eitaa logo
-قانونِ‌قدرت-
6.2هزار دنبال‌کننده
4 عکس
30 ویدیو
0 فایل
مکانی برای افزایش قدرت افراد عادی "
مشاهده در ایتا
دانلود
-قانونِ‌قدرت-
تفسیر سرپیچی از قانون #سوم part2 حال ماجرا را از دیدگاه کنتس ببینید: پس از دیدن چندین حرکت از مارکیز
کلید های دستیابی به قدرت قانون - بیشتر مردم مانند کتاب‌های گشوده هستند؛ احساساتشان را بیان می‌کنند و نسنجیده حرف می‌زنند و همواره اهداف و آرزوهایشان را آشکار می‌سازند. این افراد به چند دلیل چنین رفتاری دارند: نخست اینکه صحبت کردن درباره احساسات فردی و اهداف آینده بسیار طبیعی و ساده است و کنترل زبان و آنچه آشکار می‌سازید؛ سخت. دوم اینکه بیشتر مردم بر این باورند که با صداقت و باز بودن قلب، دیگران را به دست می‌آورند و می‌توانند خوبی خود را به آنها نشان دهند. این افراد به راستی گمراه هستند! صداقت در اصل مانند چاقویی کند است که کاربرد آن خونریزی بیشتری به همراه دارد. صداقت شما یعنی آزردن دیگران. عاقلانه‌تر است که کلمه‌هایتان را سنجیده به کار ببرید؛ حرف‌هایی را به دیگران بگویید که می‌خواهند بشنوند، نه حقیقت‌های زشتی را که احساس می‌کنید و می‌اندیشید.
-قانونِ‌قدرت-
کلید های دستیابی به قدرت قانون #سوم - بیشتر مردم مانند کتاب‌های گشوده هستند؛ احساساتشان را بیان می
کلید‌های دستیابی به قدرت قانون - مهم تر از همه اینکه گشاده بودن و روراستی شما باعث می‌شود دیگران با رفتارهای شما آشنا شده و فردی قابل پیش‌بینی باشید؛ این یعنی بی‌احترامی و نترسیدن از شما. فردی که نتواند احترام و ترس دیگران را برانگیزد به قدرت نمی‌رسد! اگر در آرزوی قدرت هستید صداقت را کنار گذاشته و چگونگی پنهان‌سازی آرزوهایتان را بیاموزید. مهارت در این هنر یعنی چیره شدن بر دیگران. بسیار ساده هدفی را که انگار آرزوی شماست، برای دیگران مطرح کنید؛ می‌‌بینید که آن‌ها به عنوان هدفی واقعی به آن می‌نگرند. با تمرکز بر هدف غیرواقعی شما، آن‌ها از پی‌گیری هدف واقعی‌تان غافل می‌شوند. در فریبکاری، نشانه‌هایی مانند میل و بی‌‌تفاوتی را فراموش نکنید؛ با این کار نه تنها دیگران را از صحنه بیرون می‌سازید، بلکه آرزوی آنها برای چیرگی بر خود را تحریک می‌کنید.
-قانونِ‌قدرت-
کلید‌های دستیابی به قدرت قانون #سوم - مهم تر از همه اینکه گشاده بودن و روراستی شما باعث می‌شود دی
کلید‌های دستیابی به قدرت قانون - اگر فریبکاران را جماعت رنگارنگ با دروغ‌های پر شاخ و برگ و قصه‌های دراز گمراه کننده می‌دانید سخت در اشتباه هستید. بهترین فریبکاران ظاهری آرام و نامشخص دارند تا توجهی به سویشان جلب نشود. آنها می‌دانند رفتارها و کلمه‌های غیر واقعی بسیار شوک برانگیز است پس ویژگی‌شان را به صورتی آشنا، پیش پا افتاده، و بی‌خطر می‌پوشانند. وقتی شما توجه اطرافیان را به موردی آشنا جلب کنید آنها هرگز متوجه حقه‌ای که پشت سرشان روی می‌دهد نمی‌شوند! این امر از حقیقتی ساده ناشی می‌شود؛ مردم تنها می‌توانند روی یک مسئله متمرکز شوند و برایشان خیلی سخت است که تصور کنند فرد بی‌آزار و ساده‌ای که با وی در ارتباط هستند، همزمان مورد دیگری را برنامه‌ریزی می‌کند.
-قانونِ‌قدرت-
کلید‌های دستیابی به قدرت قانون #سوم - اگر فریبکاران را جماعت رنگارنگ با دروغ‌های پر شاخ و برگ و قصه
سند قانون - آیا هرگز شنیده‌اید یک ژنرال ماهر که قصد حمله ناگهانی به قلعه‌ای را دارد، طرحش را به اطلاع دشمنانش برساند؟ هدف و مرحله‌های پیشرفتتان را پنهان سازید. طرح‌هایتان را فاش نسازید تا نتوانند با شما مقابله کنند تا زمانی که نبرد پایان یابد. پیش از اعلان جنگ برنده باشید؛ در یک جمله "از جنگ افروزانی تقلید کنید که طرح‌هایشان برای کسی شناخته شده نیست، جز کشور چپاول شده‌ای که آن را فتح کردند" - نینون د لینکلوس
-قانونِ‌قدرت-
قانون #چهارم - سعی کنید کمتر حرف بزنید
حکم قانون - زمانی که می‌کوشید دیگران را با کلمه‌ها تحت تأثیر قرار دهید، هر اندازه بگویید معمولی‌تر به نظر می‌رسید و کنترل کمتری بر سخنان خود دارید؛ ولی اگر درباره موضوعی پیش پا افتاده صحبت کنید و آن را مبهم، بی‌پایان و رمزآلود نشان دهید، مطلبی نو به نظر می‌رسد. افراد قدرتمند با کم‌گویی بر دیگران تأثیر می‌گذارند. زیاده گویی بیان حرف‌های احمقانه را به دنبال دارد.
-قانونِ‌قدرت-
حکم قانون #چهارم - زمانی که می‌کوشید دیگران را با کلمه‌ها تحت تأثیر قرار دهید، هر اندازه بگویید معم
- آخرین ایرل ایسیکس به ملکه الیزابت گفت که حالت‌هایش به اندازه بدنش پر پیچ‌وخم است و این گفته به بهای سرش تمام شد! قیامش بهایی به اندازه این سخن نداشت. - سر والتر رالی
-قانونِ‌قدرت-
- آخرین ایرل ایسیکس به ملکه الیزابت گفت که حالت‌هایش به اندازه بدنش پر پیچ‌وخم است و این گفته به بها
- قدرت در بیشتر مواقع بازی ظواهر است و وقتی کمتر از اندازه لازم می‌گویید از آنچه که هستید قدرتمندتر نمایان می‌شوید. سکوت شما دیگران را ناراحت می‌سازد، بشر ماشین توضیح و تفسیر است، آنها می‌خواهند افکار شما را بدانند. وقتی حرف‌های خود را با دقت کنترل می‌کنید دیگران نمی‌توانند افکار و اهدافتان را بفهمند.
-قانونِ‌قدرت-
- قدرت در بیشتر مواقع بازی ظواهر است و وقتی کمتر از اندازه لازم می‌گویید از آنچه که هستید قدرتمندتر
- پاسخ‌های کوتاه و سکوت شما دیگران را در وضعیت دفاعی قرار می‌دهد و آنها پیش دستی کرده و سکوت شما را با اطلاعاتی ارزشمند از خود و ضعفشان پر می‌سازند. با این احساسی که از آنها چیزی دزدیده‌اید، آنها صحنه را ترک می‌کنند و به خانه برمی‌گردند و کلام شما را ارزیابی می‌کنند توجه اضافی به حرف‌های اندک شما به قدرتتان می‌افزاید!
-قانونِ‌قدرت-
- پاسخ‌های کوتاه و سکوت شما دیگران را در وضعیت دفاعی قرار می‌دهد و آنها پیش دستی کرده و سکوت شما را
- از حد لازم کمتر سخن گفتن، تنها برای پادشاهان و دولتمردان نیست. در بیشتر مواقع کم گویی، نشانه ژرف‌اندیشی و رمز آلود بودن است. اندی وارهولِ هنرمند در جوانی کشف کرده بود که با صحبت کردن نمی‌توانید مردم را وادار به کاری کنید که می‌خواهید برایتان انجام دهند. آنها برعکس عمل کرده و رویاهایتان را خراب می‌کنند و با خودسری کامل نافرمانی می‌کنند. یک‌بار به یکی از دوستانش گفت: "فهمیده‌ام وقتی ساکتی قدرت بیشتری داری!"
-قانونِ‌قدرت-
- از حد لازم کمتر سخن گفتن، تنها برای پادشاهان و دولتمردان نیست. در بیشتر مواقع کم گویی، نشانه ژرف‌ا
- وارهول این شیوه را در زندگی با موفقیت زیادی پیش گرفت. مصاحبه‌هایش تمرین سخنان عالمانه بودند. او سخن مبهم و دو پهلویی بیان می‌کرد که مصاحبه کنندگان برای درک آن گیج می‌شدند و تصور می‌کردند مطلبی عمیق در پس گفته‌های بی‌معنی وی نهفته است. به ندرت درباره کارش حرف می‌زد و اجازه می‌داد دیگران در این باره سخن بگویند. او این فن را از استاد رمز و راز، مارسل دوشان، یکی دیگر از هنرمندان قرن بیستم، یاد گرفته بود. دوشان خیلی زود فهمید که هر اندازه کمتر از کارش صحبت کند، دیگران بیشتر در این باره حرف می‌زنند و هر اندازه مردم بیشتر در این بار سخن بگویند، کارش ارزشمندتر می‌شود.
-قانونِ‌قدرت-
- وارهول این شیوه را در زندگی با موفقیت زیادی پیش گرفت. مصاحبه‌هایش تمرین سخنان عالمانه بودند. او سخ
با کم گویی ظاهری با معنا و قدرتمند می‌آفرینید. افزون بر این، با کم گویی، خطر بیان حرف‌های احمقانه و شاید خطرناک کم شود. در سال ۱۸۲۵، سزار جدید، نیکولاس اول، در روسیه بر تخت نشست. بی‌درنگ شورشی به رهبری لیبرال‌های خواهان نوسازی کشور درگرفت؛ آنها می‌خواستند ساختارهای شهری و صنعتی را به دیگر کشورهای اروپایی برسانند. این شورش با بی‌رحمی سرکوب شد (شورش دسامبر) و نیکولاس اول، کندراتی رایلیوف، یکی از رهبران شورش را، به مرگ محکوم کرد. در روز اعدام رایلیوف کنار چوبه دار ایستاد، حلقه طناب دور گردنش قرار گرفت. دریچه گشوده شد اما در حالی که رایلیوف آویزان بود، طناب پاره شد و محکم به زمین خورد. در آن دوران چنین رویداد هایی را خواست الهی می‌دانستند و آنکه اینگونه از اعدام نجات می‌یافت، مورد بخشش قرار می‌گرفت. وقتی رایلیوف سر پا شد، کبود و کثیف بود اما باور داشت که گردنش نجات یافته است؛ پس رو به جمعیت فریاد کشید: "دیدید؟ در روسیه هیچ کاری را نمی‌توانند درست انجام دهند. حتی ساختن یک طناب!" خبرهای شکست اعدام به کاخ زمستانی رسید. با وجود خشم ناشی از شکست، نیکولاس اول به بخشش اشاره کرد، اما گفت: آیا رایلیوف پس از این معجزه چیزی هم گفت؟ و پیام‌آور پاسخ داد: قربان، او گفت حتی در روسیه نمی‌دانند چگونه یک طناب بسازند. سزار گفت: پس باید خلاف این امر ثابت شود. و بخشش را زیر پا گذاشت. روز بعد رایلیوف به دار آویخته شد و طناب دیگر پاره نشد.
-قانونِ‌قدرت-
با کم گویی ظاهری با معنا و قدرتمند می‌آفرینید. افزون بر این، با کم گویی، خطر بیان حرف‌های احمقانه و
سرپیچی از قانون part1 گایوس مارسیوس، معروف به کوریولانوس‌، قهرمان ارتش بزرگ روم باستان بود. او در نیمه اول قرن پنجم پیروزی‌های زیادی به دست آورد و بارها شهر را از مصیبت نجات داد. از آنجا که بیشتر عمرش را در جنگ‌ها می‌گذراند، کمتر کسی او را از نزدیک می‌شناخت و به عنوان چهره اسطوره‌ای از وی یاد می‌کردند. در سال ۴۵۴ میلادی تصمیم گرفت از شهرتش استفاده کرده و وارد سیاست شود؛ در نتیجه در انتخابات بالاترین کنسول، دادرس کل، شرکت کرد. برای نامزد شدن در چنین مقامی، نامزدها باید از پیش در میان مردم شناخته شده باشند. وقتی کوریولانوس پس از ۱۷ سال جنگ در برابر مردم قرار گرفت، زخم‌های انباشته شده در بدنش را به نمایش گذاشت. زخم‌های او نشانه شجاعت و میهن پرستی بود و اشک مردم را سرازیر ساخت. شماری از مردم حرف‌های طولانی او را شنیدند و انتخاب وی حتمی بود. روز نظرسنجی کوریلانوس در جمعی حضور یافت که اعضای سنا و اشراف‌زادگان شهر در آن حضور داشتند. مردم با دیدن این صحنه از نمایش رجزخوانی اعتماد در روز انتخابات بر آشفته شدند. پس از آن کوریولانوس دوباره صحبت کرد و بیشتر به افراد ثروتمندی که همراه وی بودند، اشاره داشت. ادامه دارد...