجد می‌آید و در محراب پیشوایی جماعت می‌ایستد. ابولؤلؤ با خنجری دوتیغه که دسته‌ی آن در میانه بود، به عمر حمله‌ور شده و چند ضربه به او می‌زند. عمر در اثر همان جراحت‌ها از دنیا می‌رود. 📚تاريخ‏ طبری،ج۴،ص:۱۹۱. 🆔 @Qasas_school
⁉️ پرسش: آیا حادثه قتل عمربن‌خطاب در نهم ربیع‌الاول بوده؟ 📜 اقوال مورخان: 1⃣ طبری: «عمر شب چهارشنبه، سه روز مانده از ذی‌الحجه وفات کرد.» طبری پنج قول دیگر هم ذکر کرده که همه اقوال مرتبط با ذی‌الحجه است. 2⃣ یعقوبی: «چهارشنبه، چهارشب مانده از ذی‌الحجه عمر مُرد». 3⃣ ابن‌سعد هم چهارشنبه، چهارشب مانده از ذی‌الحجه را پذیرفته. 4⃣ مسعودی، ابن‌اعثم و بلاذری هم همین قول را دارند. 5⃣ علمای شیعه که مرگ عمر را در ذی‌الحجه دانسته‌اند: ابن‌ادریس حلی، شیخ مفید و... . نکته‌ی مهم آنکه شیخ مفید و علامه مجلسی قول مرگ عمر در ذی‌الحجه را به تمام علمای شیعه نسبت می‌دهند. 📚 طبری، ج۴، ص۱۹۳؛ یعقوبی: ج۲، ص۱۵۹؛ طبقات‌الکبری: ج۳، ص۲۷۸و۳۶۵؛ بحارالانوار، ج۳۱، ص۱۱۹؛ مسارالشیعه، ص۴۲؛ المعجم طبرانی، ج۱، ص۷۰. 🆔 @Qasas_school
⁉️ پرسش۲: پس چرا عده‌ای نهم ربیع را روز فوت عمربن‌خطاب می‌دانند؟ 🔹مهم‌ترین دلیل این افراد روایتی است منقول در بحارالانوار که به روایت احمدبن‌اسحاق مشهور است. در این روایت آمده: "فردی به نام احمدابن‌اسحاق در روز به خدمت امام عسکری می‌رسد و می‌بیند حضرت این روز را به روز عید معرفی کرده و دستور به برپایی جشن و شادی داده و سپس حضرت می‌فرماید رسول خدا و امیرمومنان و حسنین نیز این روز را پیش از آنکه حادثه قتل عمر در آن اتفاق بیافتد جشن می‌گرفتند و سپس از زبان امیرالمومنین صفاتی و اسامی برای این روز ذکر می‌کند از جمله نام «یوم رفع‌القلم» یعنی روز برداشتن تکلیف. چون عده‌ی اندکی باور دارند در این روز شیعیان هرگناهی مرتکب شوند یا هر واجبی را ترک نمایند، ایرادی ندارد. 🔸اما روایت احمدبن‌اسحاق چند ایراد اساسی دارد: 1⃣ فقط همین یک روایت با چنین مضامینی وجود دارد و روایت دیگری با چنین مضامینی که تأییدکننده محتوای آن باشد، نداریم. 2⃣ این روایت در کتبی که از قرن شش به بعد نوشته شده موجود است. کتبی مانند: مصباح‌الانوار، المحتضر، انوارالنعمانیه. پس در کتب دست اول اثری از این روایت نیست. 3⃣ نام راویان حدیث، در هیچ کتاب رجالی وجود ندارد. یعنی علمای این رشته این افراد را نمی‌شناسند و نامی از آنها نبرده‌اند و مهم‌تر آنکه این راویان هیچ حدیث دیگری را روایت نکرده‌اند. 4⃣ از لحاظ محتوایی این روایت دارای مضامینی است که امکان صدور آن از معصوم وجود ندارد. مانند همین تعبیر "رفع‌القلم". 📚بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج۳۱، ص۱۲۱. 🆔 @Qasas_school
🔰ابولؤلؤ عامل ترور عمربن‌خطاب 🔴 ابولؤلؤ را فردی ایرانی و غلام مغیره‌بن‌شعبه معرفی کرده‌اند. ⚫️ برخی درباره او معتقدند که محب و شیعه امیرالمومنین بود و با قتل عمر خواست انتقام مصائب اهل بیت را بگیرد. 🔴 سپس افسانه‌ای پیرامون وی ساخته‌اند بدین مضمون که او پس از کشتن عمر به طرز معجزه‌آسایی(به کمک حضرت امیر) از مدینه فرار کرد و به کاشان آمد و آنجا زندگی کرد تا به مرگ طبیعی مُرد و اکنون مرقد او با نام باباشجاع‌الدین محل زیارت برخی است. ⚫️ اما منابع تاریخی، شیعه و محب اهل بیت بودن ابولؤلؤ را نه تنها اثبات نکرده بلکه وی را غیرمسلمان دانسته‌اند. لذا بسیار بعید است که انگیزه او برای ترور عمر، برای انتقام از مصائب اهل بیت باشد. 🔴 همچنین تاریخ می‌گوید: ابولؤلؤ پس از قتل عمر وقتی خود را گرفتار چنگ مسلمانان یافت، خودکشی کرد و فرار او افسانه‌ای اغراق‌آمیز بیش نیست. لذا این قدسی‌سازی و بزرگ شمردن شخصیت وی اساسی ندارد. ⚫️ عبیدالله پسر عمربن‌خطاب هم برای انتقام از ابولؤلؤ، همسر و دختر خردسال وی و یک ایرانی مسلمان به نام هرمزان را به قتل رساند. در نقلی آمده که جامعه اسلامی وقتی برای قصاص عبیدالله پا پیش نهاد، عثمان که به خلافت رسیده بود وی را فراری داد. زمانی که امام علی به خلافت رسید عبیدالله از ترس قصاص به معاویه پیوست و در جنگ صفین کشته شد. 📚 یعقوبی، ج۲، ص۱۶۰و۱۶۱؛ مفید، الجمل، ص۱۷۵و۱۷۶. 🆔 @Qasas_school
🔰 عصر زعامت و معاضدت زنان اهل‌بیت! ✍🏻 روح‌الله شمسی‌کوشکی 🟡 در دوره چهارم امامت (بعد از امام‌رضا تا ابتدای دوران غیبت) که دوره حِرمان و خفقان امامان شیعه است، می‌بینیم که یک‌دفعه نقش زنان اهل‌بیت پررنگ می‌شود! ⚫️در این دوره زنان بسیار بافضیلت، عالم، مدیر و مدبری از اهل‌بیت وجود دارند که در شرایط تنگنای ائمه، بخشی از وظایف امامت به دوش آنها می‌افتد! 🔺زنانی مثل: - حکیمه خاتون (عمه امام عسکری) - سبیکه قبطیه (مادر امام جواد) - سمانه مغربیه (مادر امام هادی) - حُدیثه (مادر امام عسکری) - ملیکا (مادر امام زمان) - زینب (دختر امام جواد) و حتی امّ‌حبیبه (همسر امام رضا و خواهر مأمون) ▪️نکته جالب‌تر اینکه: تمام این زنان و تمام این دوره زعامت زنانه بعد از حضرت فاطمه معصومه بود و باید ایشان را آغازگر و سرسلسله این نسل تاریخی از زنان دانست! ▪️پی‌نوشت: متأسفانه به این برهه و این زاویه از تاریخ شیعه توجه چندانی صورت نگرفته و تقریباً هیچ پژوهش مستقلی در این باب انجام نشده است. 🆔 @Qasas_school
🔰 تکمله بر مطلب پیش👆 ⚫️ در اینکه مقام حضرت معصومه به عنوان یکی از پیشتازان عرصه همیاری و همراهی با امام زمان و ولیّ عصر خویش، مقامی بسیار والاست شکی وجود ندارد. اما زنان دیگری نیز در تاریخ شیعه از خانه اهل‌بیت چون ستاره‌ای درخشیده‌اند که کنشگری برخی از آنها پیش از حضرت معصومه بوده است. زنانی چون امّ‌احمد، همسر امام کاظم(علیه‌السلام) و مادر حضرت شاه‌چراغ. 🟡 درباره ویژگی‌های شخصیتی این بانو در آینده ذیل پرونده سخن خواهیم گفت. اما اکنون به همین میزان بسنده کنیم که وی در عصر رقابت زنان درباری برای بر تخت نشاندن ولیعهدها می‌زیست. یعنی عصری که خیزران و زبیده و... برای خلافت فرزندان خویش دست به هرکاری می‌زدند. ام‌احمد نیز درحالی‌که می‌توانست از این الگوی رایج پیروی کرده و برای پسران خود مقام امامت را قاپ زده و نحله و فرقه‌ی جدیدی در میان شیعیان و پیروان امام معصوم پدید آورد، اما هرگز به این مسیر کشیده نشد و آنقدر مورد وثوق امام کاظم بود که حضرت موسی‌بن‌جعفر وصایا و ودیعه‌های امامت را به عنوان امانت به ایشان سپرد تا به امام بعدی یعنی حضرت رضا(سلام‌الله علیه) برساند. 🆔 @Qasas_school
🔰 عمرمختار| به مناسبت ۱۷سپتامبر 🔹 ۹۳سال قبل در چنین روزی یعنی ۱۷ سپتامبر ۱۹۳۱ توسط استعمار ایتالیایی به دار آویخته شد، چرا که برای استقلال کشورش با آنان می‌جنگید. 🔸 او شخصیت تاثیرگذاری در جهان عرب بود و مبارزانی مانند او را الگوی خود قرار دادند و حتی برای جهاد در کنار او به سمت لیبی رفتند. در لیبی او را با لقب «شیر صحرا» می‌شناسند. 🔹نامش در تاریخ جنبش‌های ضداستعماری به «شیخ المجاهدین» ثبت و امروزه برای حامیان اسلام سیاسی چهره ای محترم و عزیز است. 🔸در لیبی دانشگاهی به نام او وجود دارد و چهره‌اش روی اسکناس‌های ده دیناری دیده می‌شود. تقریباً در همه کشورهای عربی، خیابانی به نام او وجود دارد. 🔹سال ۱۹۸۱ مصطفی عقاد، کارگردان معروف سوری، بخشی از زندگی عمر مختار را در فیلمی به نام شیر صحرا بازآفرینی کرد که در آن آنتونی کوئین بازیگر نقش اصلی بود. جالب اینکه بیشتر هزینه ساخت این فیلم را معمر قذافی، مستبد سرنگون‌شده لیبی پرداخت، زیرا هم به عمر مختار علاقه و ارادت داشت و هم در توهماتش خود را وارث و جانشین او می‌دید. 🔸 عمرمختار معلمی بود که نه از جاه‌طلبی، که به جبر شرایط زمانه سلاح به دست گرفت و زندگی خود را وقف مبارزه با دشمنان کشورش کرد. وی در جنزور، روستای کوچکی نزدیک ساحل مدیترانه متولد شد. پدرش را همان کودکی از دست داد و در یتیمی و فقر رشد کرد. شیخی که سرپرستی عمر مختار را پذیرفت هم شرایط تحصیل او را مهیا کرد و هم واسطه آشنایی او با مفاهیمی مثل استعمار و استقلال شد. در علوم دینی تحصیل کرد و معلم قرآن شد. رفته‌رفته به چنان اعتبار و محبوبیتی دست یافت که برای حل وفصل دعواها و اختلافات قبایل به او رجوع می‌کردند و او هم با درایت مردی عاقل و سرد و گرم چشیده، مشکلات و تضادها را به بهترین شکل ممکن چاره می‌کرد. 🔹عمر مختار هرچه جلوتر رفت بیشتر و بیشتر از استعمار و مداخله خارجی بیزار شد و با جنبش‌های ضد استعماری که فراتر از لیبی در سراسر نواحی شمالی افریقا فعال بودند – و به جز ایتالیایی‌ها با فرانسوی‌ها و انگلیسی‌ها هم می‌جنگیدند – همکاری کرد و یکی از مردان محوری این جریان شد. بعد از حمله تجاوزکارانه ایتالیا به لیبی که مبارزه شدت گرفت، عمر مختار عملاً به رهبر نیروهای مقاومت کشورش تبدیل شد و فرماندهی جنگ با دشمن اشغال‌گر را به عهده گرفت. 🔸 او سپاه بزرگی نداشت، اما استاد جنگ در صحرا بود. به جغرافیای منطقه تسلط داشت و از این برتری برای طراحی عملیات‌های کمین و غافلگیری، و نیز قطع خطوط ارتباطی و تدارکاتی دشمن بهره می‌برد. دو دهه با فراز و نشیب بسیار با ایتالیایی‌ها جنگید و سرانجام در یکی از درگیری‌ها زخمی شد و به اسارت افتاد. مدت کوتاهی در زندان ایتالیایی‌ها ماند و بعد از برگزاری دادگاهی با حکم از پیش معلوم، جلوی چشم اعضای قبیله و هوادارانش به دار آویخته شد. 📚 برگرفته از سایت مُسْلِمْنا 🆔 @Qasas_school
🔰 علی شمقدری، حسن‌کبابی، آیه‌الله قمی و دیگران 🔺به‌مناسبت ۲۷شهریور، سالروز وفات علی شمقدری یار دیرین رهبرانقلاب 🟡 در بهمن ۱۳۴۱ جريان لوايح شش‌گانه و همان داستان معروف انجمن‌هاى ولايتى و ايالتى پيش آمده بود. فتوايى از امام خمينى (ره) پخش شده بود به اين مضمون كه تقيه حرام است. آقاى حسنى (چهكندى معروف به حسن كبابى) هم بر همين اساس به آن پاسبان حمله كرده بود. كار آقاى حسنى، شروع ناآرامى‌هاى مشهد بود و شلوغى‌ها بعد از آن اتّفاق افتاد. ⚫️ جريان هم از اين قرار بود كه پاسبانى به نام غلامعلى شباهنگ جلوى چشم آقاى حسنى اعلاميۀ امام خمينى (ره) را از روى ديوار كنده و پاره كرده بود. حسنى هم كارد را از زير بغلش درآورده بود و طرف را ناكار كرده بود. تبعات كشته‌شدن پاسبان شباهنگ خيلى زياد بود. حسنى دستگير شد. عده‌اى از علما متأسّفانه از كار ايشان ابراز برائت كردند. ولى آيت‌الله قمى پاى كار حسنى ايستاد. 🟡 مردم مشهد به هيجان آمده بودند و حالا ما رسيده بوديم به روز ۱۲ محرّم كه ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ بود. رفتم سمت بازار بزرگ، طرف خانۀ آيت‌الله قمى. آنجا هم درگيرى بود. آقاى قمى امام جماعت شبستان گرم مسجد گوهرشاد بودند. مقابل خانۀ آقاى قمى متوجه شدم كه آقاى قمى را دستگير كرده‌اند. آقاى قمى يك سرى باديگارد داشت ازجمله اكبر لباس‌فروش كه خيلى آدم قوى‌هيكلى بود. همۀ اينها را جلوى خانۀ آقاى قمى كتك زده بودند. همين اكبر هم كتك مفصّلى خورده بود. ⚫️ خلاصه من آن روز تا شب، ديروقت، خانه نرفتم. تا شب در خيابان‌ها راه مى‌رفتم. به همه‌جا سرك كشيدم؛ جاهايى كه اجتماع بود، اعتراض بود. از همان روز پانزده خرداد من خيلى چيزها را گذاشتم كنار. اصلاً آدم ديگرى شدم. راهى را شروع كردم كه ديگر هرگز عوض نكردم و حتى هرگز در ادامۀ آن سرد نشدم و شك هم نكردم. 📚متولد چهل و دو، خاطرات علی شمقدری 🆔 @Qasas_school
🔰 معرفی کتاب| متولد چهل و دو 🟡 روایت رفاقت حاج علی شمقدری با آیت­‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب است. رفاقتی که از سال ۱۳۴۳ در مشهد کلید خورد و زندگی حاج علی آقای شمقدری متحول کرد. شمقدری که وارد فضای مبارزاتی علیه رژیم شده بود کم­‌کم با جلسات تفسیر آیت‌الله خامنه‌ای در مدرسه میرزا جعفر آشنا می‌شود. این آشنایی و حضور مستمر و پیگیر ایشان باعث می‌شود آهسته‌آهسته در زمره یاران نزدیک و صمیمی رهبر انقلاب قرار بگیرد. ⚫️ در کتاب متولد چهل و دو با بخشی از خاطرات ناشنیده درباره رهبرانقلاب مواجه می‌شویم. به عنوان مثال در بخشی از کتاب متولد چهل و دو را می‌خوانیم: آقا برگشتند. من هنوز در اندوه رحلت امام شناور بودم. آقا با خودشان کلید نمی‌بردند. من مترصد بودم تا هر وقت وارد مجموعه می‌شوند بروم در اتاق را باز کنم که پشت در معطل نشوند. وقتی از بالای پله ها نگاه می‌کردم و ایشان عصازنان از پله ها بالا می‌آمدند من آن آقایی را که می‌شناختم ندیدم. آقا نه رییس جمهور امروز صبح بود و نه رییس شورای عالی دفاع، نه امام جمعه تهران و نه آقای خامنه‌ای که در درس تفسیر دیده بودم و نه آن مردی که در ایرانشهر دیده بودم و نه آقایی که صبح از ساختمان رفته بود؛ آقای قبلی نبود، شخصیت دیگری بود. 🆔 @Qasas_school
🔰قصه‌ی اسم محمد 🟡 در روایتی آمده که حضرت آمنه هنگامه‌ی تولد فرزند عزیزش را اینگونه توصیف می‌کند: وقتی فرزندم به دنیا آمد سر به آسمان بلند کرد و نوری از وی به آسمان تابید. سپس ندایی آسمانی به من گفت: نام او را «محمد» بگذار! (بحارالانوار، ج15، ص273). این نام گرچه عربی است اما عرب از آن استفاده نمی‌کرد. چنانچه «رحمان» را درعین عربی بودن به کار نمی‌برد. وقتی عبدالمطلب نام پیامبر را خواند، مردم تعجب کردند. ⚫️ اگر بخواهیم قصه‌ی اسم را بکاویم، به آغاز آفرینش می‌رسیم. آنجا که خداوند به ملائکه فرمود: من بنا دارم در زمین خلیفه‌ای قرار دهم. ملائکه پرسیدند: آیا می‌خواهی در روی زمین کسی را بگذاری که فساد کند و خون بریزد؟ آن هم درحالی‌که ما تو را تسبیح با حمد می‌کنیم و تقدیس می‌نماییم؟ خداوند فرمود: من چیزی می‌دانم که شما نمی‌دانید. خداوند اسامی را به آدم آموخت. سپس به ملائکه فرمود: شما از آن اسامی چیزی می‌دانید؟ ملائکه که فهمیدند سرّ ماجرا در همین اسامی است، به خداوند گفتند: سبحانک! ما چیزی غیر از آنچه به ما آموختی نمی‌دانیم. خداوند به آدم فرمود: تو به ملائکه از آن اسامی خبر بده. 🟡 در این قصه‌ی کوتاه درس‌هایی است درازدامن که ردّ آن همیشه در تاریخ تازه بوده. ملائکه ضمن اعتراض به خدا، مدعی یک کارویژه می‌شوند: تسبیح با حمد. اما خداوند به آنها نشان می‌دهد که این تسبیح با حمد بدون واسطه‌ ممکن نیست. واسطه‌هایی که خدا از آنها با کلمه «اسماء» یاد کرده و آنها را در وجود خلیفه قرار داده است. گویی از آدم، افرادی متولد می‌شوند که صاحب این اسامی هستند. واسطه‌هایی برای تسبیح با حمد که اگر آنها نباشند، تسبیح با حمد، آرزویی است محال! ⚫️ از این رو ملائکه به محض فهمیدن ضرورت واسطه‌ها و وجود «اسماء»، از ادعای اولیه خود دست می‌کشند. حالا دیگر حرفی از «حمد و تحمید» نمی‌زنند. به تنزیه بسنده می‌کنند با ذکر «سبحانک». گویی دریافته‌اند حمد در عالم محوری دارد که آمدنش در زمین با آدم ممکن می‌شود. این محور حمد چه کسی می‌تواند باشد جز همان وجود مبارکی که اسمش «محمد» و «احمد» است؟ 🟡 سپس اگر کسی خود را در عرض «محمد» انگارد و وساطت او را نپذیرد، ولو در صف ملائکه الهی باشد، مطرود و ملعون است چنانچه ابلیس اینگونه شد. نپذیرفتن وساطت و ادعای رشد به صورت مستقل، به محدوده امور مادی هم کشیده می‌شود. نه شرقی و نه غربی یا به تعبیر قرآن «لَا شَرْقِيَّةٍ وَلَا غَرْبِيَّةٍ» یعنی ردّ شرق و غربی که مدعی امکان رشد مستقل‌اند. اینها چیزی نیستند جز شجره خبیثه. همانی که خداوند فرمود: «ما لها من قرار». قراری ندارد و درنتیجه رشدی هم ندارد. چنانچه اگر نطفه در رحم به عنوان «قرار مکین» جای نگیرد، جنینی هم رشد نمی‌کند. رشد ذیل شجره طیبه است. همانی که «اصلها ثابت و فرعها فی‌السماء» است. همان شجره مبارکه زیتونه در آیه نور! همان اسماء الهی که حمد در عالم را ممکن می‌کنند و روابط حامدانه می‌سازند. ⁉️ اما روابط حامدانه یعنی چه؟ ⚫️ ما می‌دانیم که حروف الفبا یا حروف هجا به لحاظ کتابت به دو قسم انفصال و اتصال تقسیم می‌شوند. یعنی چه؟ یعنی همه حروف به ماقبل خود قابلیت اتصال دارند. اما همه‌ی حروف به حرف بعد خود متصل نمی‌شوند. این حروف عبارتند از: «ا، د، ذ، ر، ز، و» که به حروف انفصال نامیده شده‌اند. با این حساب «محمد» نامی است که با حرف اتصال شروع شده و با حرف انفصال ختم یافته. شاید بتوان اینطور تعبیر کرد که میم متصل یعنی حضرت به انبیاء ما قبل خود وصل است و در ادامه آنهاست و دال منفصل یعنی او خاتم رسولان است و بعد از او پیامبر نخواهد آمد. پس همه‌ی ما تا قیامت در «عصر» و تاریخ محمد هستیم؛ در «آخرالزمان»! 🟡 یکی از ویژگی‌های مهم این عصر «حمد» و ایجاد روابط حامدانه است. شاید اشتراک آخرین نبیّ و آخرین وصیّ در این اسم، به همین برگردد. جهانی انتظار ما را می‌کشد و ما انتظار جهانی را می‌کشیم که روابط در آن، حامدانه است. جالب آنکه آغاز جهان کلمات خدا در قرآن هم با سوره حمد است: «الحمدلله رب العالمین». فاتحه‌الکتاب و فتح کتاب با حمد است. برای این «حمد» هم باید بتوان به طور حقیقی گفت: «الحمدلله رب العالمین» و این گفتن حقیقی راهی ندارد جز تمسک به نام «محمد» و «اسماء متبرک». چون ما مستقل از او امکان حمد نداریم. ⚫️ برگردیم به روابط حامدانه با یک مثال. وقتی کسی برای من و شما غذایی تدارک می‌بیند، ما دو کار می‌کنیم: غذا را می‌خوریم و ذیل تعریف از رنگ و بو و مزه غذا، از صاحب سفره تشکر می‌کنیم. یعنی هم حمد عملی و هم حمد زبانی. گاهی هم به جای این روابط حامدانه، اول از غذا عیب می‌گیریم و آن را تحقیر کرده و در آخر هم دور می‌ریزیم. روابطی می‌سازیم که قرآن اینگونه از آن یاد می‌کند: «همز و لمز».
🟡 جالب آنکه خداوند در قرآن جماعت هماز و لماز را اینگونه معرفی می‌کند: «الَّذِي جَمَعَ مَالًا وَعَدَّدَهُ» «يَحْسَبُ أَنَّ مَالَهُ أَخْلَدَهُ» یعنی جریان سرمایه‌داری که ثروت را برای ازدیاد ثروت می‌خواهد. این محاسبه و حساب‌گری روابط درون جامعه را از حالت حامدانه خارج کرده و آتشی به جان جامعه می‌اندازد که توصیف آن در ادامه آیات سوره همزه آمده است. ⚫️ جالب‌تر هم آنکه معنای لغوی «همز و لمز» اشاره به روش کار این افراد هم دارد. این هر دو یعنی فشارهایی که سرمایه‌داران بر انسان‌ها تحمیل می‌کنند. فشارهایی که گاه جنس آن صریح و مستقیم است مانند رسانه(همز) و گاه جنس آن غیرمستقیم است مانند هنر (لمز). اگر بناست این روابط آتشین در جهان خاموش شود، راهی جز تمسک به محور حمد در عالم نداریم. جهانی با اقتصاد و سیاست و فرهنگ حامدانه در گرو بُریدن از شرق و غرب و قرار گرفتن زیر سایه شجره مبارکه و طیبه است! ما در عصر محمدیم.. در دوره‌ی تجلی اسم اعظمش! 🆔 @Qasas_school
🔶 "روزهای انقلاب" نام کتابی است از مری هگلند با ترجمه‌ی میترا دانشور. نویسنده، زنی آمریکایی است که در تابستان ۱۳۵۶، بی‌خبر از تحولات مهمی که کل ایران را زیر و زبر می‌ساخت، پا به روستایی کوچک در حوالی شیراز گذاشت. او ۱۸ ماه در ایران ماند و تنها پژوهشگر آمریکایی‌ای بود که از نزدیک انقلاب اسلامی را مشاهده کرد. روزهای انقلاب روایت تجربه‌های روزمرۀ هگلند در این روستاست که نشان می‌دهد چگونه مردمی عادی و دور از سیاست پا به جریان انقلاب اسلامی ایران گذاشتند و در خلال ماجراهای انقلاب و پس از آن متحول شدند. 🔷 من می‌خواهم این تحول مردم را، از زاویه‌ی "ساخت " ببینم. موضوعی که در پست قبل ذیل بحث از "قصه‌ی اسم محمد" به آن اشاره کردم. روابط حامدانه در روزهای انقلاب، امری چنان محسوس بود که هگلند در توصیف آن می‌گوید: "مشاهده‌ی ایثار، احترام برای دیگران، ازخودگذشتگی، همکاری و اتحادی که در طول ماه‌های التهاب انقلابی به نمایش درآمد و خوش‌بینی و سروری که در طول راه‌پیمایی راه‌پیمایی‌های انقلابی به چشم می‌آمد اثری بر جای گذاشت که با تحولات بعدی کاملاً از بین نرفت." 🔺ما در عصر محمدیم! 🆔 @Qasas_school
🔰دولت تروربنیاد 🔸تفاوت است میان دولتی که برای رسیدن به برخی اغراض، گاهی رو به می‌آورد با دولتی که بنیاد و خشت اولش با ترور بوده است؛ یعنی دولتی که شکل‌گیری، موجودیت و استمرار و ثبات و حتی آینده‌ی خود را در گرو ترور و کشتار ببیند. 🔹این دولت‌های تروربنیاد، در جغرافیای زمین و تاریخ زمانه انگشت‌شمار بوده‌اند و اسرائیل در میانه این حلقه اندک، از زمره این مدال‌آوران خشونت وحشیانه است. قصه‌های بسیاری را می‌توان گواه این ماجرا گرفت از جمله قصه‌ی ترور مخالفان عرب و انگلیسی و حتی یهودی در . 🔸جرالد کوفمن نماینده یهودی پارلمان انگلیس یکی از کسانی است که به این تروربنیاد بودن اسرائیل اذعان می‌کند و می‌گوید اسرائیل برای تشکیل دولت و غصب سرزمین فلسطین، حتی یهودیان مخالف صهیونیسم یا انگلیسی‌های در تردید را ترور کرد. 🔹ناگفته نماند کوفمن همان فردی است که خود را در یک سخنرانی اینگونه به ما معرفی می‌کند: «من در خانواده يهودی متعصب و صهيونيست بزرگ شده‌ام. در قفسه‌ای در آشپزخانه‌مان جعبه کوچکی بود که روي آن نوشته شده بود "سرمايه ملي يهود". ما سکه‌هايمان را براي کمک به ساخته شدن اولين ساختمان‌های يهوديان در فلسطين در داخل آن جعبه می‌ريختيم.» 🔸بمب‌گذاری در هتل کینگ دیوید و محل اجتماع مقامات بلندپایه انگلیس و سران عرب و شخصیت‌های یهودی، یک حمله هدفمند بود که از طرف گروه آرگون هدایت و با موافقت سران بلندپایه سیاسی آژانس یهود و در رأس آن دیوید بن گورین انجام شد. رئیس میدانی عملیات زاوی لیونی پدر تسیپی لیونی وزیر خارجه سابق اسرائیل بود و عملیات تحت فرماندهی مناخیم بگین انجام گردید و منجر به کشته شدن 92نفر شد. 🔹این ترور مسیر غصب سرزمین را از وجود مخالفان خالی کرد و در طی دهه‌ها به صورت یک سیاست کلی درآمد. لذا می‌توان مدعی شد اسرائیل اساسا یک دولت تروربنیاد است. 🆔 @Qasas_school
🔰 پزشکیان و ماراتاهای هند ▪️پزشکیان در فایل صوتی‌ای که ابتدا تکذیبیه مسئولان دولتی را به دنبال داشت می‌گوید: یک نهاد بین‌المللی بیاید و امنیت منطقه را تامین کند. این حرف مرا یاد قصه‌ی نامه ماراتاهای هندوستان به ملکه انگلیس انداخت. ▪️ماراتاها سلحشورانی بودند که ابتدا در برابر انگلیس و قدرت توپ‌ها و سلاح‌هایش مقاومت شایانی کردند اما در نهایت مغلوب ارتش انگلیس شدند. نوع روحیه دلاورانه آنها باعث شده بود که در روزهای پر تب و تاب پیوستن هندی‌ها به ارتش انگلیس آن هم به هدف سیر شدن شکم‌های گرسنه؛ ارتش انگلیس از پذیرفتن ماراتاها احساس خطر کند. ▪️اما گروه اندکی از ماراتاها بابت زندگی سختی که ذیل حاکمیت انگلیس بر هند تجربه می‌کردند به ملکه انگلیس نامه نوشتند: «ما افراد ماراته ساکن در ولایت بمبئی ورود زندگی‌بخش انگلستان را تجربه کرده‌ایم و در انتظار امتیازهایی هستیم که امپراتور بزرگ آن کشور به مردم ما خواهد داد. ملکه ویکتوریای نجیب، رسیدن افراد ما را به مقام‌های مهم ممنوع کرده است. ما هم چنین انتظاری نداریم؛ چون به خوبی تربیت نشده‌ایم و لیاقت این مقام‌ها را نداریم! اما با فروتنی درخواست می‌کنیم در ارتش یا پلیس استخدام شویم. اگر هم امکان ندارد به عنوان سرباز وارد خدمت شویم، حاضریم خدمتکار یا قاطرچی باشیم.» 🔺جمهوری اسلامی که به حق مدعی نظم جدید و نوجهان است امروزه رئیس دولتش (به هر شکل) کم مانده به برهم‌زنندگان وحشی نظم در دنیا بگوید: بیایید ما را اداره کنید. ما حاضریم قاطرچی شما باشیم. ⁉️ آیا آمریکا نباید فکر کند فشارها اثر کرده و پدال تحریم را برای تسلیم نهایی ایران بیشتر فشار دهد؟ 🆔 @Qasas_school