♻️♻️♻️ #قرآنفهمیبرایهمه : تدبر در سوره های قرآن به ترتيب نزول
8⃣4⃣ تدبر در سوره #کهف
❓مراد از ولايت شيطان در جمله : ((افتخذونه و ذريته اولياء من دونى و هم لكم عدو)) چيست؟
بخش دوم
و جمله ((بل ظننتم ان لن نجعل لكم موعدا)) از نظر معنا نظير آيه ((افحسبتم انما خلقناكم عبثا و انكم الينا لاترجعون )) مى باشد و اين جمله اگر به خاطر كلمه ((بل )) و به ظاهر سياق اعراض از جمله قبل باشد تقدير آن از نظر معنا چنين مى شود: زينت دنيا و تعلق دلهايتان به اسباب ظاهرى ، شما را از عبادت ما و سلوك راه هدايت ما باز داشته ، بلكه از اين هم بالاتر، پنداشته ايد كه ما براى شما موعدى كه در آن ما را ديدار كنيد، و ما به حسابتان برسيم مقرر نكرده ايم .
و به عبارت ديگر: اشتغالتان به دنيا و علاقه دلهايتان به زينت آن هر چند كه سبب شده از ياد ما اعراض كنيد و خطايا و گناهانى را مرتكب گرديد ليكن در اين ميان يك سبب ديگرى براى اعراض شما هست كه از سبب مذكور قديمى تر و اصلى است و آن اين است كه شما پنداشته ايد كه ما برايتان موعدى مقرر نكرده ايم . آرى ، از ياد بردن قيامت سبب اصلى اعراض از طريقه هدايت و فساد اعمال شما است .
همچنان كه در آيه ديگر به اين معنا تصريح شده ، مى فرمايد: ((ان الذين يضلون عن سبيل الله لهم عذاب شديد بما نسوا يوم الحساب ))
و وجه اينكه پندار وظن به نبودن قيامت را به ايشان نسبت داده اين است كه كارهايى كه مى كنند شبيه كار چنين كسانى است ، يعنى اينكه با خاطر جمع و آسوده به كلى دل به دنيا و زينت آن داده اند، و به جاى خدا غير خدا را معبود خود كرده اند، اين عمل عمل كسى است كه مى پندارد الى الابد باقى است ، و هرگز به سوى خدا بازگشتى ندارد.
پس اين ظن ، ظن درونى نيست ، بلكه ظن حالى و عملى است ، به اين معنا كه وضع اينان و حال و عملشان وضع و حال و عمل كسى است كه در دل چنين پندارى دارد. ممكن هم هست كنايه از بى اعتنائى شان به خدا و به تهديدهاى او باشد، نظير آيه ((ولكن ظننتم ان الله لايعلم كثيرا مما تعملون )) كه ظن در آن كنايه از بى اعتنائى است
تفسیر المیزان
https://b2n.ir/g94617
کانالِ قرآنپویان
تدبر در قرآن ،تفقه در دين
┏━━🌹💠🌹━━┓
🆔@quranpuyan
┗━━🌹💠🌹━━┛
♻️♻️♻️ #قرآنفهمیبرایهمه : تدبر در سوره های قرآن به ترتيب نزول
9⃣4⃣ تدبر در سوره #کهف
🔹فراز آیات ۸۲-۶۰
بخش اول
وَإِذْ قَالَ مُوسَى لِفَتَاهُ لَا أَبْرَحُ حَتَّى أَبْلُغَ مَجْمَعَ الْبَحْرَيْنِ أَوْ أَمْضِيَ حُقُبًا {60}
و [ياد كن] هنگامى را كه موسى به جوان [همراه] خود گفت دست بردار نيستم تا به محل برخورد دو دريا برسم هر چند سالها[ى سال] سير كنم {60}
فَلَمَّا بَلَغَا مَجْمَعَ بَيْنِهِمَا نَسِيَا حُوتَهُمَا فَاتَّخَذَ سَبِيلَهُ فِي الْبَحْرِ سَرَبًا {61}
پس چون به محل برخورد دو [دريا] رسيدند ماهى خودشان را فراموش كردند و ماهى در دريا راه خود را در پيش گرفت [و رفت] {61}
فَلَمَّا جَاوَزَا قَالَ لِفَتَاهُ آتِنَا غَدَاءنَا لَقَدْ لَقِينَا مِن سَفَرِنَا هَذَا نَصَبًا {62}
و هنگامى كه [از آنجا] گذشتند [موسى] به جوان خود گفت غذايمان را بياور كه راستى ما از اين سفر رنج بسيار ديديم {62}
قَالَ أَرَأَيْتَ إِذْ أَوَيْنَا إِلَى الصَّخْرَةِ فَإِنِّي نَسِيتُ الْحُوتَ وَمَا أَنسَانِيهُ إِلَّا الشَّيْطَانُ أَنْ أَذْكُرَهُ وَاتَّخَذَ سَبِيلَهُ فِي الْبَحْرِ عَجَبًا {63}
گفت ديدى وقتى به سوى آن صخره پناه جستيم من ماهى را فراموش كردم و جز شيطان [كسى] آن را از ياد من نبرد تا به يادش باشم و به طور عجيبى راه خود را در دريا پيش گرفت {63}
قَالَ ذَلِكَ مَا كُنَّا نَبْغِ فَارْتَدَّا عَلَى آثَارِهِمَا قَصَصًا {64}
گفت اين همان (نشانه ای) بود كه ما مىجستيم پس جستجوكنان رد پاى خود را گرفتند و برگشتند {64}
فَوَجَدَا عَبْدًا مِّنْ عِبَادِنَا آتَيْنَاهُ رَحْمَةً مِنْ عِندِنَا وَعَلَّمْنَاهُ مِن لَّدُنَّا عِلْمًا {65}
تا بندهاى از بندگان ما را يافتند كه از جانب خود به او رحمتى عطا كرده و از نزد خود بدو دانشى آموخته بوديم {65}
قَالَ لَهُ مُوسَى هَلْ أَتَّبِعُكَ عَلَى أَن تُعَلِّمَنِ مِمَّا عُلِّمْتَ رُشْدًا {66}
موسى به او گفت آيا تو را به شرط اينكه از بينشى كه آموخته شدهاى به من ياد دهى پيروى كنم {66}
قَالَ إِنَّكَ لَن تَسْتَطِيعَ مَعِيَ صَبْرًا {67}
گفت تو هرگز نمىتوانى همپاى من صبر كنى {67}
وَكَيْفَ تَصْبِرُ عَلَى مَا لَمْ تُحِطْ بِهِ خُبْرًا {68}
و چگونه مىتوانى بر چيزى كه به شناخت آن احاطه ندارى صبر كنى {68}
قَالَ سَتَجِدُنِي إِن شَاء اللَّهُ صَابِرًا وَلَا أَعْصِي لَكَ أَمْرًا {69}
گفت ان شاء الله مرا شكيبا خواهى يافت و در هيچ كارى تو را نافرمانى نخواهم كرد {69}
قَالَ فَإِنِ اتَّبَعْتَنِي فَلَا تَسْأَلْنِي عَن شَيْءٍ حَتَّى أُحْدِثَ لَكَ مِنْهُ ذِكْرًا {70}
گفت اگر مرا پيروى مىكنى پس از چيزى سؤال مكن تا [خود] از آن با تو سخن آغاز كنم {70}
فَانطَلَقَا حَتَّى إِذَا رَكِبَا فِي السَّفِينَةِ خَرَقَهَا قَالَ أَخَرَقْتَهَا لِتُغْرِقَ أَهْلَهَا لَقَدْ جِئْتَ شَيْئًا إِمْرًا {71}
پس رهسپار گرديدند تا وقتى كه سوار كشتى شدند [وى] آن را سوراخ كرد [موسى] گفت آيا كشتى را سوراخ كردى تا سرنشينانش را غرق كنى واقعا به كار ناروايى مبادرت ورزيدى {71}
قَالَ أَلَمْ أَقُلْ إِنَّكَ لَن تَسْتَطِيعَ مَعِيَ صَبْرًا {72}
گفت آيا نگفتم كه تو هرگز نمىتوانى همپاى من صبر كنى {72}
قَالَ لَا تُؤَاخِذْنِي بِمَا نَسِيتُ وَلَا تُرْهِقْنِي مِنْ أَمْرِي عُسْرًا {73}
[موسى] گفت به سبب آنچه فراموش كردم مرا مؤاخذه مكن و در كارم بر من سخت مگير {73}
🖌آقای سید کاظم فرهنگ
https://b2n.ir/g94617
کانالِ قرآنپویان
تدبر در قرآن ،تفقه در دين
┏━━🌹💠🌹━━┓
🆔@quranpuyan
┗━━🌹💠🌹━━┛
♻️♻️♻️ #قرآنفهمیبرایهمه : تدبر در سوره های قرآن به ترتيب نزول
0⃣5⃣ تدبر در سوره #کهف
🔹فراز آیات ۸۲-۶۰
بخش دوم
فَانطَلَقَا حَتَّى إِذَا لَقِيَا غُلَامًا فَقَتَلَهُ قَالَ أَقَتَلْتَ نَفْسًا زَكِيَّةً بِغَيْرِ نَفْسٍ لَّقَدْ جِئْتَ شَيْئًا نُّكْرًا {74}
پس رفتند تا به نوجوانى برخوردند [بنده ما] او را كشت [موسى به او ] گفت آيا شخص بىگناهى را بدون اينكه كسى را به قتل رسانده باشد كشتى واقعا كار ناپسندى مرتكب شدى {74}
قَالَ أَلَمْ أَقُل لَّكَ إِنَّكَ لَن تَسْتَطِيعَ مَعِي صَبْرًا {75}
گفت آيا به تو نگفتم كه هرگز نمىتوانى همپاى من صبر كنى {75}
قَالَ إِن سَأَلْتُكَ عَن شَيْءٍ بَعْدَهَا فَلَا تُصَاحِبْنِي قَدْ بَلَغْتَ مِن لَّدُنِّي عُذْرًا {76}
[موسى] گفت اگر از اين پس چيزى از تو پرسيدم ديگر با من همراهى مكن [و] از جانب من قطعا معذور خواهى بود {76}
فَانطَلَقَا حَتَّى إِذَا أَتَيَا أَهْلَ قَرْيَةٍ اسْتَطْعَمَا أَهْلَهَا فَأَبَوْا أَن يُضَيِّفُوهُمَا فَوَجَدَا فِيهَا جِدَارًا يُرِيدُ أَنْ يَنقَضَّ فَأَقَامَهُ قَالَ لَوْ شِئْتَ لَاتَّخَذْتَ عَلَيْهِ أَجْرًا {77}
پس رفتند تا به اهل قريهاى رسيدند از مردم آنجا خوراكى خواستند و[لى آنها] از مهمان نمودن آن دو خوددارى كردند پس در آنجا ديوارى يافتند كه مىخواست فرو ريزد و [بنده ما] آن را استوار كرد [موسى] گفت اگر مىخواستى [مىتوانستى] براى آن مزدى بگيرى {77}
قَالَ هَذَا فِرَاقُ بَيْنِي وَبَيْنِكَ سَأُنَبِّئُكَ بِتَأْوِيلِ مَا لَمْ تَسْتَطِع عَّلَيْهِ صَبْرًا {78}
گفت اين [بار ديگر وقت] جدايى ميان من و توست به زودى تو را از تاويل آنچه كه نتوانستى بر آن صبر كنى آگاه خواهم ساخت {78}
أَمَّا السَّفِينَةُ فَكَانَتْ لِمَسَاكِينَ يَعْمَلُونَ فِي الْبَحْرِ فَأَرَدتُّ أَنْ أَعِيبَهَا وَكَانَ وَرَاءهُم مَّلِكٌ يَأْخُذُ كُلَّ سَفِينَةٍ غَصْبًا {79}
اما كشتى از آن بينوايانى بود كه در دريا كار مىكردند خواستم آن را معيوب كنم [چرا كه] پيشاپيش آنان پادشاهى بود كه هر كشتى [درستى] را به زور مىگرفت {79}
وَأَمَّا الْغُلَامُ فَكَانَ أَبَوَاهُ مُؤْمِنَيْنِ فَخَشِينَا أَن يُرْهِقَهُمَا طُغْيَانًا وَكُفْرًا {80}
و اما نوجوان پدر و مادرش [هر دو] مؤمن بودند پس ترسيديم [مبادا] آن دو را به طغيان و كفر بكشد {80}
فَأَرَدْنَا أَن يُبْدِلَهُمَا رَبُّهُمَا خَيْرًا مِّنْهُ زَكَاةً وَأَقْرَبَ رُحْمًا {81}
پس خواستيم كه پروردگارشان آن دو را به پاكتر و مهربانتر از او عوض دهد {81}
وَأَمَّا الْجِدَارُ فَكَانَ لِغُلَامَيْنِ يَتِيمَيْنِ فِي الْمَدِينَةِ وَكَانَ تَحْتَهُ كَنزٌ لَّهُمَا وَكَانَ أَبُوهُمَا صَالِحًا فَأَرَادَ رَبُّكَ أَنْ يَبْلُغَا أَشُدَّهُمَا وَيَسْتَخْرِجَا كَنزَهُمَا رَحْمَةً مِّن رَّبِّكَ وَمَا فَعَلْتُهُ عَنْ أَمْرِي ذَلِكَ تَأْوِيلُ مَا لَمْ تَسْطِع عَّلَيْهِ صَبْرًا {82}
و اما ديوار از آن دو پسر [بچه] يتيم در آن شهر بود و زير آن گنجى متعلق به آن دو بود و پدرشان [مردى] نيكوكار بود پس پروردگار تو خواست آن دو [يتيم] به حد رشد برسند و گنجينه خود را كه رحمتى از جانب پروردگارت بود بيرون آورند و اين [كارها] را من خودسرانه انجام ندادم اين بود تاويل آنچه كه نتوانستى بر آن شكيبايى ورزى {82}
عصاره فراز آیات ۸۲-۶۰ : خداوند در تدبیر امور ،از طریق بندگان و سایر مخلوقاتش اقداماتی را سامان میدهد که نتیجه نهایی ان خیر و به نفع محرومان و صالحان است اما بشر بعلت عدم احاطه به حکمت انها، انها را در ظاهر شر و نابجا دانسته و نمی تواند بر انها صبر کند.
🖌آقای سید کاظم فرهنگ
https://b2n.ir/g94617
کانالِ قرآنپویان
تدبر در قرآن ،تفقه در دين
┏━━🌹💠🌹━━┓
🆔@quranpuyan
┗━━🌹💠🌹━━┛
♻️♻️♻️ #قرآنفهمیبرایهمه : تدبر در سوره های قرآن به ترتيب نزول
1⃣5⃣ تدبر در سوره #کهف
🔹نکات فراز آیات ۸۲-۶۰
▪️تکرار سه باره شاء الله در سوره
▪️عدم استطاعت انسان بر صبر نسبت به اموریکه از تاویل و حکمت انها خبر ندارد حتی انسانهای والایی چون حضرت موسی
▪️تکرار فعل نسی در این فراز ابتدا همراه موسی فراموش میکند که به اب افتادن عجیب ماهی را به موسی بگوید و موسی هم در مواجهه با خضر سه بار قول خود را فراموش کرد و نتوانست بر سکوت،صبر کند.
▪️تکرار ۵ باره کلمات صبر و یکبار کلمه صابر
▪️داستان موسی و خضر نشان میدهد لزومی نیست که حتی انبیای اولوالعزم اگاه به همه علوم و تاویل افعال هستی باشند. ممکن است برخی افرد خاص در برخی زمینه ها علم خدادادی (لدنی) بیشتری نسبت به انها داشته باشند. این داستان همچنین نشان میدهد که ظاهر حوادث دنیا برای انسانها و حتی انبیا حجیت داشته و لزومی به اجتناب از واکنش تا حصول علم به باطن حوادث نیست.
🖌آقای سید کاظم فرهنگ
✅ پيام داستان موسی و خضر چيست؟
پس ، گويا يادآورى داستان موسى و عالم براى اشاره به اين است كه اين حوادث و وقايعى هم كه بر وفق مراد اهل دنيا جريان مى يابد، تاويلى دارد كه به زودى بر ايشان روشن خواهد شد، و آن وقتى است كه مقدر الهى به نهايت اجل خود برسد و خداى اذن دهد تا از خواب غفلت چندين ساله بيدار شوند، و براى يك نشاة ديگرى غير نشاة دنيا مبعوث گردند. در آن روز تاويل حوادث امروز روشن مى شود، آن وقت همانهايى كه گفتار انبياء را هيچ ميانگاشتند مى گويند: عجب ! رسولان پروردگار، سخن حق مى گفتند و ما قبول نمى كرديم .
تفسیر المیزان
https://b2n.ir/g94617
کانالِ قرآنپویان
تدبر در قرآن ،تفقه در دين
┏━━🌹💠🌹━━┓
🆔@quranpuyan
┗━━🌹💠🌹━━┛
♻️♻️♻️ #قرآنفهمیبرایهمه : تدبر در سوره های قرآن به ترتيب نزول
1⃣5⃣ تدبر در سوره #کهف
🔹پیام های آیات ۷۰-۶۱ سوره کهف از تفسیر نور
۱- تلاش موسی برای ملاقات خضر و تحصیل علم قابل ذکر است. وَ إِذْ ...
۲- طالب علم باید سراغ عالم برود،نه آنکه به انتظار عالم بنشیند. «لا أَبْرَحُ» یعنی تا رسیدن به عالم،دست از جستجو بر نمی دارم.
۳- تحصیل علم پایان و حدّی ندارد.پیامبری چون موسی نیز برای فراگیری علم باید آماده ی سفر طولانی شود. «أَمْضِیَ حُقُباً»
۴- شیاطین،مانع ملاقات و همراهی موسی وخضرها هستند و به همین دلیل همراه موسی را به فراموشی انداختند. «ما أَنْسانِیهُ إِلاَّ الشَّیْطانُ»
۵- کسی که می خواهد مردم را به عبودیّت خدا فرابخواند،باید هم خودش و هم استادش عبد باشند. «مِنْ عِبادِنا»
۶- دریافت رحمت و علم الهی،در سایه ی عبودیّت است. عَبْداً مِنْ عِبادِنا آتَیْناهُ رَحْمَهً ... وَ عَلَّمْناهُ
۷- بالاتر از هر دانایی،داناتری است،پس به علم خود مغرور نشویم. عَبْداً ... عَلَّمْناهُ مِنْ لَدُنّا عِلْماً
۸- برای دریافت علم،باید در مقابل استاد،ادب و تواضع داشت. هَلْ أَتَّبِعُکَ ...
۹- کارهای الهی گرچه گاهی با معجزه پیش می رود،ولی قانون اصلی،پیمودن مسیر طبیعی است.موسی باید شاگردی کند تا حکمت بیاموزد. «أَنْ تُعَلِّمَنِ»
۱۰- علم انبیا،محدود و قابل افزایش است. تُعَلِّمَنِ مِمّا ...(اعلم افراد زمان نیز محدودیّت علمی دارند.)
۱۱- مراتب انبیا در بهره مندی از علم و کمال متفاوت است. تُعَلِّمَنِ مِمّا ...
۱۲- علم به تنهایی هدف نیست،بلکه باید مایه ی رشد باشد وانسان را به عمل صالح بکشاند و فروتنی آورد،نه غرور و مجادله.«رُشْداً»
۱۳- ظرفیّت افراد برای آگاهی ها متفاوت است،حتّی موسی تحمّل کارهای خضر را ندارد. «لَنْ تَسْتَطِیعَ»
۱۴- بسیاری از مجادلات و کدورت ها،در اثر بی اطلاعی افراد از افکار و اهداف یکدیگر است. وَ کَیْفَ تَصْبِرُ ...
۱۵- آگاهی و احاطه ی علمی،ظرفیّت و صبر انسان را بالا می برد. «کَیْفَ تَصْبِرُ عَلی ما لَمْ تُحِطْ بِهِ خُبْراً»
۱۶- برای هر کاری که در آینده می خواهیم انجام دهیم،مشیّت الهی را فراموش نکرده و «إِنْ شاءَ اللّهُ» بگوییم. «سَتَجِدُنِی إِنْ شاءَ اللّهُ صابِراً»
۱۷- استاد و مربّی باید از ذهن شاگردان،ابهام زدایی کند. «حَتّی أُحْدِثَ لَکَ مِنْهُ ذِکْراً»
کانالِ قرآنپویان
تدبر در قرآن ،تفقه در دين
┏━━🌹💠🌹━━┓
🆔@quranpuyan
┗━━🌹💠🌹━━┛
♻️♻️♻️ #قرآنفهمیبرایهمه : تدبر در سوره های قرآن به ترتيب نزول
2⃣5⃣ تدبر در سوره #کهف
🔹پیام های آیات ۷۷-۷۱ سوره کهف از تفسیر نور
۱- فراگیری علم،محدود به زمان و مکان و وسیله ی خاصّی نیست. «رَکِبا فِی السَّفِینَهِ» (در دریا و سوار بر کشتی و در سفر هم می توان آموخت.)
۲- سوراخ کردن کشتی،به ظاهر هم تصرّف بی اجازه در مال دیگری بود،هم زیان و خسارت رساندن بی دلیل به مال و جان خود و دیگران،لذا حضرت موسی اعتراض کرد. «شَیْئاً إِمْراً»
۳- در تعلیم وتربیت نباید کار را بر شاگردان سخت گرفت. «لا تُرْهِقْنِی مِنْ أَمْرِی عُسْراً»
۴- معلّم و استاد،پس از پذیرش اشتباه وعذرخواهی شاگرد،تعلیم و ارشاد را ادامه دهد. «فَانْطَلَقا»
۵- مراعات محکمات،مهم تر از تعهّدات اخلاقی است. «أَ قَتَلْتَ نَفْساً زَکِیَّهً» موسی به خاطر اینکه قتل را از منکرات می دانست،نهی از منکر را برخورد لازم دید و نهی کرد و از تعهّد اخلاقی که داده بود،دست برداشت.
۶- قانون قصاص،در دین موسی نیز بوده است. «أَ قَتَلْتَ نَفْساً زَکِیَّهً بِغَیْرِ نَفْسٍ» اعتراض موسی این بود که چرا نوجوانی را که قاتل نبوده کشتی؟
۷- گاهی آنچه نزد کسی«معروف»است،نزد دیگری«منکر»جلوه می کند. «جِئْتَ شَیْئاً نُکْراً»
۸- اولیای خدا در تحمّل علم و ظرفیّت،در یک درجه نیستند. «لَنْ تَسْتَطِیعَ»
۹- اعتراض های موسی به خاطر ابهام هایی بود که در کار خضر می دید و جنبه ی سؤال داشت. «إِنْ سَأَلْتُکَ»
۱۰- وقتی از کسی جدا می شویم،ادب را مراعات کنیم. «فَلا تُصاحِبْنِی قَدْ بَلَغْتَ مِنْ لَدُنِّی عُذْراً»
۱۱- آنان که از مهمانانی غریب پذیرایی نکنند،قابل نکوهش اند. فَأَبَوْا ...
۱۲- بی اعتنایی و بی مهری مردم،در کار ما تأثیر منفی نگذارد. «فَأَبَوْا أَنْ یُضَیِّفُوهُما»
۱۳- اولیای الهی اهل کینه و انتقام نیستند.گرچه آنان را مهمان نکردند،ولی خضر به آنان خدمت کرد. «فَأَبَوْا أَنْ یُضَیِّفُوهُما - فَأَقامَهُ»
۱۴- وقتی کاری را مفید و لازم تشخیص دادیم،به انتقاد این و آن کاری نداشته باشیم. «لاَتَّخَذْتَ عَلَیْهِ أَجْراً»
۱۵-کار کردن و مزد گرفتن و اجیر شدن ننگ نیست. «لاَتَّخَذْتَ عَلَیْهِ أَجْراً»
کانالِ قرآنپویان
تدبر در قرآن ،تفقه در دين
┏━━🌹💠🌹━━┓
🆔@quranpuyan
┗━━🌹💠🌹━━┛
♻️♻️♻️ #قرآنفهمیبرایهمه : تدبر در سوره های قرآن به ترتيب نزول
3⃣5⃣ تدبر در سوره #کهف
🔹پیام های آیات ۸۲-۷۸ سوره کهف از تفسیر نور
۱- به کوچک ترین انتقادی یاران خود را از دست ندهیم.خضر بعد از چند مرحله فرمود: هذا فِراقُ ...
۲- هر چه سریعتر ابهام ذهنی دیگران را بر طرف کنید. «سَأُنَبِّئُکَ»
۳- با تعلیم حکمت،ظرفیّت افراد را افزایش دهیم. سَأُنَبِّئُکَ بِتَأْوِیلِ ما لَمْ تَسْتَطِعْ ...
۴- اسرار ناگفته و راز کارها،روزی آشکار می شود. «أَمَّا السَّفِینَهُ»
۵- چه بسا کسانی با داشتن سرمایه و کار،باز هم درآمدشان برای مخارجشان کافی نباشد و از نظر قرآن،مسکین محسوب شوند. «لِمَساکِینَ یَعْمَلُونَ»
۶- باید حاکمان غاصب را از دست یابی به اموال مردم محروم کرد. أَعِیبَها ... مَلِکٌ یَأْخُذُ
۷- کار پیامبران معمولاً براساس قوانین ظاهری است،امّا وظیفه ی خضر، براساس واقعیّات بود. فَأَرَدْتُ أَنْ أَعِیبَها ... مَلِکٌ یَأْخُذُ
۸- خداوند به پدر و مادر با ایمان،عنایت خاص دارد. «أَبَواهُ مُؤْمِنَیْنِ فَخَشِینا»
۹- گاهی دلیل گرفتار شدن مؤمنین به بعضی ناگواری ها،حفظ ایمان و عقیده خود آنان است. «یُبْدِلَهُما رَبُّهُما خَیْراً مِنْهُ»
۱۰- اگر خداوند چیزی را از مؤمن گرفت،بهتر از آن را به او می دهد. «یُبْدِلَهُما رَبُّهُما خَیْراً مِنْهُ»
۱۱- کودک نابالغ نیز می تواند مالک باشد،امّا شرط تصرّف در اموال،توانمندی و رشد است. «کَنْزٌ لَهُما حتی یَبْلُغا أَشُدَّهُما»
۱۲- ذخیره سازی ثروت برای فرزندان،جایز است. «کَنْزٌ لَهُما وَ کانَ أَبُوهُما صالِحاً»
ولی زراندوزی اگر بدون انفاق باشد ممنوع است.
۱۳- حفظ اموال یتیمان،واجب است. «لِغُلامَیْنِ یَتِیمَیْنِ»
۱۴- گاهی حوادث دارای تحلیل و تفسیر عمیق و در مسیر رشد انسان است.هدف از این دوره ها،رشد موسی بود. «فَأَرادَ رَبُّکَ رَحْمَهً مِنْ رَبِّکَ»
کانالِ قرآنپویان
تدبر در قرآن ،تفقه در دين
┏━━🌹💠🌹━━┓
🆔@quranpuyan
┗━━🌹💠🌹━━┛
♻️♻️♻️ #قرآنفهمیبرایهمه : تدبر در سوره های قرآن به ترتيب نزول
4⃣5⃣ تدبر در سوره #کهف
🔹نکات سوره کهف از تفسیر عبدالعلی بازرگان
کهف : ۶۰
وَإِذْ قَالَ مُوسَى لِفَتَاهُ لَا أَبْرَحُ حَتَّى أَبْلُغَ مَجْمَعَ الْبَحْرَيْنِ أَوْ أَمْضِيَ حُقُبًا
و [به یاد آور] آنگاه که موسی به جوان [همراه] خود گفت: ۷۸
پیوسته [به جستجوی خود برای یافتن آن بندة عالم] ادامه خواهم داد تا به محل تلاقی دو دریا ۷۹
برسم، هر چند زمان بس درازی بگذرانم.۸۰
__
۷۸- «فَتَی» به نوجوان گفته ميشود. گویند این نوجوان «یوشع بن نون» بوده که پس از موسی به مقام پیامبری بنياسرائيل نائل شده است. ذکر همراهی این نوجوان با موسی، در سفری که خود موسی به دنبال مرشد و مقتدائی دیگر ميگشت، بیانگر سلسله مراتب علم و ایمان است. ظاهراً نسیان و فراموشی این نوجوان منشأ خیر و برکتی برای موسی شد و او را به مرادش رساند. آیا ذکر این ماجرا حاوی این پند و پیام نیست كه وَفَوْقَ كُلِّ ذِی عِلْمٍ عَلِیمٌ [یوسف 76 (12:76) ]؟
۷۹- «مَجْمَعَ الْبَحْرَیْنِ» به محل تلاقی و به هم پیوستن دو بحر [رود و دریا] گفته ميشود. این دو دریا را دریای سرخ و مدیترانه گفتهاند که از طریق خلیج عقبه در ناحیه شرقی صحرای سینا و خلیج سوئز در ناحیه غرب به هم ميپيوندند كه نباید از سرزمین فلسطین و مكان زیست موسی خیلی هم دور بوده باشد. اما باید دید ذکر محل جغرافیائی حاوی چه نکته هدایتی است و چه ارتباطی میان این نقطه جغرافیائی با کسی که موسی به دنبالش بوده وجود داشته است؟ از طرفی موضوع دو دریا [بحرین- بحران] 5 بار در قرآن آمده است که به غیر از این آیه، 4 مورد دیگر [رحمن 19 (55:19) ، فاطر 12 (35:12) ، فرقان 53 (25:53) ، نمل 61 (27:61) ] تماماً درباره آبهای شور و شیرین دریاها و رودخانهها ميباشد که درهم مخلوط ميشوند.
آیا مَجْمَعَ الْبَحْرَیْنِ ميتواند تداعی کننده تلاقی دو جریان متفاوت حق و باطل، شور و شیرین یا شریعت و طریقت باشد؟ حضرت موسی مطابق موازین شریعتی که خدا در تورات بر او نازل کرده بود عمل ميکرد و آن بنده عالم [خضر] مطابق طریقتی که خدا منحصراً به او تعلیم داده بود. شریعت عام است و طریقت خاص، تلاقی این دو نوع هدایت در این قصه حاوی نکات عبرتآموزی است. در شریعت که برای همگان است، پیروی چشم و گوش بسته و مقلد وار ممنوع است و موسی نشان داد به هیچ وجه در برابر کاری که در شریعت او ممنوع است سکوت نميکند. اما خضر که مأموریتهای ویژهای در طریقت خود داشت، نه داعیه پیامبری و تشکیل اُمت کرده بود و نه حتی شاگرد و مرید ميپذيرفت.
۸۰- «حُقُب» به مدت زمان بسیار طولانی گفته ميشود، جمع آن احقاب است که به زمان دراز و مبهمِ درنگ در جهنم گفته ميشود [نباء 23]. نکره آمدن وصف حُقُبًا دلالت بر حدّ و مرز نگذاشتن برای آن است.
https://b2n.ir/g94617
کانالِ قرآنپویان
تدبر در قرآن ،تفقه در دين
┏━━🌹💠🌹━━┓
🆔@quranpuyan
┗━━🌹💠🌹━━┛
♻️♻️♻️ #قرآنفهمیبرایهمه : تدبر در سوره های قرآن به ترتيب نزول
5⃣5⃣ تدبر در سوره #کهف
🔹نکات سوره کهف از تفسیر عبدالعلی بازرگان
کهف : ۶۵
فَوَجَدَا عَبْدًا مِّنْ عِبَادِنَا آتَيْنَاهُ رَحْمَةً مِّنْ عِندِنَا وَعَلَّمْنَاهُ مِن لَّدُنَّا عِلْمًا
پس [بعد از بازگشت به مکان قبلی] بندهای از بندگانمان را یافتند ۸۵
که رحمتی [ویژه] از جانب خویش بر او بخشیده بودیم و علمی [مخصوص] از نزد خود به او آموخته بودیم. ۸۶
۸۵- گفته شده است این بنده، همان حضرت خِضر بوده است، اما معرفی مجمل و مبهم او، به عنوان یکی از بندگانمان، بدون آنکه اسمی از او برده شود، نشان ميدهد منظور همین گستردگی علم و دانش و حضور بندگانی است که پیامبر عظیمالشأنی همچون موسی مشتاق و بیتاب شاگردی امثال آنها بوده است. قرآن به همین وصف بسنده کرده است که او بندهای بود که ما رحمت و علم ویژهای از جانب خود به او عطا کرده بودیم.
۸۶- «لَدُنَّ» ظرف زمان و مکان است که مشابه کلمه «عند» [نزد] ميباشد، ولی مفهوم نزدیکی و ویژه بودن در آن غلبه دارد. مثل: لدنک رحمه، لدنک ولیاً، لدنک نصیراً، لدنا اجراً، لدنا علماً، حناناً من لدنا، رزقاً من عندنا و...
کهف : ۷۷
فََانطَلَقَا حَتَّى إِذَا أَتَيَا أَهْلَ قَرْيَةٍ اسْتَطْعَمَا أَهْلَهَا فَأَبَوْا أَن يُضَيِّفُوهُمَا فَوَجَدَا فِيهَا جِدَارًا يُرِيدُ أَن يَنقَضَّ فَأَقَامَهُ قَالَ لَوْ شِئْتَ لَاتَّخَذْتَ عَلَيْهِ أَجْرًا
پس [آن مکان را] ترک کردند تا اینکه به مردم شهری رسیدند، [و چون گرسنه بودند] از اهل آن شهر طعامی طلب کردند، اما آنها از مهمان کردنشان خودداری کردند! پس [در حالی که خسته و گرسنه دیار آنها را ترک ميکردند] در آنجا دیواری را دیدند که [از شدّت فرسودگی و انحراف] ميخواست فرو ریزد، پس [بدون هیچ مزد و منّتی] آن دیوار کج را راست کرد. [موسی با ناراحتی از عملگی بی مزد و پاداش برای چنان مردمی بيخير] گفت: اگر ميخواستی، لااقل برای این کار مزدی ميگرفتی [تا چیزی بخریم و شکم خود را سیر کنیم]. ۹۲
۹۲- این سومین سؤال، و این بار محترمانه موسی بود که دلالت ميکرد با معیارهای بشری مناسبتی ندارد، کسی کار بی مزد و پاداش انجام دهد و در شریعت چنین خدمتی مگر به عنوان کمک به محرومان توصیه نشده است.
https://b2n.ir/g94617
کانالِ قرآنپویان
تدبر در قرآن ،تفقه در دين
┏━━🌹💠🌹━━┓
🆔@quranpuyan
┗━━🌹💠🌹━━┛
♻️♻️♻️ #قرآنفهمیبرایهمه : تدبر در سوره های قرآن به ترتيب نزول
6⃣5⃣ تدبر در سوره #کهف
🔹فراز آیات ۹۸-۸۳ سوره کهف
وَيَسْأَلُونَكَ عَن ذِي الْقَرْنَيْنِ قُلْ سَأَتْلُو عَلَيْكُم مِّنْهُ ذِكْرًا {83}
و از تو در باره ذوالقرنين مىپرسند بگو به زودى چيزى از او براى شما خواهم خواند {83}
إِنَّا مَكَّنَّا لَهُ فِي الْأَرْضِ وَآتَيْنَاهُ مِن كُلِّ شَيْءٍ سَبَبًا {84}
ما در زمين به او امكاناتى داديم و از هر چيزى وسيلهاى بدو بخشيديم {84}
فَأَتْبَعَ سَبَبًا {85}
پس وسیله ای را بکار گرفت {85}
حَتَّى إِذَا بَلَغَ مَغْرِبَ الشَّمْسِ وَجَدَهَا تَغْرُبُ فِي عَيْنٍ حَمِئَةٍ وَوَجَدَ عِندَهَا قَوْمًا قُلْنَا يَا ذَا الْقَرْنَيْنِ إِمَّا أَن تُعَذِّبَ وَإِمَّا أَن تَتَّخِذَ فِيهِمْ حُسْنًا {86}
تا آنگاه كه به غروبگاه خورشيد رسيد به نظرش آمد كه [خورشيد] در چشمهاى گلآلود و سياه غروب مىكند و نزديك آن طايفهاى را يافت فرموديم اى ذوالقرنين [اختيار با توست] يا عذاب مىكنى يا در ميانشان [روش] نيكويى پيش مىگيرى {86}
قَالَ أَمَّا مَن ظَلَمَ فَسَوْفَ نُعَذِّبُهُ ثُمَّ يُرَدُّ إِلَى رَبِّهِ فَيُعَذِّبُهُ عَذَابًا نُّكْرًا {87}
گفت اما هر كه ستم ورزد عذابش خواهيم كرد سپس به سوى پروردگارش بازگردانيده مىشود آنگاه او را عذابى سختخواهد كرد {87}
وَأَمَّا مَنْ آمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا فَلَهُ جَزَاء الْحُسْنَى وَسَنَقُولُ لَهُ مِنْ أَمْرِنَا يُسْرًا {88}
و اما هر كه ايمان آورد و كار شايسته كند پاداشى [هر چه] نيكوتر خواهد داشت و به فرمان خود او را به كارى آسان واخواهيم داشت {88}
ثُمَّ أَتْبَعَ سَبَبًا {89}
سپس راهى [ديگر] را دنبال كرد {89}
حَتَّى إِذَا بَلَغَ مَطْلِعَ الشَّمْسِ وَجَدَهَا تَطْلُعُ عَلَى قَوْمٍ لَّمْ نَجْعَل لَّهُم مِّن دُونِهَا سِتْرًا {90}
تا آنگاه كه به جايگاه برآمدن خورشيد رسيد [خورشيد] را [چنين] يافت كه بر قومى طلوع مىكرد كه براى ايشان در برابر آن پوششى قرار نداده بوديم {90}
كَذَلِكَ وَقَدْ أَحَطْنَا بِمَا لَدَيْهِ خُبْرًا {91}
اين چنين [مىرفت] و قطعا به خبرى كه پيش او بود احاطه داشتيم {91}
ثُمَّ أَتْبَعَ سَبَبًا {92}
باز راهى را دنبال نمود {92}
حَتَّى إِذَا بَلَغَ بَيْنَ السَّدَّيْنِ وَجَدَ مِن دُونِهِمَا قَوْمًا لَّا يَكَادُونَ يَفْقَهُونَ قَوْلًا {93}
تا وقتى به ميان دو سد رسيد در برابر آن دو [سد] طايفهاى را يافت كه نمىتوانستند هيچ زبانى را بفهمند {93}
قَالُوا يَا ذَا الْقَرْنَيْنِ إِنَّ يَأْجُوجَ وَمَأْجُوجَ مُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ فَهَلْ نَجْعَلُ لَكَ خَرْجًا عَلَى أَن تَجْعَلَ بَيْنَنَا وَبَيْنَهُمْ سَدًّا {94}
گفتند اى ذوالقرنين ياجوج و ماجوج سخت در زمين فساد مىكنند آيا [ممكن است] مالى در اختيار تو قرار دهيم تا ميان ما و آنان سدى قرار دهى {94}
قَالَ مَا مَكَّنِّي فِيهِ رَبِّي خَيْرٌ فَأَعِينُونِي بِقُوَّةٍ أَجْعَلْ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَهُمْ رَدْمًا {95}
گفت آنچه پروردگارم به من در آن تمكن داده [از كمك مالى شما] بهتر است مرا با نيرويى [انسانى] يارى كنيد [تا] ميان شما و آنها سدى استوار قرار دهم {95}
آتُونِي زُبَرَ الْحَدِيدِ حَتَّى إِذَا سَاوَى بَيْنَ الصَّدَفَيْنِ قَالَ انفُخُوا حَتَّى إِذَا جَعَلَهُ نَارًا قَالَ آتُونِي أُفْرِغْ عَلَيْهِ قِطْرًا {96}
براى من قطعات آهن بياوريد تا آنگاه كه ميان دو كوه برابر شد گفت بدميد تا وقتى كه آن [قطعات] را آتش گردانيد گفت مس گداخته برايم بياوريد تا روى آن بريزم {96}
فَمَا اسْطَاعُوا أَن يَظْهَرُوهُ وَمَا اسْتَطَاعُوا لَهُ نَقْبًا {97}
[در نتيجه اقوام متجاوز] نتوانستند از آن [مانع] بالا روند و نتوانستند آن را سوراخ كنند {97}
قَالَ هَذَا رَحْمَةٌ مِّن رَّبِّي فَإِذَا جَاء وَعْدُ رَبِّي جَعَلَهُ دَكَّاء وَكَانَ وَعْدُ رَبِّي حَقًّا {98}
گفت اين رحمتى از جانب پروردگار من است و[لى] چون وعده پروردگارم فرا رسد آن [سد] را درهم كوبد و وعده پروردگارم حق است {98}
♻️عصاره فراز آیات ۹۸-۸۳ : خدا با تدبیر و مشیت خود، با مکنت دادن به ذوالقرنین، و تامین اسباب مورد لزوم، او را برای اجرای عدالت و کمک به مردم مورد تجاوز فرستاد.
https://b2n.ir/g94617
کانالِ قرآنپویان
تدبر در قرآن ،تفقه در دين
┏━━🌹💠🌹━━┓
🆔@quranpuyan
┗━━🌹💠🌹━━┛
♻️♻️♻️ #قرآنفهمیبرایهمه : تدبر در سوره های قرآن به ترتيب نزول
7⃣5⃣ تدبر در سوره #کهف
🔹نکات فراز آیات ۹۸-۸۳ سوره کهف
▪️آیه ۸۴ : «از هر چیز وسیله ای» به این معنی است که مثلاً از لحاظ علمی عالم بود و از لحاظ نظامی گری به فنون جنگها دانا بود و ابزارهای جنگی زمان خویش را داشت و از لحاظ مالی ثروتمند بود و از لحاظ نیروی انسانی اشخاصی کافی را در خدمت خویش داشت. و خلاصه اینکه چیزی نبود که آدمهای موفق زمان او داشته باشند و او نداشته باشد.
▪️آیه های ۸۸-۸۷ : معلوم می شود ذوالقرنین مردی کاملاً عادل بوده و قائل به «سوختن خشک و تر با هم» نبوده و معتقد بوده که با هر کس باید براساس عکس العمل صحیح رفتارهای خودش رفتار شود و بر همین اساس هم میان آنان حکم می راند.
از تفسیر مرحوم مهندس جمال گنجه ای
▪️کلمه سبب ۵ بار در قرآن بکار رفته که ۴ بار آن در سوره کهف است
▪️تکرار ۳ باره وعد ربی و وعدالله، و ۳ بار کلمه موعد
▪️در سوره انبیا آیه ۹۶ نیز به یاجوج و ماجوج اشاره شده است که قبل از قیامت در دوران رجعت بر مردم هجوم میاورند.ممکن است این عناوین اشاره به قومی باشد نه لزوما نام افراد.چرا که چنین افرادی که از آن زمان تا قبل از قیامت زنده مانده باشند، ثبت نشده اند.
▪️در آیه ۹۸ ذوالقرنین پس از موفقیت در ساخت سد و جلوگیری از تهاجم دشمن،آنرا رحمت خدا خواند برخلاف داستان صاحب باغ که موفقیت و برتری ظاهریش را بخود نسبت میداد.
آقای سید کاظم فرهنگ
https://b2n.ir/g94617
کانالِ قرآنپویان
تدبر در قرآن ،تفقه در دين
┏━━🌹💠🌹━━┓
🆔@quranpuyan
┗━━🌹💠🌹━━┛
♻️♻️♻️ #قرآنفهمیبرایهمه : تدبر در سوره های قرآن به ترتيب نزول
8⃣5⃣ تدبر در سوره #کهف
🔹پیام های آیات ۸۸-۸۳ سوره کهف از تفسیر نور
۱- تاریخ وبازگویی آن،به اندازه ای که در آن تذکّر و عبرت باشد ارزشمند است.
«سَأَتْلُوا عَلَیْکُمْ مِنْهُ ذِکْراً»
۲- پرسش های مردم،زمینه ی نزول بعضی از آیات بوده است. یَسْئَلُونَکَ ... قُلْ ...
۳- خداوند بر همه ی هستی واسباب طبیعی،حاکم است و به هر کس بخواهد مکنت و قدرت می دهد. «مَکَّنّا لَهُ» ولی بهره وری صحیح،در سایه ی حسن نیّت و حسن تدبیر انسان است. «فَأَتْبَعَ سَبَباً»
۴- گاهی خداوند همه گونه امکانات را در اختیار بعضی قرار می هد. مَکَّنّا لَهُ ...
آتَیْناهُ مِنْ کُلِّ شَیْءٍ سَبَباً 3-نظام طبیعی،نظام سبب و مسبّب است و هر چیزی سببی دارد که باید آن را شناخت ودر پی آن رفت. «مِنْ کُلِّ شَیْءٍ سَبَباً فَأَتْبَعَ سَبَباً» بندگان خاص خدا نیز باید به وسیله ی اسباب و امکانات طبیعی،اهداف حقّ را دنبال کنند.
۵- مهم تر از داشتن امکانات و قدرت،خوب استفاده کردن است. آتَیْناهُ ... سَبَباً فَأَتْبَعَ سَبَباً
۶- ذوالقرنین علاوه بر داشتن امکانات،از دانش بکارگیری اسباب نیز برخوردار بود. «فَأَتْبَعَ سَبَباً»
۷- ذوالقرنین پیامبر بود.زیرا مورد خطاب الهی قرار گرفته است. «قُلْنا یا ذَا الْقَرْنَیْنِ»
۸- پیامبران نباید از مردم فاصله بگیرند. «تَتَّخِذَ فِیهِمْ حُسْناً»
۹- کفر و شرک،ظلم است.در مقابل ایمان،به جای شرک،ظلم به کار رفته است أَمّا مَنْ ظَلَمَ ... أَمّا مَنْ آمَنَ
۱۰- ذوالقرنین به امید توبه ی ستمگران بود و لذا در کیفر آنان شتابی نکرد. «مَنْ ظَلَمَ فَسَوْفَ نُعَذِّبُهُ»
۱۱- عذاب دنیا،مانع کیفر آخرت نیست. «نُعَذِّبُهُ ، فَیُعَذِّبُهُ»
۱۲- با نیکان و بدان نباید یکسان برخورد کرد،چه از موضع فرد،چه حکومت.
أَمّا مَنْ ظَلَمَ ... أَمّا مَنْ آمَنَ
۱۳- ذوالقرنین،مجری دستورهای الهی بود.در آیه ی قبل به او سفارش برخورد نیکو شد: «تَتَّخِذَ فِیهِمْ حُسْناً» و در اینجا فرمود: «فَلَهُ جَزاءً الْحُسْنی»
۱۴- رهبران الهی باید با قوانین آسان بر مردم،حکومت کنند. «سَنَقُولُ لَهُ مِنْ أَمْرِنا یُسْراً»
۱۵- برخورد شدید با ستمگران و نرمش با مؤمنان،شیوه ی رهبران الهی است.
عَذاباً نُکْراً ... أَمْرِنا یُسْراً
۱۶- وظیفه رهبر و حاکم الهی،اجرای عدالت ومبارزه با ظلم و آسان کردن مقرّرات اجتماعی است. عَذاباً نُکْراً ... أَمْرِنا یُسْراً
۱۷- در تشویق وپاداش سرعت بگیرید،ولی در کیفر و عذاب عجله نکنید.
حرف«سین»در «سَنَقُولُ» نشانه تسریع وحرف«سوف»نشانه تأخیر است.
کانالِ قرآنپویان
تدبر در قرآن ،تفقه در دين
┏━━🌹💠🌹━━┓
🆔@quranpuyan
┗━━🌹💠🌹━━┛
♻️♻️♻️ #قرآنفهمیبرایهمه : تدبر در سوره های قرآن به ترتيب نزول
9⃣5⃣ تدبر در سوره #کهف
🔹پیام های آیات ۹۸-۸۹ سوره کهف از تفسیر نور
۱- آنچه مهم است؛هدایت و خدمت به مردم است،چه درشرق باشد چه در غرب. ثُمَّ أَتْبَعَ سَبَباً ...
۲- هر حرکت و هدف و سفری،وسیله ای خاص نیاز دارد.جمله ی «أَتْبَعَ سَبَباً» برای هر حرکت و سفری تکرار شده است.
۳- خدمت به محرومان یک ارزش است،چه با فرهنگ باشند یا نباشند.
«لا یَکادُونَ یَفْقَهُونَ»
۴- نیاز به امنیّت بیش از مسکن ولباس است. نَجْعَلُ لَکَ خَرْجاً عَلی أَنْ تَجْعَلَ ... سَدًّا (مردمی که در برابر خورشید،سایه بان ولباس نداشتند،از ذوالقرنین امنیّت خواستند،نه پوشش.)
۵- از دیدگاه اولیای الهی،همه ی امکانات از خداست. «ما مَکَّنِّی فِیهِ رَبِّی»
۶- پیامبران برای رسالت و هدایت مردم،درخواست پول و مادیات از آنان نداشتند. «ما مَکَّنِّی فِیهِ رَبِّی خَیْرٌ»
۷- امکانات مردمی را در راه مصالح آنان باید به کار گرفت. «فَأَعِینُونِی»
۸- ترکیب آهن و مس(آلیاژ سازی)،ابتکار انبیاست. آتُونِی زُبَرَ الْحَدِیدِ ... قِطْراً (امروزه از نظر علمی،اهمیّت این ترکیب ثابت شده است.)
۹- در حلّ مشکلات اجتماعی،همیاری مردمی که صاحبان درد هستند،لازم است.(زیرا نشاط کاری بیشتر می شود،ارزش زحمات را می دانند و کم کاری نمی کنند.) فَأَعِینُونِی ... فَمَا اسْطاعُوا ...
۱۰- رهبران لایق،به کمک علم،هنر،سوز و تعاون،از ساده ترین افراد و ابزار، بهترین کارها را تولید می کنند،بنابراین اگر مدیر لایق باشد،کارگران ساده مهم ترین پروژه ها را انجام دهند. فَأَعِینُونِی ... فَمَا اسْطاعُوا ...
۱۱- مردان الهی،توفیقات خویش را از رحمت خداوند می دانند،و هرگز مغرور نمی شوند. «رَحْمَهٌ مِنْ رَبِّی»
۱۲- با تأمین امنیّتِ مردم،بهتر می توان تبلیغ و ارشاد کرد و زمینه ی کارهای دیگر فراهم می شود. رَحْمَهِ رَبِّی ... وَعْدُ رَبِّی حَقًّا ذوالقرنین بعد از اتمام سدّ،مردم را با مبدأ و معاد آشنا کرد.
۱۳- هم باید کارهای دنیایی را بی خلل و استوار انجام داد،هم باید متذکّر قدرت الهی و پوچی قدرت خود شد. فَمَا اسْطاعُوا ... کانَ وَعْدُ رَبِّی حَقًّا
۱۴- رهبران الهی،هم دنیای مردم را آباد می کنند و هم آخرت آنان را متذکّر می شوند. فَمَا اسْطاعُوا ... کانَ وَعْدُ رَبِّی حَقًّا
کانالِ قرآنپویان
تدبر در قرآن ،تفقه در دين
┏━━🌹💠🌹━━┓
🆔@quranpuyan
┗━━🌹💠🌹━━┛
♻️♻️♻️ #قرآنفهمیبرایهمه : تدبر در سوره های قرآن به ترتيب نزول
0⃣6⃣ تدبر در سوره #کهف
🔹نکات سوره کهف از تفسیر عبدالعلی بازرگان
کهف : ۷۸
قَالَ هَذَا فِرَاقُ بَيْنِي وَبَيْنِكَ سَأُنَبِّئُكَ بِتَأْوِيلِ مَا لَمْ تَسْتَطِع عَّلَيْهِ صَبْرًا
گفت: این [سومین نقض عهد، موجب] جدائی میان من و توست، ۹۳اینک به تأویل [=واقعیت پنهان] آنچه یارای تحملش را نداشتی آگاهت خواهم کرد. ۹۴
۹۳- ذکر «هَذَا فِرَاقُ بَیْنِی وَبَیْنِكَ»، بیانگر تجربه آشکاری است از ضرورت تفکیک و جدایی «شریعت» با آنچه امروز «طریقت»اش مينامند، و «فرق» میان پیروی از «کتاب الهی» و پیروی از مرشد و مرادی که در فرقههای صوفیه و مشابه آن تبلیغ و طلب ميگردد. اگر پیر و مرشدی به مقام خضر هم برسد، جز به صورت پنهانی و در پرده، آن هم به صورت فردی مجاز به تبلیغ فرقهای شخصی نیست و هرگز نميتواند دکانی در برابر شریعت الهی باز کند و داعیه رهبری ایمانی نماید. مگر آن که همان شریعت، نه مدعیات خود را، در دورانی که زُهدگرایان و مقدس مآبان به ظواهر دین پرداختهاند، با نگاهی از بطن و محتوا بیان نماید.
۹۸- «تَأْوِیلِ» از ریشة «اَوْل»، برگشت دادن و رجوع به حقیقت مطلبی است که هنوز وقوع خارجی پیدا نکرده است. مثل خوابی که یوسف در کودکی از سجده خورشید و ماه و یازده ستاره دید و تحقق عینی و حقیقت آن در دوران صدارتش در مصر برای دیگران روشن شد [یوسف 6 (12:6) و 21 (12:21) و 100 (12:100) و 101 (12:101) ]. کارهائی که آن بنده عالم ميکرد، صورت ظاهری داشت که دلیل واقعی آن برای موسی روشن نبود و نميتوانست در اموری که با معیارهای اهل شریعت تعارض دارد صبر کند.
کهف : ۸۰
وَأَمَّا الْغُلَامُ فَكَانَ أَبَوَاهُ مُؤْمِنَيْنِ فَخَشِينَا أَن يُرْهِقَهُمَا طُغْيَانًا وَكُفْرًا
اما آن پسر بچه، پدر و مادرش مؤمن بودند، ترسیدیم ۹۵
که [این پسر] آنها را به طغیان و کفر بکشاند!
۹۵- سوراخ کردن کِشتی را، آن عابد به تشخیص و «اراده خود» نسبت داد [آیه ۷۹- فَأَرَدْتُ أَنْ أَعِیبَهَا]، کُشتن آن کودک را به «اراده ما» [آیه ۸۱- فَأَرَدْنَا]!؟ و بالاخره تعمیر آن دیوار را به «اراده او» [فَأَرَادَ رَبُّكَ] و این سه نوع اراده، سه قلمرو شناخت آدمی را نشان ميدهد؛ آنچه خودش به تنهائی ميتواند بفهمد، آنچه با جستجو و کنجکاوی خود به کمک امدادهای غیبی، یعنی خدا و فرشتگان قابل درک و فهم است [ما]، و بالاخره آنچه در پرده غیب است و جز خدا، بشر به آن نميتواند آگاهی پیدا کند [مثال گنج زیر خاک].
در مثال نخست، او با اِشراف به مسائل اجتماعی و پیگیری امور سیاسی و منازعات میان حکومتها دریافته بود که پادشاه آن حوالی، کِشتیها را برای نبرد آینده مصادره خواهد کرد. این شناختی است که در قلمرو علوم ظاهری قابل درک همگان قرار دارد. در مثال دوم، او از حرکات و سکنات آن کودک و چه بسا شیطنتهای او و آزاری که به همسالان خود ميرساند، به نابسامانی و اختلالی پی برده بود که امدادهای غیبی او را به مصلحتی که به نفع والدین و جامعهاش باشد هدایت کرد [وَالَّذِینَ جَاهَدُوا فِینَا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنَا...- عنكبوت 69 (29:69) ]. این کاری بود که نه سر خود، بلکه در متن یک نظام و سیستم فراتر انجام داد و بالاخره در مثال سوم، به قلمروی اشاره کرد که غیب و ناپیداست.
این سه قلمرو گرچه در ظاهر مستقل مينمايد، اما در انتهای بحث [آیه ۸۱] آن بندة عابد تصریح ميکند: من این امور را به اراده خود نکردم، بلکه تماماً از رحمت پروردگار ناشی شده است. از این زاویه، ارادة فردی یا جمعی انسانها و فرشتگان نیز ناشی از ارادة مطلق الهی است.
https://b2n.ir/g94617
کانالِ قرآنپویان
تدبر در قرآن ،تفقه در دين
┏━━🌹💠🌹━━┓
🆔@quranpuyan
┗━━🌹💠🌹━━┛
♻️♻️♻️ #قرآنفهمیبرایهمه : تدبر در سوره های قرآن به ترتيب نزول
1⃣6⃣ تدبر در سوره #کهف
🔹نکات سوره کهف از تفسیر عبدالعلی بازرگان
کهف : ۸۳
وَيَسْأَلُونَكَ عَن ذِي الْقَرْنَيْنِ قُلْ سَأَتْلُو عَلَيْكُم مِّنْهُ ذِكْرًا
از تو دربارة ذوالقرنین ميپرسند، ۹۶
بگو: برای شما یادی از او تلاوت خواهم کرد.
__
۹۶- ذوالقرنین یعنی صاحب دو قرن، ما فارسی زبانها قرن را یک صد سال ميدانيم، اما در فرهنگ قرآن، قرن به مردمان معاصر گفته ميشود، همان مفهومی که ما امروز از کلمة «نسل» ميفهميم. مثل: نسل قبل از انقلاب که کمیت زمانی اصلا در آن مطرح نیست. اصولا معنای قرن، جمع شدن و نزدیکی دو یا چند چیز با هم است و در مشتقات آن، مثل: اقتران، قرین و مقارن نیز همین مفهوم وجود دارد. در ۷ موردی که کلمه قرن [و قرناً] در قرآن آمده، تماماً مردمی مورد نظر است که در یک دوره زمانی معین در مکانی مشخص زندگی ميکردند [مثل اقوام عاد، ثمود، فرعون و...]. جای شگفتی است که از ۴۰ موردی که مشتقات واژه قرن در قرآن به كار رفته، حتی یک بار هم به معنای شاخ نیامده است، در حالی كه بیشتر مترجمین و مفسرین، «ذوالقرنین» را بر اساس مدارک دینی یهود [اسرائیلیاتی که وارد تفاسیر و فرهنگ اسلامی شده] و نشانههائی که در رویای دانیال آمده، دارای دوشاخ قوچ مانند در سر [یا تاج و کلاهخود] تصور کرده و نیز به مجسمهای با این مشخصات، که در نزديکيهاي استخر پایتخت قدیم هخامنشی یافت شده، استناد کردهاند. اگر نشانههائی که قرآن از ذوالقرنین داده است با کوروش کبیر منطبق باشد، که با شواهد موجود چنین مينمايد، ميدانيم کورش موفق شد دو قرن، یعنی دو ملت ماد و پارس را با هم متحد کند و پادشاه دو ملت [ذوالقرنین] شود!
ناصرالدین شاه قاجار را هم «سلطانِ صاحبقران» گفتهاند. قِران از نظر لغوی پیوند و اتصال است. در گذشته به كسی كه سی سال از عمرش گذشته بود ميگفتند یك قران [نسل] را گذرانده است، زیرا دارای فرزند شده و نسل دیگری را پایه گذاشته است [سی سال نماد یك نسل بود]. ناصرالدین شاه نیز در سال ۱۲۹۳ هجری شمسی به مناسبت سيامين سالگرد سلطنت خود سكهای ضرب كرد كه بر آن نوشته بود: «ناصرالدین شاه صاحبقران» و از آن تاریخ این لقب را در كلیة مكاتبات اداری و خصوصی خود به كار ميبرد. او پنجاه سال سلطنت و بر دو نسل حکمرانی كرد.
گرچه در فرهنگ قرآن، کلمه قرن مطلقاً به معنای شاخ نیامده، اما اگر در زبان عربی استثناً شاخ را هم قرن گفته باشند، قرن [شاخ] وسیله دفاعی حیوان است و ذوالقرنین ميتواند به کسی که دو شاخ دفاعی [قوم ماد و قوم پارس] داشته، اطلاق گردد. تأویل دو شاخ قوچ در رؤیای دانیال، همان اتحاد دو قدرت برجسته زمان، یعنی کشورهای پارس و ماد ميباشد.
در مورد «ذوالقرنین» سخنان زیادی گفته شده است؛ برخی او را با اسکندر مقدونی، و برخی با یکی از پادشاهان یمن تطبیق دادهاند که هیچکدام با ویژگیهائی که قرآن از او سراغ داده هماهنگی ندارد. جامعترین و در ضمن قابل قبولترین نظریه را «مولانا ابوالکلام آزاد» [دانشمند و سیاستمدار و اولین وزیر فرهنگ هندوستان پس از استقلال] در فصلی از تفسیر بزرگ خود- ترجمان القرآن- مطرح کرد که توسط «محمد ابراهیم باستانی پاریزی» تحت عنوان: کوروش کبیر یا ذوالقرنین در سال ۱۳۴۲ ش منتشر شده است. مرحوم صدر بلاغی نیز در کتاب «قصص قرآن» خود آن را آورده و مفسرینی همچون علامه طباطبائی نیز این انطباق را مناسبترین احتمال دانستهاند. اگر زندگی کوروش کبیر و خصلتهای بينظير او، در مقایسه با پادشاهان، را با آنچه در این سوره در وصف ذوالقرنین گفته شده مقایسه کنیم، به شباهتهای قابل توجهی ميرسيم.
در مدارک دینی یهود از کوروش به عنوان نجات دهنده یهودیانِ اسیر شده در بابل یاد شده است [اسفار: دانیال، اشعیاء و ارمیا]. کوروش با حُسن سیاست خود توانست [در نیمه قرن ششم قبل از میلاد] میان دو کشور پارس و ماد اتحاد برقرار کند و به نیروی چنین اتحادی بر همسایگان متجاوز سلطه یافته و نظام صلحآمیز گستردهای بر بخش عظیمی از دنیای روزگار خود مستقر سازد.
https://b2n.ir/g94617
کانالِ قرآنپویان
تدبر در قرآن ،تفقه در دين
┏━━🌹💠🌹━━┓
🆔@quranpuyan
┗━━🌹💠🌹━━┛
♻️♻️♻️ #قرآنفهمیبرایهمه : تدبر در سوره های قرآن به ترتيب نزول
2⃣6⃣ تدبر در سوره #کهف
🔹نکات سوره کهف از تفسیر عبدالعلی بازرگان
کهف : ۸۵
فَأَتْبَعَ سَبَبًا
پس وسیلهای را پی گرفت ۹۸ [=با استفاده از نیرو و تجهیزات، سپاهی را به راه انداخت].
۹۸- سبب [جمع آن اسباب] به طناب و ریسمانی که با آن از درخت خرما بالا می رفتند یا از چاه آب ميکشيدند گفته شده است، این کلمه به طور استعاره در مورد هر آنچه وسیلهای برای موفقیت و بالا رفتن باشد، مورد استفاده قرار ميگيرد. از جمله واسطهها و پارتيهاي قدرت و ثروت در روابط دنیائی [بقره ۱۷۷ (۲:۱۷۷) ] و داشتن ملک و فرماندهی و ترقی کردن با آن امکانات. [ص ۱۰ (۳۸:۱۰) ] فرعون نیز از وزیرش هامان خواسته بود برج بلندی برای او بسازد تا به «اسباب آسمانها» برسد و از خدای موسی مطلع شود! [غافر ۳۶ (۴۰:۳۶) و ۳۷]
نزدیک نیمی از مشتقات کلمه سبب [۵ بار] در سوره کهف در بیان وسائل و امکاناتی که در اختیار ذوالقرنین برای کشورداری گستردهاش قرار گرفته بود آمده است. جالب اینکه دشنام را «سبّ» ميگويند که از همین ریشه ميباشد، گوئی شخص زبون، به جای همّت و هنر به خرج دادن برای غلبه بر دشمن و استفاده از «اسباب ترّقی»، از سَبّ [دشنام] که فقط حرف است، برای برتری یافتن استفاده ميکند!
تبعیت از اسباب [فَأَتْبَعَ سَبَبًا]، پیروی از نظامات و قوانین و استفاده درست از امکاناتی است که در اختیار مدیران و رهبران جامعه قرار دارد. ذوالقرنین به لطف چنین حکمت و مدیریتی، به ایفای نقش تاریخی بزرگی نائل شد. اسباب را در این آیات چه بسا بتوان کارایی دولت، تشکیلات اداری، ارتش نیرومند، وحدت ملی و تجهیزات لازم دانست.
کهف : ۸۶
حَتَّى إِذَا بَلَغَ مَغْرِبَ الشَّمْسِ وَجَدَهَا تَغْرُبُ فِي عَيْنٍ حَمِئَةٍ وَوَجَدَ عِندَهَا قَوْمًا قُلْنَا يَاذَا الْقَرْنَيْنِ إِمَّا أَن تُعَذِّبَ وَإِمَّا أَن تَتَّخِذَ فِيهِمْ حُسْنًا
تا وقتی [در ساحل دریا] به غروبگاه خورشید رسید، و آن را چنین یافت که [گوئی] در دریایی سیاه غروب ميکند [=فرو ميرود] ۹۹ و در آن [منطقه] قومی را یافت؛ گفتیم ای ذوالقرنین، بر آنها سخت ميگيري، یا به نیکی میانشان رفتار ميکني؟
۹۹- اگر نگاه گذرائی به نقشه آسیا و فصل مشترکش با اروپا بکنیم، کشور ترکیه را آخرین خشکی در غرب آسیا مييابيم که تقریباً تمامی شمال آن را دریای سیاه [عَیْنٍ حَمِئَهٍ = Black Sea] و بخش اعظم جنوب و غرب آن را دریای مدیترانه احاطه کرده است که باریکه آبی تنگه بُسفر، دو قارة اروپا و آسیا را از هم جدا ميکند. کمی پائینتر از آن، تنگه داردانل در شمال غربی ترکیه نیز دریای اژه را به دریای مرمره متصل ميکند. وضعیت جغرافیائی آسیا در قسمت غرب آن، به وضوح نشان ميدهد آخرین منطقهای که امکان داشته ارتشی با نیروی زمینی پیشرفت کند، قسمت غربی ترکیه است که سه جهت آن را دریای سیاه، دریای مرمره، دریای اژه و مدیترانه احاطه كرده است. از طرفی ميدانيم که نیمه غربی ترکیه فعلی سرزمین امپراتوری لیدی [Lydia] بوده است که پس از به هم پیوستن دو کشور ماد و پارس، سه دولت بزرگ آن زمان: دولتهای لیدی، بابل و مصر نیز متحد شدند و پادشاه لیدی «کرزوس» که از فتح اکباتان توسط کوروش و تسلط بر دولت مقتدر ماد و تشکیل کشور واحد پارس و ماد [ایران] بسیار خشمگین بود، در سال ۵۴۹ قبل از میلاد به قصد تصرّف ایران حرکت کرد و سرانجام کورش موفق شد کزروس را شکست دهد و پایتخت لیدی یعنی سارد [یا: ساردیس] را فتح کند و این منطقه تا قرنها در کنترل ساتراپ های پارس بود. از طرفی در این آیات ميخوانيم ذوالقرنین به سمت غرب حرکت داد تا جائی که راهی دیگر نبود و خورشید را دید كه در دریائی سیاه [Black Sea] غروب ميکرد و ميدانيم دریای سیاه دقیقاً در شمال و غرب لیدیا قرار دارد.
https://b2n.ir/g94617
کانالِ قرآنپویان
تدبر در قرآن ،تفقه در دين
┏━━🌹💠🌹━━┓
🆔@quranpuyan
┗━━🌹💠🌹━━┛
♻️♻️♻️ #قرآنفهمیبرایهمه : تدبر در سوره های قرآن به ترتيب نزول
3⃣6⃣ تدبر در سوره #کهف
🔹نکات سوره کهف از تفسیر عبدالعلی بازرگان
کهف : ۸۸
وَأَمَّا مَنْ آمَنَ وَعَمِلَ صَالِـحًا فَلَهُ جَزَاءً الْحُسْنَى وَسَنَقُولُ لَهُ مِنْ أَمْرِنَا يُسْرًا
و اما هر کس ایمان آورد و کار شایسته کند، او را پاداشی بس نیکوست و در فرمانمان تسهیلاتی برای او توصیه خواهیم کرد. ۱۰۰
۱۰۰- در این آیه و آیة قبل آن، از رفتار عادلانه و ملاطفتآمیز ذوالقرنین نسبت به قوم مغلوب سخن گفته است که با شیوة سلاطین غالب در دنیای گذشته به کلی متفاوت است. شگفت آنکه گزارشاتی که مورخین درباره کوروش دادهاند نیز مؤید همین موضوع است. حتی مورخین یونانی که دولتشان همواره در نبرد با ایران بوده است، نوشتهاند کورش پس از فتح لیدیا [ترکیه امروزی] کراسوس را بخشید و از او فرماندهی باوفا در خدمت اهداف امنیت گسترانه خود در منطقه ساخت و همچون اتحاد با قوم ماد، با مردم لیدیا نیز بسیار ملاطفتآمیز رفتار کرد.
کهف : ۹۰
حَتَّى إِذَا بَلَغَ مَطْلِعَ الشَّمْسِ وَجَدَهَا تَطْلُعُ عَلَى قَوْمٍ لَّمْ نَجْعَل لَّهُم مِّن دُونِهَا سِتْرًا
تا اینکه به طلوعگاه خورشید [=منتهياليه منطقه شرقی سرزمین خود] رسید و چنیناش یافت که بر قومی طلوع ميکند که در مقابل آفتاب پوششی برای آنها قرار نداده بودیم ۱۰۱
[یعنی احتمالا صحرانشین بودند].
۱۰۱- ذوالقرنین پس از فتح لیدی به سمت شرق حرکت کرده و با مردمانی بدوی در مناطق شرقی برخورد کرده است که بعضاً صحرانشین بودهاند. اتفاقاً در شرح فتوحات کورش نیز مورخین نوشتهاند که او پس از فتح لیدی نواحی شرقی را یکی پس از دیگری فتح کرد و به ترتیب گرگان [هیرکان]، پارت، هریو [هرات]، رخج، مرو، بلخ، زرنگ [سیستان] تا شمال غربی هند را به تصرفات خود درآورد و در شمال سلسله جبال هیمالیا، به مرزهای مغولستان و صحرای گُبی [Gobi] رسید. اقوام چادرنشین «ماساگت» که از نژاد بَربَر بودند، در مرزهای شمال شرقی امپراطوری، شرارتهای زیادی ميکردند که این امر کورش را مجبور به مهار آنان و ایجاد امنیت در مناطق شرقی کرد. ناگفته نماند برخی احتمال دادهاند ممكن است مردمی که میان آنها خورشید حائلی نبوده، ساکنین مناطق بسیار شمالی زمین باشند که خورشید در ۶ ماه سال غروب نميکند و ساتری با مردم ندارد.
https://b2n.ir/g94617
کانالِ قرآنپویان
تدبر در قرآن ،تفقه در دين
┏━━🌹💠🌹━━┓
🆔@quranpuyan
┗━━🌹💠🌹━━┛
♻️♻️♻️ #قرآنفهمیبرایهمه : تدبر در سوره های قرآن به ترتيب نزول
4⃣6⃣ تدبر در سوره #کهف
🔹نکات سوره کهف از تفسیر عبدالعلی بازرگان
کهف : ۹۴
قَالُوا يَاذَا الْقَرْنَيْنِ إِنَّ يَأْجُوجَ وَمَأْجُوجَ مُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ فَهَلْ نَجْعَلُ لَكَ خَرْجًا عَلَى أَن تَجْعَلَ بَيْنَنَا وَبَيْنَهُمْ سَدًّا
آنها [با ایما و اشاره] گفتند: ای ذوالقرنین، قوم یأجوج و مأجوج ۱۰۲ در این سرزمین فساد [=غارت و خونریزی] ميکنند، ۱۰۳ آیا ممکن است هزینهای در اختیار تو قرار دهیم تا میان ما و آنها سدّی بنا کنی. ۱۰۴
__
۱۰۲- یأجوج و مأجوج ظاهراً همان اقوام بدوی «تاتار» بودند که گروهی از آنان در دوران ذوالقرنین از سواحل دریای سیاه، اقوام دامنه کوههای قفقاز را مورد هجوم قرار ميدادند که ذوالقرنین برای حفاظت از آن مردم سدی میان دو کوه بنا کرد. چه بسا آیاتی از قرآن که از تدبیر حضرت سلیمان در مهار اقوام وحشی شیطان صفت و به کار گماشتن آنها در بنائی و غواصی و سایر کارهای عمرانی یاد ميکند [از جمله: سبا ۱۳ (۳۴:۱۳) ، ص ۳۷ (۳۸:۳۷) ، انبیاء ۸۲ (۲۱:۸۲) ]، ناظر به تیرهها و اقوامی از مغولان باشد [والله اعلم]. این اقوام در قرون بعد نیز حملاتی به اقوام مجاور کردند، از جمله در قرن ۴ میلادی [حدود ۱۰ قرن بعد] مغولها به رهبری «آتیلا» با حمله به اروپا، امپراطوری روم را نابود کردند و بار دیگر در قرن ۱۲ میلادی چنگیز خان جهانگشائی خونینی کرد.
نام این دو قوم در تورات [کتاب حزقیل فصل ۳۸ و ۳۹ و کتاب یوحنا فصل ۲۰] گوگ و مأگوگ ذکر شده که به دلیل فقدان حرف گاف در زبان عربی، یأجوج و مأجوج خوانده ميشوند. در زبان یونانی نیز آنها را «گاگ» و «ماگاگ» مينامند که به همین لفظ به سایر زبانهای اروپائی منتقل شده است.
۱۰۳- افساد مقابل اصلاح است و ظهور فساد در مملکت، به هم خوردن نظم و تعادل حاکم است.
۱۰۴- اینکه چنین تنگهای در کجای عالم قرار داشته و آنها چه قومی بودهاند، چندان روشن نیست. برخی نیز آنها را اقوامی در دامنة همان کوههای آرارات دانستهاند [والله اعلم]. ميدانيم کورش نیز پس از فتح لیبی در غرب و پیشروی در شرق، تا تنگوش در نواحی شمال غربی هند پیشروی كرد و همه را تحت یک نظام قانونمند و مصلح در آورد. این مناطق مجاور ارتفاعات هیمالیا و سرزمین مغولستان است که وحشيگريهاي آنان زبانزد خاص و عام است.
در مقایسة فتوحات ذوالقرنین با کوروش، با وجود شباهتهای بسیار، فتوحاتی که کوروش در دیگر نواحی شرقی ایران، همچون سوریه و فلسطین و فنیقیه، همچنین شکست دولت نیرومند بابل و آزادسازی یهودیان اسیر انجام داده بود، در داستان ذوالقرنین نیامده و این ابهام مسئله مهمی است. این احتمال وجود دارد که تسلیم تقریباً بيمقاومت دولت بابل، به دلیل اختلافات داخلی و حُسن شهرت و محبوبیت کورش و رفتار کریمانهاش با مِلل مغلوب، این فتوحات با وجود اهمیتاش، چندان زحمتی نداشته و تحتالشعاع فتح لیدی، که پس از دفاعی جانانه تحقق یافت، قرار گرفته باشد [والله اعلم].
در هر حال، نه به گفتة مورخینی [یونانی] که با فاصله زمانی و مکانی زیاد دربارة کورش و متصرفاتش نوشتهاند، ميتوان اعتماد کامل کرد، و نه از آنچه قرآن درباره ذوالقرنین گفته با قاطعیت ميتوان سخن گفت. آنچه مسلم مينمايد، مطابقت داستان ذوالقرنین با کوروش، در مقایسه با شخصیتهای دیگری مثل اسکندر، به مراتب بیشتر است.
https://b2n.ir/g94617
کانالِ قرآنپویان
تدبر در قرآن ،تفقه در دين
┏━━🌹💠🌹━━┓
🆔@quranpuyan
┗━━🌹💠🌹━━┛
♻️♻️♻️ #قرآنفهمیبرایهمه : تدبر در سوره های قرآن به ترتيب نزول
5⃣6⃣ تدبر در سوره #کهف
🔹نکات سوره کهف از تفسیر عبدالعلی بازرگان
کهف : ۹۵
قَالَ مَا مَكَّنِّي فِيهِ رَبِّي خَيْرٌ فَأَعِينُونِي بِقُوَّةٍ أَجْعَلْ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَهُمْ رَدْمًا
[ذوالقرنین] گفت: امکاناتی که پروردگارم در اختیار من قرار داده، بهتر [از پاداش شما] است، در عوض با نیرو [ی انسانی یا مواد و مصالح لازم] مرا یاری کنید تا میان شما و آنها سدّی [محکم و بادوام] قرار دهم. ۱۰۵
۱۰۵- کلمة «رَدْمً» فقط یکبار در قرآن آمده است. آن قوم از ذوالقرنین خواسته بودند برای آنان «سدّی» در برابر اقوام وحشی یأجوج و مأجوج بنا کند و او پاسخ داد: شما نیرو تهیه کنید تا من «رَدْمی» برای شما بسازم. سدّ فقط ميتواند جلو سیل رودخانه را بگیرد، اما در معنای کلمه «رَدْمً»، به هم وصل کردن دو چیز، دوختن و پینه زدن جامه کهنه، و بستن رخنه گفته ميشود که مفهوم دوام و استحکام در بلند مدت در آن نهفته است [مثل: ادامه تب، ماندن و نرفتن ابر، طولانی شدن خصومت و قهر]. ر ک به المنجد
کهف : ۹۶
آتُونِي زُبَرَ الْحَدِيدِ حَتَّى إِذَا سَاوَى بَيْنَ الصَّدَفَيْنِ قَالَ انفُخُوا حَتَّى إِذَا جَعَلَهُ نَارًا قَالَ آتُونِي أُفْرِغْ عَلَيْهِ قِطْرًا
ـ [اینک] قطعات [سنگ] آهن برای من [از معادن] بیاورید؛ تا آنکه [با انباشته شدن سنگها] میان دو سمت تنگه کوه را همسطح ساخت. [آنگاه] گفت: [آتش بیفروزید و در آن] بدمید تا اینکه آن را بگداخت، [سپس] گفت: [سنگ مس] برای من بیاورید تا مس گداخته بر آن بریزم. ۱۰۶
۱۰۶- مس احتمالا قدیمی ترین فلز شناخته شده توسط آدمیان است که به دلیل نرمی و قابلیت چکشخواری در ابزار سازی های اولیه بشر مورد استفاده بوده و قدمت آن به ۸۷۰۰ سال قبل از میلاد مسیح برميگردد. از این فلز که در ترکیب با سایر فلزات آلیاژهای متنوعی مثل برنز و برنج ساخته ميشود، در گذشته در ساخت مفتولها و ورقههای مسی، پوشش بناها و امثالهم استفاده فراوان ميشده است. به نظر ميرسد ریختن مس مذاب روی دیواره آهنین سدّ، برای جلوگیری از زنگ زدگی و فرسودگی آهن باشد، همچنانکه ظروف مسی و ورقههائی از آن که برای سقفها از آن استفاده ميکنند، مثل آهن اکسیده نميشود.
کهف : ۹۸
قَالَ هذا رَحْمَةٌ مِّن رَّبِّي فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ رَبِّي جَعَلَهُ دَكَّاءَ وَكَانَ وَعْدُ رَبِّي حَقًّا
[با اتمام این پروژه، ذوالقرنین] گفت: این [توفیق در احداث سدّ،] رحمتی از جانب پروردگار من است، ۱۰۸
و زمانی که وعدة پروردگار من فرا رسد، [=هنگام قیامت] آن را در هم خواهد کوبید و وعدة پروردگار من حق است. ۱۰۹
__
۱۰۸- این آیه و آیه بعد را، که در این ترجمه و اغلب ترجمهها از قول ذوالقرنین نقل شده است، ميتوان سخن پیامبر اسلام به مسلمانان تلقی کرد که در پایان داستان و نتیجهگیری از آن آمده است.
۱۰۹- اتفاقاً پیام اصلی داستان اصحاب کهف که پیشتر در این سوره آمده بود، همین وعده الهی و رسیدن رستاخیز ميباشد: آیة ۲۱- وَكَذَلِكَ أَعْثَرْنَا عَلَیْهِمْ لِیَعْلَمُوا أَنَّ وَعْدَ اللهِ حَقٌّ وَأَنَّ السَّاعَهَ لا رَیْبَ فِیهَا... علاوه بر آن، در دومین داستان سوره کهف [دو باغ] نیز هم در متن [آیات ۳۶، ۴۶ تا ۴۹، ۵۲، ۵۳]، و هم در انتها به همین وعده اشاره ميکند. آیه ۵۸ : ... بَلْ لَهُمْ مَوْعِدٌ لَنْ یَجِدُوا مِنْ دُونِهِ مَوْئِلاً
https://b2n.ir/g94617
کانالِ قرآنپویان
تدبر در قرآن ،تفقه در دين
┏━━🌹💠🌹━━┓
🆔@quranpuyan
┗━━🌹💠🌹━━┛
♻️♻️♻️ #قرآنفهمیبرایهمه : تدبر در سوره های قرآن به ترتيب نزول
6⃣6⃣ تدبر در سوره #کهف
🔹فراز آیات ۱۰۲-۹۹ سوره کهف
وَتَرَكْنَا بَعْضَهُمْ يَوْمَئِذٍ يَمُوجُ فِي بَعْضٍ وَنُفِخَ فِي الصُّورِ فَجَمَعْنَاهُمْ جَمْعًا {99}
و در آن روز آنان را رها مىكنيم تا موجآسا بعضى با برخى درآميزند و [همين كه] در صور دميده شود همه آنها را گرد خواهيم آورد {99}
وَعَرَضْنَا جَهَنَّمَ يَوْمَئِذٍ لِّلْكَافِرِينَ عَرْضًا {100}
و آن روز جهنم را آشكارا به كافران بنماييم {100}
الَّذِينَ كَانَتْ أَعْيُنُهُمْ فِي غِطَاء عَن ذِكْرِي وَكَانُوا لَا يَسْتَطِيعُونَ سَمْعًا {101}
[به] همان كسانى كه چشمان [بصيرت]شان از ياد من در پرده بود و توانايى شنيدن [حق] نداشتند {101}
أَفَحَسِبَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَن يَتَّخِذُوا عِبَادِي مِن دُونِي أَوْلِيَاء إِنَّا أَعْتَدْنَا جَهَنَّمَ لِلْكَافِرِينَ نُزُلًا {102}
آيا كسانى كه كفر ورزيدهاند پنداشتهاند كه [مىتوانند] به جاى من بندگانم را سرپرست بگيرند ما جهنم را آماده كردهايم تا جايگاه پذيرايى كافران باشد {102}
♻️عصاره فراز آیات ۱۰۲-۹۹ : کافرانی که در دنیا از یاد خدا اعراض کردند و بجای خدا ،بندگان خدا را یاور و سرپرست خود گرفتند، در جهنم عذاب خواهند شد
نکات :
۱- در آیه ۵۷ بیان شد که اعراض کنندگان از یاد خدا ستمکارترین افراد هستند. انها بر دلهاشان پوششی و در گوشهاشان سنگینی نهاده شده است که پذیرای هدایت نیستند. آیه ۱۰۱ نیز همین افراد را توصیف و سرنوشت انها را جهنم معرفی میکند.
۲- تا آیه ۹۸ داستان ذوالقرنین و جملات او بود. از آیه ۹۹ به بعد سخنان کلی خداوند است که میتوان انها را ادامه آیات ۵۸ و ۵۹ دانست . یعنی ادامه همان توصیف موعد عذاب خدا برای مشرکین و کافران عصر پیامبر ص ۵۷ بیان شد که اعراض کنندگان از یاد خدا ستمکارترین افراد هستند. آنها بر دلهاشان پوششی و در گوشهاشان سنگینی نهاده شده است که پذیرای هدایت نیستند. آیه ۱۰۱ نیز همین افراد را توصیف و سرنوشت انها را جهنم معرفی میکند.
🖌آقای سید کاظم فرهنگ
https://b2n.ir/g94617
کانالِ قرآنپویان
تدبر در قرآن ،تفقه در دين
┏━━🌹💠🌹━━┓
🆔@quranpuyan
┗━━🌹💠🌹━━┛
♻️♻️♻️ #قرآنفهمیبرایهمه : تدبر در سوره های قرآن به ترتيب نزول
7⃣6⃣ تدبر در سوره #کهف
🔹پیام های آیات ۱۰۲-۹۹ سوره کهف از تفسیر نور
۱- هر جا که امنیّت هست از لطف اوست،اگر لحظه ای مردم را رها کند،جهان ناأمن می شود. تَرَکْنا بَعْضَهُمْ ...
۲- شکسته شدن سدّ ذوالقرنین از نشانه های قیامت است. فَإِذا جاءَ وَعْدُ رَبِّی ... نُفِخَ فِی الصُّورِ
۳- انسان شنوا به خاطر عناد،به جایی می رسد که توان شنیدن حقّ را ندارد.
«لا یَسْتَطِیعُونَ سَمْعاً»
۴- دلیل عرضه ی جهنّم بر کافران،عملکرد و قساوت خودشان در دنیاست.
عَرَضْنا جَهَنَّمَ ... اَلَّذِینَ کانَتْ ...
۵- غیر خدا،هر که باشد،«دون الله»،مخلوق وبنده ی خداست. «عِبادِی» چگونه مخلوق را به جای خدا گرفته اند؟
۶- پذیرفتن ولایت غیر خدا کفر است. «کَفَرُوا مِنْ دُونِی أَوْلِیاءَ»
۷- کیفر کفر،دوزخ است. «أَعْتَدْنا جَهَنَّمَ لِلْکافِرِینَ»
https://b2n.ir/g94617
کانالِ قرآنپویان
تدبر در قرآن ،تفقه در دين
┏━━🌹💠🌹━━┓
🆔@quranpuyan
┗━━🌹💠🌹━━┛
♻️♻️♻️ #قرآنفهمیبرایهمه : تدبر در سوره های قرآن به ترتيب نزول
8⃣6⃣ تدبر در سوره #کهف
🔹فراز آیات ۱۱۰-۱۰۳ سوره کهف
قُلْ هَلْ نُنَبِّئُكُمْ بِالْأَخْسَرِينَ أَعْمَالًا {103}
بگو آيا شما را از زيانكارترين مردم در اعمال آگاه گردانم {103}
الَّذِينَ ضَلَّ سَعْيُهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَهُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعًا {104}
[آنان] كسانىاند كه كوشششان در زندگى دنيا به هدر رفته و خود مىپندارند كه كار خوب انجام مىدهند {104}
أُولَئِكَ الَّذِينَ كَفَرُوا بِآيَاتِ رَبِّهِمْ وَلِقَائِهِ فَحَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فَلَا نُقِيمُ لَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَزْنًا {105}
[آرى] آنان كسانىاند كه آيات پروردگارشان و لقاى او را انكار كردند در نتيجه اعمالشان تباه گرديد و روز قيامت براى آنها [قدر و] ارزشى نخواهيم نهاد {105}
ذَلِكَ جَزَاؤُهُمْ جَهَنَّمُ بِمَا كَفَرُوا وَاتَّخَذُوا آيَاتِي وَرُسُلِي هُزُوًا {106}
اين جهنم سزاى آنان است چرا كه كافر شدند و آيات من و پيامبرانم را به ريشخند گرفتند {106}
إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ كَانَتْ لَهُمْ جَنَّاتُ الْفِرْدَوْسِ نُزُلًا {107}
بىگمان كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كردهاند باغهاى فردوس جايگاه پذيرايى آنان است {107}
خَالِدِينَ فِيهَا لَا يَبْغُونَ عَنْهَا حِوَلًا {108}
جاودانه در آن خواهند بود و از آنجا درخواست انتقال نمىكنند {108}
قُل لَّوْ كَانَ الْبَحْرُ مِدَادًا لِّكَلِمَاتِ رَبِّي لَنَفِدَ الْبَحْرُ قَبْلَ أَن تَنفَدَ كَلِمَاتُ رَبِّي وَلَوْ جِئْنَا بِمِثْلِهِ مَدَدًا {109}
بگو اگر دريا براى كلمات پروردگارم مركب شود پيش از آنكه كلمات پروردگارم پايان پذيرد قطعا دريا پايان مىيابد هر چند نظيرش را به مدد [آن] بياوريم {109}
قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِّثْلُكُمْ يُوحَى إِلَيَّ أَنَّمَا إِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَمَن كَانَ يَرْجُو لِقَاء رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَلَا يُشْرِكْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدًا {110}
بگو من هم مثل شما بشرى هستم و[لى] به من وحى مىشود كه خداى شما خدايى يگانه است پس هر كس به لقاى پروردگار خود اميد دارد بايد به كار شايسته بپردازد و هيچ كس را در پرستش پروردگارش شريك نسازد {110}
♻️عصاره فراز آیات ۱۱۰-۱۰۳ : ای پبامبر بگو کافران به آیات خدا و قیامت که رسولان را مسخره کردند هیچ بهره اخروی جز جهنم ندارند حال انکه مومنان به آیات خدا و قیامت به پاس اعمال صالح و عبادت غیرمشرکانه خود در بهشت متنعم خواهند شد.
نکات :
۱- اولین استفاده لفظ حبط اعمال
۲- زیانکارترین مردم کیست؟ آیات ۱۰۳ تا ۱۰۵ توضیحاتی از رفتار و باورهای خاسرترین افراد ارایه میکند. اگر آیه ۱۰۳ را در ادامع آیه قبلی ۱۰۲ تحلیل کنیم، میتوان گفت بیشترین خسران مربوط به افرادی است که برای خود یاور و ولیی بجز خدا گرفتند و امور زندگی خود را با اتکا بر آنها تدبیر میکردند.
🖌آقای سید کاظم فرهنگ
https://b2n.ir/g94617
کانالِ قرآنپویان
تدبر در قرآن ،تفقه در دين
┏━━🌹💠🌹━━┓
🆔@quranpuyan
┗━━🌹💠🌹━━┛
♻️♻️♻️ #قرآنفهمیبرایهمه : تدبر در سوره های قرآن به ترتيب نزول
9⃣6⃣ تدبر در سوره #کهف
🔹پیام های آیات ۱۱۰-۱۰۳ سوره کهف از تفسیر نور
۱- شیوه ی پرسش و پاسخ،از بهترین روشهای آموزش و تربیت است. هَلْ ...
۲- انسان در معرض غفلت از سود و زیان خویش است. هَلْ نُنَبِّئُکُمْ ...
۳- هیچ عملی محو نمی شود،گرچه به نظر گم می شود. «ضَلَّ سَعْیُهُمْ»
۴- کفر به خدا،سبب حبط اعمال می شود و هر چه که پوک شد،وزنی ندارد.
فَحَبِطَتْ فَلا نُقِیمُ لَهُمْ ... وَزْناً
۵- حقّ،نزد خدا وزن دارد،ولی باطل پوچ و بی وزن است. فَلا نُقِیمُ ... وَزْناً
۶- سرنوشت انسان در گرو اعمال خودش است. جَزاؤُهُمْ ... بِما کَفَرُوا
۷- سرانجام کفرو مسخره کردن آیات ورسولان الهی،دوزخ است. بِما کَفَرُوا وَ ...
۸- ایمان و عمل صالح،شرط دریافت نعمت های بهشتی است. آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ کانَتْ لَهُمْ ...
۹- در تربیت،هشدار در کنار بشارت و پاداش در مقابل عذاب لازم است.در چند آیه ی قبل،وسیله ی پذیرایی از کافران دوزخ بیان شد، «أَعْتَدْنا جَهَنَّمَ لِلْکافِرِینَ نُزُلاً» و در اینجا فردوس وسیله ی پذیرایی از مؤمنان است. «کانَتْ لَهُمْ جَنّاتُ الْفِرْدَوْسِ نُزُلاً»
۱۰- نشانه های الهی،بی نهایت است وانسان حتّی از شمارش و نگارش آنها نیز ناتوان است. «لَنَفِدَ الْبَحْرُ قَبْلَ أَنْ تَنْفَدَ»
۱۱- هر پدیده ای نشانه وکلمه ای از پروردگار و در مسیر رشد و تربیت انسان است. «لِکَلِماتِ رَبِّی»
۱۲- نباید خود را بیش از آنچه هستیم معرّفی کنیم،پیامبران خود را بشر می دانستند. «أَنَا بَشَرٌ مِثْلُکُمْ»
۱۳- شرط نبوّت،انسان بودن است تا پیامبر در عمل نیز الگوی دیگر انسان ها باشد. «أَنَا بَشَرٌ مِثْلُکُمْ»
۱۴- رهبران الهی باید جلو غُلوّ و مبالغه ها را بگیرند. «أَنَا بَشَرٌ مِثْلُکُمْ»
۱۵- برای کار خدایی کردن،حتّی امید به پاداش الهی کافی است گرچه یقین نباشد.
فَمَنْ کانَ یَرْجُوا ... فَلْیَعْمَلْ
۱۶- امید بدون عمل،کارساز نیست. «یَرْجُوا فَلْیَعْمَلْ»
۱۷- شرک،به هر نحوی باشد ممنوع است. «لا یُشْرِکْ بِعِبادَهِ رَبِّهِ أَحَداً»
۱۸- ارزش کارها در سه جهت است:اصل کار،انجام دهنده ی کار ونیّت و هدف آن.در این آیه هر سه جهت آمده است. «عَمَلاً صالِحاً فَمَنْ کانَ یَرْجُوا وَ لا یُشْرِکْ بِعِبادَهِ رَبِّهِ»
۱۹- این آیه،هم توحید در الوهیّت را بیان می کند، «إِلهُکُمْ إِلهٌ واحِدٌ» هم توحید در ربوبیّت و عبادت را. «لا یُشْرِکْ بِعِبادَهِ رَبِّهِ أَحَداً»
کانالِ قرآنپویان
تدبر در قرآن ،تفقه در دين
┏━━🌹💠🌹━━┓
🆔@quranpuyan
┗━━🌹💠🌹━━┛
♻️♻️♻️ #قرآنفهمیبرایهمه : تدبر در سوره های قرآن به ترتيب نزول
0⃣7⃣ تدبر در سوره #کهف
🔹نکات سوره کهف از تفسیر عبدالعلی بازرگان
کهف : ۱۰۰
وَعَرَضْنَا جَهَنَّمَ يَوْمَئِذٍ لِّلْكَافِرِينَ عَرْضًا
در آن روز دوزخ را بر کافران [=منکران توحید و رستاخیز] عرضه ميکنيم، عرضه کردنی [متناسب با اعمالشان]. ۱۱۱
۱۱۱- عرضه کردن دوزخ به منکران در قیامت، در معرض قرار دادن آن است، در زندگی دنیا، گناهانی که ميکنيم، چون در پناه خداوند حلیم و علیم ستارالعیوب و مکانیسم «مهلت و میدان عمل دادن» [امهال و املاء] او قرار داریم، از عوارض آن مصون ميمانيم، اما در آخرت که صحنه ظهور و بروز اعمال است، این مانع برداشته ميشود و هر کسی با دستاوردش مواجه ميشود و در «معرض» آثار نیک و بد اعمالش قرار ميگيرد. در این آیه [و آیه ۴۶ غافر (۴۰:۴۶) ] از عرضه آتش بر کافران یاد ميشود و در آیات دیگری [احقاف ۲۰ (۴۶:۲۰) و ۳۴ (۴۶:۳۴) و سوره شوری ۴۵ (۴۲:۴۵) ] از عرضه کافران بر آتش، که چنین تفاوتی حالت جذب و انجذاب کفر و آتش را ميرساند.
کهف :۱۰۱
الَّذِينَ كَانَتْ أَعْيُنُهُمْ فِي غِطَاءٍ عَن ذِكْرِي وَكَانُوا لَا يَسْتَطِيعُونَ سَمْعًا
همانها که دیدگان [=چشم دل] آنان از یاد من در پرده [هوسهای دنیائی] ۱۱۲
بود و توان [=تمایل و تحمّل] شنیدن [حرف حقّ] را نداشتند. ۱۱۳
۱۱۲- «غِطَاء» و غشاوه، پرده پوششی است که روی چیزی را ميگيرد، از آنجائی که دنیا پرستی و خودخواهی، چشم دل را تیره و تار ميکند، این کلمات به عنوان استعاره برای بیان علت و چرایی نادیده گرفتن حقیقت به کار رفته ميشود.
کلمه غِطاء در آیه ۲۲ سوره ق (۵۰:۲۲) [لَقَدْ كُنْتَ فِی غَفْلَهٍ مِنْ هَذَا فَكَشَفْنَا عَنْكَ غِطَاءَكَ فَبَصَرُكَ الْیَوْمَ حَدِیدٌ] نیز آمده است.
۱۱۳- سمع و بصر، همچون دو شاخک حشرات یا دو بال پرندگان، ابزار شناخت حقیقت و پروازند. همه مردم ميبينند و ميشنوند، اما اگر دل که ستاد فرماندهی بدن و مرکز تجربه و تحلیل دادههای سمع و بصر و تصمیمگیری است، پردازش و عبرتگیری لازم را انجام ندهند، ره به جائی برده نميشود و هدایتی حاصل نميگردد. کفر که پوشاندن حق و نادیده گرفتن آیات است، گوئی پردهای بر چشم دل ميافکند و گوش قلب را سنگین و نیازمند سمعک ميکند. در اینصورت چشم کور، و گوش کَر ميشود و استطاعت شنوائی را از دست ميدهند. این حالت را قرآن «وقر» [سنگینی گوش] نامیده است [فصلت ۴ (۴۱:۴) و ۴۴ (۴۱:۴۴) ، انعام ۲۵ (۶:۲۵) ، کهف ۵۷ (۱۸:۵۷) ، لقمان ۷ ( ۳۱:۷ ) ].
کهف : ۱۰۳
قُلْ هَلْ نُنَبِّئُكُم بِالْأَخْسَرِينَ أَعْمَالًا
بگو [ای پیامبر]: آیا [ميخواهيد] شما را به زیانکارترین [مردم] از نظر اعمال، آگاه کنیم؟ ۱۱۵
__
۱۱۵- کسی که به رستاخیزی باور نداشته و حساب و کتاب و مسئولیتی بر اعمال خود قائل نباشد، مِلاک ارزشی او همان خواستههای مادّی دنیایی خواهد گشت و از سرمایه عمر و امکانات دنیائی خرجی برای آینده و آخرتش که سودی انتظار داشته باشد نخواهد کرد. این همان زیانکاری آشکار است که آدمی ابدیتش را به دو روزه دنیا بفروشد [نمل ۵ (۵ :۲۷) - أُولَئِكَ الَّذِینَ لَهُمْ سُوءُ الْعَذَابِ وَهُمْ فِی الْآخِرَهِ هُمُ الْأَخْسَرُونَ].
https://b2n.ir/g94617
کانالِ قرآنپویان
تدبر در قرآن ،تفقه در دين
┏━━🌹💠🌹━━┓
🆔@quranpuyan
┗━━🌹💠🌹━━┛
♻️♻️♻️ #قرآنفهمیبرایهمه : تدبر در سوره های قرآن به ترتيب نزول
1⃣7⃣ تدبر در سوره #کهف
🔹نکات سوره کهف از تفسیر عبدالعلی بازرگان
کهف : ۱۰۴
الَّذِينَ ضَلَّ سَعْيُهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَهُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعًا
ـ [آنها] کسانياند که تلاشهایشان در [راستای اهداف مادّی] زندگی دنیا، گم شده [=به هدر رفته] ۱۱۶
و با این حال ميپندارند بهترین کار را هم ميکنند. ۱۱۷
۱۱۶- گُم شدن سعی و تلاش آدمی در زندگی [ضَلَّ سَعْیُهُمْ فِی الْحَیَاهِ الدُّنْیَا]، به نتیجه نیکو و پایدار نرسیدن آن است. درست است که دنیاداران به دارائیهای کلان ميرسند و خود را از لذّات دنیا ارضاء و اشباع ميکنند، ولی همه این تمتّعات موقت و منقطع است و تماماً مصرف ميشود و همچون گرد هوا گُم ميگردد [فرقان ۲۳ (۲۵:۲۳) ، ابراهیم ۱۸ (۱۴:۱۸) ].
۱۱۷- نیکی و بدی تابع نظام فکری و جهانبینی اشخاص است، وقتی خدایی و آخرتی در کار نباشد، معیار ارزشی تابع تمایلات شخص یا تراوشات ذهنی انسانهای دیگر ميگردد. از خود راضی بودنها و احساس زرنگی و زیرکی را در آیات دیگری نیز [از جمله: فاطر ۸ (۳۵:۸) ، نساء ۶۲ (۴:۶۲) ، بقره ۱۱ (۲:۱۱) ] مطرح کرده است. در کلمه «یصنعون» نوعی هنرمندی و زرنگی نهفته است.
کهف : ۱۰۵
أُولَئِكَ الَّذِينَ كَفَرُوا بِآيَاتِ رَبِّهِمْ وَلِقَائِهِ فَحَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فَلَا نُقِيمُ لَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَزْنًا
آنها همان کسانياند که آیات پروردگارشان و لقای او را [در عمر دنیائی] انکار کردند، در نتیجه تلاششان تباه شده است ۱۱۸
پس روز قیامت وزنی [=ارزشی] برای آنها قائل نميشويم ۱۱۹ [=کاری برای آخرتشان نکردهاند که آن را منظور کنیم].
۱۱۸- اصطلاح «حبط اعمال» كه ۱۶ بار در قرآن تكرار شده، دلالت بر باطل و بياثر شدن اعمال ميكند. هر كسی هر عملی ميكند، به خاطر نتیجه و فایدهای است كه از آن اراده كرده، عمل شرط لازم است، اما كافی نیست، مگر آنكه متناسب با مقصود و منطبق با قواعدی باشد كه لازمه دستیابی به آن است. همچنانكه در تجارت اگر از قواعد علم اقتصاد و تجربیات كسب شده استفاده نكنیم، همه تلاشهامان «حبط» ميشود و سود مورد انتظار به باد ميرود.
۱۱۹- در اینجا کلمة وزن در معنای مجازی آن به کار رفته و برپا داشتن آن، ارزش قائل شدن و به حساب آوردن آن است. استعاره وزن درباره اعمال انسان در قرآن فراوان به کار رفته است [از جمله: اعراف ۹ (۷:۹) ، مؤمنون ۱۰۲ (۲۳:۱۰۲) ، قارعه ۶ (۱۰۱:۶) و ۷، ...]
https://b2n.ir/g94617
کانالِ قرآنپویان
تدبر در قرآن ،تفقه در دين
┏━━🌹💠🌹━━┓
🆔@quranpuyan
┗━━🌹💠🌹━━┛