21.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✨﷽✨✨إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ یَهْدِیهِمْ رَبُّهُم بِإِیمَانِهِمْ ۖ تَجْرِی مِن تَحْتِهِمُ الْأَنْهَارُ فِی جَنَّاتِ النَّعِیمِ 🔸✅ ولی کسانی که ایمان آوردند و کارهای شایسته انجام دادند، پروردگارشان آنها را در پرتو ایمانشان هدایت می کند. از زیر قصرهای آنها در باغهای پر نعمت بهشتی، نهرها جاری است.🔸
🔸یونس۹🔸
🌸اللهم عجل لولیک الفرج وفرجنا به
----------🍃✨✨🍃-----------
🌺@qoran114moballge🌺
----------🍃✨✨🍃---------
✳️ تفسیر آیه ۹یونس✳️
❇️ﺩﺭ ﺣﺪﻳﺚ ﺁﻣﺪﻩ ﺍﺳﺖ: ﺍﻧﺴﺎﻥ ﭼﻮﻥ ﺍﺯ ﻗﺒﺮﺵ ﺩﺭ ﻗﻴﺎﻣﺖ ﺑﺮ ﻣﻲ ﺧﻴﺰﺩ، ﻋﻤﻞ ﺻﺎﻟﺤﺶ ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺗﻲ ﻧﻮﺭﺍﻧﻲ ﻧﺰﺩ ﺍﻭ ﻣﺠﺴّﻢ ﺷﺪﻩ، ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺑﻬﺸﺖ ﻫﺪﺍﻳﺖ ﻣﻲ ﻛﻨﺪ.🔶
✅ﻫﺪﺍﻳﺖ ﺍﻟﻬﻲ، ﺟﺮﻳﺎﻧﻲ ﻣﺪﺍﻭم ﺍﺳﺖ. ﻫﺮﻟﺤﻈﻪ ﺑﺮ ﻫﺪﺍﻳﺖ ﻣﺆﻣﻨﺎﻥ ﻣﻲ ﺍﻓﺰﺍﻳﺪ ﻭ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺍﺯ ﭘﺮﺗﮕﺎﻩ ﻫﺎ ﺣﻔﻆ ﻣﻲ ﻛﻨﺪ ﻭﺩﺭ ﺑﻦ ﺑﺴﺖِ ﺩﻧﻴﺎ ﺭﺍﻫﻲ ﺑﻪ ﺭﻭﻳﺸﺎﻥ ﺑﺎﺯ ﻣﻲ ﻛﻨﺪ: ✨ﻳﺠﻌﻞ ﻟﻪ ﻣَﺨﺮﺟﺎً»، ﺭﺍﻩ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﻳﺸﺎﻥ ﻧﻤﺎﻳﺎﻥ ﻣﻲ ﻛﻨﺪ:
✨ﻧﻮﺭﺍً ﻳﻤﺸﻲ ﺑﻪ»، ﮔﺮﻩ ﺍﺯ ﻛﺎﺭﺷﺎﻥ ﻣﻲ ﮔﺸﺎﻳﺪ:
✨ﺍﺻﻠﺢ ﺑﺎﻟﻬﻢ»، ﻫﻤﻪ ﺟﺎ ﻛﻔﺎﻳﺘﺸﺎﻥ ﻣﻲ ﻛﻨﺪ: «ﻓﻬﻮ ﺣﺴﺒﻪ» ﻭ ﺩﺭ ﻗﻴﺎﻣﺖ ﻫﻢ ﺑﻪ ﺑﻬﺸﺖ ﺭﻫﻨﻤﻮﻧﺸﺎﻥ ﻣﻲ ﻛﻨﺪ:
✨ﻳﺴﻌﻲ ﻧﻮﺭﻫﻢ ﺑﻴﻦ ﺍﻳﺪﻳﻬﻢ»🔶
🔶ﭘﻴﺎم ﻫﺎ:🔶⬇️
1⃣- ﺍﻳﻤﺎﻥ، ﺍﺯ ﻋﻤﻞ ﺟﺪﺍ ﻧﻴﺴﺖ. «ﺁﻣﻨﻮﺍ ﻭ ﻋﻤﻠﻮﺍ»
- ﮔﺮﭼﻪ ﻣﺆﻣﻦ ﻫﺪﺍﻳﺖ ﻳﺎﻓﺘﻪ ﺍﺳﺖ، ﻭﻟﻲ ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﻧﻴﺎﺯﻣﻨﺪ ﻫﺪﺍﻳﺖ ﺍﻟﻬﻲ ﺍﺳﺖ. «ﻳﻬﺪﻳﻬﻢ ﺭﺑّﻬﻢ»🔶
2⃣- ﺯﻣﻴﻨﻪ ﻱ ﻫﺪﺍﻳﺖ ﺍﻟﻬﻲ ﺭﺍ ﺑﺎﻳﺪ ﺧﻮﺩ ﺍﻳﺠﺎﺩ ﻛﻨﻴﻢ. «ﻳﻬﺪﻳﻬﻢ ﺭﺑّﻬﻢ ﺑﺎﻳﻤﺎﻧﻬﻢ»🔶
3⃣- ﺩﺭ ﻣﻘﺎﻳﺴﻪ ﺑﻴﻦ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﻭ ﻋﻤﻞ، ﺍﻳﻤﺎﻥ ﻣﺤﻮﺭ ﺍﺳﺖ. «ﻳﻬﺪﻳﻬﻢ ﺭﺑّﻬﻢ ﺑﺎﻳﻤﺎﻧﻬﻢ» ﻭ ﻧﻔﺮﻣﻮﺩ: «ﺑﺎﻳﻤﺎﻧﻬﻢ ﻭ ﻋﻤﻠﻬﻢ»🔶
4⃣ - ﻫﺪﺍﻳﺖ ﺧﺪﺍ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﻣﺆﻣﻨﺎﻥ، ﻣﻄﻠﻖ ﻭﻓﺮﺍﮔﻴﺮ ﺍﺳﺖ. «ﻳﻬﺪﻳﻬﻢ» ﻣﻄﻠﻖ ﺍﺳﺖ.🔶
5⃣- ﺭﺑﻮﺑﻴّﺖ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ، ﺳﺒﺐ ﺩﺳﺘﮕﻴﺮﻱ ﺩﺍﺋﻤﻲ ﺍﻭ ﺍﺯ ﻣﺆﻣﻨﺎﻥ ﺍﺳﺖ. «ﻳﻬﺪﻳﻬﻢ ﺭﺑّﻬﻢ»
- ﻧﻬﺮﻫﺎﻱ ﺑﻬﺸﺘﻲ، ﻧﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﺍﺯ ﺯﻳﺮ ﺩﺭﺧﺘﺎﻥ، ﺑﻠﻜﻪ ﺍﺯ ﺯﻳﺮ ﺧﺎﻧﻪ ﻫﺎﻱ ﺑﻬﺸﺘﻲ ﻧﻴﺰ ﺟﺎﺭﻱ ﺍﺳﺖ. «ﻣﻦ ﺗﺤﺘﻬﻢ ﺍﻟﺄﻧﻬﺎﺭ»🔸
🔸 تفسیرنور 🔸
🌸اللهم عجل لولیک الفرج وفرجنا به
----------🍃✨✨🍃-----------
🌺@qoran114moballge🌺
----------🍃✨✨🍃---------
✨السَّلامُ عَلَیْکَ یا حُجَّةَ اللَّهِ عَلی مَنْ فِی الْأَرْضِ وَ السَّمآءَ.
🌸سلام بر تو ای مولایی که با آمدنت حجّت را بر اهل زمین و آسمان تمام می کنی.
🌸سلام بر تو و بر روزی که با آمدنت، زمین و آسمان غرق نور می شوند.
#مولای_من🌸
زلال نامتان که میبارد،
شهر دلم غرق امید میشود ...
... دلواپسیها میروند و بیقراریها رنگ میبازند ...
چه خوشبختم من،
که مولایی همچون شما دارم.
🌸اللهم عجل لولیک الفرج وفرجنا به
----------🍃✨✨🍃-----------
🌺@qoran114moballge🌺
----------🍃✨✨🍃---------
♻️ امروز چهارشنبه
۱۲ دی ۱۴۰۳ هجری شمسی
۳۰ جمادی الثانی ۱۴۴۶ هجری قمری
ذکر مخصوص روز چهار شنبه :
«یا حّی یاقّیوم» ۱۰۰ مرتبه
🌸اللهم عجل لولیک الفرج وفرجنا به
به کانال ما بپیوندید👇👇👇
----------🍃✨✨🍃-----------
🌺@qoran114moballge🌺
----------🍃✨✨🍃----------
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨حضرت زهرا سلام الله علیها نقل میکنند: پدرم رسول خدا صلی الله علیه وآله به من فرمود:🌹
🌸يَا فَاطِمَةُ مَنْ صَلَّى عَلَيْكِ غَفَرَ اللَّهُ لَهُ وَ أَلْحَقَهُ بِي حَيْثُ كُنْتُ مِنَ الْجَنَّةِ.
🌺🌱 ای فاطمه!
هرکس بر تو صلوات بفرستد خدا او را میآمرزد و به من ملحقش میکند هر جای بهشت که باشم.🔸
📚 كشف الغمة ج۱، ص۴۷۲.🔸
📚 بحارالانوار، ج ۹۷، ص۱۹۴.🔸
🌸اللهم عجل لولیک الفرج وفرجنا به
----------🍃✨✨🍃-----------
🌺@qoran114moballge🌺
----------🍃✨✨🍃----------
✨خدا بی حساب می دهد✨
🪴#خاطره دکتر علی حائری شیرازی (فرزند مرحوم آیت الله حائری شیرازی) از پدر
🔹 مدتی بعد از آنکه پدر امامت جمعه را رها کردند، در قم رحل اقامت گزیدند. متاسفانه بعضاً هم تنها بودند! گاه گداری من و بچه ها سری می زدیم ...
به واسطه ی بیماری ای که داشتند رژیم غذایی سختی هم گرفته بودند و مثلاً بین گوشتها فقط مجاز به خوردن شکمبه گوسفند بودند بلکه مداومت به آن مانند یک دارو .
🔹 در این ایام، اموراتشان هم نوعاً از سخنرانی هایی که دعوت می شدند می گذشت. پاکت سخنرانی را هم در جیب بالای قبایشان می گذاشتند. من هم به رسم فضولی، بعضاً پاکت را چک می کردم تا ببینم وسعت دخل و خرج به چه میزان است؟
این بار در پاکت فقط یک تراول پنجاهی بود و میبایست تا سخنرانی بعدی با همین مبلغ مدیریت میکردیم ... بماند.
🔹یک روز صبح گفتند: فردا جلسۀ کمیسیون خبرگان دارم و میخواهم یک حمام اساسی بروم. تو هم میای؟! اول استقبال نکردم ...
بعد ادامه دادند، در یکی از کوچه های فرعی گذر خان، یک حمام عمومی قدیمی هست. قبلاً یکبار تنهایی رفتم؛ خوب دَم می شود، دلاک کار بلدی هم دارد. احساس کردم تنهایی سختشان است که بروند؛ پذیرفتم همراهیشان کنم.
بقچه ای از حوله، لباس و صابون فلهای با خود بردیم. وقتی وارد شدیم، روی در نوشته بود: «هزینه هر نفر، دو هزار و پانصد تومان». پیش قدم شدم و حساب کردم.
پدر راست می گفت. آنچنان حمام دم داشت که گویی به سونای بخار رفته ایم. دلاک پیرِ کار بلد هم روی هر نفر قریب نیم ساعت تا سه ربع ساعت وقت می گذاشت! حمام خیلی خیلی خوبی بود. آدم واقعاً احساس سبکی و نشاط میکرد.
🔹 در وقت خارج شدن، دم در به من گفتند انعام دلاک را حساب کردی؟ گفتم نه! گفتند: صدایش کن. پیرمرد را صدا کردم آمد. پدر دست در جیب کرد و همان پاکت تراول پنجاهی را به او داد! او تراول را گرفت، بوسید، بر چشم گذاشت و نگاهی به بالا کرد و رفت. من هاج و واج و متعجب به پدر نگاه می کردم. گفتم زیاد ندادید؟ گفتند نه! بعد مکث کردند و گفتند: مگر چقدر بود؟ گفتم پنجاه تومان؛ و این هر آنچه بود که در پاکت داشتید!
نگاهی تیز و تند کردند. پنج یا پنجاه؟ پنجاه!!
نچ ریزی گفتند و برگشتند بسمت حمام. چند قدم نرفته، توقف کردند، برگشتند نگاهی به بالا کردند، بعد به سمت من آمدند. گفتند: «دیگه امیدوار شده، نمیشه کاریش کرد، بریم»
🔹 وارد گذر خان شدیم به فکر مخارج تا شب بودم. هنوز چند دقیقه ای نگذشته بود که کسی از حجرهای با لهجه غلیظ اصفهانی بلند داد زد: «حَجا آقا! حَجا آقا! خودش را دوان دوان بما رساند و رو به من کرد و گفت: «آقای حائری شیرازی هستند؟» گفتم: بله. گفت: «حاج آقا یه دقه صبر کنید»! رفت و از میز دکان، پاکتی آورد و به پدر داد.
پدر با نگاهی تند گفت: «من وجوهات نمی گیرم!»
گفت: «وجوهات نیست، نذر است».
گفتند: «نذر؟»
گفت: «دیروز برای باری که داشتم، در گمرک مرز اشکالی پیش آمد. شما همان موقع در شبکه قرآن مشغول صحبت بودید. مال، خراب شدنی بود. نگاهی به بالا کردم که اگر مشکل همین الان حل شود، مبلغی را به شما بدهم. همان موقع، حل شد و شما امروز از این جا رد شدید!!»
پدر متبسم شد. رو به من کرد که پاکت را بگیر. گرفتم. خداحافظی کردیم و راه افتادیم.
🔹در حین حرکت، آرام در گوشم گفتند: «بشمارش!! »
من هم شمردم. ده تا تراول پنجاه هزار تومانی بود.
بعد بدون آنکه چیزی بگویم، درِ گوشم گفتند: «ده تا بود؟!» بعد این آیه را خواندند: «مَن جَاءَ بِالحَسنَةِ فَلَهُ عَشرُ أَمْثَالِهَا» ...
نگاهی به بالا کردند و گفتند: «خدا بیحساب میدهد. به هرکه اهل حساب و کتاب باشد با نشانه میدهد که بفهمی مال اوست نه دیگری. آنرا در جیبت بگذار تا به اهلش بدهیم»
🌸اللهم عجل لولیک الفرج وفرجنا به
به کانال ما بپیوندید👇👇👇
----------🍃✨✨🍃-----------
🌺@qoran114moballge🌺
----------🍃✨✨🍃----------