eitaa logo
قران پویان
443 دنبال‌کننده
5.4هزار عکس
645 ویدیو
599 فایل
تدبردر قرآن وتفقه در دین با عمومی سازی فهم وعمل به قرآن
مشاهده در ایتا
دانلود
✳️ یا با دشمن در (ع) 🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶 ✨✨ما به دنبال یافتن پاسخی برای این پرسش هستیم که آیا امام حسین(ع) غیر از جنگ به فکر دیگری هم بود یا نه؟ آیا حضرت راه مذاکره با دشمن را هم، باز می دید یا این راه از نظر امام حسین(ع) مسدود بود؟ ✅قسمت سیزدهم ✴️موضع فقهای شیعه محقق کرکی که عالم بزرگوار عصر صفویه است، کلام علامه را در شرح خودش بر قواعد توضیح می دهد. می گوید که شما که می گویید صلح جایز است، پس چرا امام حسین جنگید؟ می گوید: «و اما فعل الحسین علیه السلام فانا لانعلم منه ان المصلحۀ کانت بالمهادنۀ و ترکها». ما گفتیم جایز است در صورت مصلحت و برای امام حسین(ع) هم صلح جایز است در صورت مصلحت. اگر امام حسین(ع) صلح نکرد، شاید نبوده است. این اشکالی به آن وارد نمی کند. اگر مصلحت بر صلح بود و امام حسین(ع) صلح نمی کرد، آنوقت جای اعتراض بود. آن هم مطابق با مصلحت عمل کرده است. «و لعله علم» مثلا شاید حضرت می دانست که «لو هادن یزید علیه العنۀ لم یف له» اگر قرارداد هم ببندند با یزید، او وفا نمی کند. یا اینکه وضع یزید بن معاویه به دلیل جنایاتی که انجام می داد و متهتک بود، وضعی است که اگر هدنه ای اتفاق بیفتد به ضرر جامعه اسلامی و اسلام است، لذا حضرت مقاومت کرد. کلمات دیگری هم دارند که مجموعا فقها هیچ تصلبی و مقاومتی برای اینکه بپذیرند که صورت بگیرد، صلح صورت بگیرد در شرایطی که مصلحت است، هیچ مقاومتی در این موضوع ندارند و کاملا این مساله برایشان قابل قبول است که همانطوری که امام حسن(ع) رفتار کردند، امام حسین(ع) اگر مصلحت ایجاب کند، همان رفتار را می کردند. خب شرایط تغییر کرده بود. یعنی دوران یزید غیر از دوران معاویه بود و الا اگر شرایط اقتضا می کرد و مصلحت امت اسلامی اقتضا می کرد، مشکلی برای مصالحه و مهادنه وجود نداشت. البته در کلمات فقها مطلب دیگری هم هست که نشان از تلقی مثبتشان از اقدام امام حسین(ع) برای صلح دارد مثلا محقق کرکی اشاره کرده است که امام برای مهادنه با یک مانع روبرو بود و لذا حاضر به قبول پیشنهاد دشمن نشد و آن مانع عدم التزام دشمن به هدنه بود. آنها می خواستند امام را پس از تسلیم با ذلت به قتل برسانند. صاحب جواهر با تقویت این احتمال میگوید آنها «بهر حال» تصمیم به قتل حضرت داشتند.  لذا امام قتل با عزت را انتخاب کرد: «... علما منه ع انهم عازمون علی قتله علی کل حال کما هو الظاهر من افعالهم(جواهر، ج 21، ص295) این موضع که از قرنها پیش مورد اعتنای فقها بوده، گویای آن است که از نظر آنها اگر اطمینان به غدر و قتل در هدنه و تسلیم نبود، امام می توانست از مقاومت دست بردارد. این بحثی بود که من می خواستم خدمت شما عرض کنم که اصلا ما در کلمات علما و بزرگان خودمان در گذشته(نه آنهایی که تاریخ نوشتند، نه آنهایی که بحث کلامی کردند، نه آنهایی که بحث فقهی کردند، اصلا هیچ فراری از اینکه ما مذاکره می خواهیم با دشمن کنیم یا صلح می خواهیم بکنیم به عنوان اینکه کار منفی است و شرع اجازه نداده است و کار قبیحی است، هیچ چیزی در کلمات این آقایان بنده پیدا نکردم. اما این تحلیل و موضعی که الان وجود دارد که گاهی گفته می شود که امام حسین(ع) ملاقات کرد، اما مذاکره به معنای امروزی نکرد بلکه آن کاری که امام حسین کرد، این بود که عمر بن سعد را دید برای اینکه به او اخطار کند که داری می روی جهنم، مواظب باش. می خواست موعظه کند، موعظه اخلاقی. البته امام نسبت به ابن سعد و اصحابش مواعظی در کربلا دارند، ولی ربطی به موضوع بحث ما ندارد. این مطلب شاهدی از نظر تاریخی ندارد که کسی آن را نقل کرده باشد. یا این مطلب را گفته باشد. و علاوه بر اینکه شاهدی ندارد بلکه شواهد عکسش هم همانطور که برایتان خواندم، وجود دارد که گفتگوهای طولانی وجود داشته، بر اساس آن گفتگوها یک متنی را عمربن سعد به عبیدالله نوشته و پیشنهاداتی مطرح شده و درک عمومی بر این است که این متن به هرحال مرتبط با آن صحبتها است. ممکن است حالا عمربن سعد خودش یک مقداری در تدوین این متن از سیاست خودش و سلیقه خودش استفاده کرده باشد. چون این متن مثل متن صلح امام حسن نیست یا مثل صلح حدیبیه نیست که طرفین امضا کرده باشند. تا ما بتوانیم استناد به امام حسین(ع) هم بدهیم. ولی مضمون کلی آن یعنی راههایی برای اینکه جنگ اتفاق نیافتد، مطرح هست. اگر این نامه ابن سعد هم نبود، اینکه امام حسین(ع) فرموده است که بگذارید ما برگردیم این دیگر احتیاجی به این متن هم ندارد. چون حضرت این را در جاهای دیگر فرموده بودند. یعنی جزء مذاکرات سری به حساب نمی آمد اصلا. علنی و آشکار بوده است این مساله. ادامه دارد... 🔹🔸سخرانی حجت الاسلام سروش محلاتی ( دانشگاه علامه طباطبایی) ✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨ ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔 @quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
❓❓پرسش و پاسخ قرآنی: ❓ جايگاه در قرآن چيست؟ ❓ از در چه زمينه هايي پذيرفته است؟ ✴با توجه به اينكه در قرآن بارها از از ابا و اجداد و بزرگان و سران قوم، نكوهش كرده است،چرا در مسايل ديني به تقليد مراجعه ميكنيم؟آيا قرآن با اين گونه از يك نفر موافق است؟ آيا،تقليد،اطاعت مطلق و بدون چون و چراست؟ 🔴قسمت دهم: ✅ چه كسي صلاحيت دادن دارد و جزو اهل الذكر محسوب ميشود؟ 🔵مسأله ی 10- آيا «اهل الذكر» كه شايستگى و بايستگى اين گونه پرسش ها را دارند، شرطى در صحت اين پرسش در اين ميان ندارند؟ 🔹🔸🔹ج: آيه ى زمر كه بيانگر آگاهى شايسته بر حكم خدا است هر دوى و را براساس «احْسَنَه» مقرر كرده است، و بر اين اساس آيه ى نحل هم كه تنها بيانگر راه اصيل اين آگاهى است مكلفان را به پيروى از «أحسنه» فرا خوانده است. و چون «عباد» در اين جا عموم مكلفان را دربردارد، و نه تنها خصوص عالمان را، براين مبنا، «يَسْتَمِعُونَ القول» نظر به قول حَسَن دارد، و نه هر سخنى و از هر كس و ناكسى، زيرا شنيدن همه ى گفته هاى حق و باطل هم در حوصله ى عموم مردم نيست و احياناً گمراه كننده هم هست؛ 🔶🔹🔶 تنها شرعمدارانند كه شايستگى و بايستگى دارند هر سخن حق و باطلى را بشنوند و بررسى كنند تا باطلش را نفى و بهترينش را انتخاب نمايند. و خود «أحْسَنَه» نيز- كه «بهترين» است- دليلى است ديگر براين كه «قولِ» مورد شنيدن تنها گفته هايى است كه بر پايه ى كتاب و سنت به گونه اى عاقلانه و عادلانه و از شيعه ى دوازده امامى و در راستاى حقيقت نگرى باشد، كه چنان قول و سخنى از ديدگاه قرآن زيبا و «حَسَن» است، و زيباتر و أحْسَنَش سخنى است كه با قرآن و سنت در راستاى بيان حكم خداى تعالى هماهنگ تر و رساتر باشد. كه در غير اين دو صورت تقليد نه اهل الذكر است و نه قولش حسن است تا چه رسد كه احسن باشد. دادن كسى كه حداقل يك دوره ى كامل احكام قرآن را اصالةً و در حاشيه اش سنت قطعيه را درست بررسى نكرده حرام و پيروى از او نيز حرام است؛ ✳️زيرا برخلاف گمان بسيارى از بيش از هزار آيه ى قرآن، پيرامون احكام در [قرآن كريم ] موجود است، و حتى تنها پانصد آيه را كه به گمانشان تنها آيات احكامند نيز به گونه اى شايسته مورد استدلال آقايان قرار نگرفته است، و به گمان «ظنّى الدّلالة» بودنشان اگر برخلاف روايات يا اجماعات يا شهرت ها يا فتواهايى باشند مورد تحميل و تأويل قرار داده و برخلاف نص و يا ظاهر مستقر [قرآن كريم ] مظلوم نظر داده و مى دهند. ❎هم چنين حرام است دادن كسى كه [قرآن كريم ] را به عنوان دليل قطعى قبول نكرده و دلالت لغات و جملات آن را در حدّ ظن و گمان مى پندارد، بنابراين بر تمامى بالغان و مكلفان واجب است كه براى به دست آوردن فتاواى قرآنى، به گونه اى شايسته پى جويى كنند، زيرا با كمال تأسف و شرمسارى، نظرات بسيارى از فقيهان سنّى و شيعه پايه ى قرآنى ندارد و برخلاف نص و يا ظاهرِ مستقرِّ [قرآن كريم ] است، كه اين هم در نتيجه ى بى توجهى فقيهان سنّى نسبت به قرآن در برابر كتب ششگانه شان: «صحاح سّته» و گمانى پنداشتنِ دلائل قطعى قرآن توسط فقيهان شيعى مى باشد. ادامه دارد: 📚برای مطالعه بیشتر در مورد این مطلب به لینک زیر مراجعه کنید: https://b2n.ir/925338 💫با این پست، شما هم در گسترش مفاهیم قرآنی در جامعه سهیم شوید 🙏 https://eitaa.com/quranpuyan
پرسش و پاسخ قرآنی: ❓ جايگاه در قرآن چيست؟ ❓ از در چه زمينه هايي پذيرفته است؟ 🔴قسمت پانزدهم: ❓❓روش پیدا کردن فرد واجد شرایط دادن و شایسته تبعیت چیست؟فرد و اتقی را چگونه بشناسیم؟ 🔵مسأله ی 17- در تشخيص بيشتر احياناً خود مكلف مى تواند موفق تر از ديگران باشد، و يا از هر راه صحيح شرعى ديگرى به دست آورد، مثلًا احتمال نمى دهد كه اين مرجع حقيقت را فداى مصلحت! كند، و يا اين احتمال در اين شخص كم تر از ديگران است. ❇ولى در تشخيص اعلم بودن يا گواهى دو عادل از اهل خبره ى قرآنى كه معارض برابر يا برترى نداشته باشند، و يا شهرت و شياع سالم و بى دوز و كَلَك كه براساس حقيقت نگرى باشد، و يا مكلفى كه خود اهل خبره و تشخيص در مسائل فقهيه است بتواند با بررسى نظرات نظر برتر را در اين ميان يا به طور اطمينان و يا- لااقل- احتمال عرفى و عقلايى تشخيص دهد، كه در هر صورت تقليد از اين شخص واجب است، 👈 ولى اگر به هيچ وسيله ى ممكنى نه اطمينان به اعلميت يافت و نه احتمال، اين جا مخير است، از هر كدام بخواهد پيروى كند، و يا تقليدش را ميان آنان پخش نمايد. ❎مسأله ی رجوع به اهل خبره اصلى است وجدانى و فطرى و شرعى كه اگر خودت از اهل خبره در مسائل شرعيه نيستى به خبرگان در اين سامان مراجعه كنى، تا بر پايه ى خبره بودنشان شخص مورد اعتمادِ برترِ از نظر علم و تقوى را به شما معرفى كنند 👈 و اين خبره گى و شهرت در انحصار است و بس و نه غيرقرآنى كه بيانگر احسن القول نيست. 👈 بنابراين چون مايقين داريم كه ما متأسفانه مبناى صد در صد قرآنى ندارند، بنابراين نوعاً نمى توانند در اين مسائل مورد مشورت قرار گيرند." از رساله نوين ايت اله صادقي تهراني ادامه دارد: 📚برای مطالعه بیشتر در مورد این مطلب به لینک زیر مراجعه کنید: https://b2n.ir/925338 💫با این پست، شما هم در گسترش مفاهیم قرآنی در جامعه سهیم شوید 🙏 https://eitaa.com/quranpuyan
✴️اصول و مباني حكومت اسلامي در قرآن آشنایی با مبانی نظرات اجتماعی امام خمینی ✨🔸✨🔸✨🔸✨🔸✨🔸 سوال👇👇 ✅علت تفاوت ،قبل و بعد از انقلاب چه بود؟ قسمت آخر امام می فرمودند که اقتضائات حکومت در این کشور و در این زمان چیست؟ مرحوم آقای قدیری، یک سؤالی از حضرت امام یا یک اشکالی به حضرت امام در مسأله شطرنج مطرح کردند که حالا چه آلت قمار باشد، چه نباشد، بر اساس روایات باید ما حکم به حرمتش کنیم و چرا شما در فرض اینکه آلت قمار نباشد و از آلت قمار بودن خارج شده باشد، چرا در این فرض گفتید که مانعی ندارد و امام برای او توضیح دادند و توضیح امام دو قسمت دارد. یکی اینکه روایت را درست فهمیدی یا نفهمیدی. آن بحث طلبگی است. ولی قسمت دیگر که مهمتر است، یک نقد کلی به نوع استلال ایشان است. امام فرمودند: «قبل از پرداختن به دو مورد سؤال و جواب، اینجانب لازم است از برداشت جنابعالی از اخبار و احکام الهی اظهار تأسف کنم. بنا بر نوشتۀ جنابعالی زکات تنها برای مصارف فقرا و سایر اموری است که ذکرش رفته است... در سبق و رمایه ...» دوباره امام شروع کردند به همان روش و تالی فاسدها را مطرح کردند که لازمة کلام شما که حکم رفته روی همان ابزار و ادوات بازی، ولو در طول زمان به لحاظ ماهوی موضوع تغییر پیدا کند، ولی به لحاظ شکلی ما باید حکم را نگه داریم. اگر این جوری باشد که ما احکام را روی همین ظواهر خودش حفظ کنیم ولو به لحاظ ماهوی تغییر پیدا بکند. حالا یک به یک پس از دیگری ایشان مدام نقض می کنند ونقض می کنند و آخرش این می شود که: «و بالجمله آنگونه که جنابعالی از اخبار و روایات برداشت دارید، تمدن جدید بکلی باید از بین برود و مردم کوخ نشین بوده و یا برای همیشه در صحراها زندگی نمایند.»😞😞(صحیفه امام، ج21، ص150). امام لوازم عینی آن اجتهاد را می شمرند. با این لوازم کار دارند که این اجتهاد زندگی سوز است نه زندگی ساز. یکی از تفاوت هایی که وجود دارد، این است که فقه قبل از فرق کرد ولی نه در مراجعه به ادله، که مثلا قبلاً مقبوله عمر بن حنظله معتبر بود، حالا چون انقلاب شده دیگر مقبوله مردوده شده!! نه! آیات و روایات همه سر جای خودش هست و درست است. فرقش این است که ما قبل از انقلاب، فقط به همین ادله مراجعه می کردیم، در حجره می نشستیم، اجتهاد و می کردیم، می دادیم، تمام می شد. حالا باید آنچه را که استنباط کردیم چون حکومت در اختیار ماست و می خواهیم به اجرا بگذاریم، ببینیم قابلیت برای اجرا دارد و یا قابلیت برای اجرا ندارد. آن فقه قبل از انقلاب فقط فقه تئوری و فقط مدرسه بود همین و بس. و اگر ما در فضای قبل از انقلاب مانده بودیم، هرگز این فقه تکان نمی خورد. و چه بسا همیشه همان فتواها را تکرار می کردیم که گاه اصلا قابلیت اجرا نداشت. هزار سال دیگر هم که بود همان بود. چرا تغییر پیدا کند؟ اجتهاد و استنباط روی مبانی و ادله صورت گرفته، کجایش اشکال دارد؟ انقلاب یک شوک وارد کرد که این حرف هایی که در کتاب ها نوشته شده، قابلیت اجرا دارد یا ندارد؟ استاد سروش محلاتی 🔸✨🔸✨🔸✨🔸✨🔸✨ ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔 @quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
✴️ :. ❓آیا تصدی مناصبی مانند برای ، از نظر قران ممنوع است؟ - ❓آیا زنان نمیتوانند قاضی یا رییس جمهور شوند؟ 🛑 قسمت دوم : 🔶نظر ايت الله مبني بر مجاز بودن ، فتوا و زنان ❓پیام زن: اولین سؤال ما در باره قضاوت و مرجعیت زن است. آیا تصدی این امور توسط بانوان جایز است یا نه؟ 👈آیت اللّه صانعی: این یک بحث فقهی بسیار عریض و طویلی است که هم به اجتهاد و تقلید مربوط می شود و هم به باب قضاء به نظر می رسد که اگر کسی در باب قضاوت و در باب اجتهاد بلکه در باب فتوا بگوید مرد بودن شرط نیست سخن گزافی نگفته است. اگر کتابهایی مانند جواهر، شرح ارشاد مرحوم مقدس اردبیلی، بحث اجتهاد و تقلید امام، فصول و سایر کتب را در این زمینه به دقت نگاه کنید، این سخن را تأیید خواهید کرد. 🔹در مسأله قضاء، من بیست سال پیش هم معتقد بودم، الآن هم به آن معتقد هستم و می گویم مرد بودن شرط نیست و زن هم می تواند قاضی بشود.اگر کسی چنین بگوید سخن گزافی نگفته است و اگر فقیهی فتوا بدهد نمی توان گفت که از دین بیرون رفته است یا او را نعوذباللّه توهینش کنیم. بلکه سخن بجایی گفته است. 🔸سخنی است که یک مقداری از آن، از مقدس اردبیلی سرچشمه می گیرد، یک مقداری از تعمق و انس با مسأله در فقه سرچشمه می گیرد. ما وقتی که به مبسوط شیخ الطائفه نگاه می کنیم می بینیم که شیخ در مبسوط می گوید: «علی الاصح زن نمی تواند قاضی شود.»(1) شیخ در مبسوط می گوید «علی الاصح» و نیز در کتابی مانند کتاب «خلاف» که حقوق تطبیقی است و معدّ است برای نقل اجماعات بین شیعه و سنی، می بینیم که آنجا هم شیخ ادعای اجماع نمی کند که زن نمی تواند قاضی بشود.(2) تمسک به احتیاط می کند، تمسک به عدم دلیل می کند؛ معلوم می شود که دارد با عصا راه می رود، دلیل روشنی ندارد که زن نمی تواند قاضی شود. 🔹راجع به ا و راجع به افتاء هم دلیلی بر شرطیت مرد بودن نیست. یعنی دلیلی وجود ندارد که بگوییم اگر یک نشست مطالعه کرد، تحقیق و مباحثه کرد و قدرت استنباط پیدا کرد، او نمی تواند به استنباطات خودش عمل کند و همین جور نسبت به اینکه اگر قدرت استنباط پیدا کرد و اعلم از دیگران شد، اعلم از مردها شد، بگوییم نمی تواند بدهد و جایز نیست که فتوایش را دیگران به عنوان فتوای اعلم عمل کنند. نه، دلیلی برای شرطیت مرد بودن در افتاء وجود ندارد چه رسد به باب اجتهاد. اما از شهید ثانی است که او در باب قضا اشاره کرده است که این شرایط در نزد ما موضع وفاق است و عبارات دیگری هم کنارش آمده است.(3) 1ـ المبسوط، ج8، ص101. 2ـ الخلاف، ج3، ص311. 3ـ مسالک الافهام، ج2، ص351، (طبع قدیم). 💫ادامه موضوع در لینک زیر مطالعه بفرمائید http://www.quranpuyan.com/yaf_postst5177_y-tSdy-mnSby-mnnd-qDwt-w-mrjyt-bry-znn--z-nZr-qrn-mmnw-st.aspx @quranpuyan
✴️ :. ❓آیا تصدی مناصبی مانند برای ، از نظر قران ممنوع است؟ - ❓آیا زنان نمیتوانند قاضی یا رییس جمهور شوند؟ 🛑 قسمت سوم: 🔶نظر ايت الله مبنی برمجاز بودن .وفتوا واحتهاد.زنان 🔶👌اشکال نشود که دلیل نداشتن در باب اجتهاد و فتوا کافی نیست، چون مسلم است که در حوزه های علمیه گمان و غیر یقین اعتبارش دلیل می خواهد. اصل در ظنون عدم حجیّت است. می گویند شک در حجیّت، مساوق و معادل است با قطع به عدم حجیّت. این اشکال وارد نیست، به خاطر اینکه ما با وجود همه روایات و آیاتی که در باره فتوا و اجتهاد و تقلید آمده است می دانیم کلمه «مرد» اگر در بعضی از آنها آمده است، خصوصیتی ندارد. کلمه «مرد» و صیغه مذکر معمولاً در قانونگذاریها زیاد می آید، مثلاً در روایت آمده است «مداد العلماء افضل من دماء الشهداء».( 4) حالا اگر یک زنی در آینده توانست در جایی حرکتی شبیه حرکت حضرت امام(ره) انجام بدهد، شهادت را ارزش بدهد، مردم را بسیج کند و با قدرت شهادت، اسلام را در آنجا حاکم کند، آیا هیچ کسی شک می کند که «مداد العلماء»، عالمه ها را نمی گیرد، عالمات را شامل نمی شود! چون العلماء مذکر است مؤنث را نمی گیرد! مسلم کسی شکی نمی کند؛ معیار، علم و عالم بودن است. 🔶یا مثلاً در آن توقیعی که از حضرت ولی عصر(عج) آمده است که «و اما الحوادث الواقعه فارجعوا فیها الی رواة احادیثنا فانهم حجتی علیکم و انا حجة اللّه .»(5) راویان حدیث مطرح است، راوی حدیث می خواهد باشد می خواهد مرد باشد. راوی نه به معنای ناقل حدیث بلکه به معنای کسی که حدیث را می فهمد، بررسی می کند. اگر با قرآن نمی سازد کنار می گذارد، اگر با شهرت نمی سازد کنار می گذارد، خلاصه صاف و پوست کنده می کند و روایتی را که می توان به آن عمل کرد به مردم می گوید، با همان و به همان اجتهاد. نمی شود بگوییم که این فقط مربوط به «مرد» می شود و اگر زنی به اینجا رسید چنین ارزشی ندارد. 👈حتی در مقبوله عمربن حنظله که از روایات بلند باب قضاء است، بلکه از روایات بلند باب حکومت و ولایت فقیه است آنجا هم دارد که «ینظران الی رجلٍ منکم روی حدیثنا و نظر فی حلالنا و حرامنا و عرف احکامنا».(6) یعنی نگاه کنید به مردی که حدیث ما را نقل می کند، درباره احکام ما شناخت دارد، نظر می کند در حلال و حرام ما، و همه اینها یعنی همان اجتهاد نه علم به احکام. زیرا علم به احکام در مورد مقلد هم صادق است چون او هم عالم به احکام است، اما عرفان احکام، خاص مجتهد است. حال آیا وقتی این روایت را به دست عرف بدهیم، عرف می فهمد که کلمه «رجل» در اینجا خصوصیت دارد؟! یا به قول همه اهل تحقیق الغاء خصوصیت می کند. می گوید، این جریان عادی آن دوران بوده است که مرد بیشتر در دسترس بوده و می شده راحت وجتهد را پیدا کرد . 🔸 آن روزها زنها در این مسیر نبودند. یا اصلاً بنا نیست در قانونگذاری و در بحثهای عمومی نامی از زنها بیاید، به حکم اینکه زنها عورت هستند و کمتر باید مطرح بشوند و کمتر مطرح می شدند. چگونه می شود گفت که اینجا خصوصیت دارد که باید مرد باشد، اگر زن باشد قضاوتش درست نیست، یعنی «فانی قد جلعته علیکم حاکما» زن را نمی گیرد! امام صادق مردها را گفته است که من شماها را حاکم قرار داده ام و زنها را نمی گوید! 🔹اگر الغاء خصوصیت در اینجا نشود، در خیلی جاهای فقه نمی شود الغاء خصوصیت کرد. در کل کتب قانون نمی شود الغاء خصوصیت کرد. چگونه می شود کسی منکر الغاء خصوصیت بشود با اینکه خداوند نسبت به زن و مرد، هر دو را که آفریده به خودش آفرین گفته است؛ «فتبارک اللّه احسن الخالقین.»(7) 4ـ بحارالانوار، ج2، ص16، 5ـ وسایل الشیعه، (ط.آل البیت),ج27 6_وسایل الشیعه، ج27، ص136 7_ سوره مؤمنون، آیه 2 💫ادامه موضوع در لینک زیر مطالعه بفرمائید http://www.quranpuyan.com/yaf_postst5177_y-tSdy-mnSby-mnnd-qDwt-w-mrjyt-bry-znn--z-nZr-qrn-mmnw-st.aspx @quranpuyan
💮🔶اشتباهات ما در ❗ وضع بانوان در جامعه ما مطلوب نیست و اینک کارشناسان بارها بدان اذعان داشته و در این باره آمارها ارائه میکنند .... 🔻طرح یک سوال در شرایط کنونی یک سوُال هم این است که آیا ما از موضع فقه وحوزه چارچوب حجاب را بدرستی تبیین کرده ایم؟ و یا بدلیل آنکه از آن کاسته یا بر آن افزوده ایم، در وقوع این نابسامانی بی تاثیر نیستیم؟ بنظر میرسد در تلقی کنونی از حجاب شرعی چند اشتباه وجود دارد، اشتباهاتی که باعث شده حجاب از ابعاد شرعی آن حجیم‌تر و فربه‌تر معرفی شود و همانگونه که شهید مطهری هم متذکر شده، وقتی حجاب را افزایش داده و سنگین میکنیم، درحقیقت افراد باحجاب را کاهش داده و تقلیل میدهیم: 🛑قسمت سوم: 🔻4⃣. فاصله از مبنا 💮👈فتاوای فقهی دارای مبانی خاصی است که فقیه به ان رسیده است ، ولی حجاب از جمله مسائلی است که گاه فقیه فتوایی فراتر از مبنای خود صادر میکند تا بر قوت این حکم افزوده و ان را در جامعه بیشتر استوار سازد . مثلا در همان مسئله حجاب برای زنان غیر مسلمان ، ممکن است فقیهی به اقتضای انکه مبنایش "تکلیف کفار به فروع" است حجاب اسلامی را برای انان هم واجب بداند ، ❓ولی چگونه ممکن است از این مبنا که در حد یک "قاعده فقهی" است به عنوان "یک اصل مسلم در اسلام " در پاسخ استفتاء یاد کند ؟ متن سوال این است : ایا حجاب برای غیر مسلمانان در کشورهای اسلامی واجب است ؟ و پاسخ را چنین داده اند : "یک اصل مسلم در اسلام داریم که هر حکمی برای مسلمانان ثابت است دیگران نیز مکلف به ان هستند بنابر این انها هم موظف به حکم حجاب هستندو نسبت به حجاب که ما میتوانیم اعمال کنیم کار صحیح و عادلانه ای است " (استفتاءات جدید ج۳ص۶۹) در حالی که: ↩️ اولا فقهای بزرگی اساسا منکر این قاعده اند (مثل ایه الله خویی و در گذشته مثل اردبیلی و صاحب مدارک و ذخیره و حدائق و...) و ثانیا حتی اگر قاعده مورد توافق باشد باز هم تعبیر "اصل مسلم" در باره ان درست نیست . ↩️ و ثالثا : به فرض که کفار مکلف به فروع باشند ولی ما حق الزام انها به تکالیف اسلامی را نداریم و باید ازادیشان برای عمل بر طبق ایین خوشان را تامین کنیم . متن فتوای صریح ایه الله خویی چنین است : ان وجوب النهی عن المنکر غیر ثابته بالاضافه الی الکفار الموجودین فی بلاد المسلمین حتی بناء علی انهم مکلفون بالفروع و ذلک لانهم یعیشون فی بلاد المسلمین علی حریتهم .. (التنقیح ج۱ص۳۱۷) 💢♦️ شگفت اور است خود این فقیه نیز که در کتاب النکاح خویش در باره این قاعده بحث کرده ، توضیح داده که رفتار ما با غیر مسلمانان به اقتضای مکلف بودن انان به فروع نیست و مثلا انها را نهی از منکر نمی کنیم و یا مالکیت انان را بر خمر و خنزیر نفی نمیکنیم و نتیجه گرفته است "در دنیا مکلف به فروع بودن انها اثری برای ما ندارد " (ج ۶ ص ۲۶) 👈این تفاوت مبنا و فتوا نشان میدهد که برخی اراء سخت گیرانه در باب حجاب ریشه در مبنای فقهی ندارد و حساسیت های دیگری منشاُ ان میباشد . در قسمت بعد توضیح خواهیم داد که دلیل این سخت گیری ها چیست⁉️ 🎙استاد سروش محلاتی کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
در 🛑قسمت دوم: 🔻🖋فتوا دادن کسی که حداقل یک دوره‌ی کامل احکام قرآن را اصالةً و در حاشیه‌اش سنت قطعیه را درست بررسی نکرده و پیروی از او نیز حرام است؛ زیرا برخلاف گمان بسیاری از فقیهان بیش از هزار آیه‌ی قرآن، پیرامون احکام فقهی در قرآن کریم موجود است، و حتی تنها پانصد آیه را که به‌گمانشان تنها آیات احکامند نیز به‌گونه‌ای شایسته مورد استدلال آقایان قرار نگرفته است، 🔻و به‌گمان «ظنّی‌الدّلالة» بودنشان اگر برخلاف روایات یا اجماعات یا شهرت‌ها یا فتواهایی باشند مورد تحمیل و تأویل قرار داده و برخلاف نص و یا ظاهر مستقر کریم مظلوم نظر داده و می‌دهند. ♦️👈هم‌چنین حرام است دادن کسی که قرآن کریم را به‌عنوان دلیل قطعی قبول نکرده و دلالت لغات و جملات آن را در حدّ ظن و گمان می‌پندارد، بنابراین بر تمامی بالغان و مکلفان واجب است که برای به‌دست آوردن فتاوای قرآنی، به‌گونه‌ای شایسته پی‌جویی کنند، زیرا با کمال تأسف و شرمساری، نظرات بسیاری از فقیهان سنّی و شیعه پایه‌ی قرآنی ندارد و برخلاف نص و یا ظاهرِ مستقرِّ* قرآن کریم است، ♦️که این هم در نتیجه‌ی بی‌توجهی فقیهان سنّی نسبت به‌قرآن در برابر کتب ششگانه‌شان: «صحاح سّته» و گمانی پنداشتنِ دلائل قطعی قرآن توسط فقیهان شیعی می‌باشد، و این خود اساس تهاجم فرهنگی در همه ابعاد اسلامی است که از جمله آن‌ها استعمار عقیدتی و احکامیِ استعمار گران خارجی و داخلی در میان مسلمین است که در مقابله‌ی با آن‌ها، اسلامِ قرآنی و ناب محمدی صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم، تمامی سرچشمه‌های گمراهی را زیر پا نهاده و تفکرات دقیق و اعمال صحیح فردی و اجتماعی و شورایی را – برمبنای قرآن کریم و سنت – اصلی جاودانه، برای مکلفان قرار داده است. 📚رساله نوین، مرحوم ایت الله دکتر صادقی تهرانی کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
💮🔶اشتباهات ما در موضوع ❗ باز نشر سخنان دلسوزانه دوسال قبل (1400) استاد سروش محلاتي بمناسبت روز و حجاب 🛑 قسمت سوم: : 🔻طرح یک سوال دلایل نارضایتی از وضع چیست؟ در شرایط کنونی یک سوُال این است که آیا ما از موضع وحوزه، چارچوب حجاب را بدرستی تبیین کرده ایم؟ و یا بدلیل آنکه از آن کاسته یا بر آن افزوده ایم، در وقوع این نابسامانی بی تاثیر نیستیم؟ بنظر میرسد در تلقی کنونی از حجاب شرعی چند وجود دارد، اشتباهاتی که باعث شده حجاب از ابعاد شرعی آن حجیم‌تر و فربه‌تر معرفی شود و. 👌همانگونه که شهید مطهری هم متذکر شده، وقتی حجاب را افزایش داده و سنگین میکنیم، درحقیقت افراد باحجاب را کاهش داده و تقلیل میدهیم: 🔻5⃣. فاصله از مبنا 💮👈فتاوای فقهی دارای مبانی خاصی است که فقیه به ان رسیده است ، ولی حجاب از جمله مسائلی است که گاه فقیه فتوایی فراتر از مبنای خود صادر میکند تا بر قوت این حکم افزوده و ان را در جامعه بیشتر استوار سازد . مثلا در همان مسئله حجاب برای زنان غیر مسلمان ، ممکن است فقیهی به اقتضای انکه مبنایش "تکلیف کفار به فروع" است حجاب اسلامی را برای انان هم واجب بداند ، ❓ولی چگونه ممکن است از این مبنا که در حد یک "قاعده فقهی" است به عنوان "یک اصل مسلم در اسلام " در پاسخ استفتاء یاد کند ؟ متن سوال این است : ایا حجاب برای غیر مسلمانان در کشورهای اسلامی واجب است ؟ و پاسخ را چنین داده اند : "یک اصل مسلم در اسلام داریم که هر حکمی برای مسلمانان ثابت است دیگران نیز مکلف به ان هستند بنابر این انها هم موظف به حکم حجاب هستندو نسبت به حجاب که ما میتوانیم اعمال کنیم کار صحیح و عادلانه ای است " (استفتاءات جدید ج۳ص۶۹) در حالی که: ↩️ اولا فقهای بزرگی اساسا منکر این قاعده اند (مثل ایه الله خویی و در گذشته مثل اردبیلی و صاحب مدارک و ذخیره و حدائق و...) و ثانیا حتی اگر قاعده مورد توافق باشد باز هم تعبیر "اصل مسلم" در باره ان درست نیست . ↩️ و ثالثا : به فرض که کفار مکلف به فروع باشند ولی ما حق الزام انها به تکالیف اسلامی را نداریم و باید ازادیشان برای عمل بر طبق ایین خوشان را تامین کنیم . متن فتوای صریح ایه الله خویی چنین است : ان وجوب النهی عن المنکر غیر ثابته بالاضافه الی الکفار الموجودین فی بلاد المسلمین حتی بناء علی انهم مکلفون بالفروع و ذلک لانهم یعیشون فی بلاد المسلمین علی حریتهم .. (التنقیح ج۱ص۳۱۷) 💢♦️ شگفت اور است خود این فقیه نیز که در کتاب النکاح خویش در باره این قاعده بحث کرده ، توضیح داده که رفتار ما با غیر مسلمانان به اقتضای مکلف بودن انان به فروع نیست و مثلا انها را نهی از منکر نمی کنیم و یا مالکیت انان را بر خمر و خنزیر نفی نمیکنیم و نتیجه گرفته است "در دنیا مکلف به فروع بودن انها اثری برای ما ندارد " (ج ۶ ص ۲۶) 👈این تفاوت مبنا و فتوا نشان میدهد که برخی اراء سخت گیرانه در باب حجاب ریشه در مبنای فقهی ندارد و حساسیت های دیگری منشاُ ان میباشد . در قسمت بعد توضیح خواهیم داد که دلیل این سخت گیری ها چیست⁉️ ادامه دارد 🎙استاد سروش محلاتی http://www.quranpuyan.com/yaf_postsm4682_yh-59-swrh-Hzb-Hjb--znn-mslmn-jlbb-rwpwsh--rbh-bdn-khwd-nzdykh-khnnd-t-mwrd-dhyt-qrr-ngyrnd.aspx#post4682 کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
❇️ در مورد 💠يَسْتَفْتُونَكَ قُلِ اللَّهُ يُفْتِيكُمْ فِي الْكَلالَةِ إِنِ امْرُؤٌ هَلَكَ لَيْسَ لَهُ وَلَدٌ وَ لَهُ أُخْتٌ فَلَها نِصْفُ ما تَرَكَ وَ هُوَ يَرِثُها إِنْ لَمْ يَكُنْ لَها وَلَدٌ فَإِنْ كانَتَا اثْنَتَيْنِ فَلَهُمَا الثُّلُثانِ مِمَّا تَرَكَ وَ إِنْ كانُوا إِخْوَةً رِجالًا وَ نِساءً فَلِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ أَنْ تَضِلُّوا وَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْ‌ءٍ عَلِيمٌ «176 نساء» 🌱(اى پيامبر!) از تو فتوا مى‌خواهند، بگو: خداوند درباره‌ى (ارث) كلاله (/ برادر و خواهر ) به شما چنين فتوا مى‌دهد كه: اگر مردى بميرد و فرزندى نداشته باشد ولى خواهرى داشته باشد، نصف آنچه به جا گذاشته از آنِ خواهر است و او نيز از خواهرش اگر فرزندى نداشته باشد همه‌اموال را ارث مى‌برد و اگر دو خواهر باشند، دو سوّم دارايى به جامانده را ارث مى‌برند (/ هر كدام يك سوّم) و اگر چند برادر و خواهر باشند مرد برابر سهم دو زن ارث مى‌برد. خداوند احكام را براى شما بيان مى‌كند تا گمراه نشويد و خداوند به هر چيز دانا است. 👈سوره‌ى با مسائل خانواده آغاز شد و با مسائل خانواده به پايان رسيد. 🔹در آية 127 اين سوره (4:127) نيز به طلبيدن مسلمانان از پيامبر اشاره كرده است؛ آنجا دربارة زنان و اينجا دربارة كلاله. در هر دو پاسخ اين است كه بگو: «خدا فتوا مي‌دهد» (قُلِ اللهُ يُفْتِيكُمْ). مردم از شخصيت‌هاي بزرگ ديني فتوا مي‌خواهند، ولي پيامبر مأمور است به مردم ابلاغ كند: خدا فتوا مي‌دهد! 🔹كلمه : (فتيا) به ضم (فاء) و نيز كلمه ( ) به فتح اول به معناى به حكمى است كه تشخيص دليل آن براى ديگران مشكل باشد و چون گفته مى شود: من از فلانى استفتاء كردم و او به من چنين افتاء كرد معنايش اين است كه من از او حكم شرع را پرسيدم و او حكم را برايم بيان كرد. و آنچه از موارد استعمال اين ماده لغوى فهميده مى شود اين است كه معناى اين كلمه جواب دادن به امور مشكل است ، البته نه هر جوابى بلكه جوابى كه از خود انسان باشد و انسان آن جواب را با اعمال نظر و فكر بدست آورده باشد (و به همين جهت است كه مساله گو را صاحب فتوا نمى خوانيم ) 🔹رعايت اولويّت‌ها در تقسيم ، بيانگر اولويّت‌ها در رسيدگى به اعضاى فاميل است. پدر ومادر و فرزندان در يك رديف‌اند، امّا خواهران و برادران در مرحله‌ى بعدى. «لَيْسَ لَهُ وَلَدٌ وَ لَهُ أُخْتٌ» 🔹دو برابر بودن سهم ارث مرد نسبت به زن، بر پايه علم الهى است، نه شرايط خاص اجتماعىِ زمان پيامبر كه زنان ضعيف شمرده مى‌شدند. «وَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْ‌ءٍ عَلِيمٌ» 🔹در پایان آیه می فرماید: «خداوند این را برای شما بیان می کند تا و راه سعادت را بیابید (و حتما راهی را که خدا نشان می دهد راه صحیح و واقعی است) زیرا به هر چیزی دانا است. 📚تفاسير نور، الميزان و بازرگان ༻🍃‌🌸🍃༺ 🆔@quranpuyan
و . 🛑قسمت چهاردهم 📌ايت اله صادقي تهراني: در هاى اسلامى شيعى و سنى همه چيز محور است جز 🔴"اصولا نارسائى در فهم قرآن ـ چه فردى و چه شورائى و جمعى اش ـ در اثر فرضها و انتظارات نادرستى است كه به ويژه در حوزه هاى علميه در اذهان و افكار شرعمداران راه يافته و با تحقق بخشيدن "لا اله الا الله" اگر گام «لا اله» را درست بپيمائيم يعنى افكار و نظرات بر خلاف قرآن يا حتى آنچه را كه قرآن نفى و اثبات ندارد كنار گذاريم ودرست با ديدة بصيرت قرآنى به آيات مقدسات آن بنگريم; اين عصمت سلبى وسيله اى است شايسته و بايسته براى عصمت ايجابى كه فهم كل قرآن حداقل در ترجمان تحت اللفظى آن است. معارضه قرآن و نبىّ قرآن از آغاز تاكنون و تا دامنه قيامت با مراتبى گوناگون استمرار دارد، و حتى گروهى از مسلمانان ناآگاه نيز بر ضد برهان قرآنى كمر بسته اند كه يا آن را تحريف شده مى دانند يا ظنى الدلالة 🔺🔺و بالاخره در حوزه هاى اسلامى شيعى و سنى همه چيز محور است جز قرآن، و لكن اِحكام آيات ربانى قرآن به گونه اى است كه تمام اين القايات شيطانى را پوچ و ناچيز مى كند كه در برابر حجت بالغه قرآنى هيچ حجتى برابرى ندارد، 🖋از مقدمه تفسير فرقان 🔴"اینان{فقهای سنتی} قرآن را در کل «ظنّی الدّلاله» و یا «مجمل» و بالاخره نیازمند به بیان حدیث دانسته اند، و حال آنکه قضیه درست به عکس است، که تنها قرآن می‌تواند حدیث را تصدیق و یا تکذیب کند، و مادامی که مطلبی در قرآن برای ما روشن نشود، تمسک به حدیث در مورد آن مطلب نادرست است، مگر در صورتی که نفی و اثباتی در این مورد در قرآن وجود نداشته باشد 🔻«فقه سنتی در طول صدها سال، کاری کرده که اصولاً در حوزه‌های اسلامی نه حضوری شایسته، بلکه چندان رنگی هم ندارد، و اگر نمونه‌هایی از فقه سنتی مخالف نص یا ظاهر قرآن، و نیز متضاد و متناقض و بالاخره برخلاف حس، عقل، فطرت و عدالت، به جهانیان نشان داده شود، مسلمانان را مردد یا کافر و کفار را در کفر خود استوارتر می‌کنند." 🖋از كتاب فقه گويا 🔴فتوا دادن کسی که حداقل یک دوره‌ی کامل احکام قرآن را اصالةً و در حاشیه‌اش سنت قطعیه را درست بررسی نکرده و پیروی از او نیز حرام است؛ زیرا برخلاف گمان بسیاری از فقیهان بیش از هزار آیه‌ی قرآن، پیرامون احکام فقهی در قرآن کریم موجود است، و حتی تنها پانصد آیه را که به‌گمانشان تنها آیات احکامند نیز به‌گونه‌ای شایسته مورد استدلال آقایان قرار نگرفته است، و به‌گمان «ظنّی‌الدّلالة» بودنشان اگر برخلاف روایات یا اجماعات یا شهرت‌ها یا فتواهایی باشند مورد تحمیل و تأویل قرار داده و برخلاف نص و یا ظاهر مستقر کریم مظلوم نظر داده و می‌دهند. 🔴هم‌چنین حرام است دادن کسی که قرآن کریم را به‌عنوان دلیل قطعی قبول نکرده و دلالت لغات و جملات آن را در حدّ ظن و گمان می‌پندارد، بنابراین بر تمامی بالغان و مکلفان واجب است که برای به‌دست آوردن فتاوای قرآنی، به‌گونه‌ای شایسته پی‌جویی کنند، 🔻🔻زیرا با کمال تأسف و شرمساری، نظرات بسیاری از سنّی و شیعه پایه‌ی قرآنی ندارد و برخلاف نص و یا ظاهرِ مستقرِّ قرآن کریم است، که این هم در نتیجه‌ی بی‌توجهی فقیهان سنّی نسبت به‌قرآن در برابر کتب ششگانه‌شان: «صحاح سّته» و گمانی پنداشتنِ دلائل قطعی قرآن توسط فقیهان شیعی می‌باشد، و این خود اساس تهاجم فرهنگی در همه ابعاد اسلامی است . 📚رساله نوین، مرحوم ایت الله دکتر صادقی تهرانی https://www.quranpuyan.com/yaf_postsm19251findunread_mhjwryt-qrn-dr-Hwzhhy-lmyh.aspx#post19251 💫ادامه دارد کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دین ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛