💫🎇۰۰۰﷽۰۰۰🎇💫
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
قَالَ أَغَيْرَ اللَّهِ أَبْغِيكُمْ إِلَٰهًا وَهُوَ فَضَّلَكُمْ عَلَى الْعَالَمِينَ { ۱۴۰ - اعراف }
قَالَ = گفت
أَ = آیا
غَيْرَ = غیر از
اللَّهِ = خدا
أَبْغِيكُمْ (بَغْى) = بجویم برای شما
إِلَٰهًا = معبودی.
[ أَبْغِي: طلب می کنم، دنبال می کنم. ]
وَهُوَ = در صورتى كه او
فَضَّلَكُمْ = برتری داد شما را
عَلَى = بر
الْعَالَمِينَ = جهانیان
🎇💫🎇💫🎇💫
eitaa.com/joinchat/113967215C6d37c5af28
#قرآن_پژوهان
🎇💫🎇💫🎇💫
(آیه 140)- اعراف
و باز برای تأکید اضافه کرد: «آیا غیر از خدا معبودی برای شما
بطلبم! همان خدایی که شما را بر جهانیان (مردم عصر خود) برتری داد» (قالَ أَ غَیْرَ اللَّهِ أَبْغِیکُمْ إِلهاً وَ هُوَ فَضَّلَکُمْ عَلَی الْعالَمِینَ).
خلاصه تفسیر نمونه
🎇💫🎇💫🎇💫
eitaa.com/joinchat/113967215C6d37c5af28
#قرآن_پژوهان
💫🎇۰۰۰﷽۰۰۰🎇💫
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
وَإِذْ أَنْجَيْنَاكُمْ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ يَسُومُونَكُمْ سُوءَ الْعَذَابِ ۖ يُقَتِّلُونَ أَبْنَاءَكُمْ وَيَسْتَحْيُونَ نِسَاءَكُمْ ۚ وَفِي ذَٰلِكُمْ بَلَاءٌ مِنْ رَبِّكُمْ عَظِيمٌ { ۱۴۱ - اعراف }
وَإِذْ = و (یاد بیاور) زمانی که
أَنْجَيْنَاكُمْ = ما نجات دادیم شما را
مِنْ = از
آلِ = آل
فِرْعَوْنَ = فرعون
يَسُومُونَكُمْ = كه شما را شكنجه مىكردند:
سُوءَ = به سختترین
الْعَذَابِ = عذاب
ۖ يُقَتِّلُونَ = مىكشتند
أَبْنَاءَكُمْ = پسرانتان را
وَيَسْتَحْيُونَ = و زنده باقى مىگذاشتند
نِسَاءَكُمْ ۚ = زنانتان را
وَفِي = و در
ذَٰلِكُمْ = این براى شما
بَلَاءٌ = آزمايشی
مِنْ = از جانب
رَبِّكُمْ = پروردگارتان بود.
عَظِيمٌ = ( آزمایش) بزرگی بود
🎇💫🎇💫🎇💫
eitaa.com/joinchat/113967215C6d37c5af28
#قرآن_پژوهان
🎇💫🎇💫🎇💫
(آیه 141)- اعراف
در این آیه خداوند یکی از نعمتهای بزرگ خود را به بنی اسرائیل، یادآور میشود، تا با توجه به این نعمت بزرگ حسّ شکرگزاری در آنها تحریک گردد، و بدانند شایسته پرستش و خضوع و عبادت، تنها ذات پاک اوست.
نخست میگوید: «به خاطر بیاورید هنگامی که شما را از چنگال آل فرعون نجات دادیم آنها که مرتبا شما را شکنجه میدادند و مجازات میکردند» (وَ إِذْ أَنْجَیْناکُمْ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ یَسُومُونَکُمْ سُوءَ الْعَذابِ).
سپس این عذاب و شکنجه مستمر را چنین شرح میدهد که آنها «پسران شما را به قتل میرسانیدند، و زنان و دخترانتان را (برای خدمتگزاری و بردگی) زنده نگه میداشتند» (یُقَتِّلُونَ أَبْناءَکُمْ وَ یَسْتَحْیُونَ نِساءَکُمْ).
«و در این، آزمایش بزرگی از ناحیه خداوند برای شما بود» (وَ فِی ذلِکُمْ بَلاءٌ مِنْ رَبِّکُمْ عَظِیمٌ).
خلاصه تفسیر نمونه
🎇💫🎇💫🎇💫🎇
eitaa.com/joinchat/113967215C6d37c5af28
#قرآن_پژوهان
💫🎇۰۰۰﷽۰۰۰🎇💫
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
وَوَاعَدْنَا مُوسَىٰ ثَلَاثِينَ لَيْلَةً وَأَتْمَمْنَاهَا بِعَشْرٍ فَتَمَّ مِيقَاتُ رَبِّهِ أَرْبَعِينَ لَيْلَةً ۚ وَقَالَ مُوسَىٰ لِأَخِيهِ هَارُونَ اخْلُفْنِي فِي قَوْمِي وَأَصْلِحْ وَلَا تَتَّبِعْ سَبِيلَ الْمُفْسِدِينَ { ۱۴۲ - اعراف }
وَوَاعَدْنَا = و وعده گذاشتیم
مُوسَىٰ = با موسی
ثَلَاثِينَ = سی
لَيْلَةً= شب
وَأَتْمَمْنَاهَا (تَمَّ) = و کامل کردیم آن را
بِعَشْرٍ = با ده شب دیگر
فَتَمَّ = پس به سر آمد
مِيقَاتُ (وَقْت) = میقات
رَبِّهِ = پروردگارش
لَيْلَةً = در چهل شب.
[مِيقَاتُ: مکان قرار، وقت قرار.]
وَقَالَ = و گفت
مُوسَىٰ = موسی
لِأَخِيهِ = به برادرش
هَارُونَ = هارون
اخْلُفْنِي =نایب من باش
فِي = در
قَوْمِي = میان قوم من
وَأَصْلِحْ = و به اصلاح (کارشان) بپرداز
وَلَا تَتَّبِعْ (تَبِعَ) = پیروی مکن
سَبِيلَ = از راه
الْمُفْسِدِينَ = مفسدان
🎇💫🎇💫🎇💫🎇
eitaa.com/joinchat/113967215C6d37c5af28
#قرآن_پژوهان
🎇💫🎇💫🎇💫
(آیه 142)- اعراف
وعدهگاه بزرگ! در این آیه اشاره به یکی دیگر از صحنههای زندگی بنی اسرائیل و درگیری موسی با آنها شده است و آن جریان رفتن موسی به میعادگاه پروردگار و گرفتن تورات از طریق وحی و تکلم با خدا میباشد، که به دنبال آن داستان گوساله پرستی بنی اسرائیل و انحراف از مسیر توحید ذکر شده است.
نخست میگوید: «ما با موسی (ع) سی شب وعده گذاشتیم، سپس با ده روز دیگر آن را کامل ساختیم، و وعده خدا با او در چهل شب پایان یافت» (وَ واعَدْنا مُوسی ثَلاثِینَ لَیْلَةً وَ أَتْمَمْناها بِعَشْرٍ فَتَمَّ مِیقاتُ رَبِّهِ أَرْبَعِینَ لَیْلَةً).
این چهل روز از آغاز ذیقعده شروع، و به دهم ذیحجه (عید قربان) ختم گردیده است.
سپس چنین نقل میکند که: «موسی به برادرش هارون گفت: در میان قوم من جانشین من باش و در راه اصلاح آنها بکوش و هیچ گاه از طریق مفسدان پیروی مکن» (وَ قالَ مُوسی لِأَخِیهِ هارُونَ اخْلُفْنِی فِی قَوْمِی وَ أَصْلِحْ وَ لا تَتَّبِعْ سَبِیلَ الْمُفْسِدِینَ)
حدیث «منزلت»:
بسیاری از مفسران اهل تسنن و شیعه در ذیل آیه مورد بحث اشاره به حدیث معروف منزلت کردهاند، با این تفاوت که مفسران شیعه آن را به عنوان یکی از اسناد زنده خلافت بلافصل علی علیه السّلام گرفته، ولی بعضی از مفسران اهل تسنن ضمن عدم قبول آن، تاخت و تاز بیرحمانه و تعصب آمیزی به شیعه دارند.
متن این حدیث چنین است: عده زیادی از صحابه پیامبر صلّی اللّه علیه و آله در باره جریان جنگ تبوک چنین نقل کردهاند:
«پیامبر صلّی اللّه علیه و آله به سوی تبوک حرکت کرد و علی علیه السّلام را به جای خود قرار داد، علی علیه السّلام عرض کرد آیا مرا در میان کودکان و زنان میگذاری (و اجازه نمیدهی با تو به میدان جهاد بیایم) پیامبر صلّی اللّه علیه و آله فرمود: آیا راضی نیستی که نسبت به من همانند هارون نسبت به موسی (ع) باشی جز این که پیامبری بعد از من نخواهد بود».
و پیامبر صلّی اللّه علیه و آله این سخن را تنها در جنگ تبوک نفرمود، بلکه در چندین مورد دیگر نیز این جمله از او شنیده شده است، از جمله این که:
1- پیامبر روزی به «امّ سلیم» فرمود: ای امّ سلیم! «علی گوشتش از گوشت من، و خونش از خون من، و او نسبت به من همانند هارون است نسبت به موسی».
2- ابن عباس میگوید: روزی عمر بن خطاب گفت: من و ابو بکر و جمعی از اصحاب پیامبر صلّی اللّه علیه و آله نزد او بودیم و پیامبر صلّی اللّه علیه و آله تکیه بر علی علیه السّلام کرده بود، دست بر شانه او زد سپس فرمود: «ای علی! تو نخستین مردی هستی که به خدا ایمان آوردی و نخستین کسی هستی که اسلام را پذیرفتی، تو نسبت به من همانند هارون به موسی هستی».
به هر حال اگر با بینظری حدیث فوق را بررسی کنیم از این حدیث استفاده میشود که علی علیه السّلام تمام مناصبی را که هارون نسبت به موسی (ع) و در میان بنی اسرائیل داشت- به جز نبوت- داشته است.
خلاصه تفسیر نمونه
🎇💫🎇💫🎇💫
eitaa.com/joinchat/113967215C6d37c5af28
#قرآن_پژوهان
💫🎇۰۰۰﷽۰۰۰🎇💫
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
وَلَمَّا جَاءَ مُوسَىٰ لِمِيقَاتِنَا وَكَلَّمَهُ رَبُّهُ قَالَ رَبِّ أَرِنِي أَنْظُرْ إِلَيْكَ ۚ قَالَ لَنْ تَرَانِي وَلَٰكِنِ انْظُرْ إِلَى الْجَبَلِ فَإِنِ اسْتَقَرَّ مَكَانَهُ فَسَوْفَ تَرَانِي ۚ فَلَمَّا تَجَلَّىٰ رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَكًّا وَخَرَّ مُوسَىٰ صَعِقًا ۚ فَلَمَّا أَفَاقَ قَالَ سُبْحَانَكَ تُبْتُ إِلَيْكَ وَأَنَا أَوَّلُ الْمُؤْمِنِينَ { ۱۴۳ - اعراف }
وَلَمَّا = و چون
جَاءَ = آمد
مُوسَىٰ = موسی
لِمِيقَاتِنَا = به وعده گاه ما
وَكَلَّمَهُ = و سخن گفت با او
رَبُّهُ = پروردگارش
قَالَ = گفت
رَبِّ = بارالها!
أَرِنِي = نشان بده به من (خود را)
أَنْظُرْ = تا نگاه کنم
إِلَيْكَ = به تو
قَالَ = گفت
لَنْ = هرگز
تَرَانِي = نخواهی دید مرا
وَلَٰكِنِ = و اما
انْظُرْ = نگاه کن
إِلَى = به
الْجَبَلِ = این کوه
فَإِنِ = پس اگر
اسْتَقَرَّ (قَرَّ) = برقرار ماند در
مَكَانَهُ = جایش
فَسَوْفَ = پس خواهی
تَرَانِي = دید مرا
فَلَمَّا = سپس همین که
تَجَلَّىٰ (جَلْو) =تجلی کرد
رَبُّهُ = پروردگارش
لِلْجَبَلِ = بر کوه
جَعَلَهُ = ساخت آن را.
دَكًّا = متلاشی
[ دَكّ: متلاشى شدن، خرد و پراکنده شدن]
وَخَرَّ = و برزمین افتاد
مُوسَىٰ = موسی
صَعِقًا = بیهوش شده
[ خَرَّ: بی هوش افتاد، برزمین افتاد. صَعِقًا،: مرده، بیهوش شده]
فَلَمَّا = پس چون
أَفَاقَ = به هوش آمد
قَالَ = گفت
سُبْحَانَكَ = منزّهی تو
تُبْتُ = بازگشتم
إِلَيْكَ = به سوی توست
وَأَنَا = و من
أَوَّلُ = نخستین
الْمُؤْمِنِينَ = مومن هستم
🎇💫🎇💫🎇💫
eitaa.com/joinchat/113967215C6d37c5af28
#قرآن_پژوهان
🎇💫🎇💫🎇💫🎇
(آیه 143)- اعراف
تقاضای مشاهده پروردگار! در این آیه و آیات بعد صحنه عبرت انگیز دیگری از صحنههای زندگی بنی اسرائیل نشان داده شده است، و آن این که جمعی از بنی اسرائیل با اصرار و تأکید از موسی (ع) خواستند که خدا را مشاهده کنند و اگر او را مشاهده نکنند، هرگز ایمان نخواهند آورد، موسی (ع) از میان آنها هفتاد نفر را انتخاب کرد و همراه خود به میعادگاه پروردگار برد، در آنجا تقاضای آنها را به درگاه الهی عرضه داشت، پاسخی شنید که همه چیز را برای بنی اسرائیل در این زمینه روشن کرد.
نخست میگوید: «هنگامی که موسی (ع) به میعادگاه ما آمد و پروردگارش با او سخن گفت، عرض کرد: پروردگارا! خود را به من نشان ده تا به تو بنگرم» (وَ لَمَّا جاءَ مُوسی لِمِیقاتِنا وَ کَلَّمَهُ رَبُّهُ قالَ رَبِّ أَرِنِی أَنْظُرْ إِلَیْکَ).
ولی به زودی این پاسخ را از پیشگاه پروردگار شنید که «گفت: هرگز مرا نخواهی دید» (قالَ لَنْ تَرانِی).
«ولی به کوه بنگر، اگر به جای خود ایستاد مرا خواهی دید»! (وَ لکِنِ انْظُرْ إِلَی الْجَبَلِ فَإِنِ اسْتَقَرَّ مَکانَهُ فَسَوْفَ تَرانِی).
«هنگامی که خداوند بر کوه جلوه کرد آن را محو و نابود و همسان با زمین نمود»! (فَلَمَّا تَجَلَّی رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَکًّا).
موسی (ع) از مشاهده این صحنه هول انگیز چنان وحشت زده شده که «مدهوش به روی زمین افتاد» (وَ خَرَّ مُوسی صَعِقاً).
«و هنگامی که به هوش آمد، عرضه داشت: پروردگارا! منزهی تو، من به سوی تو باز میگردم و توبه میکنم و من نخستین مؤمنانم» (فَلَمَّا أَفاقَ قالَ سُبْحانَکَ تُبْتُ إِلَیْکَ وَ أَنَا أَوَّلُ الْمُؤْمِنِینَ).
آیا مشاهده خدا امکان پذیر است؟
در آیه فوق میخوانیم که خداوند به موسی (ع) میگوید: «به کوه بنگر اگر در جای خود باقی ماند مرا خواهی دید» آیا مفهوم این سخن این است که به راستی خداوند قابل مشاهده است؟
پاسخ این است که این تعبیر در حقیقت کنایه از محال بودن چنین موضوعی است، همانند جمله حَتَّی یَلِجَ الْجَمَلُ فِی سَمِّ الْخِیاطِ کافران در بهشت نمیروند
مگر آن که شتر از سوراخ سوزن بگذرد (اعراف/ 40) و از آنجا که معلوم بوده کوه در برابر جلوه خداوند محال است پایدار بماند، چنین تعبیری ذکر شده است.
همان گونه که قبل از آن نیز فرمود: «لَنْ تَرانِی) یعنی، هرگز مرا نخواهی دید نه در دنیا و نه در آخرت.
خلاصه تفسیر نمونه
🎇💫🎇💫🎇💫
eitaa.com/joinchat/113967215C6d37c5af28
#قرآن_پژوهان