eitaa logo
کانون قرآن و عترت دانشگاه زنجان
392 دنبال‌کننده
527 عکس
101 ویدیو
40 فایل
﷽ 🍃 وَلَقَدْ جِئْنَاهُمْ بِكِتَابٍ فَصَّلْنَاهُ عَلَىٰ عِلْمٍ هُدًى وَرَحْمَةً لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ 🍃اعراف_۵۲ کانون قرآن و عترت دانشگاه زنجان تماس با ما: @Quranetrat_znu_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
امام حسین علیه السلام در شب عاشورا یک جور سخن گفت و در روز عاشورا یک جور دیگر. شب عاشورا، سخن از «نمی‌خواهم، احتیاج ندارم، بروید، بیعتم را برداشتم» بود. روز عاشورا می‌گوید: «بیائید به من کمک کنید، آیا یاور و مددکاری هست؟ هل من ناصر ینصرنی؟» شب صحبت می‌کند تا مبادا خبیثی در بین طیّب‌ها باشد، و روز سخن می‌گوید تا مبادا طیّبی در بین خبیث‌ها مانده باشد. شب غربال می‌کند تا فقط «صالحان» بمانند و روز غربال می‌کند تا فقط «اشقیاء» در مقابل او ایستاده باشند. 🔹آیت الله حائری شیرازی🔹 شیعه https://eitaa.com/joinchat/3222994976C75d06fe7ee @darolghoran_znu
کانون قرآن و عترت دانشگاه زنجان
#ریسمان بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم تَبَّتْ یَدَا أَبِی لَهَبٍ وَتَبَّ ﴿١﴾ مَا أَغْنَى عَ
﷽ وَإِذَا قُرِئَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُوا لَهُ وَأَنْصِتُوا لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ ~~~~~~~~~~~~~~~~~ ابولهب فرزند عبدالمطلب و عموی پیامبر گرامی اسلام (ص) بود. او از سرسخت‏ترین و بدزبان‌ترین دشمنان پیغمبر اکرم (ص) بود و نه تنها خود ایمان نمی‌آورد، بلکه با گفتار زشت و رفتار‌های غیرانسانی خود، مانع از ایمان آوردن دیگران می‌شد. برای نمونه، هرگاه پیامبر در بازار مکه حرکت می‌کرد و مردم را به توحید فرا می‌خواند، ابولهب به دنبال ایشان راه می‌افتاد و با سنگ به پای حضرت می‏زد، به گونه‌ای که خون از پا‌های مبارک پیامبر جاری می‌شد. سپس فریاد می‏زد:‌ای مردم! این مرد دروغگوست، سخنان او را باور نکنید! آیه نخست سوره مسد به خاطر رفتار‌های عنادآمیز و حق ستیزانه ابولهب، او را نفرین کرده و می‌فرماید: «بریده باد دو دست ابولهب، و مرگ بر او باد!» (تَبَّتْ یَدا أَبِی لَهَبٍ وَ تَبَّ) @darolghoran_znu
کانون قرآن و عترت دانشگاه زنجان
#ریسمان۱ ﷽ وَإِذَا قُرِئَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُوا لَهُ وَأَنْصِتُوا لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ ~~~~~~~
﷽ وَإِذَا قُرِئَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُوا لَهُ وَأَنْصِتُوا لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ ~~~~~~~~~~~~ مهم‌ترین دلیل مخالفت‌های ابولهب با پیامبر این بود که می‌پنداشت به اتکای ثروت و قدرت خود، هر کاری می‌تواند بکند و هیچ کس نمی‌تواند جلوی او را بگیرد. آیه بعد برای تأکید بر حتمی بودن عذاب ابولهب و سایر متکبران حق ستیز می‌افزاید: «نه ثروت ابولهب و نه قدرت و نفوذی که به واسطه ثروتش به دست آورده، نمی‌تواند او را از عذاب آخرت برهاند.» (ما أَغْنی عَنْهُ مالُهُ وَ ما کَسَبَ) @darolghoran_znu
﷽ وَإِذَا قُرِئَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُوا لَهُ وَأَنْصِتُوا لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ ~~~~~~~~~~~~~~~~~~ زیرا مال و ثروت دنیا تنها در رفع نیاز‌های دنیوی کارساز است و آنچه در آخرت موجب نجات است، تنها ایمان و عمل صالح است. ازاین رو کسی مانند ابولهب که وجودش مملو از کفر و بی ایمانی است، در آخرت چاره‌ای جز دوزخ و دچار شدن به عذاب الهی ندارد و «سرانجام در آتشی که شعله‌های سرکش دارد، وارد می‌شود.» (سَیَصْلی‏ نَارًا ذَاتَ لَهَبٍ) @darolghoran_znu
کانون قرآن و عترت دانشگاه زنجان
#ریسمان۳ ﷽ وَإِذَا قُرِئَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُوا لَهُ وَأَنْصِتُوا لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ ~~~~~~~
﷽ وَإِذَا قُرِئَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُوا لَهُ وَأَنْصِتُوا لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ ~~~~~~~~~~~~~~~ همسر ابولهب «امّ جمیل» نام داشت. وی زنی اشرافی و بسیار بدزبان و متکبر بود و همچون همسرش سخت با پیامبر اکرم دشمنی داشت. گفته‏اند که این زن برای آزردن پیامبر و دیگر مسلمانان، با زحمت فراوان از بیابان خار جمع می‌کرد و برای انتقال هیزم‌ها به شهر، آن‌ها را با لیف خرما می‌بست و به گردن خود می‌انداخت و آن‌ها را در راه پیامبر می‌ریخت تا پا‌های مبارکش آزرده شود. او آن قدر به این کار ادامه داد که به زن هیزم کش شهرت یافت. آیات بعد سرانجامِ این زن کینه توز را بیان کرده و می‌فرماید: او با همان وضع حقارت باری که در دنیا علیه پیامبر توطئه می‌کرد، در روز رستاخیز محشور خواهد شد. بدین ترتیب «همسر ابولهب نیز در حالی که هیزم به دوش می‏کشد، وارد آتش سوزان جهنم می‏شود.» (وَ امْرَأَتُهُ حَمَّالَةَ الْحَطَبِ) «در آن حال در گردنش طنابی از الیاف خرما آویزان است.» (فِی جِیدِها حَبْلٌ مِنْ مَسَدٍ) 👈آیات پایانی این سوره بر این نکته تأکید می‌نمایند که نوع عذاب ابولهب و همسرش کاملاً با روحیات و گناهانشان سازگار است و در قیامت به شکلی ظاهر می‌شوند که با رفتار آن‌ها در دنیا هماهنگ است. @darolghoran_znu
کانون قرآن و عترت دانشگاه زنجان
#ریسمان۴ ﷽ وَإِذَا قُرِئَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُوا لَهُ وَأَنْصِتُوا لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ ~~~~~~~
(طنابی‌از آتش) ﷽ وَإِذَا قُرِئَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُوا لَهُ وَأَنْصِتُوا لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ ~~~~~~~~~~~~~~ هدف اصلى سورۀ مسد 👈هشدار به دشمنان اسلام است که فرجام عذاب‌ آلودى دارند. 💥💥💥 بَلْ نَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلَى الْبَاطِلِ فَيَدْمَغُهُ فَإِذَا هُوَ زَاهِقٌ ۚ وَلَكُمُ الْوَيْلُ مِمَّا تَصِفُونَ بلکه ما حق را بر سر باطل می‌کوبیم تا آن را هلاک سازد؛ و این گونه، باطل محو و نابود می‌شود! امّا وای بر شما از توصیفی که (درباره خدا و هدف آفرینش و مخلوقات او به ناحق) می‌کنید! @darolghoran_znu
﷽ و من كتاب له (علیه السلام) إلى أهل الكوفة عند مسيره من المدينة إلى البصرة: مِنْ عَبْدِ اللَّهِ عَلِيٍّ أَمِيرِالْمُؤْمِنِينَ إِلَى أَهْلِ الْكُوفَةِ جَبْهَةِ الْأَنْصَارِ وَ سَنَامِ الْعَرَبِ؛ أَمَّا بَعْدُ، فَإِنِّي أُخْبِرُكُمْ عَنْ أَمْرِ عُثْمَانَ حَتَّى يَكُونَ سَمْعُهُ كَعِيَانِهِ: إِنَّ النَّاسَ طَعَنُوا عَلَيْهِ، فَكُنْتُ رَجُلًا مِنَ الْمُهَاجِرِينَ أُكْثِرُ اسْتِعْتَابَهُ وَ أُقِلُّ عِتَابَهُ؛ وَ كَانَ طَلْحَةُ وَ الزُّبَيْرُ أَهْوَنُ سَيْرِهِمَا فِيهِ الْوَجِيفُ وَ أَرْفَقُ حِدَائِهِمَا الْعَنِيفُ، وَ كَانَ مِنْ عَائِشَةَ فِيهِ فَلْتَةُ غَضَبٍ؛ فَأُتِيحَ لَهُ قَوْمٌ [قَتَلُوهُ‏] فَقَتَلُوهُ، وَ بَايَعَنِي النَّاسُ غَيْرَ مُسْتَكْرَهِينَ وَ لَا مُجْبَرِينَ، بَلْ طَائِعِينَ مُخَيَّرِينَ. وَ اعْلَمُوا أَنَّ دَارَ الْهِجْرَةِ قَدْ قَلَعَتْ بِأَهْلِهَا وَ قَلَعُوا بِهَا وَ جَاشَتْ جَيْشَ الْمِرْجَلِ وَ قَامَتِ الْفِتْنَةُ عَلَى الْقُطْبِ؛ فَأَسْرِعُوا إِلَى أَمِيرِكُمْ وَ بَادِرُوا جِهَادَ عَدُوِّكُمْ، إِنْ شَاءَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَ‏. @darolghoran_znu
﷽ اين نامه اى است که از بنده خدا على اميرمؤمنان(عليه السلام) به سوى اهل کوفه، گروه ياران شرافتمند و بلند پايگان عرب نگاشته شده است: من از جريان کار «عثمان» شما را آگاه مى سازم، آن چنان که شنيدن آن همچون ديدنش باشد; مردم به او عيب گرفتند و بر او طعنه زدند من در اين ميان يکى از مهاجران بودم که براى جلب رضايت عثمان (از طريق رضايت مردم و تغيير روشهاى نادرستش) نهايت کوشش را به خرج دادم و کمتر او را سرزنش کردم (مبادا مردم تحريک به قتل او شوند) ولى طلحه و زبير (خشونت در برابر او را به آخرين حد رساندند به گونه اى که) آسان ترين فشارى که بر او وارد مى کردند مانند تند راندن شتر بود و نرم ترين «حُدى ها»، سخت ترين آن بود (آوازى که شتر را به شتاب وا مى دارد و خسته مى کند) و از سوى عايشه نيز خشمى ناگهانى بود (که مردم را سخت بر ضد عثمان شوراند) و به دنبال آن گروهى به تنگ آمدند و بر ضد او شوريدند و او را کشتند (سپس) مردم بدون اکراه و اجبار بلکه با رغبت و اختيار با من بيعت نمودند. بدانيد سراى هجرت (مدينه) اهل خود را از جا کند و بيرون راند و آنها هم از آن فاصله گرفتند و (مدينه) همچون ديگى بر آتش در حال غليان است، فتنه بپاخاسته و بر محور خود در گردش است حال که چنين است به سوى امير و فرمانده خود بشتابيد و به جهاد با دشمنان خويش به خواست خداوند بزرگ، مبادرت ورزيد. @darolghoran_znu
﷽ إلى أهلِ الْکُوفَةِ، عِنْدَ مَسیرِهِ مِنَ الْمَدینَةِ إلَى الْبَصْرَةِ. از نامه هاى امام(علیه السلام) است که براى اهل کوفه به هنگام حرکت از مدینه به سوى بصره نگاشته. نامه در یک نگاه: در واقع هدف از نوشتن این نامه سه چیز بوده است: نخست اینکه امام(علیه السلام)روشن کند که طلحه و زبیر و عایشه که قتل عثمان را بهانه اى براى شورش بر ضد امام(علیه السلام) و به راه انداختن مقدمات جنگ جمل به همدستى عایشه به راه انداختند، خودشان در قتل او شریک بودند در حالى که امام(علیه السلام) تا آنجا که ممکن بود از وى دفاع کرد. دیگر اینکه همه مردم از روى میل و اراده خود و بدون هیچ گونه جبر و فشار با امام(علیه السلام) بیعت کردند و خلافت او را بر جامعه اسلامى پذیرا شدند. سوم اینکه با توجّه به فتنه اى که طلحه و زبیر و عایشه به راه انداختند، بر همه اهل کوفه لازم است براى یارى امام(علیه السلام) و خاموش کردن آتش فتنه به لشکر آن حضرت ملحق شوند. @darolghoran_znu
حضرت زهرا(سلام‌الله‌علیها)؛ امام همچون کعبه است که باید به سویش روند، نه آن که(بمانند تا)او به سوی آنها بیاید. {بحار الانوار_ج ۳۶_ص ۳۵۳} @znu_saghalein
امام حسن مجتبی عليه السلام: تنها چيزى كه در اين دنياى فانى، باقى مى ماند است، پس قرآن را پيشوا و امام خود قرار دهيد، تا به راه راست و مستقيم هدايت شويد. همانا نزديك ترين مردم به قرآن كسانى هستند كه بدان عمل كند، گرچه به ظاهر (آيات) آن را حفظ نكرده باشند و دورترين افراد از قرآن كسانى هستند كه به دستورات آن عمل نكنند گرچه قارى و خواننده آن باشند ما بَقِىَ فِى الدُّنْيا بَقِيَّةٌ غَيْرَ هَذَا القُرآنِ فَاتَّخـِذُوهُ إماما يَدُلُّكُمْ عـَلى هُداكُمْ، وَإنَّ أَحَقَ النّاسِ بِالقُرآنِ مَنْ عَمِلَ بِهِ وَإنْ لَمْ يَحْفَظْهُ وَأَبْعَدَهُمْ مِنْهُ مَنْ لَمْ يَعْمَلْ بِهِ وَإنْ كانَ يَقْرَأُهُ ارشاد القلوب، ديلمى، صفحه102 @znu_maktab
🔹 🔸ارادت خود را به کتاب آسمانی مسلمانان با ارسال آثار خود در قالب شعر، دلنوشته، پوستر، کلیپ، نقاشی ، خطاطی و پوستر نشان دهید. 🔹اثرات برگزیده مشمول دریافت جوایز نقدی و غیرنقدی نفیس خواهند بود. 🔸جهت اطلاعات بیشتر یا ارسال آثار خود به آیدی زیر در ایتا و تلگرام پیام دهید. 🔹@Yasin36_znu 🔸@darolghoran_znu
حقيقت ماجراى قتل عثمان: امام(عليه السلام) در آغاز اين نامه مطابق آنچه معمول آن زمان بوده نويسنده نامه و مخاطبان آن را معرفى مى کند و مى فرمايد: «اين نامه اى است که از بنده خدا على امير مؤمنان به سوى اهل کوفه، گروه ياران شرافتمند و بلندپايگان عرب نگاشته شده است»; (مِنْ عَبْدِاللهِ عَلِيّ أَمِيرِالْمُؤْمِنِينَ إِلَى أَهْلِ الْکُوفَةِ، جَبْهَةِ الاَْنْصَارِ وَسَنَامِ الْعَرَبِ). روشن است که مراد از انصار در اينجا، انصار پيغمبر اکرم(صلى الله عليه وآله) در مدينه که معمولا در مقابل مهاجران قرار داده مى شوند نيست، چون در کوفه جبهه انصارى نبود; بلکه انصار در اينجا به معناى ياران امام(عليه السلام) است و تعبير به «جَبهه» اشاره به شرافتمندى آنهاست، زيرا پيشانى از شريف ترين اعضاى انسان است. «سنام» گرچه در اصل به معناى کوهان شتر است، ولى سپس بر چيز برجسته و هر شخص بلندپايه اطلاق شده است. @darolghoran_znu
﷽ آن گاه امام(عليه السلام) چنين مى فرمايد: «اما بعد (پس از حمد و ثناى الهى) من از جريان کار «عثمان» شما را آگاه مى سازم، آن چنان که شنيدن آن همچون ديدنش باشد»; (أَمَّا بَعْدُ، فَإِنِّي أُخْبِرُکُمْ عَنْ أَمْرِ عُثْمَانَ حَتَّى يَکُونَ سَمْعُهُ کَعِيَانِهِ). چرا امام(عليه السلام) در اين نامه قبل از هر چيز به سراغ ريشه هاى حادثه قتل عثمان مى رود؟ براى اينکه اين نامه در آستانه جنگ جمل براى مردم کوفه نوشته شد و مى دانيم بهانه شورشيان جمل (طلحه، زبير، عايشه و پيروانشان) مسأله خون خواهى عثمان بود و هرگاه امام(عليه السلام) اين مسأله را کاملاً روشن مى ساخت، مردم کوفه با درايت بيشترى به امام(عليه السلام) مى پيوستند. سپس افزود: «مردم بر او عيبها گرفتند و طعنه زدند»; (إِنَّ النَّاسَ طَعَنُوا عَلَيْهِ). تقريباً همه مورخان اسلام و عموم محققان نوشته اند که ايراد مردم بر عثمان عمدتا دو چيز بود: تقسيم ناعادلانه بيت المال و بخشش بى حساب به اطرافيان و خويشاوندان خود و ديگرى سپردن پستهاى کليدى حکومت اسلامى به افراد ناصالح از ميان خويشاوندان و پيروانش. @darolghoran_znu
﷽ آن گاه امام(عليه السلام) مى فرمايد: «من در اين ميان يکى از مهاجران بودم که براى جلب رضايت عثمان (از طريق رضايت مردم و تغيير روشهاى نادرستش) نهايت کوشش را به خرج دادم و کمتر او را سرزنش کردم (مبادا مردم تحريک به قتل او شوند) ولى طلحه و زبير (خشونت در برابر او را به آخرين حد رساندند به گونه اى که) آسانترين فشارى که بر او وارد مى کردند مانند تند راندن شتر بود و نرم ترين حُدى ها، سخت ترين آن بود (آوازى که شتر را به شتاب وا مى دارد و خسته مى کند) و از سوى عايشه نيز خشمى ناگهانى بود (که مردم را سخت بر ضد عثمان شوراند) و به دنبال آن گروهى به تنگ آمدند و بر ضدّ او شوريدند و او را کشتند»; (فَکُنْتُ رَجُلاً مِنَ الْمُهَاجِرِينَ أُکْثِرُ اسْتِعْتَابَهُ، وَأُقِلُّ عِتَابَهُ، وَکَانَ طَلْحَةُ وَالزُّبَيْرُ أَهْوَنُ سَيْرِهِمَا فِيهِ الْوَجِيفُ، وَأَرْفَقُ حِدَائِهِمَا الْعَنِيفُ. وَکَانَ مِنْ عَائِشَةَ فِيهِ فَلْتَةُ غَضَب، فَأُتِيحَ لَهُ قَوْمٌ فَقَتَلُوهُ). اين احتمال نيز در تفسير «أُکثر اسْتِعْتابَه» داده شده که من از عثمان پيوسته مى خواستم که رضايت مردم را جلب کند. @darolghoran_znu
﷽ ﴿1﴾ يَا مَنْ ذِكْرُهُ شَرَفٌ لِلذَّاكِرِينَ ، وَ يَا مَنْ شُكْرُهُ فَوْزٌ لِلشَّاكِرِينَ ، وَ يَا مَنْ طَاعَتُهُ نَجَاةٌ لِلْمُطِيعِينَ . صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، وَ اشْغَلْ قُلُوبَنَا بِذِكْرِكَ عَنْ كُلِّ ذِكْرٍ ، وَ أَلْسِنَتَنَا بِشُكْرِكَ عَنْ كُلِّ شُكْرٍ ، وَ جَوَارِحَنَا بِطَاعَتِكَ عَنْ كُلِّ طَاعَةٍ . ﴿2﴾ فَإِنْ قَدَّرْتَ لَنَا فَرَاغاً مِنْ شُغْلٍ فَاجْعَلْهُ فَرَاغَ سَلَامَةٍ لَا تُدْرِكُنَا فِيهِ تَبِعَةٌ ، وَ لَا تَلْحَقُنَا فِيهِ سَأْمَةٌ ، حَتَّى يَنْصَرِفَ عَنَّا كُتَّابُ السَّيِّئَاتِ بِصَحِيفَةٍ خَالِيَةٍ مِنْ ذِكْرِ سَيِّئَاتِنَا ، وَ يَتَوَلَّى كُتَّابُ الْحَسَنَاتِ عَنَّا مُسْرُوريِنَ بِمَا كَتَبُوا مِنْ حَسَنَاتِنَا ﴿3﴾ وَ إِذَا انْقَضَتْ أَيَّامُ حَيَاتِنَا ، وَ تَصَرَّمَتْ مُدَدُ أَعْمَارِنَا ، وَ اسْتَحْضَرَتْنَا دَعْوَتُكَ الَّتِي لَا بُدَّ مِنْهَا وَ مِنْ إِجَابَتِهَا ، فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، وَ اجْعَلْ خِتَامَ مَا تُحْصِي عَلَيْنَا كَتَبَةُ أَعْمَالِنَا تَوْبَةً مَقْبُولَةً لَا تُوقِفُنَا بَعْدَهَا عَلَى ذَنْبٍ اجْتَرَحْنَاهُ ، وَ لَا مَعْصِيَةٍ اقْتَرَفْنَاهَا . ﴿4﴾ وَ لَا تَكْشِفْ عَنَّا سِتْراً سَتَرْتَهُ عَلَى رُؤُوسِ الْأَشْهَادِ ، يَوْمَ تَبْلُو أَخْبَارَ عِبَادِكَ ﴿5﴾ إِنَّكَ رَحِيمٌ بِمَنْ دَعَاكَ ، وَ مُسْتَجِيبٌ لِمَنْ نَادَاكَ . 🖤شهادت امام سجاد (ع) تسلیت باد🖤 (اُخت‌القرآن) @darolghoran_znu
﷽ آن گاه مى فرمايد: «مردم بدون اکراه و اجبار بلکه با رغبت و اختيار با من بيعت نمودند»; (وَبَايَعَنِي النَّاسُ غَيْرَ مُسْتَکْرَهِينَ وَلاَ مُجْبَرِينَ، بَلْ طَائِعِينَ مُخَيَّرِينَ). در واقع امام(عليه السلام) در اين بيان کوتاه و پر معنا به سه نکته اشاره مى فرمايد تا مردم بتوانند به خوبى درباره شورشيان جمل قضاوت کنند: 1. او از مدافعان عثمان بود و مى خواست او را به راه راست بر گرداند و آتش فتنه را خاموش کند. 2. طلحه و زبير از عاملان اصلى فتنه بودند. گرچه شورش جنبه عمومى و مردمى داشت، ولى آنان نيز بر اين آتش مى دميدند و بر آن هيزم مى ريختند و همچنين عايشه نيز با جمله کوتاهى که در مسجد پيغمبر در حضور مهاجران و انصار به عثمان گفت، در حالى که کفش و پيراهن پيغمبر را در دست گرفته بود، صدا زد: اى عثمان هنوز کفش و پيراهن پيغمبر کهنه نشده که تو دين و سنّتش را دگرگون ساختى. 3. بيعتى که با من شد (بر خلاف بيعت با خليفه اوّل، دوم و سوم) بيعتى عام و همگانى بود و هيچ کس با فشار و اکراه با من بيعت نکرد. به اين ترتيب امام(عليه السلام) حقيقت را روشن ساخت تا مردم بدانند او بر حق و شورشيان جمل بر باطل اند. @darolghoran_znu
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
👈مرحوم شیخ رجبعلی خیاط میفرمود: بطری وقتی پر است و می‌خواهی خالی اش کنی، خمش می‌کنی. هر چه خم شود خالی تر می‌شود. اگر کاملا رو به زمین گرفته شود سریع تر خالی می‌شود🌼🍃 هم همین طور است، گاهی وقت‌ها پر می‌شود از ،از 🌼🍃 می‌گوید: "هر گاه دلت پر شد از غم و غصه ها، خم شو و به خاک بیفت." این نسخه‌ای است که خداوند برای پیامبرش پیچیده است: "ما قطعا می‌دانیم و اطلاع داریم، دلت می‌گیرد، به خاطر حرف‌هایی که می‌زنند." "سر به بگذار و را تسبیح کن" 📚سوره حجر آیه ۹۸ ------------------ در محضر عارفان(ایتا، سروش ،روبیکا) @aflaakyaan
ماجراى ابوموسى و بسيج مردم کوفه براى حمايت امام(عليه السلام) داستان نوشتن نامه از سوى امام(عليه السلام) به مردم کوفه، داستان پر پيچ و خمى است; ابن ابى الحديد در شرح نهج البلاغه خود اشاره مختصرى به آن دارد و خلاصه آن را در زير مطالعه مى کنيد: او از محمد بن اسحاق نقل مى کند که امام(عليه السلام) محمد بن جعفر و محمد بن ابى بکر را به کوفه فرستاد تا مردم را براى کمک به على(عليه السلام) آماده کنند. جمعى نزد ابوموسى اشعرى که فرماندار کوفه بود و پس از قتل عثمان، امام(عليه السلام) او را ابقا نموده بود، رفتند و نظر وى را براى يارى به امام(عليه السلام) جويا شدند. ابوموسى (که مرد خبيثى بود خباثت خود را در اينجا آشکار ساخت و) گفت: اگر راه آخرت را مى پوييد در خانه بنشينيد و اگر طالب دنيا هستيد با اين دو نفر حرکت کنيد، لذا مردم از همراهى با فرستادگان امام(عليه السلام) خوددارى کردند. فرستادگان امام(عليه السلام) نزد ابوموسى رفته و به او اعتراض کردند، ولى ابوموسى (با نهايت تعجب) به آنها پاسخ داد: @darolghoran_znu
﷽ ابوموسى (با نهايت تعجب) به آنها پاسخ داد: بيعت عثمان هنوز به گردن من و شما باقى است; اگر قرار باشد مبارزه کنيم بايد از قاتلان عثمان شروع کنيم. فرستادگان امام(عليه السلام) نزد آن حضرت باز گشتند و جريان را گزارش دادند. امام(عليه السلام) نامه اى به ابوموسى نوشت، ولى ابوموسى فرستاده امام(عليه السلام) را تهديد به قتل کرد. امام(عليه السلام) نامه ديگرى به ابوموسى نوشت و به همراه عبدالله بن عباس و محمد بن ابى بکر براى او فرستاد و او را از مقام خود برکنار کرد. باز هم ابوموسى به مخالفت خود ادامه داد. سرانجام امام(عليه السلام) مالک اشتر را براى خاتمه دادن به قائله ابوموسى و بسيج مردم براى جهاد با آتش افروزان جنگ جمل به کوفه فرستاد. مالک اشتر وارد کوفه شد و در مسجد اعظم خطابه اى خواند و مردم را دعوت کرد تا با او به قصر دارالاماره بروند و در حالى وارد قصر شدند که امام حسن(عليه السلام) و عمار ياسر با ابوموسى مشغول جر و بحث بودند. اشتر فريادى بر سر ابوموسى کشيد و گفت: «أُخْرُجْ مِنْ قَصْرِنا لا اُمَّ لَکَ أخْرَجَ اللهُ نَفْسَکَ فَوَاللهِ إِنَّکَ لَمِنَ الْمُنافِقِينَ قَدِيماً; از دارالاماره بيرون شو اى ناپاک! خداوند مرگت دهد به خدا سوگند تو از قديم از منافقان بودى». @darolghoran_znu
دوره رایگان آمـوزش روخـوانی و تجویـد قرآن کریم 🔹تعداد دروس: ۳۱ جلسه 🔸شروع دوره: ۲۵ مرداد ⭕️ نحوه برگزاری: مجازی (آفلاین) ▫️هزینه دوره: کاملا رایگان 🔰 همراه با اخذ آزمون و اعطای گواهی پایان دوره 💠 مجمع دعوت جهانی به قرآن کریم💠 🔻🔻🔻 لینک ثبت نام در دوره : https://davatejahani.ir/tajvid 🔻🔻🔻 آدرس کانال دوره (مشاهده نمونه دروس) : https://eitaa.com/joinchat/619184195Cfb7c30e470
﷽ ابوموسى که خود را کاملاً در ضعف ديد يک شب از اشتر مهلت خواست. او به وى مهلت داد به شرط اينکه در دارالاماره نماند. پس از اين ماجرا بيش از دوازده هزار نفر از کوفه براى يارى امام(عليه السلام) به سوى بصره شتافتند. خوش بُوَد گر محک تجربه آيد به ميان: مى دانيم غالب اهل سنّت قائل به تنزيه صحابه هستند; يعنى همه آنها را بدون استثنا افرادى پاک، با ايمان، عادل و قابل اعتماد مى شمرند. بعضى به قدرى در اين امر راه اغراق و مبالغه را پوييده اند که حتى مخالفان يک نفر از صحابه را زنديق و کافر مى دانند. از جمله ابن حجر عسقلانى در کتاب الاصابة از ابو زرعه رازى نقل مى کند که او مى گويد: هرگاه کسى را ديديد که به يکى از اصحاب پيغمبر خرده مى گيرد بدانيد که او زنديق است (دليل او قابل توجّه است)، زيرا رسول خدا حق است و قرآن حق است و آنچه او آورده حق است و تمام اينها را صحابه براى ما آورده اند و مخالفان مى خواهند شهود ما را از اعتبار بياندازند تا کتاب و سنّت از دست برود. @darolghoran_znu