کانال مذهبی خادم الشریعه
ببخشيد من هر سري سر نماز دعا ميکنم داغ هيچکدوم از عزيزام رو نبينم و خدا منو پاک کنه از گناهام تو اين دنيا و بعد ببرع و زودتر از همشون!اين حرف يا دعاي من کفر حساب ميشع؟؟
پاسخ:
این دعا ها کفر نیست اما تعیین تکلیف کردن برای کسی است که از همه عالم و حتی از خود ما به ما مهربان تر است. چه بهتر این است که به جای این که از خدا تسویه حساب در مورد گناهانتان را در این دنیا بخواهید از او مغفرت و آمرزش طلب نمایید چه بسا انسان توان رسیدگی به حسابش را در این دنیا ندارد و از خدا بخواهد که تمام حسابش را در این دنیا برسد و این دعایش بر آورده شود روزگار سختی را در آخر عمر خواهد داشت. چه بهتر این که انسان از خدایی که می خواهد عقوبت گناهانش را در این دنیا بیاورد و حسابش را تسویه کند از او بخواهد که او را ببخشد و از این دنیا ببرد.
اما این که انسان داغ عزیزانش را نبیند و دائم به این دعا کند نیز یک تعیین تکلیف برای کسی است که بهتر از همه خیر انسان را می خواهد چه بسا خدا خیر انسان را به گونه دیگری رقم زده باشد. پس بهتر است به جای این گونه دعا ها عاقبت بخیری و عافیت بخواهد و از دعا های ماثوره و رسیده از اهلبیت استفاده کند چرا که آن حضرات بهترین چیز ها را از خدا خواسته اند دعاهایی مانند: «اللهم وفقنا لما تحب و ترضی» «اللهم اجعل غنای فی نفسی» «اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا» و ...
به فضل و رحمت خدا امیدوار باشید و همیشه خیر را از خدا طلب کنید نه آن کاری که فکر می کنید خیر است چرا که قرآن می فرماید:
«عَسى أَنْ تَكْرَهُوا شَیْئاً وَ هُوَ خَیْرٌ لَكُمْ وَ عَسى أَنْ تُحِبُّوا شَیْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَكُمْ وَ اللَّهُ یَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ»(بقره/216)
کانال مذهبی خادم الشریعه🔰🔰🔰
https://eitaa.com/joinchat/2573139970C47741049db
کانال مذهبی خادم الشریعه
کتاب موثق و مفيد در مورد تاريخ صدر اسلام و تاريخ خلفاي اربعه چه چيزي پيشنهاد ميکنيد؟
پاسخ:
کتاب موسوعة التاریخ الاسلامی از استاد یوسفی غروی اثر مناسبی در این زمینه به شمار میرود این کتاب را اقای حسین علی عربی با عنوان تاریخ تحقیقی اسلام ترجمه نموده است پیشنهاد میکنم این کتاب را مطالعه بفرمایید.
همچنین کتاب تاریخ سیاسی اسلام که در دو جلد نوشته شده جلد اول سیره رسول خدا و جلد دوم سیره خلفا از استاد رسول جعفریان اثر مناسبی است که در مورد پیامبر و خلفا نوشته شده است.
علاوه بر این کتاب سیره پیشوایان از استاد پیشوایی و حیات فکری سیاسی امامان شیعه از استاد جعفریان قابل توجه است.
کانال مذهبی خادم الشریعه🔰🔰🔰
https://eitaa.com/joinchat/2573139970C47741049db
کانال مذهبی خادم الشریعه
1- ايا حکومت صفويان هم حکومت اسلامي و شيعي بود؟
2- دليل انقراض حکومت صفويان چه بود؟
پاسخ
اینکه صفویان مسلمان بوده و مذهب شیعه را بعنوان مذهب رسمی ایران معرفی کردند،بحثی وجود ندارد.هر چند در انگیزه این اقدام و نیز میزان پایبندی شاهان صفوی به احکام اسلامی جای بحث و گفتگو می باشد.
با این حال مسلم است که صفویه در شیعه شدن ایرانیان نقش چندانی نداشته اند،بلكه سلسله صفویه بر اساس نظریه سیاسی ویژه ای كه در دایره تصوف بین مرشد كامل و مریدان وجود داشت، بوجود آمد، و نظامی كه می توان از آن با عنوان خلیفه گری یاد كرد، به قدرت رسید.
مبنای اطاعت قزلباشان از شاه اسماعیل، اعتقاد آنان به اسماعیل به عنوان رئیس خانقاه اردبیل- و نه آموزه های اجتهادی شیعه دوازده امامی- بود. امّا پس از تأسیس سلسله صفویه و گذر مشروعیت پیشین كه آمیخته ای از آموزه های صوفیانه و قدرت تصرف و غلبه بر قلمرو ایران زمین بود، صفویان به فكر اداره مملكت و به عبارتی مشروعیت پسین افتادند.
به نظر می رسید كه مذهب شیعه تمام این كاركردها را در اختیار شاهان صفوی قرار می دهد. لذا مذهب تشیع را بعنوان مذهب رسمی ایران معرفی كردند و به احتمال می توان گفت نگاه صفویه به علمای شیعه مشابه نگاه عثمانی ها به علمای اهل سنت بود و عده ای دیگر متذكر شده اند كه: شاه اسماعیل صفوی نخستین حكمران صفوی،از آن رو تشیّع اثنی عشری را به عنوان دین دولتی برقرار كرد كه ممالك خویش را از قلمرو امپراتوری سنّی مذهب عثمانی متمایز و از جذب آنها در آن ممانعت كند.(چالش سیایت دینی ونظم سلطانی، دكتر نجف لكزایی، ص113.)
پروفسور مينوريسكى ، در مقدمه اى كه بر كتاب تذكره الملوك نگاشته ، عواملى مهم را كه به عقيده وى باعث انقراض سلسله صفويه است چنين ذكر مى نمايد:
الف - از بين رفتن اساس حكومت روحانيونى كه شاه اسماعيل ، كشور خود را بر آن پايه استوار كرد و نبودن مرام موثر ديگرى كه جاى آن را بگيرد.
ب - مخالفت شديد ميان عناصر قديم و جديد در طبقات نظامى ايران .
ج - نفوذ و تحريكات ملكه مادر و خواجه سرايان .
د- قساوت شاهزادگان كه در حرم سرا تربيت مى شدند و از دنياى خارج غافل بودند به عقيده ى مينوريسكى غير از اين عوامل ، عواملى چون عدم رضايت عمومى از آخرين شاهان سلسله صفويه ، اهميت فراوانى در شكست و شاهى اين سلسله دارد .
کانال مذهبی خادم الشریعه🔰🔰🔰
https://eitaa.com/joinchat/2573139970C47741049db
کانال مذهبی خادم الشریعه
💐🕊❤️ 💐🕊❤️ 💐🕊❤️
انس با خدا ✨
امام حسن عسکری:👇
«مَنْ آنـَسَ بِاللّهِ إِسْتَوْحَشَ مِنَ النّاسِ.»:
كسى كه با خدا مأنوس باشد، از مردم گريزان گردد.
📚(مسند الامام العسکري، ص287)
نکته: شايد برخي از خوانندگان برايشان سؤال (شبهه) پيش بيايد که چه طورممكنه كسي باايمان باشه وازمردم گريزان ، اگراين طوربود پيامبر بايد مردم گريزترين آدم روي زمين مي شد.
اين سؤال به طور تفصيل توسط علامه محمودي در كتاب « نهج السعادة في مستدرك نهج البلاغة »پاسخ داده شده است. وي در ذيل روايت امام عسكري عليه السلام كه فرمودند «منْ آنـَسَ بِاللّهِ إِسْتَوْحَشَ مِنَ النّاسِ.»:كسى كه با خدا مأنوس باشد، از مردم گريزان گردد. مي گويد: بحث انزوا و دوري و وحشت از مردم، ناظر به مجالس باطل، صرف اوقات در لهو و لعب، غفلت، جهالت و غيبت و كارهاي حرام ديگر است . ايشان كلامي از ابن ميثم بحراني شارح نهج البلاغه در اين باره مي آورد كه سودمند است.
📚 نهج السعادة في مستدرك نهج البلاغة ج 8 ص 107
کانال مذهبی خادم الشریعه🔰🔰🔰،
https://eitaa.com/joinchat/2573139970C47741049db
کانال مذهبی خادم الشریعه
💎 عبرت از نگاه مولی الموحدین (ع)
🔻امام علی عليهالسلام:
ما أكثَرَ العِبَرَ، و أقَلَّ الاعتِبارَ!
❗️چه بسيار است عبرتها و چه اندك است عبرت گرفتن!
📚 نهجالبلاغة، حكمت ۲۹۷
کانال مذهبی خادم الشریعه🔰🔰🔰
https://eitaa.com/joinchat/2573139970C47741049db
کانال مذهبی خادم الشریعه
فردي شبهه اي مطرح کرد اينکه
انسان در هيچ صفتش عين خدا نبايد باشد ولي در جاودانگي عين همند
يا عقل و نقل تحريف و اشتباه ميگن ونبايد انسان جاودانه باشه
يا اگر جاودانه است اين عين صفت جاودانگي خداست که نبايد اينطور باشه.
با دليل عقلي رد کنيد.
البته من بحث ازلي بودن را مطرح کردم اما قانع نشدن.
پاسخ:
ابتدا به يك مقدمه توجه داشته باشيد: انسان در تفكر فلسفي پس از پذيرش اصل وجود و هستي، بالوجدان مي يابد كه همه موجودات در اصل وجود، محتاج غير بوده و معلول ديگري مي باشند. يعني همه آنها موجوداتي بوده كه وجود و عدم آنها مساوي است؛ زماني نبوده و بعدها با علتي خاص بوجود آمده اند كه خود آن علت، از علت خاص ديگري به وجود آمده است و نيز آن علت از علتي ديگر و.... در نتيجه عقل به ناچار در اين سلسله به علتي مي رسد كه خود، علتي نداشته و علت العلل مي باشد. لذا در اين سلسله تنها موجودي كه مستقل بوده و در وجود و آثار به ديگري نياز ندارد و ازلی و ابدی است، همان وجود متعال خداوند است و غير آنها از تمامي ممكنات، از جمله نظم مشهود در اين عالم، همگي محتاج ديگري مي باشند.
از طرفي، از آنجا كه تمامي موجودات در ذات خود جهتي امكاني داشته كه وجود و عدم در آنها مساوي است، به ناچار آن علت العلل بايد واجد جميع مراتب و کمالات معلولات باشد و حالت انتظاري در آن نباشد و آنچه لازمه عليّت است، بالفعل در آن وجود داشته باشد و خلاصه جميع آنچه براي موجودات ديگر ممكن است، براي او بالفعل حاصل باشد. زيرا اگر از جهتي از جهات فاقد مرتبه اي از كمال باشد در حصول آن كمال احتياج به مكمّل خواهد داشت و لازم مي آيد از آن جهت ممكن بوده و مركب از كمال و نقص باشد كه خود در حصول آن كمال، محتاج ديگري است و حال آنكه اين خلاف فرض است. (1)
حال با توجه به اين مقدمه روشن مي شود كه مجموع دو صفت ازلي و ابدي، لازمه موجودي است كه از هر جهت واجب باشد و براي چنين موجودي به هيچ عنوان عدم راه نداشته، لذا ازلي و ابدي است و در واقع با اين بيان ازلي و ابدي لازم و ملزوم يكديگر بوده در نتيجه هر ابدي ای، ازلي و هر ازلي ای، ابدي است. چرا كه هيچ گونه عدم در آن راه ندارد، و اين امر منحصر در خداوندي است كه وجودش واجب و غير محتاج به علت است در نتيجه در ذات وي به هيچ عنوان عدم راه ندارد كه از آن به ازليت و ابديت در ذات ياد مي كنند.
اما در اصطلاح ديگر، ازلي و ابدي معناي ديگري داشته كه از آن به ازليت و ابديت در زمان ياد مي كنند و در اين مقام، ازلي چيزي است كه از ازل و ابتدا وجود داشته باشد و وجودي زماناً مقدم بر وجود او نباشد، و ابدي بودن يعني اينكه چيزي براي هميشه به حيات خود ادامه دهد و وجود داشته باشد. (2)
با اين تعريف ابديت هيچ تلازمي با ازليت ندارد. يعني مي تواند موجودي به حسب واقع تا بي نهايت ادامه داشته باشد. اما در عين حال داراي ابتداي زماني باشد و در واقع ابدي بودن انسان يا هر موجود ديگر، بدان جهت است كه ايجاد و فناء از خصوصيات عالم ماده و ماديات است، و آن چيزي كه مجرد باشد هيچ وقت دچار اين حالت نمي شود؛ نفس انسان چون مجرد است دچار دگرگوني ها – به معناي ايجاد وفناء- نمي شود. بلكه دچار كمال مي شود حال چه با صفات نيك و عالي و چه صفات بد و پست، در هر حال دچار فناء نمي شود.
حاصل کلام این که:
اولا: انسان می تواند صفات الهی را در خود داشته باشد؛ ولی به صورت محدود و متناسب با وجود ممکن الوجودی اش.
ثانیا: انسان نیز می تواند جاودانه باشد، ولی جاودان از حیث زمان، نه جاودانگی ذاتی که مختص واجب الوجود است.
پي نوشت ها:
1. ر.ك طباطبايى، سيدمحمد حسين، نهايةالحكمه، چ موسسه آموزشي امام خميني (ره)، ج 1، ص217.
2. ر.ك مصباح يزدي، محمد تقي، آموزش عقائد، چ سازمان تبليغات اسلامي . 1381ش، ص 66.
کانال مذهبی خادم الشریعه🔰🔰🔰
https://eitaa.com/joinchat/2573139970C47741049db
کانال مذهبی خادم الشریعه
دليل عقلي بر اينکه انسان بايد جاودانه باشد چيست
پاسخ:
جاودانه بودن انسان به اين معناست که ما و همه موجودات، پيش از خلقت، در علم الهي وجود داشته ايم؛ چون که تا خداوند به چيزي علم نداشته باشد نمي تواند آن را خلق کند، و مسلماً علم الهي هم يک علم حادث نيست که در ابتدا وجود نداشته باشد و بعد خداوند آن علم را کسب کرده باشد؛ بلکه از همان ازل که خداوند وجود داشته، علم به اشياء هم با تمام تعيّناتشان در علم خدا موجود بوده است؛ چون علم از صفات ذاتي خداوند است و صفات او عين ذات اوست. بنابراين وجودِ علميِ ما و همه موجودات، هميشه با خداوند بوده است.
آفرينش هم چيزي جز تجلي و نمود اسماء و صفات الهي نيست. پس وقتي موجودي خلق مي شود، از عدم به وجود نمي آيد؛ بلکه اين مخلوق، همان جلوه گري صفات خداوند است که به اين صورت براي ما نمايان مي شود.
شهيد مطهري بيان بسيار زيبائي در اين زمينه دارد: «قرآن کريم ميفرمايد: «انْ مِنْ شَيءٍ الّا عِنْدَنا خَزائِنُهُ وَ مانُنَزِّلُهُ الّا بِقَدَرٍ مَعْلومٍ» «1» هيچ چيزي نيست، مگر آنکه خزائن آن در دست ماست و ما آن را به اندازه معين و معلوم و حساب شده فرو ميفرستيم. در اين تعبير قرآن، همه چيز فرود آمده، از آسمان فرود آمده، حتي زمين هم از آسمان فرود آمده، حتي اين آسمان هم از آسمان فرود آمده؛ نه فقط زمين فرود آمده از آسمان، آسمان هم فرود آمده از آسمان؛ يعني هر چيزي در نزد پروردگار حقيقتي و بلکه حقايقي دارد و خلقتش در اين عالم در واقع تنزل و نزول آن حقيقت است، يا به تعبير ديگر مثل اين است که سايه آن حقيقت در اين عالم اسمش ميشود «امر مادي»، «امر زماني»، «امر مکاني».
اين همان معنا و مفهوم «نزول» را بيان ميکند که هر چيزي، حتي خود زمين، حتي آسمان از آسمان ديگر نازل شده؛ اما معني اين «نزول» اين نيست که اين شيء با همين شکل، با همين خصوصيت، با همين قدْر و با همين حد در يک جاي ديگر بوده، آن را از آنجا برداشتهاند آوردهاند اينجا؛ مثل اينکه اين آدم در يک جايي بوده، او را از آنجا برداشتهاند، به يک وسيلهاي- مثلًا با هواپيما- آوردهاند اينجا گذاشتهاند؛ نه، اين «نزول» همين چيزي است که در اينجا قرآن از آن تعبير به «فرق» ميکند (فيها يفْرَقُ کلُّ امْرٍ حَکيمٍ)، تفصيل و تجزيه است، فرق و جدايي است.
اين تشبيه، ضعيف است ولي باز نسبتاً ميتواند چيزي را بفهماند: شما خودنويستان را جوهر ميکنيد. در مخزن اين خودنويس شما جوهر زيادي هست. بعد با اين خودنويستان شروع ميکنيد به نوشتن، يک نامه مينويسيد: «حضور مبارک دوست عزيزم جناب آقاي الف...» اگر از شما بپرسند که اين کلمات چيست؟ مگر غير از همين جوهرهاست که روي صفحه کاغذ قرار گرفته؟ اصلًا غير از اين جوهر که چيزي نيست. آيا اين جوهر الآن به وجود آمد؟ اين جوهر نبود؟ {پاسخ ميدهيد} چرا بود. اين جوهرها در مخزن که بود حد نداشت، شکل نداشت، از يکديگر جدا نبودند، اين خصوصيات نبود؛ اين بود که در آنجا فقط اسمش جوهر بود و بس. ولي وقتي همان جوهر (نه چيز ديگري) در اينجا ميآيد، حد و شکل و کيفيت ميپذيرد، اين ميشود «حضور»، آن ميشود «محترم». در اينجا ديگر «محترم» غير از «حضور» است. هيچ وقت انسان «حضور» را با «محترم» اشتباه نميکند، چنانکه «الف» را با «ب» و «ب» را با «ج» اشتباه نميکند. اينها که در سابق متحد و يکي بودند و در آنجا اساساً جدايي و چندتايي نبود و وحدت بود، در مرحله نوشتن، بر آن کثرت و فرق و جدايي حکمفرما شد. البته با همين مخزن هم ميشد شما به جاي «حضور محترم...» چيز ديگري بنويسيد و شکل ديگري به آن بدهيد، ولي دست شما آمد اين شکل را به آن داد. پس اين کلمات را شما در اينجا به وجود آورديد ولي کلمات به يک معنا قبلًا وجود داشت اما نه به صورت کلمه و جدايي.»(2)
بنابراین انسان قبلا وجود داشته در علم الهی و چون هیچ موجودی به نقیض خود (عدم) تبدیل نمی شود، پس انسان موجود نیز هیچ گاه معدوم نخواهد شد؛ کما این که هیچ معدومی هم به نقیض خود(وجود) تبدیل نمی شود، پس انسان نیز معدوم نبوده، بلکه به صورتی دیگر (وجود علمی) وجود داشته است.
پي نوشت ها:
1. حجر/ 21.
2. آشنائي باقرآن، جلد 5، صفحه 104-106 (با تلخيص)
کانال مذهبی خادم الشریعه🔰🔰🔰
https://eitaa.com/joinchat/2573139970C47741049db
کانال مذهبی خادم الشریعه
واسه ي کسي که از خدا بدش مياد و ترس بي مورد از خدا داره و نميتونه بعضي از فرمايشات خدارو قبول کنه , اسلام , پيامبر و خدارو چطور بهش معرفي ميکنيد تا عاشق پيامبر و خدا بشه
پاسخ:
راه و روش تبلیغ دین برای این افراد در کلام امام رضا (ع) بیان شده است :
اباصلت هروی گوید امام رضا (ع) فرمود: خداوند رحمت کند آنکس که امر ما را زنده نماید .
اباصلت گوید من از ایشان پرسیدم آخر چگونه امر شما را زنده کند؟!؟
امام ع فرمود :با فراگیری تعالیم ما و یاددادن و رساندن ان به مردم چرا که اگر مردم محاسن و برتری کلام و روش ما را میدانستند بدون شک از ما تبعیت میکردند. فَإِنَّ النَّاسَ لَوْ عَلِمُوا مَحَاسِنَ کَلَامِنَا لَاتَّبَعُونَا (بحارالانوار ،جلد 2، صفحه 30)
زیبایی های دین را برای او بیان کنید و این که دین چه فوایدی برای او دارد را به او تکر شوید.
متاسفانه در تعالیم دینی خانواده ها جنبه خوفی دین و خدا خیلی پر رنگ تر از جنبه رجائی و بیان زیبایی های دین و خدا بوده است و این باعث یک ترس کاذب در افراد از دین و خدا و در برخی موارد موجب زده شدن افراد از دین شده است.
ما باید دین و خدا را آن گونه که هست به این افراد معرفی کنیم امام علی(ع) بیان زیبایی درباره این نوع دشمنی ها بیان داشته است که علت آن جهل آنهاست که اگر این امر زیبا و آنگونه که هست به آنها معرفی شود آنها را بر خواهند گشت.
امام علی(ع) می فرماید: الناس اعداء بما جهلوه مردم دشمن ندانستههای خود هستند.
رحمت خدا و مهربانی او را خوب بیان بفرمایید امام صادق ـ علیه السّلام ـ فرمودند: حب (خداوند) برتر از ترس از خداست. «فروع الكافی، ج 8، ص 129»
احادیث زیادی داریم که مهربانی خدا به بندگانش را معرفی کرده است. از راه بیان مهربانی های خدا به بندگانش خدا را نزد بندگانش - مخصوصا کسانی که از درگاه او دور شده اند - محبوب نماییم
رسول اكرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمودند: خداوند به حضرت داود ـ علیه السّلام ـ وحی فرمود: مرا دوست بدار و مرا محبوب خلقِ من ساز. حضرت داود عرض كرد: چگونه ترا محبوب خلق سازم؟ خداوند فرمود: به نزد آنان مرا به نیكی یاد كن و نعمت ها و احسان هائی را كه به آنها نموده ام بدانها یادآوری کن.
بیان نعمت هایی که خدا به ما داده است و این که اگر خدا نمی خواست ما به هیچ کدام از این نعمت ها نمی رسیدیم و ... از این دست بیان ها او را به خدا نزدیک سازید.
رسول اكرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمودند: خداوند را به خاطر نعمت هائی كه به شما ارزانی داشته دوست بدارید . «علل الشرایع، ص 600»
در ادامه وقتی این فرد محبت های خدا در زندگی اش را دید و خدا را به عنوان خالق و رازق و منعم خود شناخت به او بگویید آیا کسی که این قدر نسبت به انسان مهربان است و این قدر به انسان نعمت داده است اگر کار از انسان بخواهد آیا سزاوار است انسان کوتاهی کند چه بسا این کاری که خدا از انسان می خواهد به نفع انسان است نه این که خدا احتیاجی به این کار داشته باشد.
برخی از دستورات اسلام هست که شاید برای برخی افراد سوال باشد که چرا باید به آن عمل کنیم در اینجا بیان چرایی و حکمت این احکام می تواند به این فرد در انجام دستورات خدا کمک ویژه ای بنماید.
در پایان به او متذکر شوید که ابدیتی برای انسان در عالم متصور است و انسان با اعمال خود در این 50- 60 ساله عمر خود آن ابدیت را می سازد هر جور عمل کند در آن دنیا با عملکرد این دنیا زندگی خواهد کرد و راه برگشتی برای جبران نیست. پس باید مواظب بود که با خودمان لجبازی نکنیم این امر شوخی بردار نیست!!
کانال مذهبی خادم الشریعه🔰🔰🔰
https://eitaa.com/joinchat/2573139970C47741049db
کانال مذهبی خادم الشریعه
در رابطه با پاسخ اين سوال ؛ ما شنيديم که حضرت زهرا (سلام الله عليها)به اميرالمومنين وصيت کردند که بعد از ايشان با دختر خواهرشان امامه ازدواج کنند پس امامه نوه حضرت رسول هست
پاسخ:
بله
پیامبر صلی الله علیه و اله دختری به نام زینب داشتند که شوهر وی ابی العاص بن ربیع بود وی مشرک بود که پیامبر طلاق دخترش زینب را از او گرفت ولی بعدها ابی اعاص مسلمان شد و به همسرش زینب رجوع کرد این زینب دختری دارد به نام امامه که در روز شهادت حضرت فاطمه ایشان به امیرالمومنین وصیت کردند پس از من با دختر خواهرم امامه ازدواج کن زیرا او با فرزندانم مهربانتر است طبق این وصیت حضرت علی با این زن ازدواج نمود.
رسول خدا نوه خود امامه را بسیار دوست می داشت؛ حتی گاهی در نماز او را بغل می کرد و در حال رکوع و سجود بر زمین می گذاشت و گاهی بر گردن خود سوار می فرمود. نجاشی پادشاه حبشه هدیه ای را برای رسول خدا فرستاد که در میان آنها انگشتری از طلا و نگین حبشی بود، حضرت آن را به امامه بخشید.
حضرت فاطمه زهرا علیهاسلام نیز علاقه تام به خواهر زاده خود داشت. لذا هنگام رحلت به حضرت امیر فرمود که بعد از من با امامه ازدواج کن که او دختر خواهر من است و در محبّت به فرزندان من مثل خودم می باشد.
حضرت علی بعداً او را تزویج نمود و از او دارای فرزندی گردید که نامش محمد اوسط است. این محمد از شهدای کربلا است.
امیرالمؤمنین به امامه محبتی بسیار داشت تا جایی که فرمود: چهار چیز است که راهی برای فراق و جدایی از آن وجود ندارد و یکی از آن ها را امامه می گفت.
ایشان هنگام رحلت به امامه فرمود: پس از من این طاغی “معاویه بن ابی سفیان“ ترا خواستگاری خواهد کرد و مبادا با او ازدواج کنی (زیرا معاویه قصد داشت تا با ازدواج با امامه داماد پیامبر شود و از این عنوان سوء استفاده کند)، اگر خواستی شوهر کنی مغیره بن نوفل را اختیار کن.
جریان همانطور شد که امیرالمؤمنین فرموده بود و امامه نیز با مغیره که از اصحاب امیرالمؤمنین است ازدواج کرد.
امامه در سال 50 هجرت از دنیا رفت و حسنین در هنگام مرگ بر بالینش حاضر بودند.
ریاحین الشیعه ج 3 ص 350
کانال مذهبی خادم الشریعه🔰🔰🔰
https://eitaa.com/joinchat/2573139970C47741049db
کانال مذهبی خادم الشریعه
علي ابن مهزيار اهوازي چند امام رو درک کردن، ودر چه سني، امام زمان را ديدند؟
پاسخ:
دو نفر در تاريخ به اين نام وجود دارد
1. علي بن مهزيار اهوازي دورقي، فقيه، محدّث و از رهبران و سرشناسان شيعه در اوايل قرن سوم قمري. وي نزد امامان شيعه جايگاه والايي داشت و از ياران نزديک امام جواد(ع) و امام هادي(ع) و وکيل ايشان در برخي نواحي بود. کنيه وي ابوالحسن و به اهوازي و دروقي مشهور بود. علي بن مهزيار در نوجواني همراه پدرش که مسيحي بود، به اسلام روي آورد و در عبادت و علم زبانزد شد و به دفاع از مذهب اهل بيت پرداخت. وي با امامان شيعه ارتباط داشت و امام جواد(ع) در نامهاي او را ستوده است. وي در سال 254 رحلت يافت.قبر وي در جاجرم خراسان است.
2. علي ابن ابراهيم مهزيار اهوازي کسي بوده است که به حضور با سعادت حضرت ولي عصر مشرف شد قبر وي در اهواز است.
در واقع شخصي که بنام علي بن مهزيار بعنوان کسي که به ملاقات امام زمان(عليه السلام) شناخته مي شود،علي بن ابراهيم مهزيار است که به اشتباه علي بن مهزيار گفته مي شود و به همين خاطر با علي بن مهزياري که از اصحاب چند امام بود اشتباه گرفته مي شود.
منبع :
زرکلي الاعلام ج 5 ص .178
کانال مذهبی خادم الشریعه🔰🔰🔰
https://eitaa.com/joinchat/2573139970C47741049db