مباحثـــ و اعـــجاز 🌐
1️⃣ فراموش نمے ڪنم. یڪ بار حضرتــــ آیت الله حق شناس نماز خواندن ایشان را دید. آن موقع احمدآقا در سن
🌤 #توجـــــــــه
قسمت ۱۱، ۱۲ و ۱۳ از ڪتاب عارفانه رو ڪه در حال حاضـــر در ڪانال
🌵🌱 @arefanehh
بارگزاری میشه رو امشب اینجا بارگزارے مےکنم...
هدف از بارگزارے، در قسمت ۱۳ در ڪلام #شهید هست!...
#باڪسباجازهازناشر
مباحثـــ و اعـــجاز 🌐
#نعمت #گناه #تلنگر 🍃🍂🌱🍃🍂🌱🍄 تو هم ممکݧ بود مثل بعضیا نابینا به دنیا بیاے یا اینکہ بعداً نابینا بشے
⤴️⤴️
میگفت حواست به دوتا چیز باشه↶
اول↜نماز اول وقتت...📿
دوم↜جلویِ چشمتُ بگیر...👀🖐🏼
قسمت 1⃣1⃣👇🏻از ڪتاب (عارفانه)
زندگینامه شهید احمدعلے نَیّری
@arefanehh
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨
#کتاب_عارفانه🌙 (فوق العاده قشنگ)
#قسمت_یازدهم
من در آن دوران نزدیکترین دوست احمد بودم.ما راز دارهم بودیم.
یک روز به او گفتم:احمـ🌹ـد،من و تو از بچگی همیشه باهم بودیم.اما یک سوالی ازت دارم!
من نمیدونم چرا توی این چند سال اخیر،شما در معنویات رشد کردی اما من...
لبخنــ☺️ـدی زد و میخواست بحث را عوض کند.اما من دوباره سوالم را تکرار کردم و گفتم:حتما یک علتی داره،باید برام بگی!
بعد از کلی اصرار سرش را بالا اورد و گفت:طاقتش را داری؟
با تعجـ😳ـب گفتم:طاقت چی رو!؟
گفت:بشین تا بهت بگم.
نفس عمیقی کشید و گفت:یه روز با رفقای محل و بچه های مسجد🕌رفته بودیم دماوند. شما توی اون سفر نبودی.
✨✨✨
همه ی رفقا مشغول بازی و سرگرمی بودند. یکی از بزرگتر ها گفت: احمـ🌹ـد اقا برو این کتری و آب کن و بیار تا چای درست کنیم.
بعد جایی را نشان داد و گفت: اونجا رودخانه است. برو از اونجا اب بیار.
من هم راه افتادم. راه زیاد بود. کم کم صدای اب به گوش رسید.
نسیم خنکی از سمت اب به سمت من امد. از لابه لای درخت ها و بوته ها به رودخـ🌊ــانه
نزدیک شدم...
✨✨✨
#منبع : #نیمی از کتاب (عارفانه) از انتشارات شهیـد هادے با کسب اجــازه از
انتشارات براے تایــپ.
#تذڪر❌:تایپ ڪتاب ها در فضاے مجازے حتما باید با ڪسب اجازه از انتشارات و مولف باشد.
@arefanehh
قسمت 2⃣1⃣👇🏻از ڪتاب (عارفانه)
زندگینامه شهید احمدعلے نَیّری
@arefanehh
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨
#کتاب_عارفانه 🌙(فوق العاده قشنگ)
#قسمت_دوازدهم
تاچشمم به رودخانه افتاد سرم را انداختم پایین وهمان جا نشستم❗️
بدنم شروع کرد به لرزیدن.
نمی دانستم چه کارکنم❗️
همان جا پشت درخت مخفی شدم.
کسی آن اطراف مرا نمی دید.
درخت ها و بوته ها مانع خوبی برای من بود.
من با چشمانی گردشده ازتعجب منتظر ادامه ی ماجرای احمدبودم.
چرا این قدر ترسیده بود⁉️🤔
احمد ادامه داد؛
من میتوانستم به راحتی گناه بزرگی
انجام بدهم.
در پشت آن درخت و در کنار رودخانه چندین دخترجوان مشغول شناکردن بودند.
✨✨✨✨
من همان جاخدا را صدا زدم وگفتم؛
خدایا کمکم کن.
خدایا الان شیطان به شدت مرا وسوسه میکند که من نگاه کنم.
هیچ کس هم متوجه نمیشود.اماخدایا من به خاطر تو از این گناه می گذرم.
کتری خالی را برداشتم و سریع از آنجا دور شدم.
بعد هم از جایی دیگر آب تهیه کردم و رفتم پیش بچه ها. هنوز دوستان مسجدی مشغول بازی بودند.
برای همین من مشغول درست کردن
آتش شدم.
چوب ها را جمع کردم و به سختی آتش را
آماده کردم.
خیلی دود توی چشمم رفت.
اشک😢 همین طور از چشمانم جاری بود.
یادم افتاد که حاج آقا گفته بود؛ #هر_کس_برای_خدا_گریه_کند خداوند
او را خیلی دوست خواهد داشت.
همین طور که داشتم اشک میریختم گفتم؛
ازاین به بعد برای خدا گریه میکنم.😭
حالم خیلی منقلب بود.از آن #امتحان_سختی که درکنار رودخانه برایم پیش آمده بود هنوز #دگرگون بودم...
#ادامه_دارد
✨✨✨
#منبع : #نیمی از کتاب (عارفانه) از انتشارات شهیـد هادے با کسب اجــازه از
انتشارات براے تایــپ.
#تذڪر❌: تایپ ڪتاب ها در فضاے مجازے حتما باید با ڪسب اجازه از انتشارات و مولف باشد.
|توئيت💫|
عبادت تعریف سختے نداره
عبادت یعنی مستقیم از خودِ خدا انرژی بگیری😇❤️
#علیرضاپناهیان
مباحثـــ و اعـــجاز 🌐
2⃣ #انجامتغییراتجزئی #سلسلهجلساتانسانموفق🎯🔑 «دکتر شاهین فرهنگ» #پیشنهادادمینکانال💎... اونا
3⃣
🍃جهت مشاهده قسمت ۳ وارد لینڪ زیر بشید🍃
#شرطیشدن ۱
#سلسلهجلساتانسانموفق🎯🔑
«دکتر شاهین فرهنگ»
#پیشنهادادمینکانال💎...
اونایی ڪه دنبال موفقیت در دنیا و آخرت هستند کجان؟!😁🙈
بسمالله...
منبع کلیپ3⃣ : یوتیوب خانه تحول
👇🏼(اینجا مشاهده کنید)
https://m.youtube.com/watch?v=jbi4cuw9T9o&list=PLFyH7RgGcCIT11feWeR9ufvPq5vXq3r74&index=4&t=0s
10.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥🚨 #اختصاصی / با کشندهترین سلاح تکتیرانداز جهان آشنا شوید
🚨 @Ajir_KhabaR((تلگـــــــــــــرام))