فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️شروع گمراهی انسان توسط شیطان!
👌 #سخنرانی بسیار شنیدنی
🎙حجت الاسلام انصاریان
🔰🔰🇯🇴🇮🇳🔰🔰
♥️ @QURAN_SOUND114 ♥️
#شهیدانه
دلم گرفته، #شهدا مرا ببرید
مرا ز غربت این خاک تا خدا ببرید
مرا که خسته ترینم، کسی نمی خواهد
کرم نموده، دلم را مگر شما ببرید
#شهدا گر نگاهم نکنید
هیچم
هیچ...
🔰🔰🇯🇴🇮🇳🔰🔰
♥️ @QURAN_SOUND114 ♥️
8.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مجموعه #فقط_برای_تو
※ قسمت چهارم : «جهانِ پر زرق و برق ماهیها»
• در خلقت هیچ چیز، سر سوزنی کم نگذاشته!
حتی عمق دریا را که چشمها نمیبینند.
• اینهمه زیبایی برای توست!
تو برای کیستی؟
🔰🔰🇯🇴🇮🇳🔰🔰
♥️ @QURAN_SOUND114 ♥️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️اثر #گناه بداخلاقی
امام جعفر صادق (علیه السلام) می فرمایند: بدخویی کردار را تباه می سازد هم چنان که سرکه عسل را از بین می برد.
#درمحضراهل_بیت
🔰🔰🇯🇴🇮🇳🔰🔰
♥️ @QURAN_SOUND114 ♥️
❁قـ📖ـرآن کریـم(تفسیر نور)❁
💢 مروری کوتاه بر #نکات_تفسیری آیات سوره انبیاء ( آیات 80 . 81 ) 🌺🍃✨🌸✨🌺🍃 🕋وَ عَلَّمْناهُ صَنْعَةَ لَ
💢 مروری کوتاه بر #نکات_تفسیری آیات سوره انبیاء ( آیات 82 )
🌺🍃✨🌸✨🌺🍃
🕋 وَ مِنَ الشَّياطِينِ مَنْ يَغُوصُونَ لَهُ وَ يَعْمَلُونَ عَمَلًا دُونَ ذلِكَ وَ كُنَّا لَهُمْ حافِظِينَ «82»
🦋🦋و گروهى از شيطانها براى او (سليمان) غوّاصى مىكردند و كارهاى غير از اين را (نيز) انجام مىدادند و ما مراقب آنان بوديم، (تا از فرمان او تجاوز و سركشى نكنند).
📝نکته ها👇
🔷شياطين، از جنس جنّ و موجوداتى داراى شعور و مانند انسان تكليف دارند كه حضرت سليمان علاوه بر انسانها، بر بعضى از آنان نيز حكومت داشت. «وَ حُشِرَ لِسُلَيْمانَ جُنُودُهُ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ» «1»
🔷غوّاصى، از جمله فعاليّت جنها براى سليمان بود. «يَغُوصُونَ لَهُ» ولى هنر جنها تنها به غوّاصى خلاصه نمىشود. «يَعْمَلُونَ عَمَلًا دُونَ ذلِكَ» در آيات ديگر به بعضى از كارهاىآنان اشاره شده است. «يَعْمَلُونَ لَهُ ما يَشاءُ مِنْ مَحارِيبَ وَ تَماثِيلَ وَ جِفانٍ كَالْجَوابِ وَ قُدُورٍ راسِياتٍ» «2» آنها براى او هرچه را كه مىخواست از محرابها ومعابد عالى وزيبا و وسايلمختلف زندگى مثل ديگ وسينىهاى بزرگ مىساختند.
📖«1». نمل، 17.
📖«2». سبأ، 11.
📚جلد 5 - صفحه 482
📝پیام ها🔰
🔶1- هنر و حرفه در ميان جنّيان نيز هست. مِنَ الشَّياطِينِ ...
🔶2- جنّ مىتواند در خدمت بشر باشد. «يَغُوصُونَ لَهُ»
🔶3- اگر كنترل و حفاظت نباشد، حتّى در حكومت بىنظير سليمان هم فساد راه پيدا مىكند. «كُنَّا لَهُمْ حافِظِينَ»
-------------------------------------------------
📚 برگرفته از تفسیرنور
#تفسیر
#سوره_انبیاء
❤️🍃
🆔 @QURAN_SOUND114
📎 با ما همراه باشید👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💌تلاوتی زیبا از
✳استاد کریمی نیا
📖 سوره انفال
#تلاوت
🔰🔰🇯🇴🇮🇳🔰🔰
♥️ @QURAN_SOUND114 ♥️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بیانات مقام معظم رهبری درباره امام زمان علیه السلام
#امام_زمان
🔰🔰🇯🇴🇮🇳🔰🔰
♥️ @QURAN_SOUND114 ♥️
12.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
| #انتشار_برای_نخستین_بار |
🎨 رنگ بِده؛ نه اینکه رنگ بگیری‼️
• ارتباط با آحاد جامعه خوب است، به شرط اینکه شما رنگ بدی؛ نه رنگ بگیری!
• خانمها اگر با دختر بیحجاب میگردید رو حساب رفاقت؛ این غلطه! اما اگر هدف دارید، نترسید! بروید و تاثیر بگذارید.
🎙 بیانات شهید قاسم سلیمانی
#حجاب
#حاجقاسم
🔰🔰🇯🇴🇮🇳🔰🔰
♥️ @QURAN_SOUND114 ♥️
❁قـ📖ـرآن کریـم(تفسیر نور)❁
☘ #سلام_بر_ابراهیم ۱ ☘ 💥 قسمت هفتاد و دوم : مداحی ( ۲ ) ✔️راوی : امیر منجر ، جواد شیرازی 🔸روي موت
☘ #سلام_بر_ابراهیم ۱ ☘
💥 قسمت هفتاد و سوم : رضای خدا ( ۱ )
✔️راوی : عباس هادی
🔸از ويژگي هاي ابراهيم اين بود که معمولاً کسي از کارهايش مطلع نميشد.
بجز کساني که همراهش بودند و خودشان کارهايش را مشاهده مي كردند.
اما خود او جز در مواقع ضرورت از کارهايش حرفي نميزد. هميشه هم اين نکته را اشاره مي کرد که: کاري كه براي رضاي خداست، گفتن ندارد، يا مشکل کارهاي ما اين است که براي رضاي همه کار می کنيم، به جز خدا.
🔸حضرت علي (علیه السلام) نيز مي فرمايد: «هر کس قلبش را و اعمالش را از غير خدا پاک ساخت مورد نظر خدا قرار خواهد گرفت.» (غرر الحکم، ص 538)
عرفاي بزرگ نيز در سرتاسر جملات شان به اين نکته اشاره ميکنند که: «اگر کاري براي خدا بود ارزشمند مي شود، يا اينكه هر نَفَسي که انسان در دنيا براي غير خدا کشيده باشد در آخرت به ضررش تمام مي شود.»
🔸در دوران مجروحيت ابراهيم به يکي از زورخانه هاي تهران رفتيم. ما در گوشه اي نشستيم. با وارد شدن هر پيشکسوت صداي زنگ مرشد به صدا در مي آمد و کار ورزش چند لحظه اي قطع ميشد. تازه وارد هم دستي از دور براي ورزشکاران نشان مي داد و با لبخندي بر لب، در گوشه اي مي نشست.
ابراهيم با دقت به حركات مردم نگاه ميكرد، بعد هم برگشت و آرام به من گفت: اينها را ببين که چطور از صداي زنگ خوشحال مي شوند.
بعد ادامه داد: بعضي از آدم ها عاشق زنگ زورخانه اند. اينها اگر اينقدر که عاشق اين زنگ بودند عاشق خدا ميشدند، ديگر روي زمين نبودند، بلكه در آسمان ها راه ميرفتند!
🔸بعد گفت: دنيا همين است، تا آدم عاشق دنياست و به اين دنيا چسبيده، حال و روزش همين است.
اما اگر انسان سرش را به سمت آسمان بالا بياورد و کارهايش را براي رضاي خدا انجام دهد، مطمئن باش زندگيش عوض مي شود و تازه معني زندگي كردن را مي فهمد. بعد ادامه داد: توي زورخانه خيلي ها ميخواهند ببينند چه کسي از بقيه زورش بيشتر است و چه کسي هم زودتر خسته می شود.
🔸اگر روزي مياندار ورزش شدي تا ديدي کسي خسته شده، براي رضاي خدا سريع ورزش را عوض کن. من زماني مياندار ورزش بودم و اين کار را نکردم، البته منظوري نداشتم اما بي دليل بين بچه ها مطرح شدم ولي تو اين کار را نکن!
ابراهيم مي گفت: انسان بايد هر کاري حتي مسائل شخصي خودش را براي رضاي خدا انجام دهد.
آگاه باش عالم هستي ز بهر توست غير از خدا هر آنچه بخواهي شکست توست
📚 منبع : کتاب سلام بر ابراهیم
☘ #سلام_بر_ابراهیم ۱ ☘
💥 قسمت هفتاد و چهارم: رضای خدا ( 2 )
✔️راوی : عباس هادی
نزدیک صبح جمعه بود. ابراهیم با لباس های خون الود به خانه امد!
خیلی اهسته لباس هایش را عوض کرد. بعد از خواندن نماز به من گفت:
عباس، من میرم طبقه بالا بخوابم.
نزدیک ظهر بود که صدای درب خانه امد.
کسی بدون وقفه به در می کوبید!
مادر ما رفت و در را باز کرد. زن همسایه بود. بعد از سلام با عصبانیت گفت:این ابراهیم شما مگه همسن پسر منه!؟دیشب پسرم رو با موتور برده بیرون، بعد هم تصادف کردند وپاش رو شکسته!
بعد ادامه داد:ببین خانم، من پسرم رو بردم بهترین دبیرستان. نمی خوام با ادم هائی مثل پسر شما رفت و امد کنه!
مادر ما از همه جا بی خبر بود. خیلی ناراحت شد. معذرت خواهی کرد وبا تعجب گفت:من نمیدانم شما چی می گی! ولی چشم به ابراهیم می گم، شما ببخشیدو...
من داشتم حرف های اورا گوش میکردم. دویدم طبقه بالا!
ابراهیم را از خواب بیدار کردم وگفتم:داداش چیکار کردی؟!
ابراهیم پرسید:چطور مگه، چی شده؟
پرسیدم:تصادف کردید؟یکدفعه بلند شد وبا تعجب پرسید:تصادف!؟ چی میگی؟ گفتم:مگه نشنیدی، دم درمامان ممد بود. دادوبیداد میکردو...
عصرهمان روز، مادر وپدر محمد با دسته گل ویک جعبه شیرینی به دیذن ابراهیم امدند. زن همسایه مرتب معذرت خواهی میکرد. مادر ماهم با تعجب گفت:حاج خانم، نه به حرف های صبح شما، نه به کار احالای شما! اوهم مرتب می گفت:بخدا از خجالت نمیدونم چی بگم، محمد همه ماجرا را برای ما تعریف کرد.
محمد گفت:اگر اقا ابراهیم نمیرسید معلوم نبود چی به سرش می امد
بچه های محل هم برای اینکه ما ناراحت نباشیم گفته بودند:ابراهیم ومحمد باهم بودند و تصادف کردند! ناج خانم من از اینکه زود قضاوت کردم خیلی ناراحتم، توروخدا من رو ببخشید. به پدر محمد هم گفتم خیلی زشته، اقا ابراهیم چند ماهه مجروح شده وهنوز پای ایشون خوب نشده ولی ما به ملاقاتشون نرفتیم، برای همین مزاحم شدیم.
مادر پرسید نمی فهمم، مگه برای محمد شما چه اتفاقی افتاده!؟ ان خانم ادامه دادنیمه های شب جمعه بچه های بسیج مسجد، مشغول ایست وبازرسی بودند. محمد وسط خیابان همراه دیگر بچه هابود.یکدفعه دستش روی ماشه رفته وبه اشتباه، گلوله از اسلحه اش خارج وبه پای خودش اصابت میکنه.
اوباپای مجروح وسط خبابان افتاده بود وخون زیای از پایش می رفت
اقا ابراهیم همان موقع با موتور از راه می رسد. سریع به سراغ محمد رفته وبا کمک یکی دیگر از رفقا زخم پای محمد را می بندد. بعد اورا به بیمارستان می رساند.
صحبت زن همسایه تمام نشد. برگشتم وابراهیم را نگاه کردم. با ارامش خاصی کنار اتاق نشسته بود. او خوب میدانست کسی که برای رضای خدا کاری انجام داده نباید به حرف های مردم توجهی داشته باشد.
📚 منبع : کتاب سلام بر ابراهیم