📌 مراقبات شب آخر ماه مبارک رمضان
🔰این شب، شب بسيار مباركى است و براى اين شب چند عمل وارد شده است:
1️⃣ اوّل: غسل.
2️⃣ دوم: زيارت امام حسين عليه السّلام.
3️⃣ سوم: خواندن سوره هاى «انعام» و «كهف» و «يس» و گفتن صد مرتبه:
▪️ أسْتَغْفِرُ اللهَ وَ أَتُوبُ إِلَيْهِ
4️⃣چهارم: اين دعا را كه شيخ كلينى از امام صادق عليه السّلام روايت كرده بخواند:
اللَّهُمَّ هَذَا شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِي أَنْزَلْتَ فِيهِ الْقُرْآنَ وَ قَدْ تَصَرَّمَ وَ أَعُوذُ بِوَجْهِكَ الْكَرِيمِ يَا رَبِّ أَنْ يَطْلُعَ الْفَجْرُ مِنْ لَيْلَتِی هَذِهِ أَوْ يَتَصَرَّمَ شَهْرُ رَمَضَانَ وَ لَكَ قِبَلِی تَبِعَةٌ أَوْ ذَنْبٌ تُرِيدُ أَنْ تُعَذِّبَنِی بِهِ يَوْمَ أَلْقَاكَ
خدايا اين است ماه رمضان، كه قرآن را در آن نازل كردى، اينک در حال گذشتن است، و من به ذات كريمانهات پناه میآورم از اينكه سپيدۀ اين شب طلوع كند، يا ماه رمضان بگذرد، و نزد تو برايم نتيجۀ كار ناشايست يا گناهى باشد كه بخواهى مرا به سبب آن، روزى كه ملاقاتت كنم عذاب نمايى.
5️⃣ پنجم: بخواند:
یا مُدَبّرَ الاُموُرِ، یا باعِثَ مَن فی القُبُور، یا مُجری البُحُور، یا مُلَیَّن الحَدیدِ لِداوُد، صَل عَلی مُحَّمد وَافعَل بی کَذا وَ کَذا (به جاى «كذا و كذا» حاجات خود را بخواهد)
6️⃣ ششم: ماه رمضان را با دعاهاى وداع، وداع گويد: دعاهايى كه شيخ كلينى و شيخ صدوق و شيخ مفيد و شيخ طوسى، و سيّد ابن طاووس نقل كردهاند و شايد بهترين آنها دعاى چهل و پنجم صحيفۀ كامله باشد.
7️⃣ سيّد بن طاووس از امام صادق عليه السّلام روايت كرده كه هر كس در شب آخر ماه رمضان، آن ماه شريف را وداع گفته و بگويد:
اللَّهُمَّ لا تَجْعَلْهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنْ صِيَامِی لِشَهْرِ رَمَضَانَ وَ أَعُوذُ بِكَ أَنْ يَطْلُعَ فَجْرُ هَذِهِ اللَّيْلَةِ إِلا وَ قَدْ غَفَرْتَ لِی
خدايا اين ماه را آخرين بار روزهام در ماه رمضان قرار مده، و به تو پناه میآورم از اينكه سپيدۀ اين شب سر زند، مگر اينكه مرا آمرزيده باشى.
پيش از آنكه سپيده بر آيد، حق تعالى او را بيامرزد، و توبه و بازگشت نصيب وى كند.
8️⃣ سيّد بن طاووس و كفعمى از حضرت رسول صلّى الله عليه و آله و سلّم روايت كردهاند كه فرمودند: هر كه در شب آخر ماه رمضان، ده ركعت نماز و هر دو رکعت به یک سلام بخواند و در هر ركعت:
سوره «حمد» ۱ بار
سوره «توحید» ۱۰ بار
و در هر يك از ركوع و سجود ده مرتبه بگويد:
سبْحَانَ اللهِ وَ الْحَمْدُ لِلهِ وَ لا إِلَهَ إِلا اللهُ وَ اللَّهُ أَكْبَرُ
و هنگامی كه از ده ركعت فراغت يافت هزار مرتبه استغفار كند.
و پس از استغفار سر به سجده گذارد و در حال سجده بگويد:
يا حَيُّ يَا قَيُّومُ يَا ذَا الْجَلالِ وَ الْإِكْرَامِ يَا رَحْمَانَ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ وَ رَحِيمَهُمَا يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ يَا إِلَهَ الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِينَ اغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَ تَقَبَّلْ مِنَّا صَلاتَنَا وَ صِيَامَنَا وَ قِيَامَنَا
سوگند به كسی كه مرا به راستى به پيامبرى مبعوث كرد، كه جبرئيل مرا از اسرافيل خبر داد و اسرافيل از پروردگار خود، كه سر از سجده برنداشته، خدا او را بيامرزد، و ماه رمضان را از او قبول كند، و از او درگذرد.
🔴 توصیه ای مهم برای ایام پایانی ماه رمضان
🔵 استاد فاطمی نیا ( حفظه الله ) :
🌕 از اولیاء الهی سینه به سینه یک یادگاری دارم که عمل به آن برکات فراوانی دارد. ماه مبارک رمضان ، این ضیافت الهی را با یک زیارت جامعه کبیره به آخر برسانید.در اثر این عمل این ضیافت چنان رنگین خواهد شد که آثارش از عقول ما خارج است و روزی به کار خواهد آمد که آن روز هیچ چیز دیگری به کار نخواهد آمد.
پيامبر صلي الله عليه و آله :
أنَّهُ إذا قالَ الْمُعَلِّمُ لِلصَّبىِّ قُل بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ فَقالَ الصَّبىُّ بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ كَـتَبَ اللّه ُ بَراءَةً لِلصَّبِىِّ و بَراءَةً لأِبـَوَيهِ و بَراءَةً لِلمُعَلِّمِ؛
وقتى معلم به كودك بگويد: بگو بسم اللّه الرحمن الرحيم و كودك آن را تكرار كندخداوند براى كودك و پدر و مادرش و معلم، برائت از آتش در نظر خواهد گرفت.
مجمع البيان، ج 1، ص 50
روز معلم و روز استاد مبارک 🌸💝
سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات .
روز معلم سالروز شهادت استاد عزیز شهید مرتضی مطهری (ره) را به همه عزیزانی که توفیق خدمت در این جایگاه برجسته را پیدا کرده اند تبریک و تهنیت عرض می کنیم .و امیدوار هستیم ما را از دعای خیر خود فراموش نکنند .
عَنْ رَسُولِ اللّه ِ صلي الله عليه و آله
; زَيِّنـُوا أَعْيـادَكُمْ بِالتـَّكْبِيرِ. زَيِّنُواالْعِيْدَيْنَ بِالتَّهْلِيلِ وَالتَّكْبِيِر وَالتَّحْمِيدِ وَالتَّقْدِيسِ ;
از رسول اكرم صلي الله عليه و آله نقل شده
عيدهاى خود را به آهنگ زيباى تكبير بيارائيد. عيد فطر و قربان را به آواى دلنشين; لااله الاّ اللّه و اللّه اكبر، و الحمدللّه ، و سبحان اللّه ، زينت دهيد.;
كنزالعمال ح: 24094.
🌸🌸🌸
مناظره پيامبر صلى اللَّه عليه وآله و پيروان پنج دين
اشاره:
روزى پيروان دين هاى پنجگانه: يهود، مسيحيّت، دهريّه «مادّى گرايان»، دوگانه پرستان و مشركان عرب، با رسول خدا نشستى داشتند.
يهوديان گفتند: ما مى گوييم عُزَير، پسر خداست. آمده ايم ببينيم تو چه مى گويى؟
اگر سخن ما را بگويى، پس در دستيابى به حقيقت، از تو پيشى گرفته، برتريم و اگر با ما مخالفت كنى، با تو مجادله مى كنيم. مسيحيان گفتند: ما مى گوييم مسيح، پسر خداست و با او يكى است. آمده ايم ببينيم تو چه مى گويى؟
اگر از رأى ما پيروى كنى، در باور به اين حقيقت، بر تو پيشى گرفته، برتريم و اگر مخالفت كنى، با تو مجادله خواهيم كرد.
طبيعت گرايان گفتند: ما مى گوييم اشيا بايد باشند و آنها همواره و دائم هستند. آمده ايم ببينيم تو چه مى گويى؟
اگر حرف ما را قبول داشته باشى، ما در باور به اين حقيقت، از تو پيشى گرفته، برتريم و اگر مخالف باشى، با تو مجادله مى كنيم. دوگانه پرستان گفتند: ما مى گوييم نور وتاريكى، چرخانندگان [هستى ]اند.
آمده ايم ببينيم تو چه مى گويى؟ اگر حرف ما را قبول داشته باشى، در باور به اين حقيقت، بر تو پيشى گرفته، برتريم و اگر مخالفت كنى، با تو مجادله مى كنيم. مشركان عرب گفتند: ما مى گوييم بت هاى ما خدايان اند. آمده ايم ببينيم تو چه مى گويى؟
اگر حرف ما را قبول داشته باشى، در باور به اين حقيقت، بر تو پيشى گرفته، برتريم و اگر مخالفت كنى، با تو مجادله مى كنيم. پيامبر صلى اللَّه عليه وآله فرمود: «من به خداوند بى شريك، ايمان دارم و به بت، طاغوت و به هر معبودى غير او كافرم». آن گاه خطاب به آنان گفت: «خداوند، مرا براى همه به عنوان بشارت دهنده وانذار كننده وحجّت بر جهانيان، برانگيخته است ؛ وبسيار زود است كه نيرنگ كسانى را كه در دين او نيرنگ كنند، به حلقومشان برگرداند».
ادامه دارد...
🔻عضو کانال مذهبی خادم الشریعه شوید :🔻
https://eitaa.com/joinchat/2573139970C315370f986
✅لینک کانال ما را برای بقیه ارسال کنید اجرتون با امام زمان عج
ادامه مناظره پيامبر صلى اللَّه عليه وآله و يهوديان
آن گاه، خطاب به يهوديان فرمود:
«آيا آمده ايد كه من سخن شما را بى دليل بپذيرم؟ » .
گفتند: نه.
فرمود: «چه چيز باعث شده كه شما باور داشته باشيد كه عُزَير، پسر خداست؟ ».
گفتند: چون وى پس از آن كه تورات از بين رفته بود، آن را براى بنى اسرائيل، بازسازى كرد و اين كار را انجام نداد، مگر از آن رو كه پسر خدا بود.
پيامبر صلى اللَّه عليه وآله فرمود: «چرا عُزَير، پسر خدا شد و موسى كه تورات را براى شما آورد و معجزه هايى كه خود شما هم مى دانيد، از وى ديده شد، پسر خدا نشد؟
و اگر عُزير، به خاطر بزرگوارى در بازسازى توراتْ پسر خدا شد، موسى بايد به پسرِ خدا بودن، اولى و سزاوارتر باشد.
اگر اين مقدار از بزرگوارى براى عُزَير، موجب شود كه وى پسر خدا گردد، چندين برابر اين بزرگى كه براى موسى بود، درجه وى بايد برتر از پسرِ خدا بودن باشد.
اگر منظور شما از پسر خدا بودن، همان مفهومى باشد كه در دنيا در پى رابطه جنسى پدر با مادر، مادران، بچّه به دنيا مى آورند، به خدا كفر ورزيده ايد و او را به آفريده اش تشبيه كرده ايد و ويژگى پديدهها را براى وى اثبات كرده ايد.
بنابراين، بايد خدا از نظر شما پديد آمده و خلق شده اى باشد كه خالقى دارد كه وى را ساخته و به وجود آورده است».
يهوديان گفتند: منظورمان اين نيست. همان طور كه گفتى، اين كفر است ؛ بلكه منظورمان آن است كه وى از نظر قدر و منزلت، پسر خداست ؛ گرچه تولّدى هم در كار نبود ؛ درست مثل آن كه دانشمندى، خطاب به كسى (شاگردى) كه مى خواهد اِكرامش كند و جايگاه و ارزش او را نسبت به ديگران نشان دهد، مى گويد: «پسرم! » يا «اين، پسرم است» كه اين سخن براى اثبات به دنيا آمدن وى از او نيست.
چون در اين صورت، به وى گفته خواهد شد كه «اين شخص، با تو بيگانه است» و به راستى هم رابطه نَسَبى بين آن دو نيست.
كار خدا درباره عُزَير نيز چنين است كه وى به خاطر احترام گذاشتن و نه به دليل تولّد، وى را فرزند خود قرار داده است.
پيامبر صلى اللَّه عليه وآله فرمود: «اين، همان سخنى است كه من به شما گفتم. اگر بر اين پايه، عُزَير پسر خدا مى گردد، اين مقام براى موسى مناسب تر است. خداوند، هر باطلگرايى را با اقرار خودش رسوا مى كند و دليل او را عليه خود او به كار مى برد.
دليلى كه شما آورديد، شما را به چيزى بزرگ تر از آنچه گفتم، مى كشاند. شما گفتيد كه يكى از بزرگان شما به فرد بيگانه اى كه رابطه سببى بين آن دو نيست، مى گويد: "پسرم! " يا "اين، پسرم است"، امّا نه به معناى از او به دنيا آمدن. گاه شما مى بينيد همين بزرگ، به فرد بيگانه اى براى احترام مى گويد: "اين، برادرم است" و به ديگرى مى گويد: "اين، استادم و پدرم است" و به شخص ديگرى مى گويد: "اين، آقاى من است" و يا خطاب مى كند "آقايم! " و هر چه احترامگذارى اش بيشتر باشد، از اين گونه تعبيرها بيشتر بهره مى گيرد.
بنابراين، از نظر شما رواست كه موسى، برادر خدا، شيخ خدا، و يا آقاى خدا باشد، چون وى را بيشتر از عُزَير، اكرام كرده است؟
همان طور كه اگر كسى ديگرى را بيشتر اكرام كند، براى احترام، به وى مى گويد: "اى آقايم! "، "اى شيخم! "، "اى عمويم! "، "اى رئيسم [و اى اميرم]! " و هر آنچه در احترام بيفزايد، در اين قبيل تعبيرها مى افزايد. آيا از نظر شما رواست كه موسى، برادر خدا، شيخ خدا، عموى خدا، رئيس خدا، آقاى خدا و يا امير خدا باشد، تنها به اين دليل كه خدا وى را بيشتر از كسانى كه شما آنان را "اى شيخم! "، "اى آقايم! "، "اى عمويم! "، "اى رئيسم! "و يا "اى اميرم! " خطاب مى كنيد، بزرگ داشته است؟! ».
يهوديان، متحيّر و مبهوت شدند و گفتند: اى محمّد! به ما فرصت بده تا درباره آنچه كه به ما گفتى، بينديشيم.
رسول خدا فرمود: «در اين باره، با دلى منصفانه بينديشيد. خدا شما را هدايت مى كند».
ادامه دارد......
وى گفت: "پدرم و پدر شما"، بجز آنچه كه شما فهميديد و روى آورديد، منظورش بود. شايد وى مقصودش آن بود كه به سوى آدم و يا نوح رفتم و خداوند، مرا پيش آنان مى بَرد و با آنان يكجا گرد مى آورد و آدم و نوح، پدر من و شما هستند. عيسى، جز اين را اراده نكرده بود».
در اين جا مسيحيان، سكوت كردند و گفتند: تاكنون، مجادله گر و گفتگوگرى چون تو نديده بوديم. درباره كارهاى خويش مى انديشيم.
مناظره پيامبر صلى اللَّه عليه وآله و مسيحيان
آن گاه، رو به مسيحيان كرد و فرمود: «شما گفتيد [خداوندِ] قديم - عزّوجلّ - با پسرش مسيح، يكى شده است.
منظورتان از اين سخن چيست؟ آيا منظورتان اين است كه [خداوند] قديم، براى آن كه با اين پديد آمده، يعنى عيسى عليه السلام يكى شده، حادث است؟
يا عيسى كه حادث است، به خاطر وجود قديم كه همان خدا باشد، قديم شده است؟
و يا مفهوم سخن شما از اين كه وى با خدا متّحد شده، اين است كه وى از كرامتى برخوردار شده است كه هيچ كس غير از وى، از چنين كرامتى برخوردار نگشته است؟
اگر منظورتان اين است كه قديم، پديده شده است كه خودتان، خودتان را باطل كرده ايد ؛ چون قديم، محال است كه منقلب شود و پديده گردد، و اگر مقصودتان اين است كه عيسى عليه السلام قديم شده است كه حرف محالى گفته ايد ؛ زيرا حادث، محال است كه قديم گردد. و اگر منظورتان از اتّحاد مسيح با خدا اين است كه خداوند، وى را از بين ديگر بندگان برگزيده و ويژه خود ساخته است، پس به حادث بودن عيسى و مفهومى كه به خاطر آن با خدا يكى شده است، اقرار كرده ايد ؛ زيرا هنگامى كه عيسى حادث باشد و خداوند با وى يكى شده باشد - يعنى معنايى را آفريده كه به خاطر آن، عيسى برترين خلق خداوند شده -، در اين صورت، هم عيسى و هم آن معنى حادث اند و اين، برخلاف سخنى است كه در آغاز گفتيد».
مسيحيان گفتند: اى محمّد!، چون خداوند به دست عيسى عليه السلام چيزهاى شگفتى نمايان ساخت، وى را به جهت احترام، فرزند خود قرار داد. پيامبر صلى اللَّه عليه وآله فرمود: «آنچه كه در اين باره با يهوديان گفتم، شنيديد؟ ». آن گاه همه آن بحث را تكرار كرد.
همه ساكت شدند، جز يك نفر از آنان كه گفت: اى محمّد! آيا شما نمى گوييد ابراهيم، خليل اللَّه (دوست خدا) است؟
پيامبر صلى اللَّه عليه وآله فرمود: «چنين مى گوييم». وى گفت: اگر اين را مى گوييد، چرا ما را از اين كه بگوييم عيسى پسر خداست، منع مى كنيد؟
پيامبر صلى اللَّه عليه وآله فرمود: «اين دو مانند هم نيستند. چون وقتى مى گوييم: ابراهيم «خليل اللَّه» است، بدان جهت است كه «خليل» مشتق از «خَلّه» يا «خُلّه» است.
معناى خَلّه، نياز و احتياج است و ابراهيم، نيازمند پروردگارش بود و تنها به وى وابسته بود و از ديگران، كناره گير و روگردان و بى نياز بود. چون وقتى كه تصميم گرفته شد وى را در آتش نهند و با منجنيق در آتش افكندند، خداوند، جبرئيل را فرستاد و گفت: بندهام را درياب.
جبرئيل آمد و وى را در هوا گرفت و گفت: گرفتارى هايت را بر عهده من بگذار. خداوند، مرا براى يارى تو فرستاده است. ابراهيم گفت: «نه، خداوند براى من بس است و بهترين وكيل است. من از ديگران چيزى نمى خواهم و جز به وى، نيازمند نيستم».
پس خداوند، وى را خليل خود، يعنى نيازمند، محتاج و وابسته به او و بريده از ديگران خواند. واگر از خُلّه [به معناى آگاه] گرفته شود، يعنى به آن امر، آگاه شده و به اسرارى رسيده كه ديگران به آن نرسيده اند. در اين صورت، معناى خليل، عالِم به خدا و امور الهى است و اين، موجب تشبيه خدا به خلق نمى گردد. نمى انديشيد كه اگر وى وابسته به خدا نمى شد، خليل وى نمى گشت و اگر به اسرار وى آگاهى نمى يافت، خليل وى نمى شد ؛ ولى اگر كسى فرزندى به دنيا آورد، هر چه او را از خودش دور كند، يا تحقيرش كند، باز هم فرزند وى است، چون به دنيا آمدن، قائم به اوست.
از سوى ديگر، اگر شما به خاطر اين كه خدا به ابراهيم گفته: «خليلى (دوست من) »، قياس كنيد و بگوييد عيسى پسر خداست، بايد بگوييد موسى نيز پسر اوست ؛ چون معجزه هايى كه موسى داشت، پايين تر از معجزه هاى عيسى نبود.
بنابراين، بگوييد موسى نيز پسر خداست.
بر اين اساس، بايد بگوييد كه وى، استاد، آقا، عمو، رئيس، و فرمانرواى خداست، به همان شكل كه براى يهوديان گفتم! ».
آنان به يكديگر گفتند كه در انجيل آمده است كه عيسى گفت: به سوى پدرم مى روم.
پيامبر صلى اللَّه عليه وآله فرمود: «اگر به آن كتاب عمل مى كنيد، در آن آمده است: "به سوى پدر خودم و شما مى روم"».
آنان گفتند: از همان روى كه عيسى پسر خداست، همه آنانى را كه عيسى مورد خطاب قرار داده، فرزندان خدا هستند.
پيامبر صلى اللَّه عليه وآله فرمود: «در اين كتاب، چيزهايى است كه ادّعاى شما بر اين كه عيسى به خاطر ويژگى اش به خدا پسر او شده است، را رد مى كند ؛ چون شما گفتيد: ما از آن روى به عيسى پسر خدا مى گوييم كه خدا به وى چيزهايى اختصاص داده كه به ديگران، اختصاص نداده است و شما مى دانيد آنچه را به عيسى اختصاص داد، به آنانى كه عيسى خطاب به آنان گفت: "به سوى پدرم و پدر شما مى روم "اختصاص نداده است.
بنا بر اين، ادّعاى ويژگى براى عيسى باطل شد ؛ چون به استناد اين كتاب، مثل ويژگى عيسى براى كسانى كه مثل وى نبودند، طبق كلام عيسى ثابت شد. شما كلام عيسى را نقل مى كنيد و بر غير مفهوم آن تأويل مى كنيد ؛ چون هنگامى كه
مناظره پيامبر صلى اللَّه عليه وآله و مادّى گرايان
آن گاه پيامبر صلى اللَّه عليه وآله روى به مادّى گرايان كرد و فرمود: «چه چيز موجب شده است به اين باور فرا خوانيد كه چيزها بايد باشند و آنها همواره هستند، از بين نرفته و نخواهند رفت؟ ».
آنان گفتند: ما جز طبق آنچه كه مى بينيم، حكم نمى كنيم و ما نديديم كه اشيا پديد آمده باشند . بنابراين، مى گوييم از بين نرفته اند و نديديم كه از بين بروند و پايان بپذيرند. پس گفتيم: از بين نخواهند رفت.
پيامبر صلى اللَّه عليه وآله: «آيا چيزها را قديم يافته ايد و يا آنها را تا ابد پايدار يافته ايد؟
اگر بگوييد آنها را چنين يافته ايم، ادّعا كرده ايد كه همواره بر همين شكل و بر همين خِرَد بوده ايد و باقى خواهيد ماند. اگر اين را بگوييد، واقعيت خارجى را منكر شده ايد و همه مردمى كه شما را ديده اند، دروغگويتان مى شمارند».
گفتند: ما همواره بودن و همواره ماندن را براى اشيا نديده ايم.
پيامبر صلى اللَّه عليه وآله: «پس چرا به بودن و ماندنِ همواره حكم مى كنيد؟ براى آن كه [چون] شما پديدار شدن و پايان يافتن چيزها را نديده ايد، بهتر است تميز بين آن دو را به ديگران واگذاريد تا بر حدوث، پايان پذيرى و از بين رفتن آن، حكم كنند ؛ چون آنان نيز بودن و ماندنِ همواره اشيارا نديده اند. آيا شما شب و روز را نديده ايد كه يكى پس از ديگرى است؟ ».
گفتند: آرى.
فرمود: «آيا بر اين باور هستيد كه آن دو بوده اند و خواهند بود؟ ».
گفتند: آرى. فرمود: «به نظر شما شب و روز قابل جمع هستند؟ ».
گفتند: نه.
رسول خدا فرمود: «بنابراين، يكى ديگرى را قطع مى كند ؛ يكى پيشى مى گيرد و ديگرى در پى آن مى رود».
گفتند: همين طور است. فرمود: «شما به پيش گيرنده از شب و روز، حكم پديدار شدن كرديد، در حالى كه پيدا شدن آن دو را نديده بوديد. قدرت خدا را منكر نشويد».
آن گاه فرمود: «شب و روزهاى پيش از شما پاياندار بودند يا بى پايان؟
اگر بگوييد بى پايان بودند، چگونه پيش از آن كه يكى از شب و يا روز پايان پذيرد، ديگرى به شما رسيده است؟
و اگر بگوييد پاياندار بودند، معنايش اين است كه زمانى وجود داشت كه هيچ كدام نبودند».
گفتند: درست است. فرمود: «شما مى گوييد كه هستى قديم است و پديدار نيست. آيا شما به مفهومى كه بدان اقرار مى كنيد، آگاه هستيد و آنچه را كه منكر مى شويد، مى دانيد؟ ».
گفتند: آرى. فرمود: «چيزهايى را كه مى بينيد، بعضى از آنها به بعضى ديگر، نيازمند هستند ؛ زيرا پاره اى جز به اتّصال به پاره اى ديگر، پايدار نمى ماند. آيا ساختمان را نمى بينيد كه بخشى از اجزاى آن، نيازمند بخش ديگر است و بدون آن، استوار نمى گردد و پايدار نمى شود؟
ديگر اشيا نيز چنين هستند». آن گاه افزود: «اگر اين نيازمندى بخشى از آن به بخش ديگر، در استحكام و تكميل قديم است، به من بگوييد اگر پديدار مى بود، چگونه مى بود و ويژگى اش چه سان مى بود؟ ».
در اين جا مادّى گرايان، درمانده شدند و فهميدند كه نمى توانند براى پديدار، ويژگى پيدا كنند و به آن توصيف كنند، جز آنچه در همين امورى كه فكر مى كردند قديم است، وجود دارد.
از اين روى، زبانشان بند آمد۱ و گفتند درباره خويش خواهيم انديشيد.
-----------
۱
. الوجوم در متن عربى حديث، به معناى سكوت با غيظ است (لسان العرب، ج ۱۲، ص ۶۳۰).
🔻عضو کانال مذهبی خادم الشریعه شوید :🔻
https://eitaa.com/joinchat/2573139970C315370f986
✅لینک کانال ما را برای بقیه ارسال کنید اجرتون با امام زمان عج
🔻عضو کانال مذهبی خادم الشریعه شوید :🔻
https://eitaa.com/joinchat/2573139970C315370f986
✅لینک کانال ما را برای بقیه ارسال کنید اجرتون با امام زمان عج
#تحول_حوزه
آیت الله مصباح یزدی:
به طور کلی میتوان هر علمی را با پیمودن راههای کوتاهتر و به نحو بهتر آموخت. اینگونه نیست که راه تحصیل علوم حوزوی نیز منحصر به آموختن کتابهای امثله، انموذج، سیوطی، مغنی و… باشد و پس از صرف ۴ سال عمر، طلبه نتواند یک مقاله عربی بنویسد یا به عربی سخن بگوید و یا حتی یک صفحه عربی را بیغلط بخواند و به خوبی ترجمه کند.
مباحثی درباره حوزه، ص۸۵
🆔@tahavol_howze
مناظره پيامبر صلى اللَّه عليه وآله و دوگانه پرستان
آن گاه پيامبر صلى اللَّه عليه وآله روى به دوگانه پرستان كرد ؛ آنانى كه مى گفتند نور و تاريكى تدبير كنندگان جهان هستند، و فرمود: «چه انگيزه اى موجب شده كه شما چنين بگوييد؟ ».
گفتند: ما دنيا را به دو شكل خير و شر ديديم و ديديم كه خير، ضدّ شر است.
از اين روى، انكار كرديم كه كننده يكى از آنها، كارى و ضدّ آن را انجام دهد ؛ بلكه هر كدام، كننده اى مستقل دارند. نمى بينى كه برف، محال است بسوزد، چنان كه آتش، محال است سرد باشد.
بنا بر اين، دو آفريننده قديم: نور و ظلمت را پذيرا شديم.
پيامبر صلى اللَّه عليه وآله: «آيا سياهى و سفيدى، قرمزى و زردى، و سبزى و آبى را نديده ايد كه هر كدام، ضدّ ديگرى است ؛ چون دو تاى از آنها در يك جا جمع نمى شوند ؛ همان گونه كه سردى و گرمى دو ضد هستند ؛ چون هر دو در يك جا جمع نمى شوند؟ ».
گفتند: آرى. فرمود: «چرا به تعداد هر رنگ، آفريننده اى قديمى اثبات نمى كنيد تا كننده هر ضدّى از اين رنگها غير از كننده ضدّ ديگر باشد؟ ».
در اين جا همه ساكت شدند. آن گاه رسول خدا فرمود: «چگونه نور و ظلمت در هم آميزند كه سرشت يكى بالارونده و ديگرى پايين رونده است؟
اگر دو نفر، يكى به سوى شرق و ديگرى به سوى غرب همواره در رفتن باشند، آيا به نظر شما همديگر را خواهند ديد؟ ».
گفتند : نه. فرمود: «بنا بر اين، لازم است كه نور و ظلمت، با هم درنياميزند ؛ چون هر كدام در غيرِ جهت ديگرى حركت مى كنند. بنا بر اين، چگونه اين جهان، از در هم آميزى دو چيزى كه محال است در هم آميزند، به وجود آمده است؟ بلكه آن دو تدبير شده و آفريده شده اند».
آنان گفتند: درباره خويش، خواهيم انديشيد.
هدایت شده از #شهید_رئیسی
🌷 سال ۹۶ که میگفتیم به #روحانی رای ندین می گفتن ۴ سال که کافی نیست برای اجرای همهی برنامه هاش!
ولی الان عمر ۸ ماههی دولت #رئیسی رو زیادم میدونن!
👤 رضا رضوی
🌳 @Talabeasr
هدایت شده از #شهید_رئیسی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺مطالبه از آقای رئیسی...
سید کاظم روحبخش
✍بسیار عالی ، حتما ببینید و انتشار دهید تا به دست همه برسه .
#رئیسی
🌳 @Talabeasr
هدایت شده از اندیشهجویان استاد حسن عباسی
🔰 برادر گرانقدر آقای رئیسی بزرگوار و عزیز ما!
تمنا دارم یک هفته سفر تشریف نبرید، جلسات هیئت دولت را به معاون اول بسپارید، کارتابل نبینید... این کتاب را مطالعه بفرمایید.
#دکترین_شوک
✍ سید یاسر جبرائیلی
اندیشه جویان استاد حسن عباسی
📡 @Hasanabbasi_students
هدایت شده از اخبار 🇮🇷 20:20
🔺واکنش میثم مطیعی به گرانی در دولت رئیسی
با صف اول نشینان حرفهایی داشتیم
مثل آه روزهداران، داغتر، تبدارتر...
قرص نانی بر سر این سفره بود و ناگهان
شد هلالی، رؤیتش از ماه نو دشوارتر!
✅کانال اخبار 20:30👇
http://eitaa.com/joinchat/1684144128C592f3e217d
👓 یک ماکارونی گرون شده، اصلاح طلبان ساکتن
انقلابی ها دارن از انقلاب برمیگردن😊🤦♂
💬 سرباز
🔻 پینوشت: واقعا نقد دلسوزانه، ناصحانه و بدون سیاهنمایی، ایجاد دلسردی و بدون مخرج مشترک با دشمن، نه تنها لازمبلکه گاهی واجبه!
اما بعضی دوستان کاری کا میکنند بیشتر تخریبه تا نقد! یکیشون که پا رو فراتر گذاشته بود و میگفت: اقای رییسی رای ما رو پس بده!
💢 نارضایتی اعضای خانواده مرحوم آیت الله حائری از اظهارات عجیب و غریب شهاب الدین حائری
◀ شهاب الدین حائری شیرازی یکی از فرزندان مرحوم آیت الله حائری شیرازی است که به صورت مستمر در کانال شخصی خود به دنبال عناد ورزی و شبهه افکنی در سیاست های کلان نظام است.
هفته ای نیست که وی مواضع عجیب و غریبی در این خصوص اتخاذ نکند. او با سؤ استفاده از برخی مشکلات، راهبرد تخریب و سیاه نمایی را در پیش گرفته، همتش را معطوف بر زیر سؤال بردن دستاوردهای نظام کرده است و در این راستا با آسمان و ریسمان بافتن به دنبال القای نکات مد نظر خود به مخاطب است.
🔹️ برخی از افراد زاویه پیدا کرده با انقلاب، شهاب الدین حائری را در مسیر تبلیغ و ترویج اهدافش یاری می رسانند.
◀ شنیده ها حاکی است، مواضع این فرد که در سالیان قبل در یکی از مساجد تهران مسؤولیت امامت جماعت آن را بر عهده داشت، با نارضایتی و گلایه اعضای خانواده مرحوم حائری مواجه شده است.
هدایت شده از سعداء/حجت الاسلام راجی
🔰 #لوح | صعود چهل ساله به زبان اردو
📚 برشهایی از کتاب #صعود_چهل_ساله به زبان اردو
🔶 انقلاب کی 40 ساله کامیابی
🔸 اردو زبان میں منتخب حصوں کا خلاصه
🌐 پیوند مشاهده این مجموعه لوح👇
https://b2n.ir/q18621
💠 اندیشکده راهبردی #سعداء
🆔 @soada_ir
هدایت شده از حمید رسایی ✔️
.
پاسخ رسایی به توهینهای یکی از حامیان دولت حسن روحانی
🔺صفحات حمید رسایی در فضای مجازی🔻
eitaa.com/rasaee
T.me/www_rasaee_ir
instagram.com/rasaee.ir
twitter.com/hamidrasaee
مناظره پيامبر صلى اللَّه عليه وآله و مشركان
آن گاه پيامبر صلى اللَّه عليه وآله رو به سوى مشركان عرب كرد و گفت: «شما چرا بتان را به جاى خدا مى پرستيد؟ ».
گفتند: با اين پرستش، به خداوند نزديكى مى جوييم. فرمود: «آيا اين بتان به پروردگارشان گوش كرده، از او پيروى مى كنند؟
خدا را عبادت مى كنند تا با بزرگداشت آنها به خدا نزديك شويد؟ ». گفتند: نه. فرمود: «آيا شما به دست خود آنها را تراشيده ايد؟ ». گفتند: آرى!
فرمود: سزاوار بود به جاى آن كه شما آنها را بپرستيد، آنها شما را مى پرستيدند [چنانچه آنها مى توانستند پرستش كنند]، اگر دستور تعظيم آنها را كسى كه نسبت به مصلحت و فرجام شما آگاه است و در آنچه كه شما را بدان تكليف مى كند، حكيم است، صادر نكرده باشد. در اين باره آنان با هم اختلاف پيدا كردند.
گروهى گفتند: خداوند، در هيكل مردمانى كه به اين شكلها بودند، حلول كرده و ما اين شكلها را ساخته ايم و به خاطر اين كه چهره هايى را كه پروردگارمان در آنها حلول كرده تعظيم كنيم، اين شكلها را بزرگ مى داريم.
و گروه ديگر گفتند: اين چهرهها چهره اقوام پيشين است ؛ اقوامى كه مطيع خدا بودند. چهره آنان را درست كرده ايم و آنها را براى تعظيم خداوند، پرستش مى كنيم.
گروه ديگر گفتند: آن گاه كه خدا آدم را آفريد، به فرشتگانْ فرمان سجده به وى داد. آنان، آدم را براى نزديكى به خدا سجده كردند. ما به سجده بر آدم، از فرشتگانْ سزاوارتر بوديم و چون آن وقت نبوديم، سيماى او را ساخته ايم و بدان، براى نزديكى به خدا سجده مى كنيم، همان گونه كه فرشتگان با سجده به آدم، به خدا تقرّب جستند.
همان گونه كه شما به پندار خودتان دستور يافته ايد كه به سوى كعبه سجده كنيد و چنين كرديد وآن گاه، در ديگر شهرها بادست خود، محراب هايى ساخته ايد كه به سوى آنها سجده مى كنيد و قصد كعبه مى كنيد، نه محراب هاى خودتان، و قصد كعبه هم براى خداى - عزّوجلّ - است نه خود كعبه.
پيامبر صلى اللَّه عليه وآله فرمود: «راه را گم كرده ايد و گمراه شده ايد».
وى خطاب به آنانى كه مى گفتند: خداوند، در هيكل مردمانى به شكل هايى كه تصوير كرده ايم، حلول كرده و ما اين چهرهها را ساخته ايم و بزرگداشتِ صورتها از جانب ما، در واقع، تعظيم صورت هايى است كه پروردگارمان در آنها حلول كرده است، فرمود: «شما پروردگارتان را با ويژگى مخلوقات توصيف كرده ايد.
آيا پروردگار شما در چيزى حلول مى كند، به گونه اى كه آن شى ء فراگير خدا باشد؟ در اين صورت، چه فرقى بين آن چيز و امور ديگرى چون رنگ، طعم، بو،
نرمى، خشنى، سنگينى و سبكى كه خداوند در آن حلول مى كند، وجود دارد؟ چرا رنگ، طعم، مزه و...، حادث و آن ديگرى قديم باشد و چرا عكس آن نباشد؟
چگونه آن كه پيش از حلول شده (محلّ حلول) وجود داشت، نيازمند حلول است، در حالى كه خدا همواره بوده و خواهد بود؟ وقتى خدا را به ويژگى پديدهها در خصوص حلول پذيرى توصيف كرديد، لازم است به ويژگى زوال پذيرى هم توصيفش كنيد و اگر او را به ويژگى زوال و حدوث توصيف كرديد، در واقع، به صفت پايان پذيرى توصيف كرده ايد ؛ زيرا اين صفت، ويژگى حلول كننده و حلول شونده است و اينها ذات شى ء را تغيير مى دهند.
اگر ذات خداوند با حلول در چيزى تغيير نكند، بايد با حركت، سكون، سفيد و سياه و سرخ و زرد شدن هم تغيير نكند و همه ويژگى هايى كه بر اشياى متّصف به اين صفتها وجود دارد، بر خداوند هم كه در آنها حلول كرده وجود داشته باشد تا همه ويژگى هاى پديدهها در آن باشد و در اين صورت، خداوند متعال هم حادث باشد! ».
رسول خدا آن گاه فرمود: «وقتى گمانتان در اين كه خدا در چيزى حلول كرده باطل شد، زيربناى سخنتان از بين رفت».
در اين جا آنان ساكت شدند و گفتند: در كارمان خواهيم انديشيد. آن گاه رسول خدا رو به سوى گروه دوم كرد و به آنها فرمود: «به من بگوييد هنگامى كه شما صورت كسانى را كه خداوند را عبادت كرده اند، مى پرستيد و براى آنها سجده مى كنيد و نماز مى گزاريد و براى سجده به آنها پيشانى هاى ارزشمند را بر خاك مى نهيد، چه چيزى براى خداى جهانيان نگه مى داريد؟
آيا نمى دانيد حقّ كسى كه لازم است عبادت شود و بزرگ داشته شود، اين است كه بنده اش هم رديف وى قرار نگيرد؟
آيا فكر مى كنيد درست است شهروندان، پادشاه يا رئيسى را در بزرگداشت، كُرنش و فروتنى، همپاى وى قرار دهيد؟
آيا اين كار، كوچك كردن حق بزرگ تر و بزرگ كردن حقّ كوچك تر نيست؟ ».
گفتند: آرى. فرمود: «آيا نمى دانيد شما با تعظيم خداوند از راه تعظيم صورتِ بندگانِ مطيع خدا، خداى جهانيان را كوچك مى كنيد؟ ».
در اين جا گروه دوم نيز گفتند: در كار خويش خواهيم انديشيد، و سكوت كردند. سپس رسول خدا به گروه سوم فرمود: «براى ما نمونه اى ذكر كرديد و ما را شبيه خود شمرديد، در حالى كه ما مثل هم نيستيم ؛ چون ما بندگان خدا، مخلوق و تربيت شده هستيم.
در هر چه كه امر كند، امرپذيريم و از هر چه
منع كند، منع پذيريم و آن گونه كه از ما مى خواهد، پرستشش مى كنيم. اگر ما را به گونه اى از گونهها دستور دهد، پيروى اش مى كنيم و از گونه اى كه بدان دستور و اجازه نداده، تجاوز نمى كنيم ؛ چون نمى دانيم: شايد وى اوّلى را خواسته و از دومى راضى نيست، و ما را نهى كرد كه بر او پيشى بگيريم.
هنگامى كه به ما دستور داد روى به كعبه كنيم، پيروى اش كرده ايم. آن گاه به ما دستور داد در ديگر شهرها به سوى كعبه روى كنيم و ما هم اطاعت كرده ايم و در هيچ كدام از اين كارها از دستور وى خارج نشده ايم و خداوند، هنگامى كه دستور به سجده براى حضرت آدم كرد، دستور به سجده براى چهره اش كه غير اوست، نداد. بنا بر اين، نبايد شما اين را به آن قياس كنيد ؛ چون شما نمى دانيد.
شايد وى چون امر نكرده، از كارهاى شما ناراضى است». آن گاه رسول خدا افزود: «به نظر شما اگر كسى اجازه ورود به خانه اش را در يك روز خاص داد، آيا مى توانيد بعداً بدون دستور وى داخل خانه اش شويد؟
آيا مى توانيد بدون فرمان وى به خانه ديگر او داخل شويد؟ اگر كسى لباسى از لباس هايش، بنده اى از بندگانش يا چارپايى از چارپايانش را به شما داد، آيا مى توانيد آن را از وى بگيريد؟ ». گفتند: آرى.
فرمود: «اگر آن را نگرفتيد، مى توانيد يكى ديگر مثل آن را برداريد؟ ».
گفتند: خير ؛ چون وى آن گونه كه در اوّلى اجازه داه بود، براى دومى اجازه نداده است. آن گاه فرمود: «به من بگوييد آيا خداوند، سزاوارتر است كه بدون فرمانش در مِلكش تصرّف نشود، يا بعضى از بندگان؟ ».
گفتند: خدا سزاوارتر است كه در مِلكش بدون اجازه او تصرّف نشود. فرمود: «پس چرا چنين كرديد و او كِى به شما فرمان داده كه اين صورتها را پرستش كنيد؟ ».
[على عليه السلام] فرمود: آنان گفتند كه درباره كارهايمان خواهيم انديشيد و ساكت شدند. امام صادق عليه السلام مى فرمايد : قسم به آن كه محمّد را به پيامبرى برانگيخت، سه روز از اين گردهمايى نگذشته بود كه همه خدمت رسول خدا رسيدند و اسلام آوردند. آنان بيست و پنج نفر و از هر گروهى پنج نفر بودند و گفتند: اى محمّد! ما دليلى چون دلائل تو نديديم. گواهى مى دهيم كه تو رسول خدايى. ۱
----------
۱. اين روايت در كتاب الاحتجاج (ج ۱، ص ۲۷ - ۴۴) از امام صادق عليه السلام و ايشان از پدرانش از امير مؤمنان عليهم السلام نقل شده است، و ترجمه آن از كتاب گفتگوى تمدّنها نوشته نگارنده و ترجمه محمد على سلطانى اخذ شده است، البته با اصلاحاتى اندك.
🔻عضو کانال مذهبی خادم الشریعه شوید :🔻
https://eitaa.com/joinchat/2573139970C315370f986
✅لینک کانال ما را برای بقیه ارسال کنید اجرتون با امام زمان عج
🔻عضو کانال مذهبی خادم الشریعه شوید :🔻
https://eitaa.com/joinchat/2573139970C315370f986
✅لینک کانال ما را برای بقیه ارسال کنید اجرتون با امام زمان عج
🔴 جناب اژه ای و قوه قضاییه کجا هستید؟
1⃣. چراقوه قضاییه در این شرایط تماشاچیه؟ 👇
2⃣ مگر قوه قضائیه وضع دولت جدید نمی ببینه؟
چرا حاضر نیست. به دولت کمک کنه؟
3⃣ قوه قضائیه با سرعت چندتا سودجو و قاچاقچی کالا و گران فروش ضد انقلاب ومزدور امریکا را
علنا محاکمه کند
4⃣چندتا مفسد دولت قبل را محاکمه کند
مگر مشکلات امروز بخاط خیانت های دولت روحانی نبوده؟
✅ چرا قوه قضاییه کوتاهی می کند؟
وضع کمی بهتر میشه
5⃣ ولی ظاهرا قضات و دادستان ها از اوضاع پیش امده راضی هستند
وگرنه برخورد با مفسدان اقتصادی کار سختی نیست
6⃣ جناب اژه ای همانگونه که دولت رییسی با کاهش پرونده های فساد به قوه قضاییه کمک کرد
شما هم معرفت کنید
با سرکوب مفسدان اقتصادی و محاکمه محرمان وضع فعلی
دولت رییسی را یاری کنید
🔶نه اینکه بجای محاکمه حسن روحانی
کنار این مفسد و منافق بنشینید و خوش و بش کنید
🔶 قوه قضائیه مجلس حمایت دولت وظیفه است
کوتاهی نکنید
#گام_دوم
#جهادتبین
اللهم عجل لولیک الفرج