eitaa logo
❁قـ📖ـرآن کریـم(تفسیر نور)❁
9.9هزار دنبال‌کننده
7.2هزار عکس
5.6هزار ویدیو
50 فایل
روزانه #تفسیری کوتاه از آیات کلام‌الله مجید رو باهم مرور میکنیم (به ترتیب از اول قرآن😍) ‌ ‌🟢 مجموعه تبلیغات بعثت👇 eitaa.com/joinchat/304153330C2ebf875a87 تبلیغات ارزان و پربازده👆👆 ‌
مشاهده در ایتا
دانلود
❇️روش های قرآنی برای داشتن حال خوب: 🍂 توقع نداشتن از دیگران: 🔸إِنَّمَا نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لَا نُرِيدُ مِنكُمْ جَزَاء وَلَا شُكُوراً (انسان /٩) ⚡️ترجمه : ما براى رضاى خدا به شما طعام مى دهيم و از شما پاداش و تشكّرى نمى خواهيم. 🔴 آدمهایی که از دیگران توقع تشکر و محبت دارن، اگر عکس العمل مناسب را دریافت نکنند، حالشون بد میشه. 💥اما کسانی که فقط بخاطر خدا کار انجام میدن و حتی خوبی، محبت و لطف کردنشونم بخاطر خداست نه بخاطر قدردانی طرف مقابل، همیشه حالشون خوبه. ‌ ‌ ‌‌‌🔰🔰🇯‌🇴‌🇮‌🇳🔰🔰 ♥️ @QURAN_SOUND114 ♥️
4_5785067488806964229.mp3
12.33M
۵۴ ♨️ به خدا که نمی‌شود دست یافت! نه او را می‌توان دید! و نه کسی او را دیده، که توصیفش کرده باشد! ❓من چگونه می‌توانم شبیه کسی باشم و به اخلاقش متخلق شوم، وقتی نه می‌توانم ببینمش، و نه می‌توانم جزئیات اخلاق او را بشناسم؟ ‼️ اینهمه احکام و باید و نباید چگونه می‌تواند مرا به برساند؟ ‌ ‌ ‌‌‌🔰🔰🇯‌🇴‌🇮‌🇳🔰🔰 ♥️ @QURAN_SOUND114 ♥️
🕊مقام والای شهیدنظری و شفای یک مادر شهید 🖌پدر شهید علی‌اکبر نظری ثابت نقل می‌کند به گلزار شهدا که رسیدم دیدم خانم مسنّی دارد سنگ قبر فرزندم را می‌شوید. بالای سرش رسیدم گفتم: ✨«خانم شما این شهید را می‌شناسید؟ گفت: تا یک هفته پیش او را نمی‌شناختم. گفتم: پس چی شد که شناختید؟ در پاسخ گفت: من خودم سیده‌ام و مادر شهید هستم. فرزندم در ردیف دوم پیش پای شهید زین‌الدین مدفون است. بیماری لاعلاجی گرفتم و مدت‌ها دنبال مداوا بودم. هرکاری کردم خوب نمی‌شدم؛ خیلی ناراحت بودم. از خدا خواستم تا حداقل خواب فرزند شهیدم را ببینم. وقتی به خوابم آمد، به پسرم گله کردم که مگر تو شهید نیستی؟ من مادرت هستم و سیده‌ام! کاری بکن و از خدا بخواه شفا بگیرم. پسرم گفت: برو سر قبر علی‌اکبر. گفتم: کجاست تا پیدا کنم؟ گفت: عصر پنج‌شنبه پدرش می‌آید سر قبرش، بگرد پیدا می‌کنی. چند بار آمدم تا پیدا کردم. به شهید شما متوسل شدم و شفا گرفتم. بار دیگر از خدا خواستم تا خواب پسرم را ببینم. به خوابم آمد. از او پرسیدم: چرا مرا به آن‌ شهید حواله دادی؟ گفت: در این عالم شهداء درجه و جایگاه‌های متفاوتی دارند. هرکسی در دنیا اخلاص و تلاش بیشتری داشته در اینجا درجه و مقام بالاتری دارد. به همین خاطر شما را به شهید علی‌اکبر نظری ارجاع دادم. شهید🕊🌹 ‌ ‌ ‌‌‌🔰🔰🇯‌🇴‌🇮‌🇳🔰🔰 ♥️ @QURAN_SOUND114 ♥️
❁قـ📖ـرآن کریـم(تفسیر نور)❁
💢 مروری کوتاه بر #نکات_تفسیری آیات سوره انبیاء ( آیات 28 . 29 . 30 ) 🌺🍃✨🌸✨🌺🍃 🕋يَعْلَمُ ما بَيْنَ أَ
💢 مروری کوتاه بر آیات سوره انبیاء ( آیات 31 . 32 . 33 ) 🌺🍃✨🌸✨🌺🍃 🕋 وَ جَعَلْنا فِي الْأَرْضِ رَواسِيَ أَنْ تَمِيدَ بِهِمْ وَ جَعَلْنا فِيها فِجاجاً سُبُلًا لَعَلَّهُمْ يَهْتَدُونَ «31» 🦋🦋و در زمين، كوه‌هاى ثابت و استوار قرار داديم تا (مبادا زمين) آنها (مردم) را بلرزاند و در لابلاى كوه‌ها، (دره‌ها و) راههاى فراخ پديد آورديم، شايد كه آنها راه يابند. 📚جلد 5 - صفحه 445 📝نکته ها👇 🔷كلمه‌ى‌ «رَواسِيَ» جمع «راسيه» به معناى ثابت است و مقصود از آن در اين آيه، كوه‌هاى پابرجا است. كلمه‌ى‌ «تَمِيدَ» از «ميد» به معناى اضطراب چيزهاى بزرگ است. كلمه «فجاج» نيز به راههاى پهن ميان دو كوه گفته مى‌شود، همانگونه كه راههاى باريك و تنگ بين كوه‌ها «شعب» نام دارد. «1» 🔷براى كوه‌ها، فوائد بسيارى ذكر شده است، از جمله: نگهدارى برف و ذخيره‌ى آب براى تابستان‌ها، جلوگيرى از تندبادهاى ناشى از جابجايى هوا، فراهم آوردن محيط مناسب براى‌پرورش گياهان و جانوران، بهره‌دهى انواع سنگ‌ها براى بناى ساختمان، و ... 🔷چگونه مى‌توان باور كرد كه خداوند حكيم براى جلوگيرى از تزلزل زمين، كوه‌ها را قرار داده است، امّا براى پيشگيرى از لغزش انسان‌ها در برابر حوادث، اوليا و پيشوايان صبور و قوى قرار نداده باشد؟! 📝پیام ها🔰 🔶1- آفرينش كوه‌ها تصادفى نيست، بلكه بر اساس تدبير الهى است. «جَعَلْنا» 🔶2- كوه‌ها مايه‌ى آرامش زمين‌اند. زمين بدون وجود كوه، به خاطر گازهاى درونى و موادّ مذابّ، در معرض لرزشهاى شديد قرار دارد. «رَواسِيَ أَنْ تَمِيدَ بِهِمْ» 🔶3- در لابلاى موانع بزرگ نيز راههاى نجات وجود دارد. «جَعَلْنا فِيها فِجاجاً» 🔶4- راههاى ميان كوه‌ها، هم وسيله دستيابى به مناطق ديگر و هم عامل هدايت به حكمت الهى است. «لَعَلَّهُمْ يَهْتَدُونَ» 📚«1». قاموس. 📚تفسير نور(10جلدى)، ج‌5، ص: 446 💢💢💢💢💢💢💢💢💢💢💢 🕋 وَ جَعَلْنَا السَّماءَ سَقْفاً مَحْفُوظاً وَ هُمْ عَنْ آياتِها مُعْرِضُونَ «32» 🦋🦋و آسمان را سقفى محفوظ قرار داديم، و آنها از نشانه‌هاى آن روى گردانند. 📝نکته ها👇 🔷زمين داراى دو نوع حفاظت است، يكى از درون و ديگرى از بيرون. يكى به واسطه كوه‌ها، از تحركات و فشار گازهاى درونى كه باعث زلزله و لرزشهاى شديد است، و ديگرى بوسيله هواى آسمان و جوّى كه گرداگرد زمين را فراگرفته است، از بمباران شبانه روزى شهاب سنگ‌ها، شعاع كشنده‌ى نور خورشيد واشعه‌هاى مرگبار كيهانى كه دائماً زمين را در معرض خطرناك‌ترين تهديدها قرار مى‌دهد. 🔷شايد مراد از محفوظ بودن آسمان، حفاظت آسمان‌ها از آمد و رفت شيطان‌ها باشد، چنانكه در جاى ديگر مى‌فرمايد: «وَ حَفِظْناها مِنْ كُلِّ شَيْطانٍ رَجِيمٍ» «1» 📝پیام ها🔰 🔶1- آفرينش آسمان روى حساب و هدف است. «جَعَلْنَا السَّماءَ سَقْفاً مَحْفُوظاً» 🔶2- نه تنها زمين كه آسمان‌ها نيز حفظ مى‌شوند. «مَحْفُوظاً» (حفظ مى‌شوند از اينكه بر انسان‌ها سقوط كنند) 🔶3- آسمان، هم حافظ است‌ «سَقْفاً» و هم محفوظ. «مَحْفُوظاً» 🔶4- آسمان داراى نشانه‌هايى از قدرت و حكمت الهى است. «آياتِها» 🔶5- هر چه خداوند بر عبرت آموزى و هدايت پذيرى از آيات و نشانه‌هاى قدرت خويش تأكيد مى‌فرمايد، امّا انسان غافل و مغرو از آن اعراض مى‌كند. «عَنْ آياتِها مُعْرِضُونَ» 📖«1». حجر، 17. 📚تفسير نور(10جلدى)، ج‌5، ص: 447 💢💢💢💢💢💢💢💢💢💢💢 🕋 وَ هُوَ الَّذِي خَلَقَ اللَّيْلَ وَ النَّهارَ وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ كُلٌّ فِي فَلَكٍ يَسْبَحُونَ «33» 🦋🦋و او كسى است كه شب و روز و خورشيد و ماه را آفريد (كه) هر يك (از آنها) در مدارى (معيّن)، شناور (و در حركت) است. 📝نکته ها👇 🔷شب نيز همچون روز، مخلوق و مجعول الهى است، نظير آيه‌اى كه مى‌فرمايد: «خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَياةَ» «1» يعنى مرگ نيز مثل حيات داراى وجودى است كه خداوند آن را خلق فرموده است. 🔷در كلمه‌ى‌ «كُلٌّ» در اين آيه چند احتمال است: ●الف: نه تنها خورشيد و ماه، بلكه همه‌ى كرات آسمانى در حركت هستند. ●ب: محلّ طلوع خورشيد وماه در مواقع مختلف متعدّد است. «2» ●ج: شب و روز نيز مثل خورشيد و ماه در حركتند، زيرا اگر ما از بيرون از فضاى زمين به‌كره‌ى زمين نگاه كنيم، شب را كه همان سايه‌ى زمين است، به صورت يك مخروط و روز را به شكل يك استوانه‌ى روشن، در حال گردش به دور زمين خواهيم ديد. «3» 📝پیام ها🔰 🔶1- بهترين راه خداشناسى، دقّت در آفريده‌هاى الهى است. هُوَ الَّذِي خَلَقَ‌ ... زيرا طبيعت، همواره در اختيار همه‌ى انسان‌ها قرار دارد. 🔶 2- همه‌ى كرات داراى مدارى هستند كه در آن حركت مى‌كنند. كُلٌّ فِي فَلَكٍ‌ ... 📖«1». ملك، 2. 📚«2». تفسير لاهيجى. 📚«3». تفاسير الميزان و نمونه. ------------------------------------------------- 📚 برگرفته از تفسیرنور ❤️🍃 🆔 @QURAN_SOUND114 📎 با ما همراه باشید👆
❤️جهنم، تجسم عینی عمل انسان است و از درون قلب انسان بدکار طلوع می‌کند. 📖همزه آیه ۶ و ۷ ‌ ‌ ‌‌‌🔰🔰🇯‌🇴‌🇮‌🇳🔰🔰 ♥️ @QURAN_SOUND114 ♥️
🕋 يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا كُلُوا مِنْ طَيِّباتِ ما رَزَقْناكُمْ وَ اشْكُرُوا لِلهِ إِنْ كُنْتُمْ إِيَّاهُ تَعْبُدُونَ 🦋🌱اى كسانى‌كه ايمان آورده‌ايد! از روزى‌ها‌ى پاكيزه‌اى كه به شما داده‌ايم، بخوريد و شكر خدا را به جا آوريد؛ اگر او را پرستش مى‌كنيد. 📖سوره بقره آیه ۱۷۲ 💟 امام عسکری (علیه السلام): بر این نعمت‌ها، به پایداری بر ولایت و دوستی محمّد(صلی الله علیه و آله) و علی (علیه السلام) سپاسگزاری کنید تا بدین وسیله خدا شما را از شرّ شیاطین طغیانگر نگه دارد. (پایداری در ولایت محمّد(صلی الله علیه و آله)و علی (علیه السلام)، شکر این نعمت‌هاست) خدای محمّد(صلی الله علیه و آله)و علی (علیه السلام) بر خود واجب کرده هر زمان که شما ولایت محمّد (صلی الله علیه و آله)و علی (علیه السلام) را بر خود تجدید کنید، لعنت خدا بر شیطان‌های متمرّد تجدید شود [که موجب دوری شرّ آن‌ها از شما می‌شود]. 💟 امام عسکری (علیه السلام): إِنْ کُنْتُمْ إِیَّاهُ تَعْبُدُونَ پس با اطاعت از محمّد (صلی الله علیه و آله)و علی (علیه السلام) و جانشینان پاک آن‌ها که خداوند دستور اطاعتشان را به شما داده است، نعمت‌هایش را شکر کنید. 📚تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱، ص۷۹۸ ‌ ‌ ‌‌‌🔰🔰🇯‌🇴‌🇮‌🇳🔰🔰 ♥️ @QURAN_SOUND114 ♥️
9.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔶آه امام زمان(عجل الله) برای دیدن شیعیانش...💔 ‌ ‌ ‌‌‌🔰🔰🇯‌🇴‌🇮‌🇳🔰🔰 ♥️ @QURAN_SOUND114 ♥️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❁قـ📖ـرآن کریـم(تفسیر نور)❁
☘ #سلام_بر_ابراهیم ۱ ☘ 💥قسمت چهل و چهارم : ابوجعفر ( ۱ ) ✔️ راوی : حسین الله کرم ، فرج الله مرادیا
۱ ☘ 💥قسمت چهل و پنجم: ابوجعفر ( ۲ ) ✔️ راوی : حسین الله کرم ، فرج الله مرادیان 🔸پس از هفت ساعت كوهپيمايي به خط مقدم نبرد رسيديم. در راه ابراهيم با اسير عراقي حرف ميزد. او هم مرتب از ابراهيم تشكر م يكرد. موقع اذان صبح در يك محل امن نماز جماعت صبح را خوانديم. اسير عراقي هم با ما نمازش را به جماعت خواند! آن جا بود كه فهميدم او هم شيعه است. بعد از نماز،كمي غذا خورديم. هر چه كه داشتيم بين همه حتي اسير عراقي به طور مساوي تقسيم كرديم. 🔸اسير عراقي كه توقع اين برخورد خوب را نداشت. خودش را معرفي كرد وگفت: من ابوجعفر، شيعه و ساكن كربلا هستم. اصلاً فكر نميكردم كه شما اينگونه باشيد و...خلاصه كلي حرف زد كه ما فقط بعضي از كلماتش را ميفهميديم. هنوز هوا روشن نشده بود که به غار «با نسيران » در همان نزديكي رفتيم و استراحت كرديم. رضا گوديني براي آوردن کمک به سمت نيروها رفت. 🔸ساعتي بعد رضا با وسيله و نيروي كمكي برگشت و بچه ها را صدا كرد. پرسيدم: رضا چه خبر!؟ گفت: وقتي به سمت غار برميگشتم يكدفعه جا خوردم! جلوي غار يك نفر مسلح نشسته بود. اول فكر كردم يكي از شماست. ولي وقتي جلو آمدم باتعجب ديدم ابوجعفر، همان اسير عراقي در حالي كه اسلحه در دست دارد مشغول نگهباني است! به محض اينكه او را ديدم رنگم پريد. اما ابوجعفر سلام كرد و اسلحه را به من داد.بعد به عربي گفت: رفقاي شما خواب بودند. من متوجه يك گشتي عراقي شدم كه از اين جا رد ميشد. براي همين آمدم مواظب باشم كه اگر نزديك شدند آنها را بزنم! با بچه ها به مقر رفتيم. ابوجعفر را چند روزي پيش خودمان نگه داشتيم. 🔸ابراهيم به خاطر فشاري كه در مسير به او وارد شده بود راهي بيمارستان شد. چند روز بعد ابراهيم برگشت. همه بچه ها از ديدنش خوشحال شدند. ابراهيم را صدا زدم و گفتم: بچه هاي سپاه غرب آمده اند از شما تشكر كنند! باتعجب گفت: چطور مگه، چي شده؟! گفتم: تو بيا متوجه ميشي! 🔸با ابراهيم رفتيم مقر سپاه، مسئول مربوطه شروع به صحبت كرد: ابوجعفر، اسير عراقي كه شما با خودتان آورديد، بيسيمچي قرارگاه لشکر چهارم عراق بوده. اطلاعاتي كه او به ما از آرايش نيروها، مقر تيپ ها، فرماندهان، راههاي نفوذ و... داده بسيار بسيار ارزشمند است.بعد ادامه دادند: اين اسير سه روز است كه مشغول صحبت است. تمام اطلاعاتش صحيح و درست است. از روز اول جنگ هم در اين منطقه بوده. حتي تمام راههاي عبور عراقيها، تمامي رمزهاي بيسيم آنها را به ما اطلاع داده. براي همين آمد هايم تا از كار مهم شما تشكر كنيم. ابراهيم لبخندي زد و گفت: اي بابا ما چيكار هايم، اين كارخدا بود. فرداي آن روز ابوجعفر را به اردوگاه اسيران فرستادند. ابراهيم هر چه تلاش كرد كه ابوجعفر پيش ما بماند نشد. ابوجعفر گفته بود: خواهش م يكنم من را اينجا نگه داريد. ميخواهم با عراقيها بجنگم! اما موافقت نشده بود. ٭٭٭ 🔸مدتي بعد، شنيدم جمعي از اسراي عراقي به نام گروه توابين به جبهه آمده اند. آنها به همراه رزمندگان تيپ بدر با عراقيها ميجنگيدند. عصر بود. يكي از بچه هاي قديمي گروه به ديدن من آمد. با خوشحالي گفت: خبر جالبي برايت دارم. ابوجعفر همان اسير عراقي در مقر تيپ بدر مشغول فعاليت است! عمليات نزديك بود. بعد از عمليات به همراه رفقا به محل تيپ بدر رفتيم. گفتيم: هر طور شده ابوجعفر را پيدا ميكنيم و به جمع بچه هاي گروه ملحق ميكنيم. 🔸قبل از ورود به ساختمان تيپ، با صحن هاي برخورد كرديم كه باوركردني نبود. تصاوير شهداي تيپ بر روي ديوار نصب گرديده بود. تصوير ابوجعفر در ميان شهداي آخرين عمليات تيپ بدر مشاهده ميشد! سرم داغ شد. حالت عجيبي داشتم. مات ومبهوت به چهره اش نگاه كردم. ديگر وارد ساختمان نشديم. از مقر تيپ خارج شديم. تمام خاطرات آن شب در ذهنم مرور ميشد. حمله به دشمن، فداكاري ابراهيم، بيسيم چي عراقي، اردوگاه اسراء و تيپ بدر و... بعد هم شهادت، خوشا به حالش! 📚 منبع : کتاب سلام بر ابراهیم 
۱ ☘ 💥قسمت چهل و ششم : دوست ✔️ راوی : مصطفی هرندی 🔸خيلي بي تاب بود. ناراحتي در چهره اش موج ميزد. پرسيدم: چيزي شده!؟ ابراهيم با ناراحتي گفت: ديشب با بچه ها رفته بوديم شناسائي، تو راه برگشت، درست در كنار مواضع دشمن، ماشاءالله عزيزي رفت روي مين و شهيد شد. عراقيها تيراندازي كردند. ما هم مجبور شديم برگرديم. 🔸تازه علت ناراحتي اش را فهميدم. هوا كه تاريك شد ابراهيم حركت كرد، نيمه هاي شب هم برگشت، خوشحال و سرحال! مرتب فرياد ميزد؛ امدادگر... امدادگر... سريع بيا، ماشاءالله زنده است! بچه ها خوشحال بودند، ماشاءالله را سوار آمبولانس كرديم. اما ابراهيم گوشه اي نشسته بود به فكر! كنارش نشستم. با تعجب پرسيدم: تو چه فكري!؟ 🔸مكثي كرد و گفت: ماشاءالله وسط ميدان مين افتاد، نزديك سنگر عراقيها. اما وقتي به سراغش رفتم آنجا نبود. كمي عقبتر پيدايش كردم، دور از ديد دشمن. در مكاني امن! نشسته بود منتظر من. حالت عجيبي داشتم. زير لب فقط ميگفتم: يا صاحب الزمان ادركني. هوا تاريك شده بود. جواني خوش سيما و نوراني بالاي سرم آمد. چشمانم را به سختي باز كردم. مرا به آرامي بلند كرد. از ميدان مين خارج شد. در گوشه اي امن مرا روي زمين گذاشت. آهسته و آرام. من دردي حس نميكردم! آن آقا کلی با من صحبت کرد. بعد فرمودند: كسي مي آيد و شما را نجات ميدهد. او دوست ماست! لحظاتي بعد ابراهيم آمد. با همان صلابت هميشگي. مرا به دوش گرفت و حركت كرد. آن جمال نوراني ابراهيم را دوست خود معرفي كرد. خوشا به حالش اينها را ماشاءالله نوشته بود. در دفتر خاطراتش از جبهه گيلانغرب. ٭٭٭ 🔸ماشاءالله سالها در منطقه حضور داشت. او از معلمين با اخلاص وباتقواي گيلانغرب بود كه از روز آغاز جنگ تا روز پاياني جنگ شجاعانه در جبهه ها و همه عملياتها حضور داشت. او پس از اتمام جنگ، در سانحه رانندگي به ياران شهيدش پيوست. 📚 منبع : کتاب سلام بر ابراهیم 
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مداحی_آنلاین_برسد_به_گوش_جهانیان_صابر_خراسانی.mp3
6.72M
🌺 (ص) 💐برسد به گوش جهانیان 💐دو جهان به نام محمد است 🎙 👏 ‌ ‌ ‌‌‌🔰🔰🇯‌🇴‌🇮‌🇳🔰🔰 ♥️ @QURAN_SOUND114 ♥️