eitaa logo
🛐|🚮
3.1هزار دنبال‌کننده
117 عکس
66 ویدیو
0 فایل
#تابع_قوانین_ایتا
مشاهده در ایتا
دانلود
وقتی دیر از مدرسه میاد وقتی هم میاد تو حوصله چت کردن باهاشو نداری دیگه🚮
وقتی میخوای این رابطه سمی رو تموم کنی ولی اون نمیزاره🚮
وقتی ایگنورت میکنه مثه سگ🚮
وقتی پیشت از کراشش میگه 🚮
وقتی عاشقشی و فکر میکنی هیچوقت قرار نیست با هم باشین 🚮
وقتی اون بهت نگاه میکنه و تو با خودت میگی"نکنه کار اشتباهی کردم؟"🚮
وقتی یکی درکت میکنه🛐
وقتی معلم درس نخونده و امتحان داری یهو معلم میاد میگه بچه ها امتحان نمی‌گیرم🛐
وقتی حالت بده و ویدیو میا و کوروش میبینی🛐
وقتی ناراحتیو میاد بغلت میکنه🛐
حسی که داری وقتی اون فرد خاص رو میبینی🛐
وقتی تو دوسش داری و اونم دوست داره🛐
ادم‌ خودت رو پیدا میکنی🛐
یکی برات ویدیو مسیج و آهنگ ‌بی دلیل میفرسته🛐
وقتی یکی میاد و عکسای گالریش رو برام تعریف میکنه🛐
مدرسه امروز🚮
هدایت شده از 🛐|🚮
تو بلاخره تونستی مخ کسی که دوستش داری بزنی 🛐
هدایت شده از 🛐|🚮
ولی اون ینفر تو کلاس که خیلی اخلاقش بد بنظر میرسه، ولی بهترینه🛐
هدایت شده از 🛐|🚮
بوی نوزاد🛐
هدایت شده از 🛐|🚮
دوسش داری و اون حتی دیگه به تخمشم نمیگیره 🚮
دست به قلم شدم در شب خون خود را جوهر جایگزین کردم و بر روی دیوار های اتاقم اسمت را با دوستت دارم قبلش به نقش در آوردم من توانستم حسم را نسبت به هرکسی در این دنیا با کلمات ابراز کنم اما تو فرق داری ، میدانی بین خودمان بماند ' تو به این دنیا تعلق نداری ' از سرزمینِ فرشتگان به این دنیا سفر کرده ای تا بشوی بهترین دوست من میدانی که تو فرشته ای و در رگانِ آبی رنگ و زیبایت خونی همرنگِ نقره های آویخته بر گردن ملکه الیزابت جاریست آنقدر بی نهایت با تو حرف دارم که هزاران شب را با تو صبح و هزار و یک صبح را با تو شب کنم باز من میمانم و تو خواستم‌ در جریان باشی که بوسه هایم را بر روی استخوان های شکسته کتفت میگذارم تا بلکه بال هایت جان بگیرد و به آن دنیای رنگی برگردی میدانم آنگونه تو را دگر از دست داده ام برای همیشه اما چه کنم‌ که قلبم طاقت ندارد ببیند که خدایی نکرده انسان های بی لیاقت به تو آسیب میزنند و هیچکار نمیتوانم بکنم یادت باشد زآده ماه تو عزیز ترین و بهترین دوست من خواهی ماند قربون قلب مهربونت شم خانوم نویسنده عزیزم ، لاوندر خانوم
یجوری این کلمه علی رو انداختم تو دهن همه که هر کانالی رو باز میکنی یه علی هست آخر حرفاشون
هدایت شده از Burn out
من بودم و اندیشه ای بدون درک از واژه خانه آن زمینی که به شیوه های نوین سرامیک کاری شده و آن دیواری که به گچ کنده کرده باشند و ستونی که بر سقف عمود است ، پرده های چروکیده و بازتاب دهنده نور که پشتش پنجره رو به آسمان با منظره‌ی تماشا درخت خشک با خط های عمودی تنش که گویی در تضاد جریان هوا پدیدار شدند قابل بینش بود را هرگز نشاید خانه گفت. خانه‌ی من نیز ستون دارد،اما چند تکه استخوان جایگزین بتن چند تنی اش شده است ، خانه‌ی من هم اتاق دارد که میتوانی در آن فرو بروی ، خانه‌ی من هم نورِ قندیل دارد که انعکاس دایره ای کوچک تیره رنگ است خانه‌ی من هم گل های واژگون دارد که لعل لب است آری من هم خانه دارم،خانه ای که نتوان وصف حالش کرد شیرین زبون من ، نور