گویی قسمتم این بود که عاشق چشم هایی بشوم که از روی حیا به من نگاه نمیکرد.
با این چشم های محجوب و پر جذبه میشد
به عاشق شدن دریک نگاه اعتقاد پیدا کرد؛
عشقی که اتفاق میافتاد و آن وقت یک جفت چشم میشود همه زندگی.
چشم هایی که تا وقتی میخندید همه چیز سرجایش بود.
از همان روز عاشق این چشم ها شدم.
آسمان چشم هایش را دوست داشتم؛
گاهیخندان و گاهی خیسوبارانی!
-کتابِ یادتباشد؛🤍
"بسمربالنور."
اولین تقدیمیِ 'مُهَیمِن' به این صورته که شما این پیام رو فور کنید توی چنلهاتون و اسم یه شهید رو انتخاب کنید،
من هم یه جمله از اون شهید و یه عکس ازش بهتون تقدیم کنم.🌱
براي قرار دادنِ لینك هاتون.
https://harfeto.timefriend.net/17328791293765
- @raahill
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴حرم حضرت زینب در امنیت کامل است و هیچ تعرضی به آن نشده و تمامی اخبار در این خصوص دروغ است.
#سوریه.
یلدا ؟
ما امسال
شبهای طولانیمان
یکی و دو تا نبود . .
انگار، دل آدم بیقرار باشد،
حال و هوای زمین و زمان به سامان نباشد،
روزها از تقویم قِل میخورند و بی خانه و کاشانه میشوند.
طولانیترین شب سال ما،
شب ۳۱ اردیبشهت بود ؛
همان وقتی که خودمان گوشه خانه بودیم
دلهایمان جنگل ارسباران،
لابهلای درختها، دنبال مردِ مردم میگشت.
طولانیترین شب سال
شب ۷ام و ۱۵ام تیر بود
وقتی نفر به نفر
چشم انتظار برگههای سفید بودیم
تا به وصیت پیر جماران عمل کنیم؛
[ نگذاریم کشور به دست نااهلان بیوفتد ]
طولانیترین شب سال،
شب ۶ مهر بود.
زمانی که آنوریها هروله میکردند
و ما چشم انتظار بودیم
تا سید دوباره بیاید،
خطبه بخواند،
روح بدمد در جان پر التهاب ما . .
طولانیترین شب سال
شب ۱۰ مهر بود
زمانی که یک به یک موشکها را نگاه میکردیم
تا ببینیم عوض جان عزیزان ما
بر سر کدام غاصب فرود میآید.
القصه؛ ما شبهای طولانی زیاد داشتیم.
الان فقط قرار است یک دقیقه بیشتر، دلمان برای پارههای جانمان تنگ شود.
همین . .