⛔گرایش به دشمن) طرح دوستی،اعتماد و...) ممنوع⛔
🔵#قرآن کریم در آیات51-52 و 57 مائده از #دوستی و همپیمانی با #دشمن(یهود و نصارا و..) #منع می کند و آندسته از مسلمین(منافق) را که دست دوستی بسوی آنان دراز می نماید؛بشدت ملامت کرده میفرماید: چنین افرادی بعدا از این کارشان پشیمان خواهند شد.
🔵همچنین در آیه113 هود، بصراحت از اعتماد و گرایش به دشمن منع کرده میفرماید، در اینصورت #آتش شما را فراگرفته، هیچ #یاری گری #نخواهید داشت.
🐍⏬حال باید دید😈👇👇:
📛حدود یک سال است که عده ای از مسولین ایران منت کشی اروپا و... را دنبال کرده به هشدار های رهبری نیز اصلا توجهی ندارند.
قرآن کریم، چنین مسلمان نمایان را منافق مینامد📛
⏬پی نوشت
✅يَأَيهُّا الَّذِينَ ءَامَنُواْ لَا تَتَّخِذُواْ الْيهَودَ وَ النَّصَارَى أَوْلِيَاءَ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ وَ مَن يَتَوَلهَّم مِّنكُمْ فَإِنَّهُ مِنهْمْ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِى الْقَوْمَ الظَّالِمِين؛اى كسانى كه ايمان آوردهايد! يهود و نصارى را ولّى (و دوست و تكيهگاه خود،) انتخاب نكنيد! آنها اولياى يكديگرند و كسانى كه از شما با آنان دوستى كنند، از آنها هستند خداوند، جمعيّت ستمكار را هدايت نمىكند (مائده /51)
✅فَترَى الَّذِينَ فىِ قُلُوبِهِم مَّرَضٌ يُسَرِعُونَ فِيهِمْ يَقُولُونَ نخَشىَ أَن تُصِيبَنَا دَائرَةٌ فَعَسىَ اللَّهُ أَن يَأْتىَِ بِالْفَتْحِ أَوْ أَمْرٍ مِّنْ عِندِهِ فَيُصْبِحُواْ عَلىَ مَا أَسرَّواْ فىِ أَنفُسِهِمْ نَادِمِين (ولى) كسانى را كه در دلهايشان بيمارى است مىبينى كه در (دوستى با آنان)، بر يكديگر پيشى مىگيرند، و مىگويند: «مىترسيم حادثهاى براى ما اتفاق بيفتد (و نياز به كمك آنها داشته باشيم!)» شايد خداوند پيروزى يا حادثه ديگرى از سوى خود (به نفع مسلمانان) پيش بياورد و اين دسته، از آنچه در دل پنهان داشتند، پشيمان گردند! (مائده /52).
✅يَأَيهُّا الَّذِينَ ءَامَنُواْ لَا تَتَّخِذُواْ الَّذِينَ اتخَّذُواْ دِينَكمُْ هُزُوًا وَ لَعِبًا مِّنَ الَّذِينَ أُوتُواْ الْكِتَابَ مِن قَبْلِكمُْ وَ الْكُفَّارَ أَوْلِيَاءَ وَ اتَّقُواْ اللَّهَ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِين ؛ اى كسانى كه ايمان آوردهايد! افرادى كه آيين شما را به باد استهزاء و بازى مىگيرند- از اهل كتاب و مشركان- ولىّ خود انتخاب نكنيد 1 و از خدا بپرهيزيد اگر ايمان داريد! (مائده /57)
✅وَ لَا تَرْكَنُواْ إِلىَ الَّذِينَ ظَلَمُواْ فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ وَ مَا لَكُم مِّن دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِيَاءَ ثُمَّ لَا تُنصَرُون و به كسانى كه ستم كردهاند متمايل مشويد كه آتش [دوزخ] به شما مىرسد، و در برابر خدا براى شما دوستانى نخواهد بود، و سرانجام يارى نخواهيد شد. (هود/113)
🙈منافقان را در هرلباسی بشناسیم🙈
تدوین و تحقیق: علی اکبر صیدی
@quranlifstil
سلام
علاقمندان به دید گاه های سیاسی-اجتماعی قران، مطالب را در کانال سبک زندگی قرانی دنبال نمایند.
پیوند کانال
@quranlifstil
هدف از خلقت انسان از ديدگاه قرآن و عقل
الف: هدف آفرينش از ديدگاه عقل
از نظر عقلي آفرينش نوعي احسان و فيض از جانب خداوند نسبت به موجودات ممكن است؛.[3]
از نظرگاه عقل اساساً اصل آفرينش يك گام تكاملي عظيم است، زيرا چيزي را از عدم به وجود آوردن، و نيستي را هستي دادن، و صفر را به مرحلة عدد رساندن است،.[4]
ب: هدف آفرينش در قرآن:
قرآن با بينشي عميق، سرنوشت نهايي و هدف از آفرينش انسان و حتّي جهان را مورد بررسي و كنكاش قرار داده و مقصد و مقصود مشخصي را براي آفرينش بيان نموده است. چرا كه آفرينش اين جهان بزرگ و خلقت موجود عظيمي به نام انسان، نميتواند بدون هدف و باطل باشد. قرآن كريم ميفرمايد: «أَ فَحَسِبْتُمْ أَنَّما خَلَقْناكُمْ عَبَثاً وَ أَنَّكُمْ إِلَيْنا لا تُرْجَعُونَ؛ آيا ميپنداريد كه شما را بيهوده آفريدهايم و به سوي ما باز نميگرديد؟»[5]
يا در جاي ديگر در ارتباط با كل نظام هستي ميفرمايد: «يَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلاً.» حال اين سؤال رخ مينمايد كه اين هدف از نظرگاه قرآن كريم چيست؟ قرآن كريم براي آفرينش انسان اهدافي را بيان نموده است كه برخي از آنها اصلي، برخي تبعي و ابزاري، و برخي به منزلة نتيجه ميباشد. از اين ميان ميتوان به موارد زير اشاره نمود:
الف) آزمايش و ابتلاء:
در آياتي از قرآن كريم، هدف از آفرينش انسانها آزمايش و امتحان دانسته آن شده است، از جمله كه ميفرمايد: «الَّذِي خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَياةَ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً؛[6] خداوند مرگ و حيات را آفريد تا شما را بيازمايد كه كدام يك از شما بهتر عمل ميكنيد و او شكستناپذير و بخشنده است.» اين امتحان برميگردد به ظهور و بروز كمالات انساني كه در مقدّمه اشاره شد.
ب) علم توحيد:
در آية ديگر، هدف از آفرينش آدمي را علم به قدرت بيپايان الهي و آگاهي به يگانگي او ميداند، آنجا كه ميفرمايد: «اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ سَبْعَ سَماواتٍ وَ مِنَ الْأَرْضِ مِثْلَهُنَّ يَتَنَزَّلُ الْأَمْرُ بَيْنَهُنَّ لِتَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ؛[7] خداوندي كه هفت آسمان را آفريد و از زمين نيز همانند را، فرمان او پيوسته فرود آيد تا بدانيد خداوند (يگانه) و بر همه چيز توانا است.» [8] معرفت خدا و علم توحيد زمينهساز بالاترين كمالات است براي انسان كه سودش به خود انسان برميگردد نه خداوند، چرا كه او غني مطلق ميباشد.
ج) عبادت:
در موردي ديگر، از عبادت به عنوان هدف آفرينش انسان و جن نام برده شده است: «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِيَعْبُدُونِ؛[9] من جنس و انس را نيافريدم جز براي اينكه عبادتم كنند.» (و بدينوسيله به قلّة كمالات راه يابد).
د) رسيدن به رحمت الهي:
در برخي از آيات قرآني، هدف از آفرينش انسان را رسيدن به رحمت بيپايان الهي ميداند و ميفرمايد: «وَ لَوْ شاءَ رَبُّكَ لَجَعَلَ النَّاسَ أُمَّةً واحِدَةً وَ لا يَزالُونَ مُخْتَلِفِينَ إِلاَّ مَنْ رَحِمَ رَبُّكَ وَ لِذلِكَ خَلَقَهُمْ؛[10] اگر پروردگارت ميخواست، همة مردم را يك امت قرار ميداد، ولي آنها همواره مختلفند، مگر كسي كه مورد رحمت الهي قرار گيرد، و براي همين (پذيرش رحمت) خداوند آنها را آفريد».
آيات ياد شده، چهار هدف مهم و اساسي را براي آفرينش آدمي بيان نموده كه برخي اصلي، برخي ابزاري و وسيلهاي است (براي رسيدن به هدف اصلي)، و برخي به منزلة نتيجه ميباشد:
1. آزمايش انسانها.
2. علم به قدرت بيپايان الهي.
3. عبوديت.
4. رسيدن به رحمت الهي.
در اين ميان، ميتوان گفت رسيدن به کمال و نزديک شدن به خداوند بالاترين هدف آفرينش است، چرا كه مراد از بندگي رسيدن به اوج كمال و قلّة سعادت بشري است و انسان كامل كسي است كه به جوار و آستان قرب الهي راه يافته و در نتيجه، از رحمت بيپايان او بهرهمند شده است. اين بهرهمندي از رحمت الهي، نتيجة عبوديت و رسيدن به مرتبة كمال انساني است. بنابراين، هدف اصلي از آفرينش انسان رسيدن به کمال است. امّا آزمايش بندگان و عبادت از هدفهاي متوسط و ابزاري و براي رسيدن به آن هدف عالي يعني کمال ميباشد. بهرهمندي از رحمت بيپايان الهي هم نتيجة رسيدن به کمال است.[11]
بنابراين، در يك جمله ميتوان گفت هدف از خلقت انسان عبوديت و رسيدن به مرتبة كمال و استفاده از رحمت بيپايان الهي است. دادن رحمت نيز، مقتضاي ذات الهي است؛ يعني ذات او اينگونه فياض است كه رحمت از او صادر ميشود و هر موجود را به كمال شايسته خويش ميرساند.
پي نوشت ها:.
[3] . مطهري، مرتضي، معارف اسلامي، در آثار استاد مطهري، قم، معاونت امور اساتيد و دروس معارف اسلامي، چاپ سوّم، 1377، ص 17.
[4] . ر. ك: در ساحل انديشه، مؤسسة تعليماتي و تحقيقاتي امام صادق ـ عليه السّلام ـ ، ص 86.
[5] . مؤمنون/ 115.
[6] . ملك/ 2.
[7] . طلاق/ 12.
[8] . طلاق/ 12.
[9] . ذاريات/ 56.
[10] . هود/ 119.
[11] . ر.ك: مكارم شيرازي، ناصر و همكاران، تفسير نمونه، تهران دارالكتب الاسلاميه، ج 22، ص 384 ـ 396.
سبک زندگی قرآنی
خدا قبل از این که خالق باشه چه می کرد
خداوند قبل از آفرینش مشغول چه کاری بوده است؟ https://article.tebyan.net/267179
ز مهمترین نکات به هنگام مطالعه و تحقیق، به ویژه در مباحث فلسفی یا کلامی این است که مراقب باشیم که اولاً به معانی و مفاهیم کلمه توجه داشته باشیم و ثانیاً مراقب باشیم که ذهن در آنها دچار «خلط مبحث» نگردد. در حال قبل از پاسخ باید به مقدماتی توجه نمود:
الف – معنای «ازلی» این است که وجودش قدیم است و حادث نیست؛ مسبوق به عدم نمیباشد. یعنی چنین نیست که قبل از بودن نبوده باشد و بعداً پدید آمده باشد که نیاز به پدید آورنده داشته باشد. خواه چیزی بیافریند و یا نیافریند.
معنای «ابدی» نیز در مقابل «فانی» است. یعنی چنین نیست که زمانی فنا و عدم به او راه یابد و بعد از بودنش نابود شود. خواه چیزهای مجددی بیافریند و یا نیافریند.
ب – او هستی و کمال محض است، لذا از هر کاستی، نیستی و نقصی، به ویژه نقص «قائم بودن هستیاش به غیر» و نیز «زوال پذیری» منزه است و این صفات که ویژگیهای مخلوق حادث شده و زوال پذیر است به او راه ندارد. «سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا یَصِفُونَ».
ج – یکی از مشکلات ذهنی ما این است که یک لفظ «خدا» را به جای تمامی اسمای الهی به کار میبریم و همین خود محدودیت در شناخت ایجاد میکند.
به عنوان مثال، درست است که همه اقشار و صنوف آدمی، انسان هستند، اما اگر فقط اسم «انسان» برای اشاره به این موجود به کار گرفته شود، دیگر شناخت مراتب او ممکن نخواهد بود. یعنی معلوم نمیشود که بالاخره این انسان مرد است یا زن؟ کارگر یا کارمند است یا پزشک یا مهندس ...؟ ایرانی است یا اتباع کشورهای دیگر؟متأهل است یا مجرد؟، همسر و پدر، مادر، برادر یا خواهر هست یا نیست و ...؟ اینها همه اسم است که معرف «انسان» در جلوات متفاوت است.
اسمای الهی نیز همینگونه است. همه اسمهای کمالیه، اسم اوست، اما علیم، حکیم، رب، معبود، خالق، کریم و ... هر کدام به معنایی و مفاهیمی اشاره دارد.
د – اسمای الهی گاهی اسمای ذات هستند و گاهی اسمای افعالی. یعنی ذات در مقام ظهور ، وگرنه خود ذات «لا اسم له و لا رسم له» میباشد. یعنی تعینی ندارد. هستی و کمال محض که تعین پذیر نیست. اما در مقام ظهور اسمایی (نشانههایی) قابل شناخت هستند که به اسما یا صفات ذاتی و اسما یا صفات افعالی تقسیم میگردند.
اما فعل خداوند حکیم،پایان یافتنی نیست و منحصر به پاداش یا عقوبیت انسان نیز نمیباشد تا چنان چه در سۆال آمده بود [آیا با آن عظمت مشغول پاداش و عقوبت است؟]،این ذهنیت پیش آید که پس از قیامت چه؟افاضه فیض،حیات بخشی،خلق جدید،ربوبیّت و ...همیشه ادامه دارد و البته باید توجه شود که پاداش یا عقوبت انسان نیز همین ظاهر بهشت و جهنمی که شناختیم، با نعماتی چون سیب و گلابی بهشتی یا عذابهایی چون آتش و زقوم نیست،بلکه همه تجلی مراتب وجودی انسان است که در خلق جدید ظاهر میشود.«هر زمان نو میشود دنیا و ما بیخبر از نو شدن اندر بقا»
به عنوان مثال: اسما یا صفاتی چون: حی، علیم، قادر، واحد، احد و بالتبع بیهمتایی، بیمِثلی (لیس کمثله شیء)، اسمای ذاتی خداوند متعال هستند و اسمایی چون: خالق، کریم، رازق، رحمان، رحیم و ... اسمای و صفات افعالی او هستند.
و – زمان نیز در تعریف طبیعی به «عدد السنین» گفته میشود، یعنی شمارش شبانه روز، هفته، ماه و سال که به گردش زمین و خورشید مربوط است که همه مخلوقند. اما در تعریف فلسفی به «قبل و بعد» اطلاق میشود.
بدیهی است چنان که بیان شد «قبل و بعد» به ذات اقدس الهی راه ندارد، اما به فعل او راه دارد. قبل از آن که انسان خاکی را بیافریند، ملائک و زمین را آفرید و بعد از آن که انسان را آفرید، نسل او را منتشر کرد و بعد از حیاتش در این دنیا، او را به عوالم دیگر میبرد و پس از این که توبه و استغفار کرد، او را مشمول غفران و رحمت خود قرار میدهد. لذا «وعده» و «وعید» دارد.
ز – در مورد آغاز آفرینش مخلوق، برخی از فلاسفه قائلند که چون خدا همیشه فیاض بوده، پس همیشه فیض پذیر (مخلوق) هم بوده است و یا چون همیشه خالق بوده، پس همیشه خلق بوده است و از همین محمل، برخی نیز با خلط مبحث، قائل به ازلیت مخلوق نیز میگردند. در صورتی که اولاً ازلیت و حدوث، زمانی نیست و ثانیاً حدوث اشیاء به قائم بالذات نبودنشان است. چنانچه بوعلی سینا و ملاصدرا به هیچ وجه مخلوق ازلی را به معنای قائم بالذات نمیدانند. لذا منافاتی در ازلیت برخی از مخلوقات مجرد با ازلیت و وحدانیت خداوند متعال قایل نیستند.
و برخی دیگر این معنا را دلیل بر ازلی قلمداد نمودن ماده گرفتهاند، در حالی که هیچ دلیلی ندارد که خلقت همه مادی باشد، تا اگر گفته شد ازلیت خلق، به مثابه ازلیت ماده باشد.
ح – برخی دیگر (به ویژه متکلمین)، بر اساس آیاتی چون دو آیه ذیل، قائل بر این هستند عالم به لحاظ پیدایش نیز حادث (مسبوق به عدم) است:
آفرینش
«بَدِیعُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَإِذَا قَضَى أَمْراً فَإِنَّمَا یَقُولُ لَهُ كُن فَیَكُونُ» (البقره، 117)
[او] پدید آورنده آسمانها و زمین [است]، و چون به كارى اراده فرماید، فقط مىگوید: «[موجود] باش» پس [فوراً موجود] مىشود.
«بَدِیعُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ أَنَّى یَكُونُ لَهُ وَلَدٌ وَلَمْ تَكُن لَّهُ صَاحِبَةٌ وَخَلَقَ كُلَّ شَیْءٍ وهُوَ بِكُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ» (الانعام، 101)
پدیدآورنده آسمانها و زمین است. چگونه او را فرزندى باشد، در صورتى كه براى او همسرى نبوده، و هر چیزى را آفریده، و اوست كه به هر چیزى داناست.
متکلمین (و حتی برخی از فلاسفه) استناد میکنند که عالم هستی، قبل از بودن، نبوده است. خدا بود و هیچ نبود و این امر منافاتی با اسماء و صفات کمالیه ندارد. لازمه خالق بودن، این نیست که حتماً خلق هم بکند، چرا که پس از خلق کردن خالق نشده است. بلکه ما پس از خلق شدن، شناختیم که او خالق است. پس ذات حق تعالی خالق است، چه خلق بکند و چه نکند.
این دیدگاه معتقد است که خداوند متعال «علیم» است، چه علمش را تجلی داده و «معلوم» را پدید بیاورد و چه پدید نیاورد. ما از «معلوم» پی میبریم که او «علیم» است، اما علیم بودن او مستلزم بودن و پیبردن ما نمیباشد. چنان چه ما کُنه علم او نیز پیبریم، اما او علیم است.
و از استنادات قائلین به حدوث عالم نیز خطبه اول نهج البلاغه است که در آن میفرماید، خداوند متعال خلقت را «انشا و ابتدا» کرد:
«... صیرٌ اِذْ لا مَنْظُورَ اِلَیْهِ مِنْ خَلْقِهِ، مُتَوَحِّدٌ اِذْ لاسَكَنَ یَسْتَأْنِسُ بِـهِ وَ لایَسْتَوْحِشُ لِفَقْدِهِ * اَنْشَأَ الْخَلْقَ اِنْشاءً، وَابْتَدَأَهُ ابْتِداءً ...» (نهج البلاغه، خطبه اول)
ترجمه: بیناست بدون احتیاج به منظرگاهى از آفریدهایش، یگانه است چرا كه او را مونسى نبوده تا به آن انس گیرد و از فقدان آن دچار وحشت شود * انشاء و محقق کرد خلقت را انشاء کردنی، و آفرینش را آغاز كرد... .
اسمای الهی گاهی اسمای ذات هستند و گاهی اسمای افعالی. یعنی ذات در مقام ظهور. وگرنه خود ذات «لا اسم له و لا رسم له» میباشد. یعنی تعینی ندارد. هستی و کمال محض که تعین پذیر نیست. اما در مقام ظهور اسمایی (نشانههایی) قابل شناخت هستند که به اسما یا صفات ذاتی و اسما یا صفات افعالی تقسیم میگردند
ط- اما فعل خداوند حکیم، پایان یافتنی نیست و منحصر به پاداش یا عقوبیت انسان نیز نمیباشد تا چنان چه در سۆال آمده بود [آیا با آن عظمت مشغول پاداش و عقوبت است؟]، این ذهنیت پیش آید که پس از قیامت چه؟ افاضه فیض، حیات بخشی، خلق جدید، ربوبیّت و ... همیشه ادامه دارد و البته باید توجه شود که پاداش یا عقوبت انسان نیز همین ظاهر بهشت و جهنمی که شناختیم، با نعماتی چون سیب و گلابی بهشتی یا عذابهایی چون آتش و زقوم نیست، بلکه همه تجلی مراتب وجودی انسان است که در خلق جدید ظاهر میشود. «هر زمان نو میشود دنیا و ما – بیخبر از نو شدن اندر بقا».
البته این مباحث بسیار مفصل است و مستلزم مطالعات دقیق و مرحلهای در فلسفه و کلام میباشد.
«یَسْأَلُهُ مَن فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ كُلَّ یَوْمٍ هُوَ فِی شَأْنٍ » (الرحمن، 29)
هر كه در سمانها و زمین است از او درخواست مىكند. هر زمان، او در كارى است.
«أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللّهَ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ بِالْحقِّ إِن یَشَأْ یُذْهِبْكُمْ وَیَأْتِ بِخَلْقٍ جَدِیدٍ» (إبراهیم، 19)
آیا در نیافتهاى كه خدا آسمانها و زمین را به حق آفریده؟ اگر بخواهد شما را مىبرد و خلق تازهاى مىآورد،
«أَفَعَیِینَا بِالْخَلْقِ الْأَوَّلِ بَلْ هُمْ فِی لَبْسٍ مِّنْ خَلْقٍ جَدِیدٍ» (ق، 15)مگر از آفرینش نخستین [خود] به تنگ آمدیم؟ [نه!] بلكه آنها از خلق جدید در شبههاند.
🌺نگاه به گوینده (من قال) در قرآن و سنت🌺
امروزه عده ای، با استناد به کلام منسوب به امام علی ع(انظر الی ما قال...)،سخنان شبیه حق! را از افراد معلوم الحال نقل میکنند! این در حالی است که
آیات متعدد قرآن و احادیث ،بر تعقل و بررسی سخنان(افراد فاسد و فاسق و...) تاکید دارد:
✅إِنْ جاءَكُمْ فاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَيَّنُوا أَنْ تُصيبُوا قَوْماً بِجَهالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلى ما فَعَلْتُمْ نادِمينَ (حجرات/6)
امام صادق(ع):
✅فَانْظُرُوا عِلْمَكُمْ هذَا عَمَّنْ تَأْخُذُونَهُ؟ فَإِنَّ فِينَا- أَهْلَ الْبَيْتِ فِي كُلِّ خَلَفٍ عُدُولًا يَنْفُونَ عَنْهُ تَحْرِيفَ الْغَالِينَ وَ انْتِحَالَالْمُبْطِلِينَ وَ تَأْوِيلَ الْجَاهِلِينَ»
(كافي (ط - دار الحديث)، ج1، ص: 77)
✅سئل أبو جعفر عليه السلام عن تأويل قوله تعالى «فَلْيَنْظُرِ الْإِنْسانُ إِلى طَعامِهِ» فقال: الى علمه الذي يأخذه عمن يأخذه؟
(من لا يحضره الفقيه، ج4، ص: 579)
✅حضرت علی (ع) در جایی دیگر با توجه به شعار خوارج که برگرفته از قرآن است و میگفتند: لَا حُکْمَ إِلَّا لِلَّه؛ آن حضرت(ع) فرموده است: کَلِمَهْ حَقٍّ یُرَادُ بِهَا بَاطِل.
بله. در دانش های تجربی و علوم تجربی شاید «من قال» مهم نباشد.
ولی در مسایل دینی و اعتقادی و سیاسی «من قال» مهم است
قَالَ النَّبِيُّ ص غُضُّوا أَبْصَارَكُمْ تَرَوْنَ الْعَجَائِب
چشمان خود را از حرام فرو بندید تا شگفتی ها را ببینید
مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، ج14، ص: 270
هدایت شده از یاد داشت های من
نگاهی گذرا به دستاوردهای 40 ساله انقلاب اسلامی در ابعاد مختلف.pdf
21.74M
نگاهی گذرا به فهرست دست آورد ها و پیشرفت های ایران در سایه انقلاب اسلامی در ابعاد گوناگون👆👏👏👏👏👏🌸🌸🌸🌸🌸🌺🌺🌺🌺🌺
🌹👆متن کامل کتاب سکوی افتخار👆🌹
🌺لطفا تا میتوانید این فایل را پخش کنید تا همه بدانند که انقلاب اسلامی چه خدماتی به مردم ایران ارایه کرده است🌺
مجلس ،امروز سپاهی شد
در پاسخ به #تروریست اعلان نمودن #سپاه از سوی آمریکا، نمایندگان #مجلس _با_#لباس _#سپاه پاسداران در پایان نشست علنی امروز(20فروردین98) در جایگاه هیأت رئیسه حاضر شده و عکس یادگاری گرفتند.👏👏👏👏👏🌺🌺🌺🌺🌺🌺
🙈گرچه این ها برای تصویب#برجام، #fatf و لوایح مربوطه از جمله «#پالرمو» و#cft و... اصرار میکردند؟🙈
علی اکبر صیدی @quranlifstil