eitaa logo
قران پویان
437 دنبال‌کننده
5.7هزار عکس
670 ویدیو
606 فایل
تدبردر قرآن وتفقه در دین با عمومی سازی فهم وعمل به قرآن
مشاهده در ایتا
دانلود
❇️طعامهاي : 💠الْيَوْمَ أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّباتُ وَ طَعامُ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ حِلٌّ لَكُمْ وَ طَعامُكُمْ حِلٌّ لَهُمْ  «5» مائده 🌱امروز، همه‌ى چيزهاى پاك و دلپسند براى شما حلال شده است، و طعام اهل كتاب براى شما حلال است و طعام شما نيز براى آنان حلال است. 🔹در اين آيه حكم اعاده شده ، با اينكه قبلا يعنى در آيه قبلى فرموده بود كه حكم است ، و گويا ضميمه كردن جمله : (احل لكم الطيبات ) به جمله : (و طعام الذين اوتوا الكتاب ...)، از قبيل ضميمه كردن يك امر قطعى و مسلم است ، به امرى مورد شك ، تا در شنونده ايجاد آرامش خاطر نموده ، قلق و اضطراب او را برطرف سازد، تو گوئى نفوس مردم با ايمان از تشويش و اضطراب شكى كه نسبت به حلال بودن طعام اهل كتاب داشتند آرام نميگرفته ، لذا براى رفع اين اضطرابشان داستان حليت طيبات را هم ضميمه حليت طعام اهل كتاب كرد، مراد از ( ) در آيه شريفه چيست؟  ايا شامل گوشتهاي خوراك اهل كتاب هم ميشود يا فقط حبوبات را شامل ميشود؟ 🔹و اما كلمه (طعام)، اين كلمه در اصل لغت به معناى هر چيزى است كه قوت و غذاى خورنده اش قرار گيرد و خورنده اى با آن گرسنگى خود را بر طرف سازد، ليكن بعضى گفته اند: مراد از طعام خصوص گندم و ساير حبوبات است ، از آن جمله صاحب لسان العرب در كتاب خود گفته : اهل حجاز وقتى كلمه (طعام ) را مطلق و بدون قرينه ذكر كنند تنها گندم را در نظر دارند، وسپس ‍ مى گويد: خليل نيز گفته : در كلام عرب لفظ (طعام ) بيشتر در خصوص گندم استعمال مى شود، اين بود سخن صاحب لسان العرب ، و همين معنا از كتاب نهايه تاليف ابن اثير نيز استفاده مى شود، و به هر حال حليت در آيه شريفه شامل غذائى كه از گوشت حيوان غير قابل تذكيه چون خوك تهيه شده نمى گردد، و نيز شامل غذائى كه از ذبيحه اهل كتاب تهيه گرديده و يا بنام خدا ذبح نشده نمى شود، براى اينكه خداى تعالى در آيات تحريم گوشت خوك و گوشت ميته را حرام دانسته ، و و حيوانى كه بنام خدا ذبح نشده از نظر اسلام است ، و آيات تحريم چهار آيه است كه در سوره بقره و مائده و انعام و نحل آمده ، و گوشتهاى حرام را رجس و فسق و اثم خوانده ، كه بيانش گذشت و حاشا بر خداى سبحان چيزى را كه خودش رجس و فسق و اثم خوانده ، حلال كند و بر حلال كردنش منت بگذارد، و بفرمايد: (اليوم احل لكم الطيبات ). 🔹علاوه بر اين محرمات عينا قبل از اين آيه در خود اين سوره آمده ، و احدى نمى تواند در چنين موردى سخن از نسخ بياورد، و اين خود بسيار روشن است ، مخصوصا در خصوص سوره مائده كه در رواياتى آمده كه اين سوره ناسخ دارد ولى منسوخ ندارد. 📚تفسير الميزان 🔹اين آيه مى‌فرمايد: طعام اهل كتاب براى مسلمانان حلال است؛ ولى با توجّه به اين‌كه در آيات قبل براى استفاده از گوشت، بردن نام خدا شرط حلال بودن ذكر شده است، مى‌فهميم كه مراد از بودن براى مسلمانان، طعام‌هاى است.  در روايات اهل‌بيت عليهم السلام هم منظور از طعام را گندم، جو وحبوبات دانسته‌اند. برخى لغت‌شناسان مانند ابن‌أثير و خليل نيز گفته‌اند: در فرهنگ حجاز، به گندم هم طعام گفته مى‌شود. 📚تفسير نور 🔹اكثر مفسرين و فقيهان، طعام را همان غذاي متعارف اهل كتاب، كه البته شامل گوشت ذبح شدة آنان مي‌شود، دانسته‌اند، هرچند برخي هم طعام را حبوبات و سبزيجات و ميوه‌جات شمرده‌اند. صرفنظر از اين كه چنين تخصيصي خلاف معناي ظاهري است، خوردن حبوبات حرمتي قبلا نداشته است كه بعداً آزاد شده باشد. 📚تفسير بازرگان ༻🍃‌🌸🍃༺ 🆔@quranpuyan
❇️همه انچه كه مردم و ميدانند خوردنش است. 💠يَسْأَلُونَكَ مَاذَا أُحِلَّ لَهُمْ قُلْ أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّبَاتُ (مائده 4) 🌱از تو مي‌پرسند چه چيزهايي بر آنها حلال شده است؟  بگو [همة] پاكيزه‌ها 🔹حلال، آزاد و رها كردن و رفع موانع و گشودن گِره‌هاست، به طور كلي هر آنچه روي زمين [و هوا و دريا] است حلال است [بقره 168 (2:168) ] و نيز هرآنچه از دريا صيد مي‌شود [مائده 96 (5:96) ]، مگر چهار استثنائي كه قبلا ذكر شد. 🔹قرآن به جاي آنكه ليست هزاران گونه موجودات را، از نظر حلال و حرام ذكر كند، 👈به معيار عقلي « و » اكتفا كرده است [مائده 87 (5:87) و 88، انفال 69 (8:69) ، نحل 114 (16:114) ]. حلال همان قابليت حل و جذب در دستگاه هاضمه، و طيب بودن، دلچسب بودن و پذيرش نفس آدمي است. 📚تفسير بازرگان 🔹اين جمله سوالى است مطلق و كلى ، و جوابى هم كه از آن داده شده عمومى و مطلق است ، و در آن ضابطه اى كلى براى تشخيص ‍ حلال از حرام است داده ، و آن اين است كه حلال آن چيزى است كه تصرف در آن البته نه هر تصرف بلكه تصرفى كه هر عاقلى غرض از آن چيز را همان تصرف ميداند، از قبيل خوردن نان نه خفه كردن كودكى به وسيله نان امرى طيب و معقول شمرده شود. 🔹و اگر طيبات را مطلق آورد اين اطلاق نيز براى اين است كه بفهماند 👈👈معتبر در تشخيص از خبيث است ، نه فهم افراد استثنائى كه يا از پاره اى خبائث لذت ميبرند، و يا از پارهاى طيبات دچار تهوع ميشوند، پس هر چيزى كه فهم عادى عموم مردم آن را طيب بداند آن طيب است ، و هر چيزى هم كه طيب شد حلال است . 🔹و اگر و بودن را بفهم متعارف انسانها واگذار كرديم از پيش خود نكرديم ، بلكه همانطور كه گفتيم از اين جهت بود كه هيچ مطلقى شامل فرد غير متعارف نميشود، و اين مساله در فن اصول ثابت شده است . 📚تفسير الميزان 🔹هر چه كه شده، بخاطر پليدى آشكار يا نهان آن است. «أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّباتُ» 🔹اصل و قانون كلى آن است كه همه‌ى چيزهاى و دلپسند، باشد.«أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّباتُ» 🔹چون اسلام دينى فطرى است، آنچه را كه دل بپسندد و فسادى نداشته باشد حلال مى‌كند. «أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّباتُ» (ميان تشريع وتكوين هماهنگى است.) 📚تفسير نور ༻🍃‌🌸🍃༺ 🆔@quranpuyan
چيست؟ ايا ، موجب و فرد ميشود؟ 🛑قسمت سوم: ✳روایات دربارة تحقق «کفر» در این بحث سه گروه از روایات وجود دارد ↩️ گروه اول، روایاتی است که دلالت دارد بر اینکه اعتقاد به هر موضوعی از موضوعات عالم که خلاف واقع باشد موجب برای و یا خواهد شد چنانکه صحیحه برید عجلی دلالت بر آن دارد. ↩️طائفه دوّم ، روایاتی است که دلالت دارد بر اینکه و هر یک از اعم از واجبات و محرمات موجب برای کفر است. ↩️طائفه سوّم، روایتی است که دلالت دارد بر اینکه اگر معتقد به آن باشد است بلا فرق بین اینکه عالم به حرمت باشد یا عالم نباشد و بلا فرق بین اینکه ضروری دین باشد یا نباشد 🔻مطالعة روایات نشان داد در هیچ روایتی، اثری از کلمة «ضروری» و انکار ضروری نیست؛ در نتیجه تنها توجیه آمدن کلمة «ضروری» در عبارت بزرگانی همچون ابن‌سعید حلی و محقق حلی این است که این دسته از فقها روایات را کنار هم گذاشته (روایاتی مانند «جَحَدَ الفَرَائِضَ» یا «ارتَکَبَ کَبِيرَةً») و از آنها چنین عنوانی را اصطیاد کرده ‎اند. در این صورت و شهرت به دلیل مدرکی بودن بی‌تأثیر خواهد بود. ✳✳چكيده مطالعه در مسئله، نتایج زیر را به دنبال داشت: 💠در مسئلة دین، مشهور معتقدند منکر ضروری است و بنا بر نظر مشهور باید آثار کفر را برای منکر ضروری اجرا کرد. عده ‎ای نیز انکار ضروری را در صورت ملازم بودن آن با تکذیب النبی(صلی الله علیه و آله) موجب کفر می‌دانند. 💠مراد از آن حکمی است که واضح است و منکِر نیز به آن علم دارد و به آن اعتقاد پیدا کند؛ یعنی قبلاً علم داشته این حلال است و اکنون به حرمت اعتقاد پیدا می‌کند یا اینکه علم داشته واجب است و اکنون به عدم وجوب اعتقاد پیدا می‌کند یا اینکه علم داشته حرام و کبیره است؛ ولی الآن به اعتقاد پیدا می‌کند. در نتیجه منکِر یک حکم ضروری که به ضروری بودن آن حکم علم دارد، خودش خارج‌کننده از اسلام است. 📌بنابراین می‎توان سه ملاک از این معیارهای یادشده در مورد ضروری ارائه داد: ↩️ نزد همة مسلمانان واضح و آشکار است؛ ↩️نیازی به اقامة دلیل ندارد؛ ↩️ اجتهاد در آن معنا ندارد. 💠فرض بحث در انکار ضروری جایی است که 👈👈انکار با علم به اینکه حکم مورد انکار، ضروریِ دین است، صورت گیرد؛ وگرنه انکار ضروری از روی یا یک منشأ دیگری، از محل بحث خارج است. 💠هیچ روایت و دلیلی نداریم که اگر سر از تکذیب پیامبر(صلی الله علیه و آله) درآورد و موجب تکذیب نبی(صلی الله علیه و آله) شود، مستلزم کفر است؛ بله، خود (صلی الله علیه و آله) بی‌گمان موجب است. 💠تدین به اسلام واجب است و اگر کسی یکی از احکام را با این دو خصوصیت (واضح بودن حکم آن نزد مسلمانان و علم به آن) کند، از اسلام خارج می‌شود. 💫🖋بررسی فقهی کفر منکر ضروری، ايت اله محمدجواد فاضل لنکرانی 🔹🔹نکته‌ای که باید بر آن تاکید کرد، آن است که ضروری‌بودن یک حکم و اعتقاد، نیست و گاه منحصر به و خاصی می‌شود. از این رو نمی‌توان کسی را که آن حکم و اعتقاد را در غیر آن زمان انکار می‌کند، کافر شمرد و این، به سبب تحول در افکار و اشخاص در زمان‌های مختلف است؛ گاه اعتقادی به سبب یک واقعه تاریخی یا اجتماعی در جامعه گسترش می‌یابد، به گونه‌ای که همه آن را می‌دانند و به صورت ضروری مذهب یا دین در می‌آید؛ اما در زمان دیگر این گونه نیست. (از سايت ويكي فقه) کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دین ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛