خطبه 206 نهج البلاغه: نهی از دشنام دادن به دشمن
(در جنگ صفّين شنيد كه ياران او شاميان را دشنام مى دهند(1) فرمود):
اخلاق در جنگ:
من خوش ندارم كه شما دشنام دهنده باشيد، اما اگر كردارشان را تعريف، و حالات آنان را باز گو مى كرديد به سخن راست نزديك تر، و عذر پذيرتر بود.
خوب بود بجاى دشنام آنان مى گفتيد: خدايا خون ما و آنها را حفظ كن، بين ما و آنان اصلاح فرما، و آنان را از گمراهى به راه راست هدايت كن، تا آنان كه جاهلند، حق را بشناسند، و آنان كه با حق مى ستيزند پشيمان شده به حق باز گردند.
_____________________________
(1). دشنام دهندگان، حجر بن عدى و عمرو بن حمق بودند. (پاورقى شرح خويى، ج 13، ص 83 و 94)
◇◇◇◇◇◇◇
@Qassed
www.qassed.ir
نامه 61 نهج البلاغه: نکوهش فرمانروای متخلف
(نامه به كميل بن زياد نخعى(1)، فرماندار «هيت»(2) و نكوهش او در ترك مقابله با لشكريان مهاجم شام كه در سال 38 هجرى نوشته شد).
نكوهش از فرمانده شكست خورده:
پس از ياد خدا و درود، سستى انسان در انجام كارهايى كه بر عهده اوست، و پافشارى در كارى كه از مسؤوليّت او خارج است، نشانه ناتوانى آشكار، و انديشه ويرانگر است.
اقدام تو به تاراج مردم «قرقيسا»(3) در مقابل رها كردن پاسدارى از مرزهايى كه تو را بر آن گمارده بوديم و كسى در آنجا نيست تا آنجا را حفظ كند، و سپاه دشمن را از آن مرزها دور سازد، انديشه اى باطل است.
تو در آنجا پلى شده اى كه دشمنان تو از آن بگذرند و بر دوستانت تهاجم آورند، نه قدرتى دارى كه با تو نبرد كنند، و نه هيبتى دارى كه از تو بترسند و بگريزند، نه مرزى را مى توانى حفظ كنى، و نه شوكت دشمن را مى توانى در هم بشكنى، نه نيازهاى مردم ديارت را كفايت مى كنى، و نه امام خود را راضى نگه مى دارى.
__________________________________________
(1). كميل بن زياد از ياران برگزيده امام على عليه السّلام و از بزرگان تابعين بود، و در خلوت امام راه داشت كه در سال 82 هجرى به دستور حجّاج بن يوسف ثقفى شهيد شد و از عبرتهاى تاريخ آن است كه برادر او حارث بن زياد شخصى آلوده و سفّاك بود كه دو فرزندان مسلم را در كوفه سر بريد.
(2). يكى از شهرهاى مرزى بين عراق و شام در كنار فرات كه امروزه جزء ايالت زمادى است كه كاروانها از آنجا به حلب مى رفتند.
(3). قرقيسا: شهرى است در منطقه بين النهرين در انتهاى نهر خابور و فرات سر راه بازرگانى عراق و شام.
◇◇◇◇◇◇◇
@Qassed
www.qassed.ir
حکمت 35 نهج البلاغه: نتیجه بدرفتاری با مردم
ضرورت موقعيّت شناسى (اخلاق اجتماعى):
و درود خدا بر او، فرمود: كسى در انجام كارى كه مردم خوش ندارند، شتاب كند، در باره او چيزى خواهند گفت كه از آن اطّلاعى ندارند.
◇◇◇◇◇◇◇
@Qassed
www.qassed.ir
حکمت 36 نهج البلاغه: زيان آرزوهاى طولانی
آرزوهاى طولانى و بزهكارى (اخلاقى):
و درود خدا بر او، فرمود: كسى كه آرزوهايش طولانى است كردارش نيز ناپسند است.
◇◇◇◇◇◇◇
@Qassed
www.qassed.ir
استغفار امیرالمومنین(ع).pdf
345.7K
این استغفاری است که حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام در هر سحر بعد از نماز صبح آن را م یخواندند.
◇◇◇◇◇◇◇
@Qassed
www.qassed.ir
امشب، مردی گستره آفاق را روشن می کند که شجاعتش، شجاعت تمام شجاعان را بی رنگ می کند.
امشب، کودکی خواهد خندید که عدالت را تفسیری عاشقانه خواهد کرد.
امشب، کسی سکوت کعبه را خواهد شکست که روزی بر بلندای شانه های خورشید، با تبر معرفت، بت های زمانه را خواهد شکست.
امشب، ستاره ای خواهد درخشید که درخشش نجابتش، آغوش مهربان مظلومیت است.
امشب، شب آمدن صاحب ذوالفقار، حیدر کرار است، آمدنش مبارک! ...
◇◇◇◇◇◇◇
@Qassed
www.qassed.ir
خطبه 231 نهج البلاغه: وحدت، رهاورد بعثت پیامبر
(اين سخنرانى در سرزمين «ذى قار»)1( هنگام حركت به سوى بصره در سال 36 هجرى ايراد شد و واقدى آن را در كتاب «جمل» نقل كرد).
ويژگى پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم:
پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله و سلّم آنچه را كه به او ابلاغ شد آشكار كرد، و پيام هاى پروردگارش را رساند. او شكاف هاى اجتماعى را به وحدت اصلاح، و فاصله ها را به هم پيوند داد و پس از آن كه آتش دشمنى ها و كينه هاى بر افروخته در دل ها راه يافته بود، ميان خويشاوندان يگانگى بر قرار كرد.
_______________________________
(1). ذى قار: نام سرزمينى است در نزديكى شهر بصره، كه جنگ اعراب و ايران پيش از اسلام در آن جا اتّفاق افتاده است.
◇◇◇◇◇◇◇
@Qassed
www.qassed.ir