رَیان|ʳᵃʸᵃⁿ
وقتِ خلاقِ تو خدا آینه در دستش بود .
تا تورا مثلِ خودش کاملا از رو بکشد ..
رَیان|ʳᵃʸᵃⁿ
ما هیچ تر از هیچ پیِ هیچ دویدیم جز هیچ در این هیچ دگر هیچ ندیدیم ..
بر هیچ نشستیم و بر این هیچ براندیم
بر هیچ بماندیم و بر این هیچ بریدیم
رَیان|ʳᵃʸᵃⁿ
شب بخیر گفتن ِما محض ادای ادب است ؛ ورنه چون شب برسد اول بیداری ماست .
خنده ای را روی لب هایم اگر دیدی بدان
یا به خوابم آمدی، یا معجزه نازل شده🙃