eitaa logo
قران پویان
444 دنبال‌کننده
5.4هزار عکس
647 ویدیو
599 فایل
تدبردر قرآن وتفقه در دین با عمومی سازی فهم وعمل به قرآن
مشاهده در ایتا
دانلود
تاملی در دیدگاههای استاد شهید شماره پانصدو بیست وچهار ✅اختیار، امتیاز بزرگ انسان حکمتها و اندرزهای شهید مطهری حکما و فلاسفه درباره «انسان» گفته اند که انسان حیوان اجتماعی است، یعنی انسان جانداری است که زیست وی موقوف به همزیستی است. «باهم زیستن» کلمه ساده ای نیست، شامل و مستلزم یک جهان معنی است. با هم زیستن نظیر با هم راه رفتن و یا با هم نشستن نیست که یک عمل ساده باشد. با هم زیستن یعنی بار حیات و زندگی را با هم به دوش کشیدن، و به همین جهت هزاران قانون و مقررات و معلومات و صنایع و فنون و تقسیم کار و اخلاق مخصوص اجتماعی از قبیل عدالت و انصاف و همدردی و احسان و غیره لازم دارد.  برخی حیوانات مانند زنبور عسل و موریانه و مورچه و تا اندازه ای بعضی از درندگان و حیوانات کوهی و جنگلی نیز زندگی اجتماعی دارند و بعضی از آنها به طور دقیقی تقسیم کار و وظیفه کرده عملیات اجتماعی حیرت انگیزی انجام می دهند، و شاید اگر کسی در زندگی پیچیده و وسیع اجتماعی برخی حشرات مطالعه کند گمان کند که آنها به درجاتی در زندگی اجتماعی جلوتر رفته اند. اما در عین حال زندگی انسان با زندگی آنها قابل مقایسه نیست، لااقل از نظر سادگی و پیچیدگی قابل مقایسه نیست، چرا؟ برای اینکه آن جاندارها به حکم غریزه فعالیت می کنند، به حکم غریزه کارها را تقسیم کرده اند، به حکم غریزه انضباط و نظم را رعایت می کنند، به حکم غریزه انجام وظیفه می کنند. طرز فعالیتهای غریزی آنها شبیه است به عملیات طبیعی بدن ما نظیر حرکات منظم قلب و ریه و گردش خون و غیره؛ یعنی یک نوع جبر و ضرورت و عدم امکان تخلفی حکمفرماست. اما انسان در فعالیتهای خود اینچنین نیست، و است؛ باید کارها را میان افراد خود تقسیم کند اما با اختیار و تشخیص و انتخاب؛ باید نظم و انضباط داشته باشد، آنهم با و انتخاب. فرق بزرگی که انسان با حیوان دارد همین است که همیشه دو راه در جلو خود می بیند و همیشه خود را بر سر دوراهی مشاهده می کند و باید یکی از ایندو را انتخاب کند. اما حیوانات اجتماعی از قبیل موریانه و مورچه و زنبور عسل این طور نیستند، فقط یک راه در جلو دارند و بس. این است که قرآن کریم یک جا درباره انسان می فرماید: «آیا ما برای انسان دو چشم و یک زبان و دو لب قرار ندادیم و او را به دو ارتفاع رهنمایی نکردیم  ؟ مقصود از «دو ارتفاع» دو راه حق و باطل است، مانند دو راهی که به طرف کوه بالا می رود و یکی از آندو آدمی را از گردنه عبور می دهد و دیگری به پرتگاه منتهی می گردد. در جای دیگر می فرماید:  «ما انسان را از نطفه ای آفریدیم که دارای خلیطها و رشته ها و استعدادهای گوناگون است، او را در معرض امتحان و آزمایش قرار می دهیم، او را شنوا و بینا قرار دادیم، راه را به او نشان دادیم اما او را طوری آفریدیم که مجبور نیست از طبیعت یا غریزه ای اطاعت کند، او آزاد و حرّ و مختار آفریده شده و باید شخصاً خودش راه خود را انتخاب کند، ما راه را به او نشان دادیم و او خود داند که قدردان یا ناسپاس بوده باشد.» این است امتیاز بزرگ انسان از غیر انسان و این است مبنای قانون و اخلاق و مقررات و این است مبنای نبوت و رسالت و کتب آسمانی. کتب آسمانی و انبیای عظام یکی از دو هدف مقدسشان این است که عدل و انصاف و مساوات و برابری را در میان بشر بپا دارند. قرآن مجید در سوره مبارکه حدید تصریح می کند که هدف رسالت این است که مردم به عدالت زندگی کنند. در حقیقت انبیا و کتب آسمانی آمده اند که جامعه این موجود آزاد را متعادل کنند. آزادی انسان است که هزاران قوانین و مقررات و تعلیمات و فلسفه ها و اخلاق و آداب ضد و نقیض به وجود آورده و صدها هزار رشته بر این بافت اضافه کرده است، و همین آزادی و خودمختاری این موجود است که احتیاج او را هزار برابر کرده است. اگر همان طوری که نفس می کشد و قلب و نبضش منظم حرکت می کند و خونش جریان و دوران دارد و سلولهای اعصاب و خون و نسجها و استخوانش به طور طبیعی و جبری کارهای خود را انجام می دهند خود آدمی هم نسبت به وظایف اجتماعی همین طور بود، یعنی مردم به حکم طبیعت دسته دسته شده بودند و هر دسته ای بدون چون و چرا به فرمان غریزه و به طور خودکار وظایف خود را انجام می دادند، دیگر احتیاج به قانون و مقررات و پاداش و کیفر و این همه دستور و فرمان و کتاب و نطق و خطابه و بیان نبود. ✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨ https://telegram.me/quranpuyan
⁉ در اين 44 سال، چقدر به و نزديك شديم؟ از و ، چقدر فاصله گرفتيم؟ 🛑قسمت دوازدهم: در 🔰"ما فرض مى ‏کنیم که یک ملتى تمامشان رأى دادند که یک نفرى باشد؛ بسیار خوب، اینها از باب اینکه بر خودشان هستند و به سرنوشت خودشان هستند، رأى آنها براى آنها قابل عمل است. لکن اگر یک ملتى رأى دادند- و لو تمامشان- به اینکه اعقاب این سلطان هم سلطان باشد، این به چه حقى [است؟] ⭕👈👈ملتِ پنجاه سال پیش از این، سرنوشت ملتِ بعد را معین مى‏ کند؟ سرنوشت هر ملتى به دست خودش است. آن اجداد ما که رأى دادند براى سلطنت قاجاریه، به رأى دادند که زمان ما احمد شاه سلطان باشد؟ ⭕ هر ملت دست خودش است. ❇اگر سلطنت رضا شاه فرض بکنیم که قانونى بوده، چه حقى آنها داشتند که براى ما سرنوشت معین کند؟ هر کسى سرنوشتش با خودش است. مگر آن اشخاصى که در صد سال پیش از این، هشتاد سال پیش از این بودند، مى‏ توانند سرنوشت ملتى را که بعدها وجود پیدا مى‏ کنند آنها تعیین بکنند؟ ✳ یک نفر آدمى که نه ملت قبولش دارد، نه هیچ یک از طبقات ملت از هر جا بگویید قبولش ندارند، بله چند تا از اشرار را دارند که مى ‏آورند توى‏ خیابانها! از خودشان هست این اشرار، فریاد هم مى‏ کنند، از این حرفها هم مى ‏زنند. لکن این است، این ملت است. 🔰 آیا ملتى که فریاد مى ‏کند که ما این دولتمان، این شاهمان، این مجلسمان بر خلاف قوانین است، و و حق قانونى و حق بشرى ما این است که دست خودمان باشد، 👈👈👈آیا حق این ملت این است که یک براى ما درست بکنند در تهران، یک قبرستان هم در جاهاى دیگر؟😔" 📜بخشهايي از سخنراني امام خميني ره در - 12 بهمن 1357 با توجه به اين اظهارات صريح بنيانگذار نظام در حق هر نسلي براي تعيين سرنوشت خود و تعيين رهبران، چرا حاكمان فعلي از مراجعه به و وحشت دارند؟ و معترضان خواستار رفراندوم را با عناوين و روشهاي مختلف، سركوب و ساكت ميكنند؟ اگر مدعي هستند كه از حمايت مردم برخوردارند، كه نبايد نگران باشند بلكه نتايج همه پرسي ازاد و سالم، به تقويت وجهه بين المللي آنها و كاهش نزاعهاي داخلي كمك ميكند. اگر هم كه در بين مردم از محبوبيت و وجاهت لازم برخوردار نيستند، چرا خود را تحميل ميكنند و بزور ميخواهند بر مردم و كشور، حكمراني خود را ادامه دهند؟ !!! ايكاش دوباره سخنان و وعده هاي بنيانگذار در 44 سال قبل را بخوانند. @quranpuyan
❇️ما و صاحب اراده هستیم تا آزموده شویم و پرورش یابیم! 💠وَ قالُوا لَوْ شاءَ الرَّحْمنُ ما عَبَدْناهُمْ ما لَهُمْ بِذلِكَ مِنْ عِلْمٍ إِنْ هُمْ إِلاَّ يَخْرُصُونَ (۲۰/زخرف) 🌱‏و (مشركان در توجيه خلاف خود) گفتند: اگر (خدای) رحمن می‌خواست، ما آنها را نمی‌پرستيديم. برای آنان نسبت به اين گفتار هيچ گونه آگاهی (و دليل علمی) نيست وايشان جز از روی حدس وگمان سخنی نمی‌گويند. 🔷آيات مورد بحث ، به ابطال اين خرافه زشت از طرق ديگری می‌پردازد، نخست يكی از دلائل واهی آنها را به طور فشرده همراه با جواب آن نقل كرده می‌گويد:" آنان گفتند: اگر خدا می‌خواست ما آنها را هرگز پرستش نمی‌كرديم" اين خواست او بوده است كه ما به پرستش آنان پرداخته‌ايم! (وَ قالُوا لَوْ شاءَ الرَّحْمنُ ما عَبَدْناهُمْ‌). ‏اين تعبير ممكن است به اين معنی باشد كه آنها معتقد به جبر بودند، و می‌گفتند هر چه از ما صادر می‌شود به اراده خداوند است، و هر كاری انجام می‌دهيم مورد رضايت او است. 🔷‏يا اينكه اگر اعمال و عقائد ما مورد رضای او نبود بايد از آن نهی می‌كرد، و چون نهی نكرده است دليل بر خشنودی او است! در حقيقت آنها برای توجيه عقائد فاسد و خرافی خود دست به خرافات ديگری می‌زدند، و برای پندارهای دروغين خود دروغهای ديگری به هم می‌بافتند در حالی كه هر كدام از دو احتمال بالا مقصود آنها باشد فاسد و بی اساس است. 🔷درست است كه در عالم هستی چيزی بی اراده خدا واقع نمی‌شود ولی اين به معنی جبر نيست، زيرا نبايد فراموش كرد كه خدا خواسته است ما مختار و صاحب آزادی اراده باشيم تا ما را بيازمايد، و پرورش دهد. ‏و درست است كه خدا بايد اعمال بندگان را مورد نقد قرار دهد، ولی نمی‌توان انكار كرد كه همه انبيای الهی هر گونه شرك و دوگانه پرستی را نفی كردند. 🔷‏از اين گذشته عقل سليم انسان نيز اين خرافات را انكار می‌كند، مگر" عقل"، پيامبر خداوند در درون وجود انسان نيست؟ ‏و در پايان اين آيه با اين جمله كوتاه به اين استدلال واهی بت‌پرستان پاسخ می‌گويد:" آنها به چنين چيزی كه ادعا می‌كنند علم ندارند، و جز دروغ چيزی‌ نمی‌گويند" (ما لَهُمْ بِذلِكَ مِنْ عِلْمٍ إِنْ هُمْ إِلَّا يَخْرُصُونَ‌). ‏آنها حتی به مساله جبر و يا رضايت خداوند به اعمالشان علم و ايمان ندارند بلكه مانند بسياری از هواپرستان و مجرمان ديگر هستند كه برای تبرئه خويشتن از گناه و فساد موضوع جبر را پيش می‌كشند و می‌گويند: دست تقدير ما را به اين راه كشانيده! در حالی كه خودشان نيز می‌دانند دروغ می‌گويند، و اينها بهانه‌ای بيش نيست، و لذا اگر كسی حقوقی از آنها را پايمال كند هرگز حاضر نيستند از مجازات او چشم بپوشند به اين عنوان كه او در كار خود مجبور بوده است! 📚تفسیر نمونه ༻🍃‌🌸🍃༺ 🆔@quranpuyan
⁉ در اين 45 سال، از و ، چقدر فاصله گرفتيم؟ 🛑 در 🔰"ما فرض مى ‏کنیم که یک ملتى تمامشان رأى دادند که یک نفرى باشد؛ بسیار خوب، اینها از باب اینکه بر خودشان هستند و به سرنوشت خودشان هستند، رأى آنها براى آنها قابل عمل است. لکن اگر یک ملتى رأى دادند- و لو تمامشان- به اینکه اعقاب این سلطان هم سلطان باشد، این به چه حقى [است؟] ⭕👈👈ملتِ پنجاه سال پیش از این، سرنوشت ملتِ بعد را معین مى‏ کند؟ سرنوشت هر ملتى به دست خودش است. آن اجداد ما که رأى دادند براى سلطنت قاجاریه، به رأى دادند که زمان ما احمد شاه سلطان باشد؟ ⭕ هر ملت دست خودش است. ❇اگر سلطنت رضا شاه فرض بکنیم که قانونى بوده، چه حقى آنها داشتند که براى ما سرنوشت معین کند؟ هر کسى سرنوشتش با خودش است. مگر آن اشخاصى که در صد سال پیش از این، هشتاد سال پیش از این بودند، مى‏ توانند سرنوشت ملتى را که بعدها وجود پیدا مى‏ کنند آنها تعیین بکنند؟ ✳ یک نفر آدمى که نه ملت قبولش دارد، نه هیچ یک از طبقات ملت از هر جا بگویید قبولش ندارند، بله چند تا از اشرار را دارند که مى ‏آورند توى‏ خیابانها! از خودشان هست این اشرار، فریاد هم مى‏ کنند، از این حرفها هم مى ‏زنند. لکن این است، این ملت است. 🔰 آیا ملتى که فریاد مى ‏کند که ما این دولتمان، این شاهمان، این مجلسمان بر خلاف قوانین است، و و حق قانونى و حق بشرى ما این است که دست خودمان باشد، 👈👈👈آیا حق این ملت این است که یک براى ما درست بکنند در تهران، یک قبرستان هم در جاهاى دیگر؟😔" 📜بخشهايي از سخنراني امام خميني ره در - 12 بهمن 1357 با توجه به اين اظهارات صريح بنيانگذار نظام در حق هر نسلي براي تعيين سرنوشت خود و تعيين رهبران، چرا حاكمان فعلي از مراجعه به و وحشت دارند؟ و معترضان خواستار رفراندوم را با عناوين و روشهاي مختلف، سركوب و ساكت ميكنند؟ اگر مدعي هستند كه از حمايت مردم برخوردارند، كه نبايد نگران باشند بلكه نتايج همه پرسي ازاد و سالم، به تقويت وجهه بين المللي آنها و كاهش نزاعهاي داخلي كمك ميكند. اگر هم كه در بين مردم از محبوبيت و وجاهت لازم برخوردار نيستند، چرا خود را تحميل ميكنند و بزور ميخواهند بر مردم و كشور، حكمراني خود را ادامه دهند؟ !!! ♦️ايكاش دوباره سخنان و هاي بنيانگذار در 44 سال قبل را بخوانند. @quranpuyan