5.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
عاقبت بخیری یعنی همین :
فهم امیدوارانه آینده + تلاش حداکثری برای ساخت آینده🖤
https://eitaa.com/qorantazohur
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خانه مادری رئیسجمهور شهید کجاست؟
🎴به کانال #اخبار2020 بپیوندید 👇
@bisto20_irib @bisto20_irib
@bisto20_irib @bisto20_irib
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
غلط کردم...
حس و حال عجیب مشاور شهید رئیسی بعد از شنیدن سوال پایانی برنامه... سوالی که با شنیدنش جگرش سوخت...
https://eitaa.com/qorantazohur
🔴 بهترین مخلوقات خدا
✅ انٌ الذین ءامنوا و عملوا الصالحات اولئک هم خیر البریّه (بیّنه/۷)؛ (امّا) کسانی که ایمان و عمل صالح انجام دادند، بهترین مخلوقات (خدا) هستند.
🔹آیهی فوق، به عنوان نمونه ذکر شده و حضرت علی(ع) مصداق بارز آن و نیز پیروان ایشانند. در قرآن، قریب به ۸۰ مرتبه، ایمان و عمل صالح با هم ذکر شده است. ایمان، واقعیتی است که بخشی از آن در قلب جای دارد و بخشی در مرحله نَفس،ْ ظهور میکند و قسمتی در اعضا و جوارح نمود مییابد (نهج البلاغه، حکمت ۲۲).
🔸ایمان ظاهری همان اسلام است و بعد ایمان باطنی ( یا ایّهاالذین ءامَنوا ءامِنوا )، ذکر عمل صالح پس از ایمان، از قبیل ذکر جزء مهم بعد از ذکر کلّ میباشد و هدف آن، توجّه دادن به اهمیت عمل صالح است. قرآن، برای رشد و تعالی و صعود و سعادت انسان، دو رکن ایمان و عمل صالح یعنی حُسن فاعلی و حُسن فعلی را شرط اساسی میداند. اولاً کار، شایستگی نزدیک ساختن انسان به خدا را داشته باشد و ثانیاً عمل از هر پیرایهای منزّه باشد، لذا نیّت عمل بهتر از خود عمل است، چون روح عمل است و مقوّم ارزش عمل.
🔹نمونههایی از آثار ایمان و عمل صالح در قرآن کریم: نجات از خسران (عصر/۱تا۳) تکفیر سیئات (عنکبوت/۷) محبوبیت در دل مردم (مریم/۹۶) حکومت و خلافت در زمین (نور/۵۵) رسیدن به حیات طیب (نحل/۹۶) تشکر خداوند (اسراء/۹) خروج از ظلمات بسوی نور (طلاق/۱۱) استجابت دعا (شوری/۲۶) برخورداری از هدایت الهی (یونس/۹) در زمره صالحین (عنکبوت/۹) ورود به بهشت (محمد/۱۲) برخورداری از درجات عالی بهشت (طه/۵۷) پاداش مضاعف و جاودان (سباء/۳۷، تین/۶) عدم نقصان در ثواب و پاداش (طه/۱۱۲) و ...
🔸مقتضیات عمل صالح: یاد خدا، توبه، صبر، روزی حلال و ...
🔹موانع عمل صالح: پیروی هوای نفس، استکبار، شرک عبادی، حبّ دنیا و ...
🔸مصادیق عمل صالح در قرآن: تواصی به حق و تواصی به صبر، عبادت خدا، احسان به والدین، به نیکی با مردم سخن گفتن، اقامه نماز، پرداخت زکات، صدقه دادن، جهاد و تحمل سختی، اداء امانت و اطاعت از پیامبر خدا و ولی امر و ...
💠مترجمی زبان قرآن و نهج البلاغه
https://eitaa.com/qorantazohur
جهت کسب اطلاعات بیشتر
@M_kish
✍️ #تنها_میان_داعش
#قسمت_بیست_و_پنجم
💠 عباس بیمعطلی به پشت سرش چرخید و با همان حالی که برایش نمانده بود به سمت ایوان برگشت.
میدانستم از #شیرخشک یوسف چند قاشق بیشتر نمانده و فرصت نداد حرفی بزنم که یکسر به آشپزخانه رفت و قوطی شیرخشک را با خودش آورد.
💠 از پلههای ایوان که پایین آمد، مقابلش ایستادم و با نگرانی نجوا کردم :«پس یوسف چی؟» هشدار من نهتنها #پشیمانش نکرد که با حرکت دستش به امّ جعفر اشاره کرد داخل حیاط شود و از من خواهش کرد :«یه شیشه آب میاری؟»
بیقراریهای یوسف مقابل چشمانم بود و پایم پیش نمیرفت که قاطعانه دستور داد :«برو خواهرجون!» نمیدانستم جواب حلیه را چه باید بدهم و عباس مصمم بود طفل #همسایه را سیر کند که راهی آشپزخانه شدم.
💠 وقتی با شیشه آب برگشتم، دیدم امّ جعفر روی ایوان نشسته و عباس پایین ایوان منتظر من ایستاده است. اشاره کرد شیشه را به امّ جعفر بدهم و نصف همان چند قاشق شیرخشک باقیمانده را در شیشه ریخت.
دستان زن بینوا از #شادی میلرزید و دست عباس از خستگی و خونریزی سست شده بود که بلافاصله قوطی را به من داد و بیهیچ حرفی به سمت در حیاط به راه افتاد.
💠 امّ جعفر میان گریه و خنده تشکر میکرد و من میدیدم عباس روی زمین راه نمیرود و در #آسمان پرواز میکند که دوباره بیتاب رفتنش شدم.
دنبالش دویدم، کنار در حیاط دستش را گرفتم و با #گریهای که گلویم را بسته بود التماسش کردم :«یه ساعت استراحت کن بعد برو!»
💠 انعکاس طلوع آفتاب در نگاهش عین رؤیا بود و من محو چشمان #آسمانیاش شده بودم که لبخندی زد و زمزمه کرد :«فقط اومده بودم از حال شما باخبر بشم. نمیشه خاکریزها رو خالی گذاشت، ما با #حاج_قاسم قرار گذاشتیم!» و نفهمیدم این چه قراری بود که قرار از قلب عباس برده و او را #مشتاقانه به سمت معرکه میکشید.
در را که پشت سرش بستم، حس کردم #قلبم از قفس سینه پرید. یک ماه بیخبری از حیدر کار دلم را ساخته و این نفسهای بریده آخرین دارایی دلم بود که آن را هم عباس با خودش برد.
💠 پای ایوان که رسیدم امّ جعفر هنوز به کودکش شیر میداد و تا چشمش به من افتاد، دوباره تشکر کرد :«خدا پدر مادرت رو بیامرزه! خدا برادر و شوهرت رو برات حفظ کنه!»
او #دعا میکرد و آرزوهایش همه حسرت دل من بود که شیشه چشمم شکست و اشکم جاری شد.
💠 چشمان او هم هنوز از شادی خیس بود که به رویم خندید و دلگرمی داد :«#حاج_قاسم و جوونای شهر مثل شیر جلوی #داعش وایسادن! شیخ مصطفی میگفت #سید_علی_خامنهای به حاج قاسم گفته برو آمرلی، تا آزاد نشده برنگرد!»
سپس سری تکان داد و اخباری که عباس از دل غمگینم پنهان میکرد، به گوشم رساند :«بیچاره مردم #سنجار! فقط ده روز تونستن مقاومت کنن. چند روز پیش #داعش وارد شهر شده؛ میگن هفت هزار نفر رو کشته، پنج هزار تا دختر هم با خودش برده!»
💠 با خبرهایی که میشنیدم کابوس عدنان هر لحظه به حقیقت نزدیکتر میشد، ناله حیدر دوباره در گوشم میپیچید و او از دل من خبر نداشت که با نگرانی ادامه داد :«شوهرم دیروز میگفت بعد از اینکه فرماندههای شهر بازم #اماننامه رو رد کردن، داعش تهدید کرده نمیذاره یه مرد زنده از #آمرلی بره بیرون!»
او میگفت و من تازه میفهمیدم چرا دل عباس طوری لرزیده بود که برای ما #نارنجک آورده و از چشمان خسته و بیخوابش خون میبارید.
💠 از خیال اینکه عباس با چه دلی ما را تنها با یک نارنجک رها کرد و به معرکه برگشت، طوری سوختم که دیگر ترس #اسارت در دلم خاکستر شد و اینها همه پیش غم حیدر هیچ بود.
اگر هنوز زنده بود، از تصور اسارت #ناموسش بیش از بلایی که عدنان به سرش میآورد، عذاب میکشید و اگر #شهید شده بود، دلش حتی در #بهشت از غصه حال و روز ما در آتش بود!
💠 با سرانگشتان لرزانم نارنجک را در دستم لمس کردم و از جای خالی انگشتان حیدر در دستانم #آتش گرفتم که دوباره صدای گریه یوسف از اتاق بلند شد.
نگاهم به قوطی شیر خشک افتاد که شاید تنها یکبار دیگر میتوانست یوسف را #سیر کند. بهسرعت قوطی را برداشتم تا به اتاق ببرم و نمیدانستم با این نارنجک چه کنم که کسی به در حیاط زد.
💠 حس کردم عباس برگشته، نارنجک و قوطی شیر خشک را لب ایوان گذاشتم و به #شوق دیدار دوباره عباس، شالم را از روی نرده ایوان برداشتم.
همانطور که به سمت در میدویدم، سرم را پوشاندم و به سرعت در را گشودم که چهره خاکی #رزمندهای آینه نگاهم را گرفت. خشکم زد و لبهای او بیشتر به خشکی میزد که به سختی پرسید :«حاجی خونهاس؟»...
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
مترجمی زبان قرآن
https://eitaa.com/qorantazohur