eitaa logo
محمدرضا کائینی
616 دنبال‌کننده
121 عکس
19 ویدیو
2 فایل
ناگفته‌ها و یافته‌هایی در‌‌باره تاریخ و تاریخ‌سازان
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ ✒شحنه فرتوت و مصائب وارونه‌گوییِ پیرانه‌سر -بخش چهارم در چهارمین و پنجمین بخش‌های رپرتاژ من‌و‌تو برای پرویز ثابتی، وی از نگاه بدوی، بَربَرگون و منجمد خود به برقراری امنیت در جامعه رونمایی می‌کند. به باور او باید هر چه‌ بیشتر دستگیری، شکنجه، تبعید و کشتار را به خدمت گرفت، تا ثباتی جنگلی و قبرستانی آفرید و البته چون به تصور وهم‌آلود او، در سال پنجاه و پنج سپهر سیاسی کشور به همین ترتیب یخ‌زده و ساکت بوده است، او به خویش نمره قبولی می دهد و دست کم هرگز توقع ندارد، که رد شود! ثابتی انسانها را چون بهائم می شمارد که برای رتق و فتق آنها، تنها باید از شلاق مدد جُست و چون رضاخان و فرزندش به میزان مورد نظر او از داغ و درفش نیاویخته‌اند، در خور مذمت به شمار می روند! ثابتی به واقع، از توحش دوره بادیه‌نشینی یا جهان آدمخواران، به دوره ما پرتاب شده است! بهتر است که قدری با نظر به جزئیات، موضوع را بنگریم: یک: مقام امنیتی در حالی سبعیت‌ورزی با معترضان را چاره کار می داند، که جَنَم به ریش گرفتن مسئولیت و پیامدهای آن را ندارد! حتی از این هم راضی نیست، که صلیب سرخ از زندان ها بازدید کرده و بخش کوچکی از سیاه کاری رژیم شاه را، به نظاره نشسته است. از جمله کرامات او این است که با وسط انداختن رابطه غلامحسین ساعدی با همسر دوستش و احضار و نهایتا زندانی شدنِ نامبرده و ایضا دیوانگی رضا براهنی (البته هر دو به ادعای او)، شکنجه در ساواک را می‌توان مطلقا درز گرفت و هزاران برگ گزارش و خاطره در این موضوع را، به طاق نسیان سپرد! وانگهی او توضیح نمی دهد که اگر مراوده کسی با همسر دوستش مذموم است، آیا برای شاه و سایر اعضای خاندان سلطنتی که دهها پاانداز و دلّال محبت داشتند و برای خود وظیفه‌ای جز تقدیم زن و دخترِ مردم به حضور مبارک نمی‌شناختند، همین داوری جاری است یا خیر؟ دو: از دیگر راههای رفع‌ و رجوع شکنجه توسط ثابتی، زد و خورد چریک‌ها در خانه‌های تیمی است! به زعم او آنان یکدیگر را می‌زدند، تا در هم قدرت مقاومت ایجاد کنند. بلافاصله این سوال پیش می‌آید، که آنان در برابر چه چیز خود را قوی می‌کردند؟ جز شکنجه‌های ساواک؟ و اینکه دوستان زندان‌دیده خبر می‌آوردند، که ثابتی سلاخ‌خانه‌ای به نام "کمیته مشترک" دایر کرده است؟ کار مقام امنیتی در پنهان کردن شکنجه، دشوار می نماید! خواننده را به کتاب "شکنجه در عصر پهلوی" ارجاع می‌دهم، که توسط دکتر مهیار خلیلی از چپ‌های جذب شده به حکومت پهلوی تالیف شده است. او در پژوهش خویش، به هشتادوپنج نوع شکنجه در دستگاه امنیتی شاه اشارت می‌برد، که اغلبِ تحمل‌کنندگان و شاهدانش همچنان زنده‌اند! سه: از دیگر خوشمزگی‌های ثابتی، انکار دستگیری مردم به دلیل داشتن و خواندن کتب ممنوعه است. در اسناد ساواک، مکرر فهرست اینگونه کتابها آمده و ایضا کسانی که آنها را خوانده اند و ادب شده‌اند! داشتن رساله عملیه امام خمینی و کتبی چون: ولایت فقیه، جهاد اکبر، کشف اسرار، اعلامیه ها، تصویر او و حتی بردن نامش در مجامع، جرمی نابخشودنی به شمار می رفت و صدها نفر را روانه زندان می‌ساخت! شوخی هایی نیز چون چاپ و پخش رساله امام توسط ساواک و پخش آن توسط انتشارات امیرکبیر، تنها در شرایطی می تواند واقعی باشد، که دامی برای شناخت مقلدان و پیروانش قلمداد شود. ♦️http://eitaa.com/r_kaeini
‍ ✒شحنه فرتوت و مصائب وارونه‌گوییِ پیرانه‌سر -بخش پایانی این سلسله یادداشت‌ها، می‌توانست همچنان ادامه یابد، لیک خواننده موشکاف از آنچه بدان اشارت رفت، می تواند عیار خاطره‌گویی به سبک پرویز ثابتی را دریابد. به واقع من‌و‌تو با تطویل کلام، بیشتر نوارِ خالی پُر کرد، تا پرده‌افکنی از فرازهای مغفول تاریخ. بخش زیادی از قسمت‌های اول تا سوم، حرامِ بازپخش مصاحبه های تلویزیونی او در دوره مسئولیت شد که اگر می‌توانست باور‌پذیر باشد، در همان دوره مقبول واقع می‌شد، نه اکنون و توسط جوانان بیست ساله امروز، که اغلب دچار انقطاع تاریخی‌اند و اساسا در بسیاری از این موضوعات، امکان داوری ندارند! درکُل ثابتی نمی‌تواند اکنون به روایت خاطرات واقعی خویش بنشیند، چه اینکه لاجرم باید پیشینه‌اش و ایضا شاه را سیاه کند! با این همه وی از سَر اجبار و برای واقعی نشان دادن تیاتری که بازی می‌کرد، گاه ناگزیر شد تا پهلوی دوم را موجودی: تائید طلب، ترسو، دهان‌بین و بی‌خبر آنچه در جامعه می‌گذرد، بنمایاند. به واقع مقام امنیتی برای پاک کردن دره‌های پشت سر،‌ داستان میمون، بچه اش و حمامِ داغ را تداعی ساخت! با همین اوصافی که جناب گزمه از مخدوم خود بروز داد، جای دارد که جوان امروز از خویش و "من و تو"ی رو به زوال بپرسد: پس این همه بوق برداشتن برای چنین موجودی، به درازای این همه سال، چه معنا داشت؟... رها کنم. در طول چند روز نگارش و انتشار این یادداشت‌ها، تجربه‌ای گران یافتم. در گذشته به محض نگارش کپشنی در باره پهلوی‌ها، مخالف و موافق هجوم می آورند و به بحث می‌شدند! بی‌توجهی عمومی به این مجموعه، نخست مرا به این گمان انداخت که اینستایم محدود شده! لذا به تلگرام رفتم و دیدم در بر همین پاشنه می چرخد، در ایتا نیز! در یافتم که اساسا بحث در فقره پهلوی‌ها، برای مخاطب از سکه افتاده است! ثابتی و من و تو مُرده است، چون اساسا پهلویسم مُرده و امثال مرا بگو که همواره در شناخت گرایش جامعه، به عارضه وسواس و دیرفهمی دچاریم! یاحق! ♦️http://eitaa.com/r_kaeini
‍ ‍ ✒دیدار با مجاهدی "دار بر دوش" پیرِ جوان‌دلی که در زمره اساطیر دوران ماست، آرام و حتی بس شوخ‌طبع می‌نماید.‌ ایرانیان را فراوان دوست دارد، اما آنان را قدری تعارفی می‌بیند! بیشتر در عالم فکر و درون است، مگر خطابی یا سوالی او را متوجه برون سازد. هوشی و فطانتی فراتر از متعارف دارد، آن‌سان که با وجود تفاوت زبان و فرهنگ، به سهولت پرسش‌ها، اشارات و شرایط پیرامونی را درمی‌یابد و خود را با آن تطبیق می‌دهد. برای نگارنده انتقال مطالب به او، در طول نزدیک به سه ساعت گفت و شنود و تخاطب، به سهولتِ مصاحبه با نخبگانِ ایرانی بود! او در چهل و چهار سالِ گذشته، از طوفان‌های بلا گذشته و "دار بر دوش" بوده است! از زندان‌های طولانی و طاقت‌سوز، تا درد و دشواری اصابت گلوله‌های فراوان به بدن و همنشینی با ترکش‌های آن و نهایتا قربانی‌شدن شش فرزند در برابر دیدگانش! در وجود چنین سپیدمویی مقاوم، بیش از جوانان می‌توان از زندگی، امید و نشاط سراغ گرفت! شیخ چهل‌وسه سال پیش و در پی دیدار و بیعت با امام خمینی شیعه شد، اما تظاهر بدان را فرو نهاد! در نیجریه، خلق الله با دیدن تفاوت و جذبه کردار او، شیفته مکتب اهل بیت (ع) شدند و فوج فوج بدان روی نهادند. جنبش وی بدون هرگونه تبلیغ و خودنمایی، "استبصار" نام گرفت و پردامنه و رو به گسترش شد. کثرت و سرعت این پدیده تا بدان پایه است، که شیخ در لحظه نمی‌تواند آماری دقیق از تعداد کسانی که در نیجریه شیعه می‌شوند، ارائه کند! "ابراهیم یعقوب زکزاکی"،‌ اکنون به یک امت تبدیل شده است! در ساعت بیست‌و‌سه روزهای سه‌شنبه و چهارشنبه پیش روی، در برنامه "جماران" که هفتگی بر آنتن شبکه اول سیمای جمهوری اسلامی می‌رود، به دیدارش خواهیم شتافت. واگویه ای که برای نخستین بار از ایرانیان سراغ گرفته است و بی شک، در قاب تاریخ ماندگار خواهد بود. ♦️http://eitaa.com/r_kaeini
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️نماهنگی از بزرگداشت زنده‌یاد جلال آل‌احمد، در فرهنگسرای اندیشه، در شبانگاه چهارشنبه ۱۵ آذر ۱۴۰۲ ♦️http://eitaa.com/r_kaeini
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠«برای آغازین مرتبه در سیمای جمهوری اسلامی ایران...» 🔸"ابراهیم"، صلاگر آزاده توحید، براندازنده تندیس‌های پرافسون، مونس دیرین و نستوه سیاهچال‌ها، پدر ۶ شهید و بسا فرزندان عقیدتی و قهرمان نامدار و مهربان جریان مقاومت در دنیای امروز، در ساعت بیست‌وسه روزهای سه‌شنبه و چهارشنبه پیش‌روی، در برنامه تلویزیونی "جمارانِ" شبکه اول سیما، با ما سخن خواهد گفت. ♦️http://eitaa.com/r_kaeini
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آغازین بار که شیخ ابراهیم یعقوب زکزاکی، نام امام خمینی را شنید... ♦️http://eitaa.com/r_kaeini
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔶نماهایی از پشت صحنه نخستین گفت‌وشنود سیمای جمهوری اسلامی، با شیخ ابراهیم زکزاکی، در برنامه تلویزیونی جماران ♦️http://eitaa.com/r_kaeini
✒غایتِ عمری "شهید زیستن"، جز "شهید رفتن" نتواند بود. آنان که حیات خود را به گمنامی و جهاد خاموش و چشم بستن بر شهرت گره زدند، پس از رفتن نام و نشان واقعی خواهند یافت و پیش‌رویِ خلایق، افق‌گشایی‌های بزرگ و پرشکوه خواهند کرد. "سید رضی" در زمره این خیل بود و هم از این روی، ساعتی پیش به قبیله رستگاران پیوست. بر ما طلوع او مبارک باد. ✅️پ‌ن: وی در تصویر پی آمده، در کنار سردار شهید سید محمد حجازی است. ♦️http://eitaa.com/r_kaeini
✒عرض خاصی نیست، جز اینکه ظاهرا بربریت و داغ و درفش و تعطیل، در شحنه‌ها متوقف نمی‌ماند و قابل وارثت نیز هست. پدرش با شلاق و آپولو و آویزان‌کردنِ معکوس، روح و جان اهالی نوشتن و گفتن را می فرسود، اما روش کار فرزند روزآمد شده و با حذف نوشته‌ها و پست‌ها و مهندسی فجازی، همچنان "کمیته مشترک ضدخرابکاری در تبعید" را اداره می‌کند! ♦️http://eitaa.com/r_kaeini
✒به گمانم جماعتی که جانیان کرمان را، عملا از شماتت معاف کرده و زبان به مذمت بانیان مراسم گشوده‌اند، یا مردم را برای شرکت در آن به یاوه و هذیان بسته‌اند، در رذالت دست کمی از متولیان کشتار ندارند! گو اینکه چون ما در تقابل با ام‌الفسادیم و طرف مقابل به ما چکِ سفید امنیتی نداده، باید تمامی مناسک و آئین‌های دینی یا ملی خود را موقوف و به طرف این پیغام را برسانیم، که اینچنین مرعوب شقاوت تو گشته‌ایم و قبل از شکست، پرچم سفید بالا بُرده‌ایم! در حالی که این فاجعه، در هر زمان و مکان دیگری نیز می‌توانست روی دهد. اگر خصم به هرزگی چاشنی بمب می کشد، چه تفاوتی می کند که کشتار در مراسم کرمان روی دهد، یا مسجد و حسینیه‌ای پُرجمعیت، یا خیابانی پُر رفت‌و‌آمد، یا ایستگاه مترویی شلوغ و...الخ. بله، ما در جنگ هستیم، جنگی که جبهه اش را دشمنِ تابلودار بمباران می کند و پشت جبهه اش را دشمن بی تابلو! در همین حدود از دنائت، شرارت و خباثت. ♦️http://eitaa.com/r_kaeini
▪️تو آموزگار بسا مردمانی. ▪️با تو آموختیم که هر "صورتی"، به فروکاستگی و ابتذال نمی‌ماند. امروزه این رنگ، به نماد قهرمانی خُردسال اما پُرآوازه مبدّل گشته است. ▪️تو عیان ساختی که کودکان همانقدر به ملکوت نزدیکند، که بزرگسالانِ عارف و پرهیزکار و گاه‌ بیش از آنان. ▪️با تو دریافتیم که معصومیت کودکان، دسیسه‌های بزرگ را رسوا و نقش‌برآب تواند کرد. ▪️با تو آشکار گشت که آشوب و اغتشاش با دستاویز قرار دادن زنان و کودکان، معرکه‌ای پوچ است. در نزد غوغائیان، کودک‌کُشیِ خوب و بد وجود دارد! ▪️با تو طلسم شهرت یافتن، به مدد رسانه‌های جفت و طاق و به خصوص "تله‌ویزیون" های شرارت شکست. مظلومیت تو چون نسیمی حیات‌بخش، از میان مردمان گذشت و به سان حقیقتی شگرف، روح آنان را نوازش داد. ▪️باتو... ♦️http://eitaa.com/r_kaeini
↖️گفت و شنودِ دیروز (۱۶ دی ماه ۱۴۰۲) با خبرگزاری ایبنا، در باب آثاری که تاکنون در باب رویداد تاریخی "کشف حجاب" نشر یافته است. ♦️http://eitaa.com/r_kaeini https://www.ibna.ir/news/504153/%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D8%AC%D8%A7%D9%85%D8%B9%DB%8C-%D8%AF%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B1%DB%80-%D9%85%D8%B3%D8%A6%D9%84%D9%87-%D9%85%D9%87%D9%85-%D8%AD%D8%AC%D8%A7%D8%A8-%D9%85%D9%86%D8%AA%D8%B4%D8%B1-%D9%86%D8%B4%D8%AF%D9%87-%D8%A7%D8%B3%D8%AA
‍ میزگرد مجله سوره (شماره هشتم، تحریریه هفتم)، با من و آراز بارسیقیان در باب زمانه و کارنامه جلال آل‌احمد. ♦️http://eitaa.com/r_kaeini
✒حالا من در عصرگاهی زمستانی، بر بالین نمادِ بیست‌وسه سال خاطره عمدتا شیرین و ماندگار ایستاده ام! در حالی که هشیاری‌اش کاهش یافته، به دشواری نفس می‌کشد و سخت‌تر کلامی را به زبان می‌آورد! کسی که مصاحبتش، به بخش‌هایی از کردار و گفتارم و زندگی‌ام شکل داده است و نیز طی سالها و ماهها و روزها، مراوده با وی را بر هر کار دیگر ترجیح داده‌ام... ما را محبتِ پدرش با هم آشنا و صمیمی ساخت. همین دوستی نیز باعث شد که او گوشه‌نشینی را رها کند و با این قلم به جست‌و‌جوی نایافته‌ها و از آن مهم‌تر بازنمایی زمانه و کارنامه "طالقانی" شود. در این طریق چه سفرها کردیم، چه یادمان‌ها به انتشار سپردیم و چه کنگره‌ها و آئین ها برگزار نمودیم! با این همه من این "آقازاده متفاوت" را، برخوردار از خصالی دیدم، که فرزند طالقانی بودن در حاشیه آن قرار می گرفت. خودساخته بود، آغاز و انجام زندگی را برای خویش معنا کرده بود، شجاع بود، ظلم ستیز بود، با همه بر سرِ مهر بود، وفادار بود، شیرین کلام بود و...الخ. آقا! وقتتان تمام است...بله، من در آی. سی. یوی بیمارستان خاتم الانبیاء ایستاده ام. جایی که آدم‌ها بر خلاف بیرون، فرصتشان برای با‌هم‌بودن محدود است. جایی که از آغاز، باید برای خداحافظی آماده بود و چه تلخ و چه بی‌رحم! سید مهدی طالقانی فرزند آیت‌الله سید محمود طالقانی و البته یک انسان کم نظیر و دوست‌داشتنی، این روزها حال خوبی ندارد. برایش دعا کنید! ✔️پ ن: عکس فوق‌آماده، مربوط به چند سال قبل است. ♦️http://eitaa.com/r_kaeini