فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
درمسئله حجاب اقناع یا اعمال قدرت⁉️
همانطور که باید جلوی آن کسی را که مال مردم را میدزدد گرفت، باید با آن خانمی که خودآرایی میکند هم برخورد کرد.
هم اقناع و هم قدرت. 👌
مدیریت باید با هر دو باشد.
🎙 #شهید_بهشتی
#نشر_دهید
۳ اردیبهشت ۱۴۰۳
18.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
۳ اردیبهشت ۱۴۰۳
پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🟢نشر حداکثری برای همه مومنینی که نگران آخرت شان هستید🤝
🔰لینک این پخش زنده🔰
https://eitaa.com/aamerin_ir/28708
۳ اردیبهشت ۱۴۰۳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عزیزان من!
فرهنگ از اقتصاد هم مهمتر است
#نشر_حداکثری
@quranvdoaa
۳ اردیبهشت ۱۴۰۳
✨﷽✨
✅ثواب خدمت به زن
✍مرد بودن به مذکر بودن نيست. مرد بودن به مردانگي است و يکي از مهمترين مولفه هاي مردي و مردانگي، خدمت عاشقانه به همسر است.
پيامبر اسلام(صلي الله عليه و آله) ميفرمايد: مردان خدمتکار همسران شان باشند...
امام علی علیهالسلام فرمودند: روزي رسول خدا (صلي الله عليه و آله) بر ما در منزل وارد شد. فاطمه (عليها السلام) نزديک ديگ غذا نشسته بود ومن هم برايش عدس تميز مي کردم. آن حضرت مرا با لقب ابالحسن مي خواندند، عرض کردم بفرماييد. اظهار داشتند: بشنو از من آنچه را که به دستور پروردگارم مي گويم؛ هيچ مردي نيست که در کارهاي منزل به همسرش کمک کند مگر اینکه
۱- پاداش او به هر تار مويي که بر بدنش روييده باشد ثواب يک سال عبادتي است که تمام روزهايش را روزه گرفته و تمام شب هايش را به عبادت ايستاده، شب زنده داري کرده باشد
۲- و خداوند به او ثوابي مي بخشد که به انبياي صابر خود مثل حضرت داوود و يعقوب و عيسي (عليهم السلام) بخشيده باشد.
۳- اي علي! کسي که در کارهاي خانه به همسر خود بدون سرکشي و دلتنگي و تکبر خدمت نمايد پروردگار اسمش را در دفتر شهدا ثبت مي کند
۴-و برايش به هر روز و شبي ثواب هزار شهيد و به هر قدمي که بر مي دارد به آن مرد ثواب حج و عمره مي دهد و به هر قطره اي که از بدنش عرق بيايد يک خانه در بهشت برايش منظور مي نمايد.
۵-اي علي! يک ساعت خدمت کردن به همسر در کارهاي خانه بهتر از عبادت هزارسال و هزارحج و هزارعمره و بهتر از آزادي هزار بنده در راه خدا و هزار جنگ در راه دين و عيادت از هزار مريض و هزارنماز جمعه و هزار تشييع جنازه و هزار گرسنه اي که براي رضاي خداوند رحمان سير گردد وهزار برهنه را پوشاند و هزار اسب در راه پروردگار دادن و برايش بهتر از هزار دينار به مستمندان صدقه دادن وبهتر از تلاوت تورات و انجيل و زبور و قرآن است و بهتر از آزاد کردن هزار اسير و بخشيدن هزار شتر به فقراست
۶-و چنين مرد خدمتکار به همسر از دنيا بيرون نمي رود مگر اين که جايگاه خوب خود را در بهشت ببيند.
۷-اي علي! کسي که روگرداني و تکبر نکند در خدمت به همسرش بدون حساب وارد بهشت مي شود.
۸- اي علي ! خدمت به همسر کفاره ( پاک کننده) گناهان کبيره است و خاموش کننده آتش خشم پروردگار جبار و صداق ازدواج با حورالعين
۹- و اين خدمت موجب زيادي خوبي ها و علو مقام است.
۱۰- اي علي ! خدمتکار همسر نمي شود مگر شخص صديق و درستکار و يا شهيد و يا مردي که خداوند متعال خير دنيا و آخرت را برايش خواسته باشد.
📚پینوشت:
۱- جامع الاخبار (شعيري) ص103
۲- بحارالأنوار(ط-بيروت) ج1
✅کانال استاد قرائتی
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
http://eitaa.com/joinchat/3818061843C235cbc6c5e
۳ اردیبهشت ۱۴۰۳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞خاطرهای از آیت الله بهجت که رهبر معظم انقلاب را متاثر کرد
حجت الاسلام عالی
✅@quranvdoaa
۳ اردیبهشت ۱۴۰۳
به دزفول که رسیدم موشک زده بود. اولین بار بود از نزدیک چنین صحنه هایی می دیدم. خانه ها که هیچ، محله ها صاف شده بود. قیامتی بود برای خودش. ماشین را کناری زدم و مثل بقیه مردم رفتم کمک. لابلای آوارها زن جوانی افتاده بود. چند جای بدنش زخمی بود. چشمانش باز بود و تقریبا بیهوش. فریاد زدم. چند نفر آمدند کمک. او را بلند کردیم و گذاشتیم عقب یک وانت. ناگهان دیدم دستش را قدری بالا آورد و لباش آرام شروع کرد به تکان خوردن. تمام حواسم متمرکز دستش بود. لبه ی بلند و گشاد پیرهنش را گرفته بود لای انگشتان خونینش. انگار تمام توانش را ریخته بود توی آن دست نیمه جان ، تا کاری کند. نمی فهمیدم دنبال چه کاری است؟ لبانش هنوز می جنبید. نزدیک تر رفتم تا سرم را به دهانش نزدیک تر کنم. در این بین دیدم با آن دست زخم خورده، لبه ی پیراهنش را قدری بالا آورده و انداخت روی سرش.
دلم ریخت. آتش گرفتم. مثل زلزله وجودم لرزید و همانجا زدم زیر گریه. آن زن جوان، در آن حال و روز ، داشت موهایش را با لبه ی پیراهنش می پوشاند. نزدیک تر که رسیدم و گوشم را به دهانش نزدیک تر کردم، دیدم دارد شهادتین می خواند. لبه ی پیراهن لای انگشتانش خشکید و سرش افتاد روی گردنش و شهید شد.
حرف های راننده که به اینجا رسید، شهید طهرانی مقدم هم داشت گریه می کرد. راننده گفت: اگر زن ها و دختران دزفولی اینچنین حیا و شرم دارند که نمی توانند بدون حجاب بمیرند، دختران امام حسین در کربلا . . .

بیایید با هم برویم به ۲۲ آذرماه ۵۹ . حوالی ساعت ۱۱ صبح. همان روز که توپ خورد وسط آسفالت روبروی مسجد میان دره و بازار شلوغ دزفول ، قیامت شد.
پیرزنی کنج خیابان افتاده بود و ناله می کرد. لبه ی چادرش را با دندان محکم گرفته و چادر را دور خود پیچانده بود.مدام به مردم التماس می کرد که «دا کُمکُم کُنِه وِرسُم . . »
مردی در برزخ رفتن و نرفتن در حکم محرم و نامحرم مانده بود.بی خیال افکارش دوید و زیر بغل های پیرزن را گرفت تا از زمین بلندش کند.
پیرزن دندان هایش را بیشتر به چادر فشار می داد، تا چادر از سرش نیفتد. مرد چندین بار او را از زمین جدا می کرد، اما پیرزن سُر می خورد و برمی گشت سر جای اولش. پیرزن وحشت زده و التماس کنان با صدایی که رمقش لحظه به لحظه کمتر می شد، با چادر به دندان گرفته اش نامفهوم زمزمه می کرد:
«دا برارُم … عزیزُم … راسُم کن . . . »
در آن غبار و سیاهی و آتش، ناگهان ردی از خون از زیر چادر پیرزن چشمان مرد را به حیرت وا داشت. اضطراب سرتا پای مرد را گرفت و دستانش لرزید. پیرزن زخمی بود.
زیر این چادر سیاه رنگی که پیرزن به دندان می کشید و با دست محکم دور خود پیچیده بود، چه اتفاقی رخ داده بود؟
مرد دست لرزانش را دراز کرد و لبه چادر را از لای انگشتان پیرزن بیرون کشید و از آنچه که دید ، تمام سلول های بدنش آتش گرفت. آنگار آن توپ لعنتی در وجود مرد منفجر شده بود. وحشت در چشم های مرد پنجه می کشید.
پیرزن جفت پاهایش قطع شده بود و اصلاً پا نداشت.
پیرزن همچنان کنج چادر را به دندان می فشارد. انگار تمام قدرتش را ریخته بود توی همان نیمچه دندان هایی که محافظ لبه ی چادرش بودند. رنگ صورتش رو به سفیدی می رفت. مرد شانه های پیرزن را روی زمین گذاشت و فریاد زد: «کمک . . . کمک . . . »
چه شرم مقدسی داشت پیرزن. لبه ی چادرش ، عقب وانت در دست باد بود و روحش را ملائکه داشتند بالا می بردند ، اما آن مرد دید که هنوز لبه ی چادر پیرزن شهید، لای دندان هایش گیر است. جانش رفت، اما دندان هایش هنوز دست بردار چادرش نبودند.
روضه ی بابابزرگ تمام شده است و روضه هایی که مکرر از ذهن من عبور کرده اند هم. ملاکاظم هنوز کنار منبر دارد مویه می کند. با دست می زند روی پایش و گریه کنان می گوید امان از حیای فاطمه ی صغرا. امان از غریبی زینب.
مجلس هنوز گرم گریه است
و من هم هنوز گرم روضه هایی که از پیش چشمم گذشته است.
کاش می شد جایی برای دختران سرزمینم این روضه ها را می خواندم و از این حیای مقدس و آن عفاف آسمانی و از آن شرم سترگ می گفتم. کاش جایی بود که مجال روضه خواندن به من می دادند تا به دختران سرزمینم بگویم، چادر، قیمتی ترین پوشش عالم است. ما برای این چادر، برای آن حیا و عفاف و شرم مقدس ، عزیزترین سرمایه هایمان را داده ایم.
عصمت را ، مرضیه را، ناهید را و حتی آن پیرزنی را که پاهایش قطع شده بود، اما پس از شهادت هم چادر به دندان می کشید.
این چادر برای ما خیلی گران تمام شده است.
به قیمت خون. خون جوانانمان! خون ۲۰۰ هزار شهید. خون دختران مظلوم و عفیف و نجیب و بی نام و نشان شهرمان!
مراقب حیا و حجابتان باشید!
کاش قدر این ارثیه فاطمه زهرا را بیشتر می دانستیم. به قول شهید محمود نژاد میراث دار شهیدان باشید نه میراث خوار شهیدان. بیایید لبخند شهدا را بخریم، چرا که با لبخند شهدا می شود تا انتهای بهشت را خرید.
@quranvdoaa
۴ اردیبهشت ۱۴۰۳
حدیث کساء.mp3
11.76M
🎙 حدیث شریف کساء
🔅به نیت سلامتی و فرج
امام زمان علیه السلام
۴ اردیبهشت ۱۴۰۳
۴ اردیبهشت ۱۴۰۳
1_1089487242.mp3
8.6M
زیارت امین الله را برای شادی دل زهرای مطهره سلام الله علیها می خوانیم وثواب آن را به حضرت علی علیه السلام هدیه می کنیم وبه فرزندشان امام زمان علیه السلام بخوانیم
@quranvdoaa
۴ اردیبهشت ۱۴۰۳
۴ اردیبهشت ۱۴۰۳