#واقعیت_زندگی_لیلا❤️‍🔥 انقد خوردم که داشتم میترکیدم… میز و جمع کردم و طلعت خانم گفت لیلا دخترم من میخوام برم تو اتاقم بخوابم توام اگه خوابت میاد همینجا بگیر بخواب رو این مبله بخواب. _چشم ممنونم طلعت خانم رفت تو اتاق… الان بهترین فرصت بودم که برم تو خیاط و زیر درخت و بکنم و طلاها رو بردارم و بزارم برم. ولی انقد اینجا آرامش داشتم که دلم نیومد و ترجیح دادم بعد اون ناهاری که خوردم برم روی مبل و یه چرت بزنم. رفتم روی مبل و چشمام و بستم و خیلی زود خوابم برد. با صدای گوش خراش و بلند رادیو بیدار شدم. گیج و منگ نشستم و اطرافم و نگاه کردم. صدا از کجا میاد؟؟ همون لحظه طلعت خانم با عصایی که دستش بود و رادیویی که اون یکی دستش بود از اطاق بیرون اومد. با قدمهای آهسته سمتم اومد و در حالیکه داشت داد میزد گفت لیلا این خراب شده چرا صدا نداره؟؟ ادامه دارد...

🌸🍃پنج شنبه تون زیبا و بی نظیر 🌼🍃یک روز پراز آرامش 🌸🍃یک دل آرام و بی غصه 🌼🍃یک زندگی آروم 🌸🍃و عاشقانه 🌼🍃و یک دعای خیر از 🌸🍃ته دل! 🌼🍃نصیب لحظه هاتون 🌸🍃روزتون عالی 🌼🍃و سرشار از خیر و برکت ‌‌‍‌ **✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾

#سوال_ارسالی_اعضا 💢 سلام خسته نباشید من خانومی هستم ۲۹ساله ۱۴سال اززندگی مشترکمون میگذره حاصل زندگی ۲فرزند ازهمون ابتدازندگیم به خاطر کلرشوهر درشهر دیگه ای زندگی میکنم دوراز خانوادهامون شوهرم خوبه اخلاق بامن خوبه ولی خیلی خواهردوسته قبلا این حس فهمیده بودم ولی به روم نمیاوردم میکفت دورزتدگی میکنیم به خاطر همون وقتی خواهرش مبینه خیلی قربون صدقش خواهرش میره همش باهاش درددل میکنه حتی یکبار پیام عاشقانه بهش داده بود دیدم هروز بهش زنگ میرنه یااس میده بااین کع دوریم همش میگه بیا تصوبری حرف بزنبم وقتی مبینش خیلی خوشحال میشه اعصابم خورد شده خیلی دل سردشدم ازش همش میگم من تو مشکل سختی پیشتم شوهرم گارگر زتدگی کارگری هستیم خیلی سختی توزنوگیش میکشم ولی حرفی نزده همش میگم شکر ولی نمیدونم چراانقد خواهرش میخواد یکباربهش گفتم من برات مهم نیستم گفت نه خیلی مهمی بعد احساس کردم یکم ازن فاطله گرفته ازابن که بهش گفتم بعضی وقتا دلم خیلی پورمیشه پیش خودم میگم واستا بره همون پیش هواهرش زتدگی کنه چرازن گرفته خواهش میکنم راهنمایم کنید من به رو شوهرم بیارم یا نه یا رابطم باخواهرش صمیمی کنم قراره بریم شهرستان پیش اونازندگی کنم ولی من پافشاری کردم نرفتم ازشوهرم متنفرشدم حتا دوست ندارم باهاش رابطه داشتع باشم خواهرشوهم ۳تابچع داره زتدگی خیلی خوبیم داره ولی همش خود شیرینی میکنه دلبری میکنه براشوهرم یک حوری بوس بقل میکنه شوهرم توجمع که خودم خجالت میکشم توروخداراهنمایم کنید دارم دیونه میشم تشکرازشما لطفا دوست عزیزمونو راهنمایی کنید و پاسختونو بفرستید اینجا 👇❤️ @sarallahh ─━━━━⊱🎁⊰━━━━─ 🎈 𝐉𝐨𝐢𝐧 :@Raaz_zendegi

#سوال_ارسالی_اعضا 💢 سلام بهمگی عزیزم ببین چ اشکال داره ک خواهرشو دوست داشته باشه فکرکنم خواهرش ازش بزرگتره وخیلی باهاش راحته ببخشیدا من فکرمیکنم تو اون حس اعتمادیو ک باید ب شوهرت میدادیو ندادی و زیاد باهات راحت نیست ک درمورد هرموضوعی باهات حرف بزنه بنظر من باخواهرشوهرت خوب رفتارکن وحالا ک داداشش دوسش داره تو هم داشته باش ومطمئنن اگه برید شهرستان علاقه کمتر میشه چون بیشتر همومیبینن واینکه سعی کن تو هرشرایطی شوهرتو باسیاست و دلبری بخودت وابسته کنی لطفا دوست عزیزمونو راهنمایی کنید و پاسختونو بفرستید اینجا 👇❤️ @sarallahh ─━━━━⊱🎁⊰━━━━─ 🎈 𝐉𝐨𝐢𝐧 :@Raaz_zendegi

#هنر_زندگی_کردن 💕🌱 ✅راهكار براى برخورد با همسر بداخلاق و عصبی👇 باورش کن: 🏷بیشتر مردان دل شان می خواهد که همسرشان باورشان کند. انها دوست ندارند که همسرشان در توانایی ها واستعدادهایشان (مثلا در تامین امنیت ورفاه و…) شک داشته باشد. 🏷با رفتار و گفته هایتان به آن ها بفهمانید که توانایی ومهارت و استعداد و پشتکارشان را باور دارید البته دروغ نگویید بلكه سعى كنيد خصوصيت مثبت وی را پررنگ تر كنيد. ╔═🍃♥️🍃══════╗ @Raaz_zendegi ╚══════🍃♥️🍃═╝

#واقعیت_زندگی_لیلا❤️‍🔥 با شنیدن این حرف چشمام چهار تا شد از صدای بلند رادیویی که دستش بود اعصابم بهم ریخته بود. نگاهی بهش انداختم و گفتم صداش که خیلی زیاده. چشماش و ریز کرد و گفت هااااا چی میگی؟؟ _میگم صداش که خیلی زیاده بلند تر بگو مادر نمیشنوم… چشمم افتاد به گوشش که سمعک نداشت. چشم چرخوندم و سمعکش و روی میز دیدم. بلند شدم و رفتم سمعکش و آوردم و دادم دستش و گفتم سمعکتو بزار گوشت. با دیدن سمعکش خنده بامزه ای کرد و گفت عه پس واسه همینه نمیشنوم. سمعک و گذاشت تو گوشش و نگاهی به رادیو کرد و گفت وای چه صداش یهو بلند شد کر شدم. از حرفهای طلعت خانم خنده ام گرفته بود خیلی پیر زن بامزه ای بود. نشست روی مبل و گفت خب خوب خوابیدی؟؟ لبخندی زدم و گفتم آره خیلی خسته بودم. میگم من میخوام برم حموم… تو حواست باشه صدات کردم حوله ام و بیار. _چشم چشمت بی بلا مادر. ادامه دارد...

#سوال_ارسالی_اعضا 💢 سلام به پرسشگر امروزمون عزیرم واقعا خیلی داری خودت اذیت میکنی وای خدا قهرش میاد این حرفا رو نزن یعنی چی یعنی برادر به خواهر خودش نظر داره واقعا برات متاسفم نمیدونگ چرا به اینجا میرسین که این فکرا رو بکنید مگه میشه همچین چیزی اصلا خواهرشه بوسش کنه بغلش کنه هیچچچچچ اشکالی نداره حتی نباید یه درصدم این فکرا رو بکنی وای مغزم داره سوت میکشه خانم اصلا فکرشم گناه شما خیلی حسادت میکنی خوب خواهرشه دوسش داره هیچ اشکالیم نداره خوب شما هم خوب رفتار کن که شوهرت با توم خوب باشه که از حرفاتون فهمیدم با شمام خوبه ولی شما میخوای فقط شما رو بخواد نه هیچ کس دیگه نمیشه خواهرم زندگیت رو الکی خراب نکن و بی خیال باش اصلا همچین چیزی امکان نداره یا حق لطفا دوست عزیزمونو راهنمایی کنید و پاسختونو بفرستید اینجا 👇❤️ @sarallahh ─━━━━⊱🎁⊰━━━━─ 🎈 𝐉𝐨𝐢𝐧 :@Raaz_zendegi

#اعتراف💢 امروز یکی از بدترین اتفاقا هم واسه من هم واسه داداشه بزرگم افتاده .... و قضیه از این قراره که چون هردومون‌ بیرون از خونه بودیم و کسی خونه نبود خواهر کوچیکترم از اونجایی ک خیلی کنجکاوه فندکی‌ ک معلوم نیست از کدوم جهنم دره ای برداشته زده ب پارچه‌ای ک روی کامیپوتر کشیده بودیم‌ و کیبورد‌ و صفحه نمایش کامپیوتر و سیم‌های متصل به کیس و شارژر اصلیم‌ و هندزفریم‌ سوخته و کمی از دیوار هم سیاه شده و نمیشه پاک کرد ..... داداشم بیاد خونه سکته میکنه و معلوم نیست بابام ک خیلی حساسه با فهمیدن این موضوع چیکار میکنه!! یادتون باشه بچه‌ها‌ رو خصوصا اونایی ک خیلی فضولن داخل اتاقی ک وسیله برقی‌ داره تنها نزارین و حواستون خیلی بهشون‌ باشه تا دسته گلی به آب ندن!!! لطفا دوست عزیزمونو راهنمایی کنید و پاسختونو بفرستید اینجا 👇❤️ @sarallahh ─━━━━⊱🎁⊰━━━━─ 🎈 𝐉𝐨𝐢𝐧 :@Raaz_zendegi

#ایده_های_زنونه🦩🌿*-* وقتی بحثتون میشه و دلخوری پیش میاد اجازه نديد دلخوری به روز بعد بکشه. از دلش دربیاريد و بی تفاوت نخوابيد. این حس بی تفاوتی از تلخ ترین حس هایی است که روان همسرتون رو آزار میده. همون شب در موردش حرف بزنين و روز بعدتونو با شادی و رضایت از هم شروع کنين وگرنه روزی که با ناراحتی از شب قبل شروع بشه،اون روز هم هدر میره. حیفه روزای عمر و جوونیتون... نذارين به كام خودتون و شریکتون تلخ بمونه. نترس با مهربونی و از خودگذشتگی کوچیک نمیشی. بازم میگم اگه گذشت آدمو کوچیک میکرد خدا بااین همه گذشتش انقد بزرگ نبود. 🍃🌸 آفرين به همسرانی که حتی تو لحظات ناراحتی و دلخوری کنارهم هستن و جاشون رو از هم جدانمیکنن. ╔═🍃♥️🍃══════╗ @Raaz_zendegi ╚══════🍃♥️🍃═╝

#عاشقانه_برای_همسرم بعضی کلمه‌ها ارزش بارها شنیدن رو دارن! گوشت رو بیار جلو ! آروم میگم کسی نشنوه جز خودت خیلی خیلی خیلی ... دوستت دارم ❤️ ╔═🍃♥️🍃══════╗ @Raaz_zendegi ╚══════🍃♥️🍃═╝

#واقعیت_زندگی_لیلا❤️‍🔥 طلعت خانم که رفت از جام بلند شدم و رفتم تو حیاط تا زیر درختی که تارا گفته بود گنج رو بکنم. خیلی استرس داشتم ضربان قلبم روی هزار بود. با دستهای لرزون شروع کردم به کندن زمین. میترسیدم نکنه طلعت خانم صدام کنه و نشنوم بیاد بیرون و من و ببینه. با سرعت تمام زمین و میکندم. پیشونیم خیس عرق شده بود و به نفس نفس افتاده بودم. بالاخره دستم خورد به یه جسم سفت. آره خودشه خاکهایی که روش بود و کنار زدم. یه صندوق فلزی بود بیرون آوردمش نگاه صندوق کردم قفل بود کلیدش کو؟؟ خواستم بیشتر بکنم که متوجه صدای طلعت خانم شدم. بند دلم پاره شد خواستم تند تند خاک بریزم و چاله ای که درست کرده بودم و پر کنم ولی ترسیدم بیاد تو حیاط و همه چیز خراب بشه. ادامه دارد...