eitaa logo
قران پویان
466 دنبال‌کننده
5.9هزار عکس
695 ویدیو
619 فایل
تدبردر قرآن وتفقه در دین با عمومی سازی فهم وعمل به قرآن
مشاهده در ایتا
دانلود
❓علم غيب پيامبران و امامان از منظر قران: ايا به هر غيبي دسترسي دارند؟ يا محدود است؟ ⚛موضوع: محدوده پیامبران 🛑قسمت دوم: 🔶اعراف: قُلْ لا أَمْلِكُ لِنَفْسي‏ نَفْعاً وَ لا ضَرًّا إِلاَّ ما شاءَ اللَّهُ وَ لَوْ كُنْتُ أَعْلَمُ الْغَيْبَ لاَسْتَكْثَرْتُ مِنَ الْخَيْرِ وَ ما مَسَّنِيَ السُّوءُ إِنْ أَنَا إِلاَّ نَذيرٌ وَ بَشيرٌ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ (188) 💮🔹ترجمه : بگو من اختيار سود و زيان خويش ندارم جز آنچه خدا خواسته است اگر غيب مى‏دانستم سود بسيار مى‏بردم و بدى به من نمى‏رسيد من جز بيم‏رسان و نويد بخش براى گروهى كه ايمان مى‏آورند نيستم. 💮👈از آنجايى كه سؤال ايشان از رسول خدا (ص) و اينكه وى ايشان را از غيب خبر دهد حكايت مى‏كرد از اينكه ايشان ادعاى نبوت آن جناب را ادعاى علم به غيب تلقى كرده‏اند، و چون علم به غيب حقيقتش از خدا است، و اگر غير او هم چيزى از آن دارد به تعليم خدا و وحى او است لذا دستور داد تا پيغمبرش خود را از ادعاى داشتن علم به غيب برى ساخته، و اين اشتباه را از ذهن ايشان بيرون كند. 🔸💮سبب حقيقى اختصاص به خداى تعالى اين است كه غير او هر چه باشد وجودش محدود است، و ممكن نيست كه از حدش بيرون شده و به آنچه كه خارج از حد او و غايت از او است آگاه شود، و معلوم است كه 👈هيچ موجودى غير محدود و غير متناهى و محيط به‏ تمام اشياء نيست مگر خداى تعالى، پس تنها او عالم به غيب است .💮🔸 و ليكن از آنجايى كه سؤال كنندگان از رسول خدا (ص) فهم ساده و عاميانه‏شان قاصر از درك اين معنا بوده لذا خداى تعالى دستور داده كه جواب ايشان را طورى بدهد كه در خور فهم ايشان باشد، و آن اين است كه بگويد: آدمى را به تمامى خير و شرها واقف مى‏سازد، و عادة معقول نيست كسى كه به همه خير و شرها اطلاع دارد از اطلاعات خود استفاده نكند، و اگر كسى تمامى خيرات را به خود جلب نكرده و همه شرور را از خود دفع نمى‏ كند بايد بفهميم كه قطعا علم غيب نداشته است. 📚از تفسیر المیزان http://www.quranpuyan.com/yaf_postst4056_y-pymbrn-w-mmn-lm-Gyb-dshtnd-mHdwdh-lm-mSwmyn-chyst--y-bh-mwr-dnywy-syryn-lm-drnd.aspx @quranpuyan
لبخند خدا در نفس صبح عیان است بگذار خدا دست به قلبت بگذارد امروز برایش پر لبخند وامید است هر کس که خودش را بخدایش بسپارد سلام صبحتان سرشار از رحمت الاهی @quranpuyan
📖 ؟ ✅ از چیزی که علاقه دارید کنید در آیه ی ۸ سوره ی مبارکه ی انسان نشانه ی نیکان در مواجهه با فقرا و ایتام ذکر شده است. وَيُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَىٰ حُبِّهِ مِسْكِينًا وَيَتِيمًا وَأَسِيرً‌ا بهرام پور : و طعام را با آن كه دوستش دارند، به مستمند و يتيم و اسير دهند. نظر در خصوص آیه ی فوق : ﺿﻤﻴﺮ ﺩﺭ ﺟﻤﻠﻪ" ﻋﻠﻰ ﺣﺒﻪ"- ﺑﻪ ﻃﻮﺭﻯ ﻛﻪ ﺍﺯ ﻇﺎﻫﺮ ﻋﺒﺎﺭﺕ ﺑﺮ ﻣﻰ ﺁﻳﺪ- ﺑﻪ ﻛﻠﻤﻪ" ﻃﻌﺎم" ﺑﺮ ﻣﻰ ﮔﺮﺩﺩ، ﻭ ﻣﻨﻈﻮﺭ ﺍﺯ" ﺣﺐ ﻃﻌﺎم" ﺍﺷﺘﻴﺎﻕ ﻭ ﺍﺷﺘﻬﺎﻯ ﺯﻳﺎﺩ ﺑﻪ ﻃﻌﺎم ﺍﺳﺖ، ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺷﺪﺕ ﺍﺣﺘﻴﺎﺝ ﺑﻪ ﺁﻥ، ﻣﻮﻳﺪ ﺍﻳﻦ ﻣﻌﻨﺎ ﺁﻳﻪ ﺷﺮﻳﻔﻪ" ﻟﻦ ﺗﻨﺎﻟﻮﺍ ﺍﻟﺒﺮ ﺣﺘﻰ ﺗﻨﻔﻘﻮﺍ ﻣﻤﺎ ﺗﺤﺒﻮﻥ" ﺍﺳﺖ. ﺳﻴﺎﻕ ﺍﻳﻦ ﺁﻳﺎﺕ ﺳﻴﺎﻕ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﺳﺮﺍﻳﻰ ﺍﺳﺖ، ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﻣﺮﺩﻣﻰ ﺍﺯ ﻣﻮﻣﻨﻴﻦ ﻛﻪ ﻗﺮﺁﻥ ﻧﺎﻣﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﺍﺑﺮﺍﺭ ﺧﻮﺍﻧﺪﻩ، ﻭ ﺍﺯ ﭘﺎﺭﻩ ﺍﻯ ﻛﺎﺭﻫﺎﻳﺸﺎﻥ ﻳﻌﻨﻰ ﻭﻓﺎﻯ ﺑﻪ ﻧﺬﺭ ﻭ ﺍﻃﻌﺎم ﻣﺴﻜﻴﻦ ﻭ ﻳﺘﻴﻢ ﻭ ﺍﺳﻴﺮﺷﺎﻥ ﺧﺒﺮ ﺩﺍﺩﻩ، ﺍﻳﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﻣﻰ ﺳﺘﺎﻳﺪ، ﻭ ﻭﻋﺪﻩ ﺟﻤﻴﻠﺸﺎﻥ ﻣﻰ ﺩﻫﺪ. https://goo.gl/qVTrDS کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
♻♻♻ : تدبر در سوره های قرآن به ترتيب نزول 0⃣2⃣ تدبر در سوره ❓در داستان گوساله سامري، منظور از اثرالرسول چيست؟ پاسخ ۳ بخش اول یکی از موارد اختلاف مترجمین و مفسرین در سوره طه آیه ۹۶ است عبارت فقبضت قبضه من اثر الرسول فنبذتها،به نظر شما مناسب ترین ترجمه و تفسیر چیست؟ قَالَ بَصُرْتُ بِمَا لَمْ يَبْصُرُوا بِهِ فَقَبَضْتُ قَبْضَةً مِنْ أَثَرِ الرَّسُولِ فَنَبَذْتُهَا وَكَذَلِكَ سَوَّلَتْ لِي نَفْسِي ﴿۹۶﴾ انصاریان: گفت: من به حقایق و اسراری آگاه شدم که آنان آگاه نشدند، پس اندکی از دانش و اسرار رسول را گرفتم و [بر اثر هواپرستی] آن را دور انداختم [و به گوساله سازی پرداختم]؛ و این گونه نفس من [آن کار بسیار خطرناک را برای گمراه کردن بنی اسرائیل] در نظرم آراست. "كلمه ((اثر)) در جمله ((من اثر الرسول )) شكلى است كه از پاى آدمى در هنگام راه رفتن بر زمين مى افتد و در آن نقش مى بندد، و اصل در معناى آن ، هر نشانه و علامتى است كه از هر چيزى بعد از رفتن آن به جاى مى ماند، به طورى كه هر كس ببيند به آن چيز پى مى برد، مانند ساختمانى كه اثر بنّا است ، و مصنوع كه اثر صانع است ، و علم كه اثر عالم است و... و از اين جهت جاى پا را كه بر زمين نقش مى بندد اثر اقدام گويند. كلمه ((رسول )) به معناى كسى است كه حامل پيامى باشد و در قرآن كريم ، هم بر رسول بشرى كه حامل رسالت خدابه سوى خلق است اطلاق مى شود و هم بر جبرئيل كه حامل وحى الهى است ، همچنان كه فرموده : ((انه لقول رسول كريم )) و هم همه ملائكه ، رسل خوانده شده اند مانند آيه ((بلى و رسلنا لديهم يكتبون (( و نيز مانند: ((جاعل الملائكه رسلا اولى اجنحه )) در هيچ جاى قرآن كريم نه در موارد نقل اين داستان و نه در هيچ موردى كه ارتباطى با آن داشته باشد بيانى كه جمله مذكور را توضيح دهد نيست ، و به همين جهت مفسرين در معناى آن اختلاف كرده اند. ● وجوه مختلفى كه مفسرين در معناى (بصرت بمالم يبصروا...) گفته اند بيشتر مفسرين بر طبق روايات وارده در اين داستان گفته اند: سامرى جبرئيل را در هنگامى كه به موسى (عليه السلام ) نازل مى شد، تا به او وحى برساند ديد و يا ديد كه بر اسبى بهشتى سوار است و نازل شد تا فرعون و لشكريانش را براى غرق شدن به دريا راهنمايى كند، در آن موقع مشتى از خاك زير پاى اسب او يا زير پاى خود جبرئيل برداشته ، با خود نگه داشت . و از خاصيت هاى اين خاك اين بوده كه به هر چيز مى ريختند جان مى گرفت و زنده مى شد، سامرى خاك را همچنان داشت ، تا روزى كه آن گوساله را ساخت و خاك را در آن ريخت و در دم جان گرفت و حركت كرد و به صدا در آمد." تفسیر المیزان ادامه دارد.... https://v.ht/tahha کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❓علم غيب پيامبران و امامان از منظر قران: ايا به هر غيبي دسترسي دارند؟ يا محدود است؟ ⚛موضوع: محدوده پیامبران 🛑قسمت سوم: . 💮🔶لا أَقُولُ لَكُمْ عِندِى خَزَائنُ اللَّهِ وَ لا أَعْلَمُ الْغَيْب 👈جمله بالا از زبان پيامبر اسلام در ايات 31 سوره هود و 50 سوره انعام بيان شده است: 💮🔸اين جمله پاسخى است از اين قسمت گفتار كفار كه گفتند: ((و لا نرى لكم علينا من فضل )) و اين چنين گفتار آنان را رد مى كند كه شما گويا به خاطر اينكه من ادعاى رسالت كرده ام انتظار داريد من ادعاى فضيلتى بر شما بكنم ، و مى پنداريد كه پيغمبر آن كسى است كه علم غيب داشته و بر هر چيزى كه از نظر ديگران پنهان است آگاه باشد، و بتواند آن چيزها را به طرف خود جلب كند، و نيز بر هر شرى كه ديگران از آن بى خبرند با خبر باشد، و آن را از خود دفع نمايد. و كوتاه سخن اينكه پيغمبر بايد داراى خيرات بوده و از شرور مصون باشد. 💮🔸در حالى كه اشتباه مى كنيد و رسول به غير از مسئوليت رسالت ، هيچ يك از اين امتيازات را ندارد، و من نيز هيچ ادعائى در اين باره نكرده ام ، نه ادعا كرده ام كه خزائن خدا نزد من است ، و نه گفته ام كه من فرشته ام . 💮🔸و خلاصه كلام اينكه من ادعاى داشتن هيچ يك از آن چيزهائى كه به نظر شما فضل است را نكرده ام ، تا شما تكذيبم كرده و بگوييد كه تو هيچ يك از اين فضلها را ندارى و در ادعايت دروغگوئى . 💮🌸تنها ادعايى كه من دارم اين است كه از ناحيه پروردگارم داراى بينه و دليلى بر صدق رسالتم هستم ، و خداى تعالى از ناحيه خود رحمتى به من ارزانى داشته است 👈مراد از نفى (( و لا اعلم الغيب )) از لسان پيامبر (ص ). 💮🔶و غرض از اينكه فرمود: (( و لا اعلم الغيب )) اين است كه من در علم به چيزى از خود، استقلال ندارم ، و چنان نيستم كه بى اينكه از وحى بياموزم به چيزى علم پيدا كنم . اين مطلب از اينجا استفاده مى شود كه خداى تعالى از طرفى در ذيل آيه ، مساله وحى را اثبات مى كند و مى فرمايد: (( ان اتبع الا ما يوحى الى )) و از طرفى ديگر در مواضع ديگرى از كلام خود بيان مى كند كه بعضى از وحى ها غيب است . 🔸💮از آن جمله مى فرمايد: 💢(( عالم الغيب فلا يظهر على غيبه احدا الا من ارتضى من رسول )) 💢و نيز در خلال داستان يوسف (عليه السلام ) مى فرمايد: (( ذلك من انباء الغيب نوحيه اليك و ما كنت لديهم اذ اجمعوا امرهم و هم يمكرون )) 💢و در داستان مريم (عليهاالسلام ) مى فرمايد: (( ذلك من انباء الغيب نوحيه اليك و ما كنت لديهم اذ يلقون اقلامهم ايهم يكفل مريم و ما كنت لديهم اذ يختصمون )) 💢و بعد از حكايت داستان نوح (عليه السلام ) مى فرمايد: (( تلك من انباء الغيب نوحيها اليك ما كنت تعلمها انت و لا قومك من قبل هذا )) . 💮👈پس مراد از اينكه مى فرمايد: من ندارم اين است كه من از ناحيه خودم و به طبع خود مجهز به چيزى نيستم كه با آن به اسرار نهفته اى كه انسان به حسب عادت راه به علم آن ندارد راه پيدا كنم . 📚ترجمه تفسير الميزان جلد 7 صفحه : 136 💫ادامه موضوع را می توانید در لینک زیر مطالعه نمایید http://www.quranpuyan.com/yaf_postst4056_y-pymbrn-w-mmn-lm-Gyb-dshtnd-mHdwdh-lm-mSwmyn-chyst--y-bh-mwr-dnywy-syryn-lm-drnd.aspx @quranpuyan
إِلَهِي إِنْ حَرَمْتَنِي فَمَنْ ذَا الَّذِي يَرْزُقُنِي وَ إِنْ خَذَلْتَنِي فَمَنْ ذَا الَّذِي يَنْصُرُنِي خدایا! اگر محرومم سازی، كيست كه روزيم دهد؟ و اگر خوارم كنی، كيست كه ياريم كند؟ فرازی از مناجات شعبانیه @quranpuyan
📖 ؟ نگاهی دگر به "لا اله الا الله" ☆ در ذیل چند معنا از مفهوم لا اله الا الله می آید که هر کدام بیانگر میزان معرفت صاحب آن است: ۱ - لا اله الا الله یعنی هیچ معبودی جز خدا نیست. در این تعریف، نکته بر سر عبادت است. ۲ - لا اله الا الله یعنی هیچ فاعل و تاثیرگذاری جز خدا نیست. ۳ - لا اله الا الله یعنی هیچ وجودِ حقیقی جز خدا نیست. ۴ - لا اله الا الله یعنی هیچ مرجع و ملجأیی جز خدا نیست. ۵ - لا اله الا الله یعنی هیچ خدایی نیست، و این مفهوم هیچ خدایی نیست، است که منجر به خدای بی وصف و لا یُدرَک می شود. اینان به خلأ و حیرتی عظیم می روند. ۶ - لا اله الا الله یعنی هیچ خدای جزئی و مجزا نیست و آنچه هست کل کامل است. ۷ - لا اله الا الله یعنی روند فنا به بقا. یعنی آغاز موت، یعنی نفی همه چیزها. نه خودت، نه جهان پیرامونت، نه ذهنت، نه برداشت و معرفتت. پس آنچه که باقی می ماند همان غیرقابل وصف است که اصل بقاست، که خداست. ۸ - لا اله الا الله یعنی جمعِ هست و نیست. هست و نیست با هم و تواَمان. واحدی فراتر از هست و نیست مجزا. لا اله الا الله از دوازده حرفِ دو منظوره -سلبی و ایجابی- تشکیل شده که خود ریشه در سه حرف تکرار ناشده دارد؛ "ا" ، "ل" ، "ه". [بقیه حروفش تکراری است]. لا اله الا الله مُخَلَّص اش "اله" واحد است. ۹ - لا اله الا الله یعنی رهایی از قید هر نوع بندگی. یعنی خلاص شدن از هر نوع تعلق و وابستگی. یعنی آزادی. زیرا آن خدایی که آخر جمله اثبات می شود، خود مطلق آزادی است. و بندگیِ آزادی کردن، آزادگی می آورد. این جمله ی اسراری کلید رهایی از هر نوع بردگی و خفقان است. از این منظر؛ گویندگان حقیقی لا اله الا الله فقط آزادگان هستند و دیگران فقط آن را تلفظ می کنند. ۱۰ - لا اله الا الله یعنی ترک چندگانگی، یعنی هجرت از تشتّت و پراکندگی، و ورود به کیفیت یگانگی و یکپارچگی. 🖌بر گرفته از مجموعه نکات قرآنی مسعود ریاعی کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
♻️♻️♻️ : 1⃣2⃣ تدبر در سوره ❓در داستان گوساله سامري، منظور از اثرالرسول چيست؟ یکی از موارد اختلاف مترجمین و مفسرین در سوره طه آیه ۹۶ است عبارت فقبضت قبضه من اثر الرسول فنبذتها،به نظر شما مناسب ترین ترجمه و تفسیر چیست؟ قَالَ بَصُرْتُ بِمَا لَمْ يَبْصُرُوا بِهِ فَقَبَضْتُ قَبْضَةً مِنْ أَثَرِ الرَّسُولِ فَنَبَذْتُهَا وَكَذَلِكَ سَوَّلَتْ لِي نَفْسِي ﴿۹۶﴾ انصاریان: گفت: من به حقایق و اسراری آگاه شدم که آنان آگاه نشدند، پس اندکی از دانش و اسرار رسول را گرفتم و [بر اثر هواپرستی] آن را دور انداختم [و به گوساله سازی پرداختم]؛ و این گونه نفس من [آن کار بسیار خطرناک را برای گمراه کردن بنی اسرائیل] در نظرم آراست. پاسخ ۳ بخش دوم ● وجوه مختلفى كه مفسرين در معناى (بصرت بمالم يبصروا...) گفته اند از ابومسلم نقل شده كه در تفسير آيه گفته است : در قرآن تصريحى به اين معنا - كه مفسرين گفته اند - نشده و در اينجا وجه ديگرى است ، و آن اين است كه مراد از رسول ، موسى (عليه السلام ) و مراد از ((اثر رسول))، سنت و رسم او باشد كه بدان امر شده بود و بر آن روش عمل مى كرد، و بيان آن در آيه شريفه اين مى شود كه وقتى موسى روى به سامرى آورد، و شروع به ملامت و باز خواست كردن وى نمود در برابر عملى كه كرد و مردم را گمراه نمود، سامرى گفت : ((بصرت بما لم يبصروا به)) يعنى من به دست آوردم كه آنچه مردم بر آن شده اند حق نيست و من چيزى را كه از دين تو گرفته بودم آن را طرح كردم و بدان تمسك ننمودم ، و اگر به جاى تعبير از لفظ موسى ، به غايب تعبير كرد، از باب سخن گفتن رعيت در برابر سلطان است كه با اينكه در برابر او قرار دارد مى گويد: ((فرمايش امير در اين باره چنين و چنان است)) و اگر از ناحيه سامرى به موسى اطلاق رسول كرده براى اين بوده كه نوعى استهزاء را برساند، چون مردى كافر بوده و رسالت موسى را قبول نداشته ، و اشكال آن اين است كه اولا : سياق آيه شهادت مى دهد بر اينكه ريختن متفرع بر گرفتن بوده و گرفتن هم متفرع بر ديدن بوده ، خلاصه چون چيزى ديدم كه ديگران نديدند، قبضه اى از آن برداشتم ، و چون برداشتم آن را ريختم و لازمه وجه مزبور اين مى شود كه ريختن متفرع بر ديدن و ديدن متفرع بر قبض بوده (يعنى چون ديدم آن را ريختم ، و چون ريختم آن را گرفتم ) و اگر كلام مذكور صحيح بود جا داشت بگويد: ((بصرت بما لم يبصروا به فنبذت ما قبضته من اثر الرسول - چون به رازى بر خوردم كه ديگران نديده بودند آنچه را كه از دين رسول گرفته بودم رها كردم)) و يا بگويد: ((قبضت قبضه من اثر الرسول فبصرت بما لم يبصروا به فنبذتها - اثرى از دين رسول گرفته بودم ولى چون چيزى ديدم كه ديگران نديده بودند آن را رها كردم)) ثانیا : لازمه توجيه آن اين است كه جمله ((وكذلك سولت لى نفسى)) اشاره باشد به علت ساختن گوساله ، و جواب باشد از پرسش ‍ موسى كه پرسيد: ((ما خطبك)) و حاصل آن اين باشد كه اگر گوساله را ساخته تنها از اين جهت بوده كه نفسش او را تسويل كرد تا مردم را گمراه كند، پس مدلول صدر آيه اين است كه او موحد نبوده ، ومدلول ذيلش اين مى شود كه او وثنى هم نبوده ، نه موحد بوده و نه بت پرست ، با اينكه كلام موسى (عليه السلام ) به حكايت قرآن كه مى فرمايد: ((و انظر الى الهك الذى ظلت عليه عاكفا لنحرقنه - به معبودت نگاه كن كه او را مى پرستيدى كه چگونه آتشش مى زنيم )) دلالت دارد بر اينكه سامرى وثنى بوده . ثالثا : تعبير از موسى به رسول با اينكه با خود او حرف مى زد بعيد است . ممكن است براى آيه معنايى ديگر تصور كرد - كه ديگران هم احتمالش را داده اند - و آن اينكه : مقصود از (اوزارى از زينت قوم ) زيورهايى از طلا كه از قبطيان بوده باشد و موسى دستور داده بوده كه آنها را جمع آورى نموده و با خود حمل كنند و چون طلا هاى مذكور مال موسى (عليه السلام ) و يا منسوب به او بوده ، لذا مراد از اثر رسول ، همانها باشد پس سامرى در جمله ((قبضت قبضه من اثر الرسول)) مى خواهد بگويد من در كار ريخته گرى و مجسمه سازى ماهرم مقدارى از اموال رسول را گرفته ريخته گرى كردم و اطلاعاتى دارم كه مردم ندارند، پس وسوسه مرا گرفت كه خوب است با طلا هاى رسول مجسمه اى بسازم ، پس مشتى از اثر رسول را - كه همان زيورهاى طلايى باشد - گرفتم و در آتش انداختم ، و براى مردم گوساله اى در آوردم كه صدا مى كرد، طورى ساختم كه هر وقت هوا در جوف آن وارد مى شد و با فشار از دهانش بيرون مى آمد صداى گوساله در مى آورد. تا اينجا معنا رو به راه است ، باقى مى ماند اينكه چرا از موسى با اينكه با خود او صحبت مى كرد تعبير به رسول نمود؟ و چرا طلا هاى مردم را اثر رسول خواند؟ و چرا با اينكه خودش به گوساله ارادت مى ورزيد ساختن آن را وسوسه نفسانى ناميد؟. تفسير الميزان https://v.ht/tahha کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹
💠🌹━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💐👌شما هم در 📖 یک صفحه از قرآن به همراه با ما همراه شوید 🌹🌹🌹بلطف خدا و استقبال مخاطبان عزیز از سال گذشته، ، هر روز فایل صوتی🎧 قرائت قران يك صفحه از قران كريم را به همراه عکس متن عربی آن صفحه ، از ابتداي قران، در كانال ارسال نموده ایم. تاکنون سوره های :👇 حمد _بقره _آل عمران _نساء _ مائده _ انعام _ اعراف _انفال _توبه _یونس _ هود _ یوسف _ رعد _ ابراهیم ، حجر نحل _ اسراء _ کهف _ مریم _ طه ، انبیاء حج_ مومنون _ نور _ فرقان _شعرا ، نمل - قصص ، عنکبوت ، روم ، لقمان ،سجده احزاب ، سباء ، فاطر ،یس ، صافات ، صاد ،زمر ، غافر و فصلت به اتمام رسیده که جهت دسترسی به انها میتوانید از لینکهای زیر استفاده نمایید. ✅ و به لطف پروردگار از امروز 👇 👈 👈 👈 را شروع خواهیم نمود. 💢🔸💢🔸💢🔸💢🔸💢🔸💢 🆔https://telegram.me/quranpuyan _ 🆔@quranpuyan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❓علم غيب پيامبران و امامان از منظر قران: ايا به هر غيبي دسترسي دارند؟ يا محدود است؟ ⚛موضوع: محدوده پیامبران 🛑قسمت چهارم: در دو قسمت قبل، نظر علامه طباطبایی در این زمینه بیان شد، امروز و فردا به نظر آیت اله صادقی تهرانی که متفاوت و در نقد دیدگاه قبلی و مشهور است،ارائه می‌شود. 👈سوره اعراف ايه 188 را از رسول الله ـ در عين بالاترين درجات عصمتش ـ سلب كرده است 💮🔸قُل لآَّ أَمْلِكُ لِنَفْسِى نَفْعًا وَلاَ ضَرًّا إِلاَّ مَا شَآءَ اللَّهُ وَلَوْ كُنتُ أَعْلَمُ الْغَيْبَ لاَسْتَكْثَرْتُ مِنَ الْخَيْرِ وَمَا مَسَّنِىَ السُّوءُ إِنْ أَنَا إِلاَّ نَذِيرٌ وَبَشِيرٌ لِّقَوْم يُؤْمِنُونَ 188 🔹بگو: (من) «براى خودم سود و زيانى در توان ندارم، جز آنچه خدا خواسته، و اگر غيب مى دانستم، به راستى از خير فزونى بر مى گرفتم و بدى به من نمى رسيد. من جز هشداردهنده و بشارت دهنده اى - براى گروهى كه ايمان مى آورند - نيستم.» 188 💮🔸آيه 188 ـ علم غيب را از رسول الله ـ در عين بالاترين درجات عصمتش ـ سلب كرده، كه اگر بر فرض محال كل غيبها را كه به سود و زيان من است ميدانستم، هرگز به من زيانى نمى رسيد، زيرا كه از آنها پرهيز مى كردم، و خيرات زيادى نيز بدست مى آوردم، كه پى جوى آنها بوده ام، و من تنها هشدار دهنده و بشارت دهنده رسالتى ربانى براى مكلفان هستم، و بر مبناى آياتى ديگر تنها آگاهى حضرتش ويژه غيب وحى احكامى و بعضى از غيبهاى ديگر است كه در اثبات رسالت و تبليغ آن مدخلّيت دارد و ديگر هيچ. 👈اينجا كسانى كه در اثر رواياتى چند و غلوّشان در تشيع اسرار دارند كه رسول گرامى و ائمه اهل بيت كل غيبها را مى دانند، اين گونه نبودن را از نظر اين آيه توجيه كرده اند، كه من تنها به ذات خود غيب نمى دانم، ولى دانستن تمامى غيوب توسط اعلام ربانى به حضرتش سلب نشده است، 🔸💮نخست بايد گفت كه اينجا ندانستن كل غيوب براى حضرتش مطلق است، وانگهى در دانستن كه پيامدش بدست آوردن كل خيرات، و دورى از كل شرورات است، هرگز فرقى ميان دانستن ذاتى و عرضيش نيست، و نيز ذيل آيه مقام و موقعيت حضرتش را تنها هشدارى و بشارت معرفى كرده، و ديگر هيچ، 💮🔸كه اگر هم احياناً غيبهايى موضوعى افزون بر غيبهاى احكامى تعليم يافته، اين خود از براى تحكيم اين دو بعد رسالت است، و چنانكه در آياتى از جمله آيه (72:26) اين حقيقت روشن مى باشد كه تنها غيبهاى گفتنى به حضرتش در بعد تبيين و تحكيم رسالت است، وانگهى غيبهايى كه در اختصاص ربوبيت است گفتنى و تعليم كردنى نيست. هم كه امكان تعليم دارد، ولى در سازماندهى و تحكيم رسالت مدخليتى ندارند، تعليم آنها هم ضرورتى ندارد. 📚تفسیر فرقان 💫ادامه موضوع را می توانید در لینک زیر مطالعه نمایید http://www.quranpuyan.com/yaf_postst4056_y-pymbrn-w-mmn-lm-Gyb-dshtnd-mHdwdh-lm-mSwmyn-chyst--y-bh-mwr-dnywy-syryn-lm-drnd.aspx @quranpuyan
روز زیبایی خواهیم داشت وقتی بهترینها را برای دیگران بخواهیم... سلام صبحتون دل انگیز 🌺🍃 @quranpuyan
📖 ؟ ✅ خدا پنهان کردن نعمتها را دوست ندارد 👈آیات ۳۶ و۳۷ سوره نساء بشرح زیر می باشد: إِنَّ اللّهَ لاَ يُحِبُّ مَن كَانَ مُخْتَالًا فَخُورًا {۳۶} الَّذِينَ يَبْخَلُونَ وَيَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبُخْلِ وَيَكْتُمُونَ مَا آتَاهُمُ اللّهُ و مِن فَضْلِهِ وَأَعْتَدْنَا لِلْكَافِرِينَ عَذَابًا مُّهِينًا {۳۷} فولادوند: خدا كسى را كه متكبر و فخرفروش است دوست نمى ‏دارد. همان كسانى كه ۱- بخل مى‏ ورزند و ۲- مردم را به بخل وا مى‏ دارند و ۳- آنچه را خداوند از فضل خويش بدانها ارزانى داشته پوشيده مى ‏دارند و براى كافران عذابى خواركننده آماده كرده ‏ايم. در ترجمه بهرامپور، یکتمون به معنای پنهان کردن آورده شده است. بنابراین همانطور که بخل ورزیدن وتوصیه به آن نکوهش شده است،کتمان نعمت وپنهان کردن ان هم نکوهیده است. بر عکس در آیاتی از قرآن سفارش به استفاده از نعمتها ویاد اوری وبازگویی انها برای دیگران شده است زیرا آنچه در اختیار شماست ،داده هایی از فضل خداست. به عنوان نمونه درآیه آخر سوره ضحی،خداوند پس از بیان نعمتهای مختلفی که در طول دوران زندگی بایشان عطاکرده ،اینگونه به پیامبر اعلام میکند: و اما بنعمت ربک فحدث https://goo.gl/ke5TJX ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔 @quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
♻️♻️♻️ : 2⃣2⃣ تدبر در سوره ❓در داستان گوساله سامري، منظور از اثرالرسول چيست؟ یکی از موارد اختلاف مترجمین و مفسرین در سوره طه آیه ۹۶ است عبارت فقبضت قبضه من اثر الرسول فنبذتها،به نظر شما مناسب ترین ترجمه و تفسیر چیست؟ قَالَ بَصُرْتُ بِمَا لَمْ يَبْصُرُوا بِهِ فَقَبَضْتُ قَبْضَةً مِنْ أَثَرِ الرَّسُولِ فَنَبَذْتُهَا وَكَذَلِكَ سَوَّلَتْ لِي نَفْسِي ﴿۹۶﴾ انصاریان: گفت: من به حقایق و اسراری آگاه شدم که آنان آگاه نشدند، پس اندکی از دانش و اسرار رسول را گرفتم و [بر اثر هواپرستی] آن را دور انداختم [و به گوساله سازی پرداختم]؛ و این گونه نفس من [آن کار بسیار خطرناک را برای گمراه کردن بنی اسرائیل] در نظرم آراست. پاسخ ۴ در رابطه با آیات 88 تا 99 میتوان گفت بسیار محل عبرت است . اینک بنی اسرائیل به رهبری حضرت موسی(ع) آزادی خویش را باز یافته و دشمن خویش را هلاک شده می بینند و بسوئی می روند که آینده خویش را بسازند و شهرهای خویش را بنا کنند و زندگیی شایسته و در خور داشته باشند. تصور فرمائید: قومی رها شده از بند، راهنمای دانای نجات دهنده در میانشان، با روحیه بالای ناشی از امید به آینده، با آب و غذای کافی مرغوب (یعنی منّ و سلوا) بعنوان توشه سفر مهیا، بطرف ساختن آینده خویش روانند. واقعاً چه حالی خوشتر از این است؟ تنها کاری که بنی اسرائیل می باید میکردنداین بودکه تمام هوش و حواس خود را جمع کنند و بطور دقیق گوش به رهنمودهای آنحضرت بسپارند تا این مسیر طی شود و برسند به جائی که باید برسند و شایسته شان بود. اما آنچه در واقعیت اتفاق افتاده، درست خلاف آن است. پر است از نافرمانی، خلاف، انحراف، خیانت، سستی در انجام وظیفه ، و گناه و ارتجاع و غیره. با توجه به «لیست پیشنهادی ترتیب نزول سوره ها»، این اولین بار است که «داستانهای پس از نجات از اسارت فرعونیان» مطرح می شود. آنهم با این طول و تفصیل، که بعداً در سوره های اعراف و بقره آیات تکمیلی این بخش نازل خواهد شد. ارتجاع؟ آنهم به این زودی؟ در رابطه با آیه های 83 و 84 باید حدس بزنیم که ظاهراً حضرت موسی باید قومش را بسوی (کوه) طور می¬برد اما شیرینی دریافت وحی و طرف سخن خداوند قرار گرفتن او را به تعجیل وا داشت، و براساس آیه 85، همین نبودن حضرت موسی سبب گمراهی آن قوم شد. چرا گمراهی به این زودی؟ صرفنظر از مندرجات تورات کنونی که از توحید خالص موسائی فاصله بسیار دارد، از روی مطالب قرآن کریم فهمیده می¬شود که تعالیم آن حضرت توحید خالص اسلامی. اما مردمی که او برای نجات آنها گسیل شده بود، نسل اندر نسل تحت سلطه سیاسی و نظام سیاسی فرعونی نشو و نما یافته بودند و طبعاً از لحاظ فرهنگی نیز گرچه اسمی از توحید بر رویشان بود اما مانند مسلمانان ساکن در شوروی سابق که فقط اسمی برایشان مانده بود آنها نیز از توحید ابراهیمی چیزی برایشان نمانده بود. طبعاً رنج و ذلت بردگی و تبلیغ مداوم مستمر فرعونیان نتیجه ای غیر از این نداشت. ظاهراً فاصله بین مصر و کوه طور را با توجه به نقشه های فعلی جغرافیا و نیز کیفیت راهسپران که مردمِ معمولیِ دارای بار و بنه و زن و بچه و پیرمردان و پیرزنان بودند، نمی توان در کمتر از 5-4 ماه طی کرد. آنان در این مدت طولانی فرصت کافی داشتند که تغییر اخلاق بدهند. آنان قبل از این مهاجرت بزرگ عده ای برده ذلیل و تحت سلطه کسانی بودند که مقید به هیچ قید دینی و اخلاقی نبودند اما در این مدت اشخاصی آزاد و دارای حقوق الهی شده بودند و رئیس آنها هم کسی بود که نمی توانست هیچ خشونت کوچک ظلم آمیزی بر آنها روا دارد و لذا آنها بجای اینکه پاس این نعمت عظیم را بدارند، از موقعیت جدید خویش سوء استفاده نموده سر به نافرمانی و چون و چرای بیجا گذاشتند. ضمناً آیات 85 تا91 نیز باید با توجه به این نکته ملاحظه شود و در آنصورت مفهوم خواهد بود. از تفسیر اقای جمال گنجه ای https://v.ht/tahha کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا