📖 تقویم شیعه
☀️ امروز:
شمسی: دوشنبه - ۰۱ اردیبهشت ۱۳۹۹
میلادی: Monday - 20 April 2020
قمری: الإثنين، 26 شعبان 1441
🌹 امروز متعلق است به:
🔸سبط النبي حضرت امام حسن مجتبی علیه السّلام
🔸سیدالشهدا و سفينة النجاة حضرت امام حسین علیهما السّلام
💠 اذکار روز:
- یا قاضِیَ الْحاجات (100 مرتبه)
- سبحان الله و الحمدلله (1000 مرتبه)
- یا لطیف (129 مرتبه) برای کثرت مال
❇️ وقایع مهم شیعه:
🔹امروز مناسبتی نداریم
📆 روزشمار:
▪️4 روز تا آغاز ماه مبارک رمضان
▪️13 روز تا رحلت ام المومنین حضرت خدیجه علیها السلام
▪️18 روز تا ولادت امام حسن مجتبی علیه السلام
▪️21 روز تا اولین شب قدر
▪️22 روز تا ضربت خوردن امام علی علیه السلام
🌼🌼🌼🌼🌼🌼
کانال جامع قرآن کریم
@quran_farna
🌼🌼🌼🌼🌼🌼
﷽
🌸 #قرآن_کریم
اَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم
وَالَّذِي هُوَ يُطْعِمُنِي وَيَسْقِينِ
همان خدایی که مرا غذا میدهد
و سیراب می گرداند.
وَإِذَا مَرِضْتُ فَهُوَ يَشْفِينِ
و چون بیمار شوم، شفا می دهد
📗سورا شعراء آیه های۷۹و۸۰
🌤أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌤
🌼🌼🌼🌼🌼🌼
کانال جامع قرآن کریم
@quran_farna
🌼🌼🌼🌼🌼🌼
1_295427867.mp3
3.49M
🚨 چرا با اینکه میدونیم یه کاری گناه هست بازم انجامش میدیم؟
ریشه اکثر گناهان ذهنی و بدنی موضوعی هست به نام "راحت طلبی"
🚫 راحت طلبی اژدهای هفتاد سر و یک مرگ خاموش هست...
👌 حتما گوش بدید
حاج آقا حسینی
🌼🌼🌼🌼🌼🌼
کانال جامع قرآن کریم
@quran_farna
🌼🌼🌼🌼🌼🌼
بامردم آنگونه معاشرت کنید ک.....
👆👆👆👆
🌼🌼🌼🌼🌼🌼
کانال جامع قرآن کریم
@quran_farna
🌼🌼🌼🌼🌼🌼
🔔
⚠️ #تـــݪنگـــرامـــروز
💠 پيامبر خدا صلى الله عليه و آله:
📛 همچنان كه بدهكار تو اگر توانگر باشد روا نيست در پرداخت بدهى اش به تو تعلل ورزد،
📛 بر تو نيز روا نيست كه اگر بدانى تنگ دست است، او را تحت فشار قرار دهى
#کرونا
📙 ميزان الحكمه ج9 ص401
🌼🌼🌼🌼🌼🌼
کانال جامع قران کریم
@quran_farna
🌼🌼🌼🌼🌼🌼
1_148107265.mp3
3.72M
🎙 اوج #فقر اوج #توکل
💠 شرح حال آیتالله قاضی
🔴 #استاد_عالی
🌼🌼🌼🌼🌼🌼
کانال جامع قرآن کریم
@quran_farna
🌼🌼🌼🌼🌼🌼
10.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 اگه عبد خدا نخوای بشی، حالا بگو عبد کی میخوای بشی؟! نوکر کی هستی؟ خدا یا طاغوت؟
🔴 #استاد_پناهیان
🌼🌼🌼🌼🌼🌼
کانال جامع قرآن کریم
@quran_farna
🌼🌼🌼🌼🌼🌼
⛔️خاطرات کاملا #کورونایی
قسمت دهم
همچنان که تعداد مریض ها زیادتر میشد الحمدلله تعداد طلبه های جهادی و پای کار هم زیادتر میشد. ماشالله بسیار مخلص و با صفا و بی ادعا. شما به من نگا نکنین که شر و شور بازی درمیاوردم و یه بیمارستان رو خسته کرده بودم. بقیه طلبه ها خیلی آقا و سر به زیر و عارف و شهید بودن واسه خودشون. حالا ما این وسط شده بودیم جوجه اردک زشت!
دکتر بهم گفت: گام برداشتن با تو خیلی ریسکه! اما آدم دلش میخواد این ریسکو قبول کنه. مثلا اگه زن مردم سکته کرده بود چیکار میخواستی بکنی؟
خیلی مطمئن به دکتر گفتم: اون سکته نمیکرد!
گفت: از کجا اینقدر مطمئنی؟ چرا اینجوری رکب میزنی؟
گفتم: بالاخره منم یه چیزایی بلدم. هیچ وقت به خاطر هیچ و پوچ، خودمو با شرع و قانون در نمیندازیم. فوق فوقش حمله و شوک عصبی بهش دست میداد که اونم البته بعید بود. ضمنا 👈 خیلی از مردم به خاطر اینکه خیلی احترامشون گذاشتیم و تا حالا کسی بهشون برنگشته جواب عملی و روانی بده هر چی دلشون خواست میگن و فکر میکنن حقشون هست که هر چی خواستن فحش و ناسزا بدن. من از اوناش نیستم که همه چیزو با سلام و صلوات و گردن کج کردن حل کنم. میندازمش تو آمپاس تا یا از خودش دفاع کنه و یا بفهمه که کاری از دستش برنمیاد و باید حرف گوش کنه و بچه خوبی باشه! بده اینجوری؟
گفت: نمیدونم اما هنوز اون مریض دومیه بودا ... اون مونده هنوز ... خبر آوردن که یه چک هم خوابونده تو گوش یکی از پرستارا و خیلی عصبیه.
گفتم: این یکی حالش چطوره؟ رفتنیه؟
گفت: اولی که گفتم حالش خوب نیست و شاید رفتنی باشه، اونجوری سرش آوردی! خدا به داد این برسه! نه ... خیلی وخیم نیست ... اما چون دیابتی بوده، ممکنه روزهای آینده بدتر بشه!
گفتم: حالا برم ببینمش. گفتی کدوم اطاق؟
رفتم. نزدیک اتاقش که شدم، دیدم معرکه گرفته و داره با صدای بلند مملکتو میشوره میذاره رو بند!
با صدای بلند و چندش میگفت: مملکت ساختن واسه خودشون! یه مشت دروغگو! اگه گذاشته بودن دیروز رفته بودم سوئد پیش پسرم و تو فرودگاه جلوم نمیگرفتن، شاید امیدی به زنده موندنم بود. اما دیگه الان با یه مشت دزد و آدمکش مگه زنده در میریم؟
قدم قدم نزدیکتر شدم ...
میگفت: دوره خدابیامرز شاه که اینجوری نبود. از وقتی انداختنش بیرون، فلاکت گرفتیم. آه خودش و فرح دامنون گرفت! نگا کن چقدر عقب مونده ایم! حتی یه ماسک ساده هم نداریم! کو؟ ما که ندیدیم! آی بسوزه دولت و حکومت آخوندی که هر چی بدبختی داریم زیر عمامه همیناست!
دیدم نه! مثل اینکه این تو بمیری، از اون تو بمیریا نیست.
عماممو آوردم بیرون! گذاشتم یه جای امن و به پرستاره گفتم حواست بهش باشه. راستی این درد داره؟
گفت: آره اما اصلا حرف گوش نمیده! فقط یه سرنگ بهش زدیم فعلا ببینیم چطور میشه و چیکار میکنه؟ اصلا نمیذاره نزدیکش بشیم!
گفتم: دیوونه خونه است به قرآن! چرا اینا آزادن؟ چرا نمیبرنشون تیمارستان! گفتی کدوم آمپول باید بزنه؟
گفت: این و این!
بسم الله گفتیم و رفتیم داخل!
دیدیم سه چهار نفر اطرافش هستن و اونم چون دیده دارن بهش گوش میدن، داره طومار مملکت و انقلاب و نظام رو میپیچه! وگرنه دیوونه نبود که بشینه با خودش بلغور کنه!
سلام کردم و یه نگا به خلاصه وضعیتش انداختم. فکر کنم یکیشون منو شناخت. وقتی سرشو به بغل دستش نزدیک کرد و داشت یه چیزی تو گوشش میگفت، یه اسم سردخونه هم شنفتم!
فقط دیدم دو نفرشون باریک شدن و از اتاق در رفتن!
🌼🌼🌼🌼🌼🌼
کانال جامع قرآن کریم
@quran_farna
🌼🌼🌼🌼🌼🌼