eitaa logo
"شهامت پرسش"
194 دنبال‌کننده
66 عکس
6 ویدیو
4 فایل
اینجا آموخته‌هایتان را به هم می‌ریزم. کانال محمدمظفرپور برای معرفی کتاب‌های خود و کتاب‌هایی که بدان‌ها علاقه دارد. آیدی من: M_Mozaffarpour
مشاهده در ایتا
دانلود
دوشن که به تفصیل از ساختار گوش اطلاع داشت، برای تبیین عملکرد یک عصب به نام طناب صماخی که از گوش میانی می‌گذرد، از تعدادی ناشنوا درخواست کرد داوطلبانه تحت چند آزمایش الکتریکی قرار بگیرند. بهبود تصادفی و غیرمنتظره شنوایی این افراد باعث شد ناشنوایان زیادی از او بخواهند برای درمانشان به پاریس بیاید. از این رو او با استفاده از همین ابزاری که برای تحقیق خود ساخته بود به درمان افراد دارای ناشنوایی عصبی پرداخت. ابزار ساخت او به راحتی در مجرای گوش قرار می‌گرفت و حاوی یک الکترود تحریک‌کننده بود. ترجمه محمد مظفرپور انتشارات کتاب فردا @Question_the_Unquestioned
کری مولیس مخترع تستPCR، از دانشمندان برجسته قرن بیستم و برنده جایزه نوبل که در سال 2019 وفات یافت می‌گوید: «سال‌ها بعد، مردمی که به ما به چشم پیشینیان خود می‌نگرند، اعتقاد ما به ویروس HIV به‌عنوان عامل بیماری ایدز را به همان اندازه مسخره خواهند دانست که ما امروزه محاکمه گالیله صرفاً به این دلیل که ادعا می‌کرد زمین مرکز عالم نیست را مسخره می‌دانیم. این تأسف‌بار است که بسیاری از دانشمندان مطلقاً از این امتناع می‌کنند که شواهد موجود را بدون تعصب بررسی کنند تا ببینند آیا واقعاً ویروس HIV عامل بیماری ایدز است؟» ترجمه محمد مظفرپور انتشارات سروش @Question_the_Unquestioned
پنجاه سال قبل از اشپرنگر، یوهان لیندهولت پزشک سوئدی در استکهلم گزارش کرد که توانسته در یک دوره درمانی دوماهه، شنوایی چند بیمار را به صورت کامل یا جزیی بازگرداند. بیماران او عبارت بودند از: یک مرد 57 ساله که به مدت 32 سال ناشنوا بود، یک جوان 22 ساله که به تازگی شنوایی خود را از دست داده بود، یک دختر ۷ ساله که ناشنوا به دنیا آمده بود، یک جوان 29 ساله که از ۱۱ سالگی مشکل شنوایی داشت و مردی ناشنوا که در گوش چپ خود احساس وزوز می‌کرد. لیندهولت در گزارش خود نوشته بود: «همه این بیماران به کمک جریان ملایم برق اعم از جریان عادی یا باد الکتریکی درمان شدند.» ترجمه محمد مظفرپور انتشارات کتاب فردا @Question_the_Unquestioned
جراحان با استفاده از لارو حشرات به پاک‌سازی زخم‌هایی می‌پردازند که تمیز کردن آن‌ها بسیار سخت است. این لاروها صرفاً موادی را می‌خورند که مرده یا آسیب دیده باشند ولی به بافت سالم و زنده کاری ندارند. هیچ جراحی در جهان نمی‌تواند چنین زخم‌هایی را با این دقت و بدون خطر، تمیز کند. هنگامی‌که پاک‌سازی تمام شد این روند نیز متوقف می‌شود و لاروها هم دیگر چیزی نمی‌خورند چراکه دیگر چیزی برای خوردن نمانده است. ترجمه محمد مظفرپور انتشارات سروش @Question_the_Unquestioned
هامبولت موفق شد یک مرغ سره خانگی در حال مرگ را نیز احیا کند. این پرنده که به پشت افتاده و چشمانش بسته شده بودند، هیچ واکنشی به تیزی سوزن یک سنجاق نشان نمی‌داد. پاهای پرنده هم رو به بالا مانده بودند. هامبولت می‌نویسد: «با عجله، یک قطعه کوچک روی را در نوک پرنده و یک قطعه کوچک نقره را هم در مقعدش قرار دادم و فورا به کمک یک میله آهنی، بین این دو قطعه فلزی ارتباط برقرار کردم. آن چه من را متعجب کرد این بود که در لحظه برقراری ارتباط، پرنده چشمانش را باز کرد، روی پاهایش نشست و بال زد. سپس به مدت شش یا هشت دقیقه نفس کشید و در نهایت نیز به آرامی جان داد.» ترجمه محمد مظفرپور انتشارات کتاب فردا @Question_the_Unquestioned
رابرت کندی برادرزاده جان اف کندی رییس‌جمهور سابق ایالات متحده وارد کارزار انتخابات ریاست جمهوری این کشور شد. او را می‌توان عملا یکی از پرچمداران واکسن‌ستیزی در جهان به شمار آورد. شاید بتوان گفت کندی از سال‌ها قبل برای این کار برنامه‌ریزی کرده و طرفدارانی هم در داخل و خارج این کشور پیدا کرده است. او در اوج کرونا در تظاهرات بزرگ ضدواکسن‌ها در برلین شرکت کرد. وی همچنین موسسه‌ای به نام Childrenhealthdefense را برای پیگیری عوارض واکسن‌ها راه‌اندازی کرده و کتابی ۸۰۰ صفحه‌ای را نیز علیه فائوچی منتشر کرد. روی کار آمدن چنین فردی فارغ از احتمال موفقیت وی در انتخابات، اثرات مهمی روی سیاست‌های داخلی و خارجی ایران و آمریکا خواهد داشت. https://m.youtube.com/watch?v=70jEwHF9lsE @Question_the_Unquestioned
در هشتم ماه مارس 1749 زلزله‌ای در لندن به وقوع پیوست. ویلیام استاکلی پزشک بریتانیایی که با عوارض جانبی الکتریسیته، آشنایی فراوانی داشت این گونه مشاهده کرده بود:« برخی احساس درد مفاصل، روماتیسم، بی‌حالی، سردرد، کمردرد، اختلالات عصبی و هیستریک داشتند... دقیقا مانند کسی که دچار برق‌گرفتگی شده که در برخی موارد معلوم شده می‌تواند کشنده هم باشد.» او چنین نتیجه گرفته بود که پدیده‌های الکتریکی، نقش مهمی در زلزله ایفا می‌کنند. ترجمه محمد مظفرپور انتشارات کتاب فردا @Question_the_Unquestioned
در آلمان آمار مرگ‌ومیر ناشی از ابتلا به آبله از سال 1816 جمع‌آوری می‌شود. تا پایان دهه 60 قرن نوزدهم این میزان حدود شش‌صد مورد در سال بود. با اتمام این دهه و در سال‌های 1870 و 1871 این میزان ناگهان به حدود 85 هزار نفر یعنی چهارده برابر رسید. چه اتفاقی افتاده بود؟ آتش جنگ بین فرانسوی‌ها و پروس‌ها شعله‌ور شده بود و زندانیان فرانسوی در اردوگاه‌هایی در آلمان تحت بدترین شرایط خصوصاً از نظر تغذیه زندگی می‌کردند. درنتیجه تعداد مبتلایان به آبله در این اردوگاه‌ها ناگهان افزایش قابل ‌ملاحظه‌ای پیدا کرد. این در حالی بود که همه سربازان فرانسوی و آلمانی در برابر آبله واکسن ‌زده بودند. مردم آلمان نیز که در جنگ به سر می‌بردند به آبله مبتلا شدند درحالی‌که بعضی از آن‌ها نیز واکسن آبله دریافت کرده بودند. ترجمه محمد مظفرپور انتشارات سروش @Question_the_Unquestioned
پنهانکار پاریس هم به لطف خدا چاپ شد. ماجرای اختلاف علمی لویی پاستور و آنتوان بشان و تقلب‌های علمی پاستور رو تو این کتاب بخونید. ترجمه محمد مظفرپور انتشارات کتاب فردا @Question_the_Unquestioned
"شهامت پرسش"
پنهانکار پاریس هم به لطف خدا چاپ شد. ماجرای اختلاف علمی لویی پاستور و آنتوان بشان و تقلب‌های علمی پا
یکی از نقاط عطف مهم در تاریخ زیست‌شناسی که موضوع این کتاب نیز هست، به اختلاف‌نظر دو دانشمند فرانسوی یعنی «لویی پاستور» و «آنتوان بشان» مربوط می‌شود. پاستور، میکروب را «عامل بیماری» می‌دانست و نگاهی تقریباً ذات‌گرایانه داشت؛ اما بشان، میکروب را «حاصل بیماری» تلقی می‌کرد و درنتیجه می‌توان او را از محیط‌گرایان به شمار آورد. بر اساس ادعای این کتاب، بسیاری از افتخارات نسبت داده‌شده به پاستور یک افتضاح علمی بوده و معدود موفقیت‌های او در تحقیقاتش، حاصل جعل آثار علمی رقیب خود، آنتوان بشان هستند. به عقیدة نگارندگان این کتاب، رابطه دوستانه پاستور با دربار پادشاهی فرانسه و همچنین درآمدزایی نظریه میکروبی در پرتو ساخت واکسن و سرم، از عوامل برجسته شدن نظریه میکروبی و به حاشیه رفتن نظریه بشان بوده است، موضوعی که در این کتاب از آن با عنوان «نظریه شرایط بیماری» یاد می‌شود. این کتاب همچنین با پرداختن به این پرسش به تعارض ذات‌گرایی و محیط‌گرایی نیز توجه ویژه‌ای داشته است: «آیا واحد اولیه حیات باید یک موجود ساختارمند باشد یا یک موجود بسیط و بدون اجزا؟» مسئله‌ای که نظیر همان واحد اولیه ماده در فیزیک است. بشان میکروزیماها را واحد اولیه حیات می‌دانست و معتقد بود این ذرات می‌توانند در وضعیت مشخصی تکامل یابند و به باکتری تبدیل شوند و باکتری‌ها پس از تنزل در وضعیت دیگری، به حالت میکروزیما بازگردند،‌ بحثی که تفصیل بیشتر آن نیازمند روشن شدن ابعاد زیست‌شناختی ماجرا به دست زیست‌شناسان است. این اختلاف علمی، سرآغاز شکل‌گیری بحث‌هایی جدی دربارة چگونگی پیدایش بیماری‌های عفونی بوده که تا به امروز نیز ادامه داشته است و نقطه اوج آن در تشکیل گروه‌های مخالف واکسن در سراسر جهان مشاهده می‌شود. البته همة مخالفان واکسن، دشمن اصل نظریه میکروبی نیستند، ولی عمیق‌ترین لایة منتقدان واکسن را همین گروه تشکیل می‌دهند. بر اساس شواهد اجتماعی-تاریخی، قوی‌ترین مخالفان واکسن در بریتانیا بودند که توانستند پس از سال‌ها مبارزه، در سال 1953 میلادی (1332 شمسی) قانون واکسیناسیون اجباری را در این کشور لغو کنند. کتاب دوم در این مجلد با عنوان «پاستور یا بشان؟» را خانم «اثل هیوم» بریتانیایی در زمانی نوشته است که این افراد در تلاش برای تحقق اهداف خود بودند. دیگر اثر مهم دربارة تقلب‌های علمی لویی پاستور که ارزش بررسی دارد، کتابی با عنوان «دانش خصوصی لویی پاستور» ، نوشته «جرالد جیسون» استاد تاریخ پزشکی دانشگاه پرینستون است. بر اساس مطالب این کتاب، لویی پاستور در اواخر عمر خود اعتراف کرده بود، در مورد میکروب مرتکب اشتباه شده و نظر همکارش، آنتوان بشان که محیط را عامل بیماری می‌دانست درست بود. پاستور در بستر مرگ وصیت کرد که خانواده‌اش اجازه ندهند یادداشت‌های آزمایشگاهی‌اش به دست کسی بیفتد. هشتاد سال پس از مرگ وی، نوه‌اش، دکتر «والری رادوت پاستور»، بسیاری از این یادداشت‌ها را در اختیار کتابخانه ملی فرانسه قرار داد و چند سال بعد اجازه دسترسی عمومی به آن‌ها در این کتابخانه صادر شد. جرالد جیسون نخستین محققی بود که به سراغ این یادداشت‌ها رفت و توانست پس از مطالعة دقیق آن‌ها کتابی مفصل دربارة کارهای پاستور بنویسد و در 1995 و در صدمین سالگرد درگذشت او آن را منتشر نماید. جیسون در این کتاب که در آن زمان بحث‌هایی جنجالی در سراسر جهان به راه انداخت، بیشتر به ابعاد فلسفی و روش‌شناختی کار پاستور پرداخته و کمتر به اختلاف علمی او و بشان توجه کرده است. @Question_the_Unquestioned
بر خلاف حساسیت الکتریکی، تحقیق راجع به حساسیت آب‌وهوایی انسان، سابقه‌ای طولانی دارد که به پنج هزار سال پیش در بین‌النهرین و شاید به همین قدمت در چین و مصر باز می‌گردد. بقراط در رساله خود در باب «هواها، آب‌ها و مکان‌ها» که 400 سال قبل از میلاد مسیح (ع) نوشته شده است، گفته که وضعیت سلامتی انسان به میزان زیادی تابع هوای محل زندگی او و تغییرات آن است. این چارچوب علیرغم این که نادیده انگاشته شده و کسی به آن توجه نکرده است، یک گزاره اساسی است. نام این دانش یعنی «زیست‌سنجی» یک واقعیت آشکار را مخفی می‌کند: این که حدود سی درصد از مردم، فارغ از این که متعلق به چه نژادی باشند حساس به آب‌وهوا بوده و از این رو مطابق برخی متون این حوزه علمی، به الکتریسیته هم حساسیت دارند. «جامعه بین‌المللی زیست‌سنجی» در 1956 به وسیله سولکو ترامپ ژئوفیزیکدان دانمارکی با مقرهایی در شهر لیدن هلند تاسیس شد. عصر الکتریسیته، دو قرن قبل از این واقعه، از همین شهر آغاز شده بود. تا چهل سال بعد یعنی قبل از آن که شرکت‌های تلفن همراه برای انکار کامل یک چارچوب مرجع علمی باسابقه فشار بیاورند بیوالکتریک و بیومغناطیس از حوزه‌های اصلی تحقیقات گسترده به شمار می‌رفتند و یکی از ده گروه مطالعاتی دایمی جامعه زیست‌سنجی روی این دو حوزه تمرکز کرده بود. در 1972 یک سمپوزیوم بین‌المللی در هلند با عنوان «اثرات زیستی میدان‌های الکتریکی، مغناطیسی و الکترومغناطیسی طبیعی» برگزار شد. ترجمه محمد مظفرپور انتشارات کتاب فردا @Question_the_Unquestioned
روش‌های جدید شناسایی ویروس مانند روش پی‌سی‌آر در مورد نحوه تکثیر ویروس، این‌که چه حیواناتی حامل آن هستند یا چگونه این ویروس‌ها افراد را بیمار می‌کنند چیز کمی می‌گویند یا شاید حتی چیزی نمی‌گویند. انگار بخواهید با نگاه کردن به اثرانگشت فرد بگویید دهانش بو می‌دهد. نامه 14 ویروس‌شناس برجسته نسل قدیمی به نسل جدید محققین زیست‌پزشکی مجله ساینس 6 جولای 2001 ترجمه محمد مظفرپور انتشارات سروش @Question_the_Unquestioned
اولین واکنش جدی به کتاب افسانه روشنایی. یادداشت استاد یوسفعلی میرشکاک درباره کتاب در کانال بله ایشان: ذکر مطلب ایشان صرفا جنبه اطلاع‌رسانی داشته و به معنی تایید یا رد آن از طرف مترجم کتاب نیست.
کتابی را در دست مطالعه دارم با عنوان افسانهء روشنایی .نوشتهء آرتور فرستنبرگ وترجمهء محمد مظفرپور از نشرکتاب فرد.که خواندن آن بر هر موجودی که خود را انسان می انگارد واجب است.دراین کتاب به وضوح اهریمنی بودن تمدن تکنولوژیک ثابت شده و اگر جلوی شیوع خنزر پنزرهای الکتریکی آن گرفته نشود عمر زمین و ساکنان آن درهمین قرن بیست ویکم به پایین خواهد رسید. تمدن تکنیکی ومیکروالکتریکی به آلودگی آبها ،نابودی جنگلها،مرگ ومیر حشرات، بیماری پرندگان وآبزیان ودیگرجانوران اهلی ووحشی ازجمله جانور دوپا منجرشده وامریکا ودانشمندان الدنگش حتی نتایج آزمایشهای خودرا مسکوت می گذارند واگر دانشمندی بخواهد حقایق را بیان کند با دولت امریکا وهجوم دانشمندان وابسته به مراکز قدرت مواجه خواهد شد.باز صد رحمت به اروپا که کم وبیش به فکر نجات از بحرانهای تمدن تکنیکی است و نتایج آزمایشها را پنهان نمی کند افسانه روشنایی کتابی سیاسی نیست بلکه پژوهش علمی یک دانشمنداست که نشان می دهد چگونه علوم فاوستی اندک اندک زمین وساکنان آن را درمعرض نابودی قرارداده اند. ویرانی با کشف الکتریسته آغازشده و با امواج رادیویی شدت گرفته واکنون امواج ماهواره های تلفن همراه ویرانی را به غایت رسانده اند. بنا برآمارهای این کتاب هردکل مخابراتیی که برافراشته می شود موجی برامواج ویرانگر پیشین می افزاید. یکی از دانشمندان به نام آلفونسو بالموری گفته است:"گاه آنچه را دارد رخ می دهدبا یک آیین خودکشی مقایسه می کنم که به کندی درحال رخ دادن است"(افسانهء روشنایی .ص۵۵۲) نویسنده می گوید:"مسئله این است که همه داریم با شدت وضعف ،با برق اعدام می شویم وازآنجا که بیش از دویست سال است که جامعهء انسانی این مسئله را انکار کرده است،به جای اینکه به زبان ساده حرف بزنیم وبه آنچه اتفاق افتاده اعتراف کنیم، کلماتی را ابداع می کنیم که حقیقت را بپوشاند. پس ازآنکه برای اولین بار وبه یکباره ،کل شهر زادگاه من در چهاردهم نوامبر۱۹۹۶ تحت پوشش امواج مایکروویو پالس دار قرار گرفت،کاملا مطمئن بودم که این امواج قبلا تعداد زیادی از مردم را کشته اند...."(همان ص۵۵۷/۵۵۸) پژوهش ادامه پیدا می کند ونزدیک است که نویسنده جان خودرا ببازد.چاره ای جز گریختن ازشهرنیست:"پس از بیستم نوامبر،حنجره ام گرفت به طوری که نمی توانستم دم وبازدم داشته باشم .صبح که شد کیسه خوابم را برداشتم ،سوار قطار لانگ آیلند شدم وازشهر بیرون رفتم.باورکردنی نبود که چقدر حالم بهترشد.بعدا فهمیدم که درچهاردهم نوامبر که در ورمونت به سر می بردم ،شرکت تلفن همراه اومتیپوتنت کامیونیکیشنر که اولین شرکت تلفن همراه دیجیتال نیویورک بود ،ارائهء خدمات به مردم را آغازکرده است .هزاران آنتن مستقر درپشت بام منازل در ششصد موقعیت مشغول فعالیت بودند؛این یعنی اهالی نیویورک عملا داشتند درون یک رایانه زندگی می کردند."(همان.ص۵۶۰/۵۶۱) الغرض نه تنها سرطان ودیابت که آنفلوآنزا ونوع چینی آن یعنی کرونا و هزاران بیماری دیگر از تبعات تمدن اهریمنی کنونی هستند که بشریت را در چنگ خود گرفته به نحوی که جز تحمل آن تا روز مرگ چاره ای ندارد. یکی از قربانیان لب تاپ می گوید: "هربار که از رایانه استفاده می کردم احساس فشار در قفسهء سینه داشتم ،قلبم تند می زد،به سختی نفس می کشیدم ،سرگیجه می گرفتم ،به سرم فشارمی آمد،صورتم سرخ وداغ می شد وحالت تهوع به من دست می داد.مشکلات شناختی عجیب وغریبی پیدا کرده بودم .نمی توانستم کلمات را پیدا کنم ،وقتی همسرم بامن حرف می زدپنج دقیقهء بعد یادم می رفت .ناگهان دیگرنتوانستم تلفن همراهم را لمس کنم واگر آن را کنارسرم می گذاشتم حالتی به من دست می داد که انگار کسی داردمغزم را با دریل سوراخ می کند"(همان.ص۵۶۵) امواج الکترومغناطیسی بالاخره حیوان ناطق را البته همراه با جنگلها وموجودات بی گناه ،از روی زمین محو خواهد کرد.هر دانشمندی که بخواهد به معنای جدی کلمه نتایج پژوهش خودرا درباب آثار زیانبار امواج الکترومغناطیس به جامعه منتقل کند کارش زار خواهد شد"یوهانسن نه تنها تامین مالی تحقیق خودرا ازدست داد بلکه تهدید به مرگ هم شدوحتی دریک مورد به جان او سوءقصد صورت گرفت....اومی گفت: زندگی افرادی که حساسیت شدید به الکترو مغناطیس دارند دراغلب اوقات یک جهنم زنده است.من درهمان اوایل تحقیقم به این نتیجه رسیدم که شبکهء مشهور تامین اجتماعی سوئد، آنها را تحت پوشش خود قرار نمی دهد بلکه کاری می کند که از پا دربیایند و از بین بروند.این مسئله مرا بسیار به هم ریخت .مسئلهء حساسیت شدید به الکترومغناطیس ،نمونه ای از جهان دموکراتیک یا نمونه ای از این واقعیت است که چگونه کشورهای دموکراتیک نمی توانند ازجان شهروندانشان مراقبت نمایند.تصوراینکه به این مشکل دچارشده باشید سخت نبوده ونیست .امروز می گوییم فردی به این مشکل دچار است.امافردا چطور؟نفزبعدی که از جامعه طرد خواهد شد کیست ؟من؟شما؟چه کسی؟"(همان.ص۵۶۹/۵۷۰)این هم از
سوئد بسیار پیشرفته که گاهی دراهریمنی بودن روی دست ایالات متحده بلند می شود. * نتوانستم حق این کتاب را ادا کنم.کتاب علمی است و دقیق وپراز آمار، ومن اهل ادبیات .امیدوارم جوانهای دانشجو بخوانند و حق آن را ادا کنند. ‌واما نکته ای باید بیفزایم وآن این است که ما کشورهای عقب مانده وتوسعه نیافته هرچند شانس آورده ایم که همزمان با اروپا وامریکا با سر به ورطهء تمدن تکنیکی نیفتاده ایم بدشانسی ویژه ای داریم وآن برباد دادن همهء سرمایه هایمان در راه بهره مندی از الکترومغناطیس است. *** باخواندن افسانهء روشنایی به این معنامی اندیشم که جستجو درفضا برای یافتن سیاره ای که قابل سکونت باشد از زمانی آغاز شد که اهریمنان ایالات متحده فهمیدند زمین را در معرض نابودی قرار داده اند .اگر از سیطرهء تکنیکی خود دست بردارند سروری بر زمین را ازدست خواهند داد واگر ادامه بدهند خودنیز نه تنها درمعرض بیماریهای ناشی از الکارومغناطیس خواهند بود بلکه به فرجام همچون دیگران نابود خواهند شد .ازهنگام فهم این معنا درصدد برآمدند که سکونتگاهی دیگر در آسمان بیابند که تاکنون نیافته اند ونخواهند یافت. قرآن کریم چهارده قرن پیش که نه زمین آلوده بود ونه دریا ونه بشر دستاوردی فنی وصنعتی داشت این وضع اهریمنی را پیشگویی کرده ومی فرماید"ظهرالفساد فی البر والبحر بماکسبت ایدی الناس لیذیقهم بعض الذی عملوا لعلهم یرجعون"(روم.آیهء۴۱) ایا امکان دارد که شیاطین اروپا وامریکا و پیروان اهریمن زدهء آسیایی آنها از این راه برگردند؟ فرجام امور در دست خداوند است .چون با اینکه نتایج پژوهش دانشمندان گواهی می دهد که کمترین فرجام استفاده از تلفن همراه و لپ تاپ کوری است .آسیایی های عقب مانده تازه به انجا رسیده اند که نه تنها به قیمت کوری وکری و امراض دیگر بلکه به قیمت نابودی خود را به پای امریکا واروپا برسانند ودر راه این محال جانفرسایی می کنند.باز باید خدارا سپاس گفت که الکترومغناطیس علیرغم همه زیانهایش ممکن است که بسیار زود انسان را از نکبت حماقتهایی که ویرانی را پیشرفت می انگارند،برهاند.واقعا اگر مرگ درکار نبود از آوار بلاهت وسفاهت وخوش خیالی به کجا پناه می بردیم؟درپایان کتاب سکتهء ناشی از تلفن همراه درمیان نوجوانان کشورهای مختلف،سرطان پستان زنان ،سرطان مفصل ران درمیان کسانی که تلفن همراه را درجیب عقب خود نگه می دارند،سرطان روده ،سزطان پروستات ،مرگ اسپرم درمیان جوانان،سرطان مغز و.... مورد بررسی آماری قرار گرفته است و موجب سپاس بنده از خداوند می شود.بنده هم با تلفن همراه دمسازم و به همین امامزاده دخیل بسته ام که شاید از نکبت روزگار کنونی وارهاندم.آیا این نکبت نیست که انسان به سودای موهوم پیشرفت خودرا به مغاکی دراندازد که دیگران زودتر درآن افتاده اند؟درهمین کتاب آمده است که انیشتن گفته است که اگر زنبورهای عسل ازمیان بروند انسان ها چهارسال بعد ازمیان خواهند رفت.طبق امار زنبورهای عسل وحشی واهلی ازبرکات امواج دکلهای رادیویی وتلویزیونی و تلفن همراه ، روز به روز درحال کاهشند.مراد انیشتن وابستگی حیات انسانی به چرخه حیات طبیعی وزندگی حشرات وگیاهان وجنگلها است که خداراشکر همه درحال انقراضند : "کاردارد به جایی می رسد که به جای انتن های تلفن همراه در فواصل چند مایلی ،شاهد انتن های تلفن همراه به ازای چند خانه باشیم .همین الان این مسئله (فاجعه)در چین وکره جنوبی در حال اجراست ومانند آتشی در حال سرایت به هرشهر دیگر در جهان است .گرچه آنت های جدید کوچک هستند (جعبه های کوچک بر روی تیرهای تلفن)اما افراد را در معرض تابشی با قدرت ده ها تا صدها برابر تابش ناشی از دکلهای مرتفع کنونی قرار خواهند داد(همان.ص۵۸۴) دوهزار ودویست ماهواره درحال گردش دور کرهء زمین اند که قرار است به زودی تعداد آنها به پانصد هزار تا برسد.در زیر چنان ابر پربارانی از امواج الکترومغناطیس برای هیچ موجودی امکان ادامهء حیات نخواهد بود .اکنون می توان اعتراف کرد که اهریمن درحال چیرگی بر اورمزداست .بشر دیگر آینده ای ندارد وهمراه با خود دیگر موجودات را به نابودی محتوم خواهد کشاند.مگر اینکه فرازمینی ها در کار اهریمنان حاکم برجهان کنونی مداخله کنند و زمین را نجات بدهند.آیا ممکن است افسانه بر واقعیت چیره شود وازدل اساطیر نیرویی بیرون بیاید که با حاکمان اهریمن سرشت ودانشمندانی که ابلیس مجسمند دربیفتد وآنها را براندازد؟ ای دل بیا که تا به پناه خدا رویم زانچ آستین کوته ودست دراز کرد خدا پدر مرگ را بیامرزد که تنها رهانندهء انسان از نکبت دانش بشری است. اول وآخریار
"شهامت پرسش"
http://www.telewebion.com/episode/0x664f983
معرفی کتاب صنعت ویروس‌بازی توسط آقای بهروز افخمی در برنامه تلویزیونی خانه جلال ۱۸ اردیبهشت دقایق ۲۷ و ۲۸ @Question_the_Unquestioned
"شهامت پرسش"
معرفی کتاب افسانه هوش مصنوعی
همه شواهد نشان می‌دهند، هوش انسان و هوش ماشین بسیار متفاوت هستند. افسانۀ هوش مصنوعی اصرار دارد که این تفاوت‌ها موقتی هستند و سیستم‌های قوی‌تر درنهایت بر آن‌ها غلبه خواهند کرد. آینده‌پژوهانی همچون «رِی کِرزویل» و فیلسوفی به نام «نیک بوستروم» که مبلغین برجسته این افسانه به شمار می‌روند، طوری حرف می‌زنند که گویی نه‌تنها هوش مصنوعی در حد هوش انسانی اجتناب‌ناپذیر است، بلکه مدت کوتاهی پس از تحقق آن، ماشین‌های ابرهوشمند از ما بسیار پیشی خواهند گرفت. ترجمه محمد مظفرپور انتشارات امیرکبیر @Question_the_Unquestioned
نخستین شماره ماهنامه کد در سال ۱۴۰۲ منتشر شد؛ رئیس دانشگاه صنعتی شریف و فعالان عرصه فرهنگ و هنر درباره ساترا چه گفتند؟ شماره‌های ۴۷ و ۴۸ ماهنامه خبری تحلیلی کد ویژه فروردین و اردیبهشت‌ماه ۱۴۰۲ همراه با گفتارها و نوشتارهایی از صاحب‌نظران حوزه تنظیم‌گری در فضای مجازی و اظهارات برخی فعالان فرهنگی، هنری و رسانه‌ای درخصوص ساترا در ۵۶ صفحه منتشر شد. به گزارش روابط عمومی سازمان تنظیم مقررات رسانه‌های صوت‌و تصویر فراگیر در فضای مجازی (ساترا)، شماره‌های ۴۷ و ۴۸ ماهنامه خبری تحلیلی کُد ویژه فروردین و اردیبهشت‌ماه ۱۴۰۲ ضمن انتشار گفتارها و نوشتارهایی از صاحب‌نظران حوزه تنظیم‌گری در فضای مجازی به موضوع نظرات اهالی فرهنگ، هنر، رسانه و نمایش خانگی نسبت به ساترا پرداخته است. طبق این گزارش، در این شماره از نشریه کد، سرمقاله‌ای با قلم دکتر محمدصادق افراسیابی معاون کاربران و تنظیم‌گری اجتماعی ساترا، گفت‌وگویی ویژه با رسول جلیلی عضو شورای عالی فضای مجازی و رئیس دانشگاه صنعتی شریف، گزارشی تفصیلی درخصوص (chatGPT) به قلم حسن صفرعلی دبیرشورای داده و فناوری ساترا، گفت‌وگو با محمدرضا شفیعی تهیه‌کننده سینما و تلویزیون درباره ساترا و فضای شبکه نمایش خانگی، یادداشتی درمورد حکمرانی فرهنگی در ایران، گفت‌وگو با سعید شهبازی مدیر سکوی فیلم‌ناب، نگاهی به هنرپیشه‌های مطرح شده در سکوهای نمایش خانگی در یادداشتی از دکتر لیلا وصالی، بررسی چگونگی عملکرد نمایشگاه «رصتا» در گفت‌وگو با حمیدرضا نوابی دبیر نمایشگاه، یادداشت محمد مظفرپور درخصوص کتاب «افسانه هوش مصنوعی» و یادداشتی از دکتر محمدمهدی مومنی‌ها مدیرکل توسعه شبکه تنظیم‌گران اجتماعی ساترا در حوزه جهاد تبیین را می‌خوانید. درج نقطه‌نظرات برخی مخاطبان نشریه کد از جمله امیدعلی مسعودی رئیس دانشکده فرهنگ و ارتباطات دانشگاه سوره، لیلا آمره مدیر رسانه هابینا و عضو اصلی شورای راهبری رصتا، سیدحسین موسوی رئیس اداره رصد و پایش پیام مدیریت فضای مجازی نهاد رهبری در دانشگاه‌ها، مهران ده‌نمکی مدیر رسانه‌های آریو و اسپرت‌پلاس و عضو علی‌البدل شورای راهبری مجمع رصتا، امیرعباس صادقی معاون فرهنگسرای رسانه، مهدی محب‌علی روزنامه‌نگار و مستندساز، حمیدرضا کمالی نایب‌رئیس هیئت مدیره و معاون امور راهبردی انجمن سواد رسانه‌ای ایران، علیرضا ابوالفضلی رئیس هیئت مدیره بنیاد بین‌المللی تکریم ادیان و مذاهب، مرتضی کارآموزیان رئیس بسیج رسانه کشور و زهرا شکوری دانشجوی کارشناسی ارشد ارتباطات دانشگاه رفاه و برخی از فعالان حوزه صوت‌و تصویر فراگیر، اخبار ساترا و گزارش تصویری از اقدامات و جلسات ساترا از دیگر مطالب شماره فروردین و اردیبهشت نشریه کد است.