پروژه ۸ ضلعی امریکا علیه نظام اسلامی
خروج امریکا از برجام، غیرقابل اعتماد بودن به امریکا برای هرگونه قرارداد و توافق را برای افکار بینالمللی آشکار ساخت و چهره بدون نقاب و روتوش امریکا برای همگان حتی سازشکاران حرفهای برملا شد.
بخش اول
به گزارش مشرق، «ابوالحسن سلطانی زاده» در یادداشت روزنامه «جوان» نوشت:
طراحی نظام سلطه در ۴۰ سالگی انقلاب اسلامی تداوم یک جنگ هیبریدی یا ترکیبی با محوریت اقتصاد و جنگ روانی پرشدت یا به تعبیری مدرنتر جنگشناختی بود و در این راستا از تمام ظرفیتها، قابلیتها، امکانات و توانمندیها برای نیل به هدف نهایی یعنی فروپاشی نظام در ۴۰ سالگی استفاده کردند. مقامات امریکایی از جمله جان بولتون رسماً اعلام کردند نظام جمهوری اسلامی جشن ۴۰ سالگی را نخواهد گرفت و بر همین مبنا از ماههای ابتدایی سال ۹۷ سناریوی براندازی با فشار از بیرون و بهرهبرداری از ظرفیتهای داخلی برای همسوسازی با فشارهای بیرونی در دستور کار نظام سلطه قرار گرفت. رهبر معظم انقلاب اسلامی نیز با اشراف کامل به نقشههای دشمن از این اقدامات به عنوان جنجال و فریب یاد کردند. اکنون که در پایان سال ۹۷ قرار گرفتهایم و بعد از خلق حماسه ۲۲ بهمن تماشایی و استثنایی توسط ملت ایران که باطلالسحر ترفندهای آنها بود به تبیین و ارزیابی این طراحی میپردازیم.
۱- ضلع اول
خروج امریکا از برجام: این گام در اردیبهشت ماه سال جاری برداشته شد و امریکا برخلاف تمام موازین بینالمللی و حقوقی، قراردادی را که توسط شورای امنیت سازمان ملل مورد تأیید قرار گرفته بود، باطل و به تعهدات برجامی خود پشت پا زد. در این گام پس از وقتکشیهای فراوان و در نهایت با جنجال برای خروج اعلام شد که برجام باید به تغییر رفتار ایران در سایر حوزههای نگرانی غرب منجر شود و، چون این اتفاق نیفتاده پس برجام ناقص و ننگینترین قرارداد تاریخ امریکا بوده، لذا خروج از آن ضروری است
۲- ضلع دوم
برگرداندن بخشی از تحریمها: در این گام نیز در مردادماه سال جاری امریکا پس از خروج از برجام، بخشی از تحریمهایی را که به موجب برجام در تعلیق قرار گرفته بود از تعلیق خارج و به نظام جمهوری اسلامی ایران تحمیل کرد تا بهزعم خود شرایط ایجاد یک تابستان داغ را کلید بزند. این تحریمها شامل فلزات گرانبها، طلا، قطعات یدکی خودرو و هواپیما و حاکی از اراده امریکا برای برگرداندن تحریمها بود، اگر چه در این مرحله بر موج دوم تحریمها تأکید کردند.
۳-ضلع سوم
سوار شدن بر موج اعتراضات: اعتراضات ناشی از گرانی و تورم و سخت شدن معیشت مردم یک مطالبه قانونی و بحق بود، ولی مأموریت این پروژه آن بود که با سوار شدن بر موج اعتراضات مردمی این موج به موج امنیتی و ایجاد ناآرامی و اغتشاش و بیثباتی در کشور تبدیل شود. به تعبیر دیگر عملیاتی کردن ایده تابستان داغ و فشار بر نظام از طریق کف خیابانها، حد نهایی این مرحله بود.
۴-ضلع چهارم
راهاندازی کمپین جنگ سیاسی: در پروژه امریکا به موازات برگشت تحریمها و سوءاستفاده از مطالبات بحق مردم باید یک کمپین جنگ سیاسی به ویژه در فضای مجازی شکل بگیرد که طی آن دوگانه مردم – حاکمیت شکل گیرد و با تز «آشتی با ملت – قهر با حاکمیت» این دوگانه تقویت و ناکارآمدی نظام در کنترل و سامان دادن اوضاع داخلی پررنگ شود.
۵- ضلع پنجم
راهاندازی کمپین جنگ روانی: این بخش همان بخشی است که رهبر معظم انقلاب همگان را به هوشیاری در این امر فراخواندند و فرمودند: به این بعد کمتر توجه میشود، حال آنکه تأثیر این جنگ روانی به مراتب بیشتر از اصل فشار اقتصادی است. در این جنگ روانی، القای ناکارآمدی نظام و فروپاشی ذهنی در دستور کار قرار گرفت و ذهن، اندیشه و فکر مردم در یک بمباران شدید رسانهای و سایبری با هدف ناامیدی از وضع موجود و سیاه و تاریک نشان دادن آینده نظام مرتب بر طبل یأس و ناامیدی کوبیده شد.
۶-ضلع ششم
فشار بر عمق نفوذ راهبردی منطقهای: این مسئله نیز با درخواست پیوستن ایران به کنوانسیون CFT که در واقع نوعی هوشمندسازی مسیر تحریمها در بعد منطقهای میباشد عملیاتی میشود که فعلاً در پروسه اعلام نظر مراجع ذیصلاح میباشد. در این مرحله سه کشور اروپایی در قامت پلیس خوب این پروژه مدعی میشوند اگر جمهوری اسلامی ایران میخواهد خلأ حضور امریکا در برجام توسط اروپا تکمیل و از مزایای برجام بهرهمند گردد، باید لوایح چهارگانه FATF و به ویژه CFT به تصویب جمهوری اسلامی برسد.