eitaa logo
مترجمی قرآن تا ظهور
115 دنبال‌کننده
6هزار عکس
4هزار ویدیو
46 فایل
ادمین ثبت نام طرح مترجمی زبان قرآن @M_kish
مشاهده در ایتا
دانلود
🥀🥀🥀 ای قائمه تمام هستی زهرا ای اسوه صبر و حق پرستی زهرا بین در و دیوار چه رخ داد که تو با خود به خون نشستی زهرا شهادت خانم فاطمه زهرا سلام الله علیها تسلیت باد🥀 🥀 مترجمی زبان قرآن https://eitaa.com/qorantazohur
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🤔چه کسی عمرش رو بر باد میده؟ 🙄کسی که هدفی نداره! 🥴کسی که برنامه ریزی نداره 😥کسی که سارق زمان داره 😊 مترجمی زبان قرآن بهت کمک میکنه هدف و برنامه ریزی داشته باشی ♦️ترم زمستان ۱۴۰۳ منتظر علاقمندان به یادگیری ترجمه آیات نور هستیم🥰 https://eitaa.com/qorantazohur جهت کسب اطلاعات بیشتر @M_kish
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
6.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
امروز همگی دعای زیبا و راهگشای حدیث کسا رو می خونیم تا به کانالمون نور و برکت بدیم و از بانو بخواهیم توفیق ماندن در این راه و موفقیت های بیشتر نصیبمان فرمایند🙏 https://eitaa.com/qorantazohur
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5769431084840258043.mp3
45.88M
به برکت مادرسادات ؛ ✅👌در گرفتاری هاتون ، همواره مدوامت کنید به خواندن حدیث کسا و هدیه کنید به پنج‌تن‌آل‌عبا ختم‌حدیث کسا ،امتحان شدس ساده از کنارش نگذرید ، لطفا ! ✅👌التماس‌دعای‌خییلییی‌فراوان باصدای:امیرحسین ساجدی 💚''⏎ألـلَّـھُـمَــ؏َـجِّـلْ لِوَلـیِـڪْ ألْـفَـرَج https://eitaa.com/qorantazohur
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⭐⭐⭐ 《شاهزاده ای در خدمت》 قسمت هشتم 🎬: دخترک سرش را آرام بالا گرفت و با لحنی ملایم و محجوبانه گفت : من....من... پادشاه با ملاطفتی پدرانه گفت : توچی؟ می بینم که زبان ما را هم می فهمی...حرف بزن دخترم.. دخترک آرام نفسی کشید و ادامه داد : من می خواهم بدانم این شخصی که از او نام بردید و می گویید رسول خداست...کیست و رسول کدام خداست؟ یعنی خدایش کیست؟ نجاشی لبخندی بر لبان سیاه و کلفتش نشست و گفت : ایشان محمدبن عبدالله است ،آخرین پیامبری که مبعوث شده و مژدهٔ آمدنش در انجیل هم داده شده ، خدای او خدای ما ، خدای تمام جهانیان است ، آفریدگاری که زمین و آسمان و خورشید و ماه و ستارگان و درختان و انسانها و همه و همه چیز را که پیرامونمان می بینیم و نمی بینیم آفریده است ، خدایی نادیده که به گفتهٔ رسولش ، از رگ گردن به مانزدیک تر و از مادر به ما مهربان تر است... نجاشی سخن گفت و گفت ، هر حرفی که میزد ، قلب دخترک بیشتر در سینه اش به رقص در می آمد ، انگار که مطلوب خود را یافته بود ، انگار که به جواب انبوه سؤالات ذهنش ، اندک اندک نزدیک می شد. نجاشی لختی ساکت شد و نگاهی به جمع انداخت و سپس دوباره رو به دخترک گفت : میمونه....آیا سخنان مرا فهمیدی و مقصود کلامم را گرفتی؟ دخترک که هیجانی مبهم سراسر وجودش را فرا گرفته بود ، سرش را تکان داد و با صدایی که از شوق می لرزید گفت : می شود....می شود هر چه زودتر ما را به نزد رسول خدا بفرستید؟! نجاشی با صدای بلند خندید و رو به جمع گفت : ببینید که اعجاز نام محمد چگونه است ؟ از ورای فرسنگها فاصله...قلوب مردمان را اینچنین به سمت خود و خدا می کشد... براستی که محمد رسول خدا و کلامش حق است و بر ضمیر حق جویان و حق طلبان می نشیند و سپس رو به دخترک کرد و گفت : بروید و اندکی استراحت کنید ، خستگی سفرتان را که گرفتید ، شما را راهی سفر به مدینه النبی می کنم... با این حرف نجاشی ، غنائم و دخترک را از درب دیگر سالن بیرون بردند و در کمال احترام ، اتاقی بزرگ و وسیع با دیوارهای سفید و مشعل های فروزان که روی زمین فرش های نرم و ابریشمین ،گسترده بودند ، در اختیار میمونه که انگار نیامده خودش را در دل پادشاه جا کرده بود ، قرار دادند... اما این زر و زیور و مکان های شاهانه ، برای میمونه که در قصری بزرگ قد کشیده بود ، اندکی هم مورد توجهش قرار نگرفت ، او به روزهای آینده می اندیشید...به رسولی که فقط وصفش او رادگرگون کرده بود و به خدایی که در فطرتش بود و او تا آن لحظه از آن خبرنداشت و الان دل دل می کرد تا بیشتر بشناسدش... ادامه دارد... 🖍به قلم :طه_حسینی ❣️مترجمی زبان قرآن https://eitaa.com/qorantazohur جهت کسب اطلاعات بیشتر @M_kish ⭐⭐⭐