تاملی در دیدگاههای استاد شهید #مطهری
شماره پانصدو هفت
✅بردگان و آزادگان
حکمتها و اندر زها ،ج۲۲،ص۷۹_۸۰
علی علیه السلام می فرماید: «دنیا خواه ناخواه منزلگاهی است برای بشر كه چند صباحی در آن زندگی می كند و می رود. » بعد می فرماید: «ولی مردم در این دنیا دو دسته اند:
یك دسته به بازار این جهان می آیند و خودشان را می فروشند و برده می سازند؛ دسته ی دوم مردمی هستند كه خود را در این بازار می خرند و آزاد می سازند. »
👈 این سخن به قدری عمیق و محكم و پرمعنی است كه جز از روحی كه با نور خدا روشن شده باشد تراوش نمی كند. آری، محصول زندگی برخی از افراد- كه متأسفانه هنوز اكثریت افراد بشر را تشكیل می دهند- #بردگی و خودفروشی و شخصیت خود را از دست دادن و به تعبیر قرآن خودباختن و خودزیان كردن است، بندگی #شهوت و حرص و خشم و كینه است، اسارت در بند عادات جاهلانه و رسوم بی منطق و نامعقول است، تقلید از مد و تابعیت این اصل است كه «خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو» .
🍃🍃🍃🍃🍃
بعضی از مردم چنین می پندارند كه همینكه مملوك كسی دیگر نبودند و به اصطلاح زرخرید نبودند، دیگر آنها آزاده اند؛ دیگر نمی دانند هزار نكته ی باریكتر از مو اینجاست؛ نمی دانند اسارت و بندگی هزار نوع و هزار شكل دارد؛ نمی دانند كه بندگیِ طمع و آز هم بندگی است، اسارت در قید عادات جاهلانه هم بندگی است، پول پرستی هم بندگی است
👈مردم همان طوری كه علی علیه السلام فرمود دو دسته اند: یك دسته در بازار این جهان خود را می فروشند به پول و مقام و هوا و هوس و تجمل و مد و تقلید؛ و دسته ی دیگر در این بازار خود را خریداری می كنند و شخصیت واقعی و انسانی خود را باز می یابند، یك دنیا بزرگواری و عزت نفس و مناعت و شرافت و راستی و استقامت و عدالت و تقوا و حقیقت خواهی و ایمان و معنویت برای خود ذخیره می كنند، در این بازار آن نرخی را به رسمیت می شناسند كه قرآن تعیین كرد كه هیچ چیزی ارزش ندارد كه آدمی خود را به آن بفروشد.
✨✨✨✨✨
امام صادق علیه السلام در ضمن اشعاری می فرماید: من این نفس گرانبها را در بازار وجود و هستی فقط یك قیمت برایش قائل هستم، فقط یك گوهر است كه شایسته است بهای این متاع گرانبها قرار گیرد؛ آن گوهر همان است كه از صدف كون و مكان بیرون است؛ من در میان تمام مخلوقات جهان چیزی كه ارزش بهای این كالا را داشته باشد سراغ ندارم.
اگر من خود را و نفس خود را به یك كالای دنیایی بفروشم، به موجب اینكه كالای دنیایی فانی شدنی است از بین می رود و متاع گرانبهای روح و نفس من نیز به موجب اینكه فروخته شد از دستم رفته است، دیگر من دست خالی هستم، نه متاع در دستم هست و نه بهای آن
🌿💫💥🌿💫💥🌿💫💥🌿
https://telegram.me/quranpuyan
#جايگاه_تعقل و #خردورزي در مكتب #رضوي
✅فردی به نام ابن سکیت از امام علی ابن موسی الرضا(ع) می پرسد:
امروز #حجت بر مردم کدام است؟
امام(ع) می فرماید: #عقل،
با عقل است که سخنی را که واقعا از خداست و صادقانه به او نسبت داده شده است، شناخته و تایید می شود و سخنی که از خدا نیست و به دروغ به خدا نسبت داده شده، شناخته و تکذیب می شود. ابن سکیت عرض می کند: به خدا قسم جواب همین است (تحف العقول، ص473).
👈مطابق این سخن عقل حجتی است که بر همه حجیت های دیگر حکومت دارد و حتی سخن انبیاء را باید با آن سنجید. در طول تاریخ کم نبوده اند کسانی که پرچم بر افراشته اند و مدعی شده اند که از طرف خدا سخن می گویند و خداوند آنان را به سمت ها و ماموریت های رسالت و امامت و ولایت و وصایت و مسیح بودن و ... برانگیخته است. سخن کدامیک ازاینان را باید پذیرفت و به عنوان سخن خدا حساب کرد؟
همچنین در تاریخ یک دین و به مرور زمان قرائت ها و روایت های بسیار پرشماری از دین پیدا می شود و هر یک مدعی اند که دیانت راستین را او و تنها او ارائه می کند. به هر حال بازار دین بسیار شلوغ و پر سر و صدا بوده و هست. از سوی دیگر همه این مدعیان از آنجا که مدعی این بوده اند که از طرف خدا سخن می گویند مدعی حجیت نیز بوده اند و از مردم تبعیت را طلب می کرده اند.
🌴سخن امام رضا(ع) در این رابطه این است که انسان یک ابزار سنجش و میزان بیشتر ندارد و او #داور است که چه سخنی حق است و چه سخنی باطل و او تعیین می کند که چه سخنی را باید گردن نهاد و پذیرفت و چه سخنی را نباید پذیرفت و بلکه باید رد کرد. این ابزار سنجش و این داور، #عقل است.
این عقل است که باید داوری کند که چه کتابی حق است و از جانب خداست و چه دینی حق است و چه شخصی حق است و درست می گوید و اگر در ادیان مختلف ادعای اعجاز برای اثبات حقانیت شده، کدام درست است و اگر برای هر اندیشه ای استدلال می شود کدام استدلال درست و صحیح است و ...
✅امام(ع) در سخنی دیگر ارزش تعقل و خرد ورزی را به گونه ای دیگر بیان می کند:
«عبادت به زیادی روزه و نماز نیست، بلکه #عبادت به زیادی #اندیشهورزی در امر خداست» (همان، ص466).
اگر در روایت قبلی سخن از حجیت عقل بود در این روایت سخن از ارزش تعقل و تفکر در امر دین است.
از این حدیث بر می آید که در امر دینداری، خردورزی بیش از هر عمل دیگری ارزشمند است و هیچ عملی را نمی توان با آن قیاس کرد. علت این امر آشکار است.
🔻دینداری ای که همراه با اندیشه و خردورزی نباشد به معنای #بردگی و تبعیت از این و آن است و این دینداری سفیهانه است. یک چنین دینداری ای نه تنها جامعه را اصلاح نمی کند بلکه به تباهی می کشاند. دینی که همراه خرد ورزی نباشد دین نیست،
✅چرا که به فرموده رسول خدا(ص)
«جانمایه آدمی #خرد اوست و کسی که خرد ندارد #دین ندارد» (گزیده میزان الحکمه، ص538).
✅امام رضا(ع) باز به گونه ای دیگر بر جایگاه عقل و خرد در حیات معنوی انسان تاکید می کند:
«دوست هر آدمی خرد اوست و دشمن او #جهل اوست» (کافی، ج1، ص11).
👈این خرد آدمی است که در همه حال یار و یاور اوست و چراغی است که راه را روشن می کند و حق را از باطل متمایز می سازد و راه سعادت و کمال را به او نشان می دهد. در مقابل عقل، سفاهت قرار دارد که دشمن انسان است چرا که انسان را به بیراهه می برد و او را به باطل پرستی و سقوط می کشاند.
👈و باز درحالی که رسول خدا(ص) دوست داشتن مردم را پس از ایمان بالاترین عمل به حساب می آورد (نهج الفصاحه، ص281)، امام #رضا (ع) این امر را نصف عقل می شمارد:
« #دوست_داشتن مردم نصف #عقل است»
(تحف العقول، ص467).
آری! این جایگاه عقل و خردورزی در دینداری در #مکتب_رضوی است.
در این مکتب، دینداری بدون خردورزی و تعقل بی معنا و بیراهه است.
✍دكتر عبدالرحيم سليماني
کانالِ قرآنپویان
تدبر در قرآن ،تفقه در دین
┏━━🌹💠🌹━━┓
🆔@quranpuyan
┗━━🌹💠🌹━━┛