#نماز_شهیدان
🌹 #شهید_همت 🌹
🌼 توي جبهه اين قدر به خدا مي رسي، مياي خونه يه خورده ما رو ببين.
شوخي مي كردم.
🦋 آخر هر وقت مي آمد، هنوز نرسيده، با همان لباس ها مي ايستاد به #نماز . ما هم مگر چه قدر پهلوي هم بوديم؟
🌼 نصفه شب مي رسيد. صبح هم نان و پنير به دست، بندهاي پوتينش را نبسته، سوار ماشين مي شد كه برود.
🦋 نگاهم كرد و گفت «... وقتي تو رو مي بينم، احساس مي كنم بايد دو ركعت #نماز_شكر بخونم».
📚 يادگاران، جلد 2، كتاب شهيد محمد ابراهيم همت، ص 33.
🆔 @qomirib
#نماز_مستحبی
🌹 #شهید #عبدالله_میثمی 🌹
💠 تا مهمان ها بيايند براي مراسم عقد، توي اتاق تنها بوديم. مُهر خواست.
🔸 گفتم «... تا نگيد چرا مي خوايد نماز بخونين نمي دم.»
💠 گفت «... خدا به من همسر داده. مي خوام #نماز_شكر بخونم».
📚 يادگاران، جلد 5، ص 47.
🆔 @qomirib
#دعوت_به_نماز
🌸 قرار بود تستی را در فضای باز انجام دهیم. همه چیز آماده بود که یک دفعه باران گرفت. به حاج حسن گفتیم: «امروز این تست را انجام ندهیم.»
🌼 گفت: «نمی شود، اگر هم جواب ندهد، مهم نیست، ولی این کار باید امروز انجام شود.»
🌸 آن روز شلیک انجام شد و حاج حسن اولین کسی بود که به سمت محل اجرای تست رفت.
🌼 تست با موفقیت انجام شده بود و بعد از او بقیه بچه ها هم آمدند. همه از خوشحالی همدیگر را در آغوش گرفتند.
🌸 حاج حسن همان جا، به عادت همیشه دو رکعت #نماز_شکر خواند. بعد بچه ها را برای صحبت کردن جمع کرد.
🌼 من پیش خودم گفتم: «الان حتما حاجی می خواهد حرف پاداش به بچه ها را بزند.»
اما اصلا در این مورد حرف نزد و گفت:
🌸 «بچه ها! حالا که این تست با موفقیت انجام شده، یعنی خدا ما را نگاه کرده و به ما نظر دارد، پس بیاییم به هم قول بدهیم از این به بعد نمازمان را اول وقت بخوانیم.»
🌼 البته این را برای ما می گفت، چون خودش همیشه با #وضو بود و در هر شرایطی نماز اول وقتش ترک نمی شد.
📖 با دستهای خالی، خاطراتی از #شهید #حسن_طهرانی_مقدم ، صفحه ۹۳.
#هنگامه_مناجات_با_خالق_نزدیک_است
🆔 @qomirib