✒ابراهیم گلستان در صدویک سالی درگذشت، جلال آل احمد هم امسال صد میشود و فروغ فرخزاد نیز، حدودا نود ساله. با این همه به نظر میرسد که گلستان، پنج دهه پیش از مرگ مُرد و آن دو نفر دیگر، بیش از این مدت در پسِ مرگشان زندهاند و همچنان در ادبیات، فرهنگ و حتی سیاست میدانداری می کنند! راز آن مرگ و این حیات چیست؟
به شهادت آثار و اسناد، نه گلستان به لحاظ دانش، قدرت تشخیص، ذوق، قلم و تصویرسازی ناتوان بود و نه آن دو با فاصله ای زیاد از وی پیش افتاده بودند. حقیقت این است که صِرف توانایی، کسی را مانا نمیکند و به چشم خلقالله نمیآورد. بسا مراودان متقدم و متاخر گلستان، او را با صفاتی چون: پرمدعا، خودبین، برتریطلب، منفعتجو، برجعاجنشین، بددهان و...الخ به خاطر می آورند. در سالیان اخیر هنگامی که این داوریها به گوشِ مرحوم میرسید، خود به تجسم عملی این سیاهه مبدل می شد و آنگاه نسلهای بعد نیز، ماوقع را در پیریاش میدیدند! علاوه بر این سفارشیسازی برای کنسرسیوم نفتی پس از ۲۸ مرداد، او را از چشم بسا اهالی فرهنگ و سیاست انداخت، تاجایی که کارهای بعدی وی را -که رگههایی از انتقاد یا پیشبینی آینده را نیز در خود داشت- کمتر کسی جدی گرفت. در همین حال و هوا بود که او از ایران رفت و دیگر بازنگشت.
ملخص کلام اینکه به قول آلاحمد، گلستان "اشرف مخلوقات" بود و هم از اینروی، در عرصه فرهنگ، روشنفکری و جامعه، چندان نتوانست فضایی را به خویش اختصاص دهد و با آن ماندگار شود.
♦️http://eitaa.com/r_kaeini
✒پاسخ روشن است. آیتالله مطهری فعالیتهای براندازانه خویش را به صحن دانشگاه نمیآورد، که به این دلیل اخراج شود. او سرنوشت گروه یاد (یازده استاد اخراجی دانشگاه) را، به خاطر سپرده بود که تنها به دلیل یک اعتراض ساده به کنسرسیوم نفتی پس از ۲۸ مرداد و نه تعطیل کلاس و تشویق به اغتشاش و تخریب در دانشگاه، به دستور شاه اخراج شده بودند. با این همه ساواک با تلاشهای خود، عضویت آن شهید در هیات علمی را تا واپسین سالیان تدریس وی در دانشگاه به تعویق انداخت، تا موجب نارضایتی آن دانشمند فقید شود و نهایتا عطای تدریس در این نهاد را به لقای آن ببخشد!
باز هم بی اطلاعی تاریخی؟
♦️http://eitaa.com/r_kaeini
✒نویسنده توئیت فوق، پس از دیری رطب و یابس بافتن در "ایراننال"، متوجه شد که مسئولین "تلهویزیون"، بر کرامت انسانی اش انگشت نهادهاند! خواستم به همگنان این موجود که کماکان از "نال" ارتزاق می کنند، گفته باشم که هر از گاه نگاهی به کرامتشان بیندازند، که از بیخ و بُن مورد دستیازی و سرقت قرار نگرفته باشد!
✔️پ ن: عمله نال گمان میبردند که حاشیه امن دارند و آبروریزیهایی از این دست، تنها از بیبیسینشینان و امثال رعنا رحیمپور و...الخ سراغ می گیرد، غافل از اینکه شتر دستیازی به کرامت انسانی (با هر ترجمهای)، درِ خانه جملگی آنان زانو خواهد زد و این تازه از نتایج سحر است.
♦️http://eitaa.com/r_kaeini
✒شک نکنید که نه این کمینه، نه آنان که به اسم استاد در این تیاتر حاضر و نه احتمالا جمعی که به عنوان تماشاچی در این معرکه جمع شده اند، نه "سید!؟جعفر پیشهوری"، نه "قاضی محمد"، نه "عبدالرحمن قاسملو"، نه "عزالدین حسینی" و نه حتی "عبدالله مهتدی" و...الخ را بهدرستی میشناسند، نه از کارنامه آنان باخبرند و نه از تاثیرات مستقیم یا غیرمستقیم اینان بر تاریخ معاصر ایران، چیزی میدانند. دمِخروسِ بیسوادی در این میان، دود شدن دوگانه تاریخی ترک و کُرد و اصطلاحا "یکی کردن رشت و مازندران"، در قطارکردن اسمهاست! ماجرا ملغمهای است از بازخوانی رطب و یابسهای ویکیپدیایی یا چیزی شبیه به آن و آمیختن قدری نام و شعار به ادا و اطوار، به شکلی که گوینده و شنونده حس کنند، که فیل هوا کرده و زمین و آسمان را به هم دوخته اند! به عبارت دیگر شکلی است از تخلیه یک انرژی، یا خشمی مبهم و موهوم! از این روی که کلیت داستان در همین حدود پوچ و مبتذل است، از این جماعت نه آبی گرم می شود و نه ره به جایی میبرند!
♦️http://eitaa.com/r_kaeini
✒حملِ به صحت در باره اباطیل فوق آمده، این است که نویسنده فردی سربههواست و در مواردی که اظهار لحیه میکند، ابتداییترین مدارک و اسناد را نمی بیند! وگرنه پَرتترین افراد نیز میدانند، که اگر "حجاب قانونی" و "گشت ارشاد" چند حامی جدی در میان فقهای معاصر داشته باشد، یکی از آنها زنده یاد آیتالله لطفالله صافی گلپایگانی(قده) است. می ماند تَذکار به دو نکته:
یک: جای فردی با این سطح از مهملبافی، هر جا که باشد، قطعا دانشگاه نیست. احتمالا او بتواند در حوزه فعالیت های یَدی، کارآمدتر باشد!
دو: دُم خروس دوم این است، که گوینده گمان برده که شان فقیه به جای درک مُراد شارع، الصاق قهری و ناگزیر مدارک فقهی به ذهنیت معوّجی است، که توئیتنویس آن را "حقوق مردم" انگاشته است! از منظر او فقیه قبل از ورود به فرآیند اجتهاد، باید تصمیم خود را گرفته باشد و ذهنیت های نامبرده و همگنانش را، بر شرع تحمیل کند.
♦️http://eitaa.com/r_kaeini
✒یکی نیست از این موجود "مهربون" بپرسد: تو را چه به مشروطه و مشروطهخواهان؟ پدر بزرگت مشروطهخواه بود، که به مجلس می گفت: طویله؟ و تیمورتاش را وامیداشت که پیشاپیش، فهرست نمایندگان را به فرمانداران ارسال کند؟ پدرت مشروطه خواه بود که در طول ۳۷ سال سلطنت، جنم برگزاری یک انتخابات را نداشت؟ و دست آخر هم گفت: هر کس عضو حزب من نمیشود، یا به زندان برود، یا به خارج؟ و اساسا در نظر کلی، کِی سلطنت در ایران مشروطه بوده است؟ و از آن کلان تر مگر مشروطهخواهان جز از شر شاهبازی و مفاسدش، تفنگ به دست گرفتند؟
اگر کسی کتاب تاریخ سوم راهنمایی را به دست این نابغه بدهد، به او خدمتی کرده است!
♦️http://eitaa.com/r_kaeini
✒برخی وقایع در آمَد و بودِ خویش، آشکارا تابلوی دگرگونیاند و گاه صاحبان قلم، سخت بتوانند در توضیحِ بیشترشان بنویسند. معمایی مینمایند حلشده، یا نامهای گشوده، که همه میتوانند در وصف آن بگویند. حتی عدهای میمانند که در این فقره، چگونه میتوان تکراری نگفت؟ این اما، تنها یک سوی ماجراست. از طرف دیگر، چنین پیشامدهایی بس مهیب و مقهورکننده سَر می رسند. به نوعی بر سر مناسبات و ساختارهای باسمهای اما تحمیلی هوار میشوند، که انسان را به فریاد کردنِ خود میکشانند!
القصه، در هفتاد و هفت سال پیش، ابوالهولی را در قبله آغازین مسلمانان عَلَم کردند و خلق الله را واداشتند، که واقعا یا ظاهرا از آن بترسند! در این میان اما، تنها در ادواری محدود و توسط افرادی معدود، "لُخت بودن پادشاه" فریاد شد! برای این موجود ناشناخته مختصاتی تصویر میشد، که هر ناظری را به خود سانسوری و حتی خودسرکوبی در برابر آن سوق میداد! بدیهی است که در چنین شرایطی، حتی مترسکِ سرِ جالیز هم قوی می شود و رستم دستان نیز، خویش را می بازد! با این همه دربِ غولپروری، همواره بر یک پاشنه نخواهد چرخید و عده ای نیز میآیند، که نه تنها این در را به شکل همیشگیاش نخواهند گشود، بَل عقده های فروخفته را، به صورت لگد و پتک بر آن فرو خواهند آورد!
هفتاد و هفت سال گذشت، قدری هم دیر شد، اما نهایتا در روزی که سپری گشت، مردمِ باریکهای(که دیگر باریک نیست و در گستره عظیمِ یک شب و روز، رو به فربهی نهاد و تقریبا به مرزهای کرانه باختری رسید)، تاریخ فلسطین را دوباره آغازیدند و برگذشته مُهر تمام نهادند! مردمی که تا چند سال پیش، جز دست به سنگ بردن نمیدانستند و بقای خود را تنها با استقبال از بمب و موشک اسرائیلی تصویر میکردند، بر قلب این موجود آدمخوار تیری زدند، که تا پایان حیات از آن خون خواهد چکید! آنان دیواری را فروریختند، که در پس آن نهانخانه موت و حیات صهیونیستها و شیشه حیاتشان معلوم شد! اسرائیل، دیروز خاتمه خویش را به نظاره نشست و از این به بعد، تنها حیاتی نباتی خواهد داشت! این حکومت حتی اگر از گیجی مزمن نیز به درآید و اسب کشتار را زین کند، چه در پیش خواهد گرفت؟ ادامه سلاخی؟ سپس؟ دیگر هیچ! بله، اسرائیل در بن بست "هیچ" گرفتار آمده و بهتزده در فنای ابدی فرو خواهد رفت!
این اشارت را به جلال آلاحمد تقدیم میکنم که شش دهه قبل، سوسیالیسم اسرائیلی را "خررنگ کنی" لقب داد و جمعی را بیدار کرد!
#طوفان_الاقصی
#فلسطین
♦️http://eitaa.com/r_kaeini
✒در احوال یکی از مجانین شهیرِ فرهنگ عامه آوردهاند، که هرگاه کسی از پشت بر سرش می زد، برای انتقام دستی به سَر جلویی فرود میآورد! حال حکایت اسرائیل است که از سر عجز مزمن در برابر حماس، از حمله کور به غزه آویخته، زن و بچه میکشد و ساختمان خراب میکند! سیاستپژوهان گفته بودند: تمامیتخواهی وقتی به آخر و استیصال می رسد، تنها جنون نشان می دهد، میزند که زده باشد، یا میکشد که کشته باشد! آیا حماس با حمله به غیرنظامیان غزه، پایان می یابد؟ آیا در پی این حملات، حماس از چشم مردم آن خطه میافتد؟ یا مورد حمایتی افزون قرار خواهد گرفت؟ گمان میرود که حتی یک کودک نیز پاسخ این پرسشها را بداند، اما روزگار چنان بر اسرائیل سخت گرفته، که عاقله خویش وانهاده است!
#طوفان_الاقصی
#فلسطین
♦️http://eitaa.com/r_kaeini
✒در بهمن چهلویک که جلال آل احمد به اسرائیل رفت، این کشور در گستره آسیا و جهان، هنوز به مساله تبدیل نشده بود. آنچه وجود داشت، اصل تاسیس این حکومت بود که در جای خود، مورد تخطئه کشورهای اسلامی و متفکران آن قرار داشت. جلال در آغاز، اگرچه جامعهسازی اسرائیلی را در خور توصیف دید، اما دیری نگذشت که سوسیالیسم صهیونی را "خررنگکنی" لقب داد! داستان به اینجا ختم نشد و پس جنگ های اعراب و اسرائیل، مقاله ای منتشر کرد که: "آغاز یک نفرت" عنوان گرفت. آقای نویسنده بانگ برآورده بود: دوستان سوسیالیست! پس از این همه رذالت و کشتار، شب ها با وجدان آرام می خوابید؟...این جنگ عواقب وخیمی دارد، اسرائیلیها هم به صراحت اعلام کردهاند، که گذشته بازنمیگردد...
اینها بخشی از نکاتی بود، که نویسنده در نشست بازخوانی "سفر به ولایت عزرائیل" مطرح ساخت. خواستم بگویم که در رستاخیز این روزهای فلسطین و همزمان با صدمین سال تولد آل احمد، بازخوانی این اثر آموزنده و تداعیگر می نماید.
♦️http://eitaa.com/r_kaeini
◀️نشست بازخوانی اثر "سفر به ولایت عزرائیل"، که در روز یکشنبه ۲۳ مهرماه ۱۴۰۲، از سوی خانه کتاب و ادبیات ایران برگزار شد.
♦️http://eitaa.com/r_kaeini
◀️نشست بازخوانی اثر "سفر به ولایت عزرائیل"، که در روز یکشنبه ۲۳ مهرماه ۱۴۰۲، از سوی خانه کتاب و ادبیات ایران برگزار شد.
♦️http://eitaa.com/r_kaeini
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
↖️پیام دکتر سیمین دانشور برای عباس معروفی، برای نهی او از مصاحبه با رادیو اسرائیل.
♦️http://eitaa.com/r_kaeini
↖️شامگاه یکشنبه ۷ آبان ماه، برنامه تلویزیونی "به افق فلسطین" در شبکه افق.
موضوع: روشنفکری ایران و تشکیل و تداوم رژیم اسرائیل.
برای دیدن این برنامه، به کانال تلگرامی ذیل مراجعه کنید:
▶️@rkaeini
♦️http://eitaa.com/r_kaeini
✒از لَلهگی آمریکا برای اسرائیل، تا خودکفایی دفاعی حماس و جهاد اسلامی
جنگ غزه حقیقتی شگرف و تاریخساز را عیان نمود، که شوربختانه در میان اخبار و تحلیلها گُم شده است! جنبش های اسلامی فلسطین، به بلوغ دفاعی دست یافتهاند و کمتر به دخالت عملی حامیان نیازمندند. ایرانیها، لبنانیها، عراقیها، یمنیها و...الخ، حامی حماس و جهاد اسلامیاند و آن را فریاد هم میکنند، اما نه بناست و نه حتی نیاز است، که به جای آنها بجنگند! فلسطینیان بدون جبههگشاییهای جدید (که اگر روی میداد نیز، عقلا و عرفا مذموم نبود) از پسِ کار خود برمی آیند و این یعنی که تاریخ برای آنان ورق خورده است. پختهگی و کمالی که از آن سخن میرود، نخست از حزبالله لبنان سراغ گرفت، سپس انصارالله یمن و هم اینک از مبارزین فلسطینی و در آینده نیز، از هر جنبشی که به این طریق گام نهد. در آن سوی میدان اما، واقعیتی کاملا معکوس در جریان است. اسرائیل به سان کودکی هفتادوهفت ساله، حتی با لَلهگی آمریکا نیز نمی تواند کار حماس و جهاد را یکسره کند و پس از یک ماه تقلّا و با این همه ساز و برگ، به منطقه بیابانی و میانی نوار غزه نقب زده، تا باتلاق خویش را، به دست خود انتخاب کرده باشد! کسی هم نیست تا به این جماعت برساند، که اگر ماندن در غزه به صرفه بود، که شارون با تمام قساوت و خوشدستی در کشتار، آنجا را رها نمی کرد! از گوشه و کنار اردوگاه هزیمت شده اسرائیل اما، زمزمه هایی به گوش می رسد: دومیلیون مردم غزه را نه می شود کُشت و نه آواره کرد، اهالی نه میلی به ترک موطن خود دارند و نه بیمیلی نسبت به مبارزان، حماس قابل حذف نیست، اساسا آدرسی ندارد که بتوان به سراغش رفت، در هر زمان و مکان می تواند باشد و نباشد، از آسمان تا سه سطح تونل در ژرفای زمین باید آن را جُست...
چه کسی تا یک ماه و نیم پیش تصور می بُرد، که اسرائیل در چنین استیصالی دست و پا بزند؟ موساد که سال گذشته در چنین موسمی، تلاش می کرد که تمامی سرنخ های رذالت در ایران را به خود وصل کند، الان کجا و چطور احوال است؟ آنان بیشتر و بهتر از دیگران دریافته اند که موج بعدی طوفانالاقصی، بس قویتر و مردافکنتر برخواهد خاست...
♦️http://eitaa.com/r_kaeini
✒نمایش سومین پرده از درونیات محمدجواد ظریف
به باور این قلم، محمدجواد ظریف تاکنون سه بار از درونیات خویش رونمایی کرده است: نوبت نخست، در فایل صوتی لو رفته/لو داده شده از وی بود، که او ایرانیان را صاحب گرایشات قرننوزدهمی در تقدم میدان بر دیپلماسی دانست. وی همچنین بر اساس این ایده، اسطوره آنان یعنی شهید قاسم سلیمانی را مذمت نمود. غافل از اینکه در دنیای امروز، اگر ظفرمندی در میدان نباشد، در دیپلماسی برای شما تره هم خُرد نخواهند کرد! نوبت دوم در گفتار کلابهاوس بود، که وی مردم و مسئولان را، به پی جویی ایدههایی فراتر از امکانات و مقدورات خویش متهم کرد. البته در همان فتره نیز، بسا به وی متذکر شدند: اگر قرار بود که بشر به مقدورات خویش اکتفا کند و در پی آمالش روان نشود، کماکان در غارها می زیست! بار سوم نیز در نشست چند روز قبل دانشگاه تهران، قید دین و اخلاق و تعهدات مربوطه را زد و در آمد: سیاست خوب، حوالت فلسطین به فلسطینیان است و گرنه ما را بمباران خواهند کرد و در این روند، تنها مردم کشته می شوند و مسئولان سالم می مانند! البته هنوز مشخص نیست، که گوینده از گروه نخست است، یا واپسین؟ این بار و به گمان نگارنده، این اوست که به قرن نوزدهم تمایل نشان داده است! چه اگر ایران عمق راهبردی خویش را رها کند و آدرس هست و نیست خود را کف دشمن بگذارد، از قضا و احتمالا بیشتر مورد حمله یا بمباران قرار می گیرد و تمامی ابزارهای بازدارندگی خویش را از کف خواهد داد!
گذشته از این همه، پرسش اینجاست که فردی با این حجم از عقاید متباین با مبانی نظام، چگونه چهلوچهارسال در مناصب کلیدی آن به کار گرفته شده و خود از نقش آفرینی در سیستمی با این حجم از اعوجاج، احساس بدی نداشته است؟ از همه بامزهتر، او و دوستانش از چه روی گمان برده اند که با این حد از آشکارسازی تفکرات زرد، همچنان و در آینده می توانند این نظام را نمایندگی کنند؟!
♦️http://eitaa.com/r_kaeini