خطبه 25 نهج البلاغه؛ بخش سوم: نفرین یاران بی وفا
2. نفرين به امّت خيانتكار:
خدايا، من اين مردم را با پند و تذكّرهاى مداوم خسته كردم و آنها نيز مرا خسته نمودند، آنها از من به ستوه آمده، و من از آنان به ستوه آمده، دل شكسته ام، به جاى آنان افرادى بهتر به من مرحمت فرما، و به جاى من بدتر از من بر آنها مسلّط كن. خدايا، دل هاى آنان را، آنچنان كه نمك در آب حل مى شود، آب كن. به خدا سوگند، دوست داشتم، به جاى شما كوفيان، هزار سوار از بنى فراس بن غنم(1) مى داشتم كه: «اگر آنان را مى خواندى، سوارانى از ايشان نزد تو مى آمدند مبارز و تازنده چون ابر تابستانى». آنگاه امام از منبر فرود آمد.
مى گويم: «ارميه» جمع «رمىّ» به معناى ابر است، و «حميم» گرماى تابستان، كه شاعر ابر تابستانى را ياد كرده است از آن رو كه سبكبار و زود گذر است، و بارانى ندارد زيرا ابرهاى سنگين به جهت تراكم بخار و پر آب بودنشان به كندى حركت مى كنند كه چنين ابرهايى بيشتر در فصل زمستان يافت مى شود. در اينجا شاعر، سواران قبيله را به جهت شتاب آنان در پذيرفتن دعوت به هنگام فرياد رسى، به ابر تابستانى تشبيه كرده است كه گفت: «هنا لك لو دعوت، أتاك منهم».
__________________________
(1) قبيله بنى فراس به دلاورى و جرأت مشهور بوده اند.
◇◇◇◇◇◇◇
@Qassed
www.qassed.ir
نامه 52 نهج البلاغه: اوقات نمازهای پنجگانه
(نامه به فرمانداران شهرها در باره وقت نماز).
وقت هاى نماز پنجگانه:
پس از ياد خدا و درود نماز ظهر را با مردم وقتى بخوانيد كه آفتاب به طرف مغرب رفته، سايه آن به اندازه ديوار آغل بز گسترده شود، و نماز عصر را با مردم هنگامى بخوانيد كه خورشيد سفيد است و جلوه دارد و پاره اى از روز مانده كه تا غروب مى توان دو فرسخ راه را پيمود. و نماز مغرب را با مردم زمانى بخوانيد كه روزه دار افطار، و حاجى از عرفات به سوى منى كوچ مى كند. و نماز عشاء را با مردم وقتى بخوانيد كه شفق پنهان، و يك سوّم از شب بگذرد، و نماز صبح را با مردم هنگامى بخوانيد كه شخص چهره همراه خويش را بشناسد، و نماز جماعت را در حد ناتوان آنان بگزاريد، و فتنه گر مباشيد.
◇◇◇◇◇◇◇
@Qassed
www.qassed.ir
حکمت 73 نهج البلاغه: خودسازی قبل از تربیت دیگران
ضرورت خودسازى رهبران و مديران (اخلاقى، تربيتى، مديريّتى):
و درود خدا بر او، فرمود: كسى كه خود را رهبر مردم قرار داد، بايد پيش از آن كه به تعليم ديگران پردازد، خود را بسازد، و پيش از آن كه به گفتار تربيت كند، با كردار تعليم دهد، زيرا آن كس كه خود را تعليم دهد و ادب كند سزاوارتر به تعظيم است از آن كه ديگرى را تعليم دهد و ادب بياموزد.
◇◇◇◇◇◇◇
@Qassed
www.qassed.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فضیلتی زیبا از امیرالمؤمنین علی علیه السلام
هدایت شده از التجا (دوستداران امام زمان)
🔸فرازی از خطبه جناب سلمانِ فارسی
سه روز پس از دفن پیکر مقدس رسول خدا صلی الله علیه و آله ؛
🤏 قسم به خدایی که جان سلمان در دست اوست،
اگر مسند خلافت را به علی علیه السلام سپرده بودید
💐 از آسمان و زمین روزی میخوردید،
💐 حتی اگر پرندگان آسمان و ماهیان دریا را میخواندید خودشان به سویتان میآمدند،
💐 دیگر دوستان خدا فقیر و گرفتار نمیشدند،
💐 تمام واجبات الهی برپا میشد،
💐 دیگر هیچ دو نفری در حکم خدا اختلاف نمیکردند،
♦️ امّا خودتان نخواستید و مسند خلافت را به دیگری سپردید،
♦️پس در انتظار بلا باشید،
♦️و دیگر از آسایش ناامید شوید.
... فَأَبْشِرُوا بِالْبَلَايَا وَ اقْنَطُوا مِنَ الرَّخَاء...
📚 الاحتجاج، ج1، ص111.
✋ خداحافظ خوشبختی تا روز ظهور ...
#بلای_غیبت
@Elteja
هدایت شده از قصه های مهدوی ( اِلتجا♡)
4_5983082098381030174.mp3
7.02M
گفتن از دیدارها، گفتن از دیدارِ امامی است که غریبانه چشم به انتظارِ دعاخوانی های خالصانه ما برای ظهور نشسته است!
#به_امید_دیدار...
🔘 #نمایش_صوتی فراموش شده. #داستان_تشرف
▪️کانال قصههای مهدوی👇
@Elteja_tales
▪️کانال اصلی التجا👇
@Elteja
امیر المؤمنین (عليه السلام) در کلام نورانى اش (حکمت 15) مى فرمايد: «هر شخص گرفتارى را نمى توان سرزنش کرد (چه بسا بى تقصير باشد)»; (مَا کُلُّ مَفْتُون يُعَاتَبُ).
سرچشمه گرفتارى ها و مشکلات و مصائبى که دامن گير انسان مى شود کاملاً مختلف است; گاه نتيجه مستقيم اعمال انسان است که بر اثر ندانم کارى ها، سستى ها، تنبلى ها و استفاده نکردن به موقع از فرصت ها دامان او را گرفته است. به يقين چنين شخصى درخور سرزنش است; ولى گاه مى شود که اين مشکلات کفاره گناهان انسان است و خداوند مى خواهد او را به اين وسيله در دنيا پاک کند. چنين کسى گرچه به سبب گناهش درخور سرزنش است ولى چون مشمول لطف الهى شده سزاوار ملامت نيست و گاه سرچشمه آن آزمايش هاى الهى است که خدا مى خواهد با آن مشکل و گرفتارى بنده خود را پرورش دهد که همچون فولاد آبديده در کوره حوادث مقاوم سازد و يا همچون طلاى ناخالصى را که به کوره مى برند تا خالص گردد او را خالص سازد در اينجا نيز جاى سرزنش نيست، بنابراين همه گرفتاران و بلا ديدگان را نمى توان سرزنش کرد و حتى در آنجايى که انسان خود سرچشمه آن گرفتارى باشد باز گاهى جاهل قاصر است و گاه مقصر; تنها اگر مقصر باشد در خور سرزنش است.
اين سخن تفسير ديگرى نيز دارد و آن اين که «مفتون» از ماده «فتن» و «فتنه» در اصل به معناى آزمايش کردن است; مثلا هنگامى که مى خواهند طلا را آزمايش کنند آن را به کوره مى برند تا وضع آن روشن شود و به همين جهت هر نوع فشار و گرفتارى و مشکلات و گمراهى به عنوان فتنه از آن ياد مى شود و مفتون در عبارت بالا به معناى فريب خورده باشد; همان گونه که درباره شخص گرفتار اشاره شد اين حالت گاهى بر اثر تقصير و گاه بر اثر قصور و گاه بدون اختيار دامان انسان را مى گيرد به همين منظور امام مى فرمايد: تمام کسانى که مفتون هستند سزاوار سرزنش نيستند.
هدایت شده از قصه های مهدوی ( اِلتجا♡)
گفتن از دیدارها، گفتن از بذلِ جان و مال و خویشتن است، برای رسیدن به قلّه های تقرّب.
#به_امید_دیدار...
🔘 #نمایش_صوتی امتحانِ یاری. #داستان_تشرف