eitaa logo
مرکز قرآن و حدیث آستان مقدس قم
12.2هزار دنبال‌کننده
3.8هزار عکس
1.7هزار ویدیو
98 فایل
پایگاه رسمی"مرکز قرآن و حدیث" آستان مقدس حضرت فاطمه معصومه علیهاالسلام Qhkarimeh.com کانال تخصصی قرائت فاطمی: @Qhqiraat کانال تخصصی حفظ فاطمی: @Qhhifz ارتباط با ادمین: @Quranharam مجازی برادران: @khademqh مجازی خواهران: @support_m حضوری: @support_hm
مشاهده در ایتا
دانلود
#نکات_تفسیری ✅راهکارهای زندگی موفق در جزء بیست و هفتم قرآن کریم
اطلاعیه ثبت نام جدید مرکز قرآن و حدیث کریمه اهل بیت علیهم السلام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
#نکات_تفسیری ✅راهکارهای زندگی موفق در جزء بیست و هشتم قرآن کریم
🔅 داستان دعای مشلول 🔻درباره دعاي مشلول آمده است بعد از ايام حج شبی آقا اميرالمومنين (علیه السلام ) با حضرت سيد الشهدا براي طواف، به مسجد الحرام آمدند، در مسجد صداي ناله حزيني به گوش مي رسید آقا امير المومنين (علیه السلام‌) به حضرت اباعبدالله (ع) فرمودند، پسرم! برو ببين کيست؟ بگو بيا ببينيم چرا اين قدر نگران است؟ آقا سيدالشدا آمدند ديدند مرد جواني است به او فرمودند: اجب اميرالمومنين (ع) جوان بلند شد و به حضرت سيد الشهدا گفت: شما بفرماييد جلو من پشت سرشما مي آيم. آقا اميرالمومنين (ع) فرمودند: جوان! خيلي محزون و نگراني! مشکلت چیست؟ گفت آقا جان جريان من خيلي عجيب است... من در خانواده ای مرفه بودم و پدرم خیلی به من محبت مي کرد تا اینکه من راه هوس بازی، افراط و اسراف در هزینه ها را پیش گرفتم روزی متوجه شدم پدرم پول یا طلائي را دفن کرده، رفتم بردارم، پدرم رسيد، مانع شد، هولش دادم خورد زمين همانجا گفت: پسر! من تو را خيلي تحمل کردم، به تو محبت کردم و تو قدر ندانستي اگر ادامه دهی به کنار کعبه مي روم و به تو نفرين مي کنم ....پدرم آمد اينجا و من را نفرين کرد، بلافاصله من بيمار شدم. لباسش را کنار زد يک طرف پهلويش گود افتاده و دست چپ و پاي چپش از کار افتاده بود. غير از بيماری خود، شکستگي پدرم و عاق کردنش من را خيلي اذيت مي کرد، از طرفي در قبيله خودمان به فردي شوم و نفرين شده مشهور شدم. مدتی بعد گفتم: بابا! من ديگه سرم به سنگ خورد، بيا دعا کن من خوب بشوم، گفت نمي کنم، التماسش کردم، گفت نمي کنم، بزرگان قبیله را واسطه قرار دادم قبول نکرد. سه سال به او التماس کردم تا بالاخره قبول کرد بيايد همين جايي که نفرين کرده به من دعا کند. او را سوار بر شتر کردم در راه مکه کنار دره ای شتر رم کرد و پدرم افتاد به دره و فوت کرد! او را دفن کردم و با دلي شکسته و مايوس، به مسجد الحرام آمده ام. 🔸حضرت از او تفقد کرد وفرمودند: چقدر بر تو سخت گذشته است!! ولی نگران نباش، دعايي به تو تعليم مي دهم که حقوقي را که بر گردن تو هست تسويه می کند ، بيماري تو را درمان و عاقبت تو را به خير مي کند. فرمود: قلم و کاغذ بياوريد؟ آوردند، حضرت دعاي مشلول را انشاء کردند و حضرت اباعبدالله می‌نوشتند. 🔹آقا سيد الشهدا فرمودند ما از آن جوان خوشحال تر بوديم از يافتن اين دعا و حل مشکل جوان. فرمودند: ده مرتبه اين دعا را بخوان وخبرش را بده. بعد از مدتی جوان آمد عرض کرد: وقتي خواندم و خوابيدم پيغمبر خدا را در خواب ديدم و حضرت من را تفقد کردند و فرمودند قدر اين دعا را بدان و سعادتمند خواهي شد و دستي به پهلويم کشيدند و فرمودند: شفا یافتی. وقتی بیدار شدم خود را سالم دیدم. (بحار ج22 ص394 و مهج الدعوات ص191) ‌ ‌ ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
#اطلاعیه آغاز ثبت نام دوره های تخصصی تربیت معلّم قرآن کریم در رشته های؛ ✳️روخوانی و روانخوانی ❎تجوید ✳️ترجمه و مفاهیم ❎حفظ ☘ و دوره های تخصصی مدرّسی و ممتحنی روخوانی و روانخوانی قرآن کریم ساعات تماس همه روزه از ساعت ۱۰ تا ۱۳ ۰۲۵۳۷۷۳۲۴۱۷ ۰۹۱۰۴۷۰۷۹۷۲ #تابستان۱۳۹۸باماباشید ❇️ کانال اطلاع رسانی مؤسسه فرهنگی قرآن و عترت #نسیم_ثقلین @NasimeSaghalein
اطلاعیه ثبت نام جدید مرکز قرآن و حدیث کریمه اهل بیت علیهم السلام
💢 نفر دوم پس از رضاخان یکی دیگر از آن هشت شخصیت سوار براسب که در روز تاجگذاری پشت سر کالسکه سلطنتی شاه جدید به سمت اوج قدرت حرکت میکردند جناب عبدالحسین خان است. شما او را به این نام نمیشناسید زیرا پس از روی کار آمدن شهرت جدیدی برای خود انتخاب نمود و دیگر به جناب شهرت داشت. تیمورتاش بدون قدرتمندترین شخصیت دوره رضاخان به شمار می آید. در آن روزهای نخست حکومت پهلوی و در دوران رضاخان با نزدیکان در جلسه سران مملکتی شاه گفته بود: امور امنیت و نظام با من و با تیمورتاش. تیمورتاش خود را امیرکبیر ایران‌میدانست و ایران نام دختر ارشد او بود دختری که با آرزوی انتقام خون پدر از سالها را سپری میکرد. هیچ کس به اندازه مسیر سلطنت رضاخان را هموار نکرد، حتی نام خانوادگی را او پیشنهاد داد و در مجلس به تصویب رساند. او نیز بالا بود. تیمورتاش که چند زبان میدانست، در مدرسه شاهزادگان روسیه درس خوانده بود، اهل سخنوری و سیاست ورزی با مخالفان خود بود بعد از تاسیس به وزارت دربار رسید و عملا به مرکز ثقل قدرت تبدیل شد. حتی او بود که محمدرضا ایران را به همراه پسرش به سوئیس برد تا برای آینده حکومت موروثی تربیت شوند. اما بزودی این با مرگ او در زندان بوسیله آمپول هوای پزشک احمدی مشهور به پایان رسید. رضاخانی که مدیون تیمورتاش بود به او اتهام زد. شیطنت هم از تیتر یک روزنامه انگلیسی آغاز شد که نوشته بود: "تیمورتاش جانشین احتمالی شاه ایران است!" و آنچه رضاخان با آن تعارف نداشت بود. ایران، دختر تیمورتاش تا آخر عمر بدنبال انتقام خون پدری بود که او را "امیرکبیر" میدانست. پسر هم بدستور رضاشاه از مدرسه و همکلاسی بودن با ولیعهد کنار گذاشته شد. و این سرنوشت یکی از خوش خدمت ترین افراد به رضاخان بود. کتاب این سه زن و کتاب کشته شدگان برسرقدرت را بخوانید.
♨️ امام بعد از رمضان نورانی‌تر می‌شدند اصل قضیه این است که ما بتوانیم در ماه رمضان، این سیرِ الی‌اللَّه را بکنیم و می‌شود. عرض کردم، گاهی که پس از پایان ماه ، خدمت امام(رضوان‌اللَّه تعالی‌علیه) می‌رسیدم، برایم محسوس بود که ایشان نورانی‌تر شده‌اند و حرف زدن و نگاه و اشاره و حرکت دست و اظهارنظرشان، با قبل از ماه رمضان فرق کرده است. دوره‌ ماه رمضان، برای یک انسان مؤمن و والا، این‌طوری است. آن‌قدر به او و به‌قلب و باطنش، نورانیت می‌بخشد که انسان این را در مشاهده‌ی حضوری او حس می‌کند و از حرف‌زدنش می‌فهمد که نورانیتر شده است. بندگان خدا همین‌طورند. ما باید از این فرصت، خیلی استفاده کنیم. 📚 بیانات مقام معظم رهبری در دیدار اقشار مختلف مردم؛ ۱۸ فروردین ۱۳۶۹