eitaa logo
"شهامت پرسش"
193 دنبال‌کننده
62 عکس
6 ویدیو
4 فایل
اینجا آموخته‌هایتان را به هم می‌ریزم. کانال محمدمظفرپور برای معرفی کتاب‌های خود و کتاب‌هایی که بدان‌ها علاقه دارد. آیدی من: M_Mozaffarpour
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم
در این کانال، گزیده‌هایی از کتاب‌های ترجمه‌شده خودم و همچنین کتاب‌های دیگر (اعم از ترجمه‌شده یا ترجمه‌نشده) و در صورت لزوم، مطالب متفرقه را بارگذاری خواهم کرد. سعی من تاحدامکان، ارایه مطالبی است که مشهورات زمانه را زیر سوال ببرند ولی در صورت لزوم، مطالبی که درون جریان اصلی علم، فرهنگ و سیاست تعریف شوند نیز ارایه خواهند شد. اگر می‌خواهید با نظر زیست‌شناسانی مانند پیتر دوزبرگ میکروبیولوژیست دانشگاه برکلی که ایدز را یک بیماری ویروسی قابل سرایت نمی‌دانند آشنا شوید، اگر مایلید با تاریخچه ناگفته برق و امواج آشنایی پیدا کنید و بدانید که تغییرات مصنوعی و طبیعی در جو زمین چطور باعث بسیاری از بیماری‌های بشر می‌شوند، اگر به ناگفته‌های زندگی دانشمندان علاقه دارید و مثلا می‌خواهید بدانید لویی پاستور چه تقلب‌های علمی بزرگی انجام داده است، اگر چیستی و چگونگی عملیات‌های سایبری بزرگ بیست سال اخیر جهان برایتان حائز اهمیت است، اگر مایلید بدانید که طرح تجزیه سوریه، نه از چند سال قبل از شروع داعش بلکه از زمان جنگ سرد در سیا مطرح بود، اگر می‌خواهید بدانید متفکرین چگونه از شکسته شدن نظم‌های مستقر در جوامع نگران هستند، اگر مایلید بدانید که چرا فیزیک مدرن دچار بن‌بست شده است، اگر به نقش رسانه در مستقر کردن نظریات علمی حساس هستید، اگر می‌خواهید نقش فرهنگ جوامع در شکل‌گیری نظریات ریاضی را بدانید و هزاران اگر دیگر به کانال ما بپیوندید https://eitaa.com/joinchat/576454986C3d3dfe9868 کانال بله: https://ble.ir/jujofekr
برش هایی از کتاب زمامداری توحش
در سال 1981 قبل از آنکه مجاهدین به واشنگتن سفر کنند، «مارگارت تاچر» ، نخست‌وزیر انگلیس، به همراه ضیاءالحق به یکی از اردوگاه‌های پناهندگان در مرز پاکستان و افغانستان رفت. او به سوله ای سر زد که حدود ۱۵۰۰ مجاهد مرد در آن حضور داشتند و با وعده کمک بیشتر (به مبلغ چهار میلیون دلار) به آن‌ها گفت: «باید به حضور شما عرض کنم که دل‌های جهان آزاد با شماست.» تاچر سپس به چادری خصوصی رفت که عده کمی پناهنده زن در آن حضور داشتند. هیچ مرد یا دوربینی اجازه ورود به این چادر را پیدا نکرد. تاچر در این چادر گفت: «تا افغانستان آزاد نشود، ما آرام و قرار نخواهیم داشت.» او از چادر بیرون آمد و وقتی می‌خواست سوار هلی‌کوپتر شود به ضیاء گفت: «بهتر است تا فضای دوستانه برقرار است، زودتر برویم». در اوج حمایت آمریکا از مجاهدین افغان در 1985 روزنامه‌نگاری به نام «هلنا کوبان» متوجه عمق نفوذ مجاهدان افغان در فرهنگ آمریکا گردید. او به مراسمی در هتلی در «توکسان» آریزونا دعوت شده بود. با این که در تبلیغات، از این مراسم به‌عنوان همایشی دانشگاهی یاد شده بود ولی کوبان با ورود به هتل احساس کرد که در میان یک کمپین سیاسی جنگ سرد قرار دارد. کوبان بعدها به من گفت: «این زنان جمهوری‌خواه پول‌دار که من بینشان بودم، همه از من می‌پرسیدند که آیا تکفل یک مجاهد را به عهده گرفته‌ای؟ هرکدام از آن‌ها به اسم این که می‌خواهند کمونیسم را تنبیه کنند، پول حمایت از یک مجاهد افغان را بر عهده گرفته بودند. حتی عده‌ای از آن‌ها در مراسم، رو به روی مجاهد تحت تکفل خود ایستاده بودند.»
یکی از یادداشت‌های سیا مربوط به سال 1986 با عنوان «سوریه: سناریوهای تغییر سیاسی چشمگیر» که اخیراً از رده‌بندی خارج شده و مورد توجه نویسنده و محققی به نام «برَد هوف» قرار گرفته است، دریچه‌ای رو به تفکری فرقه‌ای و خودخواهانه گشود که طرز فکر شبه‌دولت امنیت ملی را شکل می‌داد. در این یادداشت آمده است: «در اکثر موارد، رژیم [سوریه] منابع [لازم] برای سرکوب جنبش سنی‌مذهب مخالف خود را خواهد داشت اما اعتقاد ما این است که خشونت گسترده در میان مردم می‌تواند باعث شود که تعداد زیادی از افسران سنی‌مذهب و همچنین سربازانی که به‌اجبار به خدمت سربازی رفته‌اند از ارتش فرار کنند یا به نافرمانی دست بزنند و در نتیجه زمینه جنگ داخلی در این کشور فراهم شود.» سیا با علم به اینکه بخش اعظم سربازان ارتش سوریه که با اجبار به خدمت گرفته شده‌اند، سنی‌مذهب هستند ولی اغلب افسران ارتش را اقلیت علوی این کشور تشکیل می دهند، در گزارش خود گفته بود: «ایجاد تفرقه و تنش میان علویان و سنی‌ها می‌تواند سنی‌های ارتش را علیه حاکمیت بشوراند».
اف‌بی‌آی و پلیس نیویورک در خانه نصیر، انبوهی از اسنادی را به دست آوردند که علی محمد از فورت‌براگ سرقت کرده بود. از جمله این اسناد، پیام‌های طبقه‌بندی شده ارسالی از ستاد مشترک ارتش آمریکا به سفارتخانه‌های این کشور در خاورمیانه و همچنین جزوه‌های آموزشی نیروهای ویژه این کشور بود که علی محمد از انگلیسی به عربی ترجمه کرده بود. آن‌ها دست‌نوشته‌های نصیر را پیدا کردند که حاوی طرح‌هایی تفصیلی برای حمله‌ای بود که به قول خود او باید با «انفجار سازه‌های شهری اصلی آمریکا مانند زیرساخت‌های توریستی صورت می‌گرفت؛ همان زیرساخت‌هایی که آمریکایی‌ها از داشتن آن ها به خود می بالند، برج‌های بلند جهانی که به آن افتخار می‌کنند، مجسمه‌هایی که عاشقش هستند و ساختمان‌هایی که رهبرانشان در آن‌ها گرد هم می‌آیند» . آن‌ها نقشه‌های مربوط به مرکز تجارت جهانی و همچنین نوارهای صوتی سخنرانی‌های شیخ نابینا را که دعوت به جنگی مقدس کرده بود، کشف کردند.
یادداشتِ یکی از متفکران جهادی عراق با نام مستعار «ابوبکر ناجی» الهام‌بخش من در انتخاب عنوان این کتاب شد. این یادداشت که عنوان آن «اشاعه هدفمند توحش» بود به‌تفصیل راهبرد ایجاد دولتی اسلامی را با استفاده از آشوب و ناآرامیِ به وجود آمده در پرتو جنگ‌های آمریکا برای تغییر رژیم‌های سیاسی منطقه بررسی کرده بود. او از نیروهای جهادی خواسته بود خلأ امنیتی به وجود آمده بر اثر دخالت‌های نظامی غرب را با تأسیس «خرده دولت های توحش» در محیط پیرامونی دولت‌هایی که مورد مداخله قرار گرفته اند و انجام عملیات‌های اعتراضی وحشیانه ضد نهادهای مرکزی آن‌ها پر کنند. یادداشت ناجی کاملاً با طرح‌های تندروهای امنیت ملی آمریکا در واشنگتن برای تغییر نظام‌های سیاسی هماهنگ است. این مسئله روابط این دو گروه افراطی را نشان می‌دهد. این هم‌بستگی ایدئولوژیک در لیبی و سوریه که سیا شورشیان جهادی را تسلیح و تجهیز می‌کند با همکاری مستقیم این دو محقق می‌شود. با این حال آن‌گونه که در صفحات آتی توضیح خواهم داد، توحش فی‌نفسه مهارکردنی نیست و از این‌رو اینک راه خود را به‌سوی خانه پیدا کرده و به آن بازگشته است.