eitaa logo
ربط عاشقی 🇵🇸
3.2هزار دنبال‌کننده
6.2هزار عکس
1.1هزار ویدیو
95 فایل
ربط دل من و تو ربط عاشقی‌ست/اینجا سخن ز کهتر و مهتر نمی‌رود رهبرحکیم انقلاب ۹۲/۲/۲ بانوان ستاد جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی استان اصفهان ارتباط با ادمین: @jebhe97
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💢 هر لحظه که به زمان همایش نزدیک‌تر می‌شد، تپش‌های قلبم شدت می‌گرفت! انگار که نمی‌توانست در یک وجب جایش، آرام و قرار بگیرد... 📖 قرآن جیبیِ کوچکم را باز می‌کنم تا شاید دوباره آیه‌ها، برای این قلبِ بی‌قرار معجزه باشند و مثل هر بار مرا به خودم برگردانند. خانم احمدی، برای چندمین بار، همه صحنه را کنترل می‌کند تا کم و کاستی نباشد و همه چیز دقیقا سر جای خودش قرار بگیرد! دستش را روی شانه‌ام می‌زند و می‌گوید: همه چی آماده‌ست زهرا جان؟ احساس می‌کنم توانی برای پاسخ ندارم! تمام زورم را جمع می‌کنم و می‌گویم: بله!!به امید خدا.... 📆 چند هفته‌ای هست که همه داریم، می‌دویم! با یک نیت و یک دغدغه مشترک! همه، برای جاری کردن عطر دل‌انگیز و بی‌همتای آیه‌های نورانی قرآن در فضای پرالتهاب و پرچالش این روزها، نفس نفس زده‌ایم... 💭 یاد حرف سمیرا می‌افتم! موافق برگزاری این همایش در فضای دانشگاه نبود!! می‌گفت احتمال تاثیر که ندارد هیچ، تازه تخریب هم هست! می‌گفت این روزها زمان خوبی برای گفتن قرآن نیست... به خودم می‌لرزم! تمام وجودم سرشار از دلهره و نگرانی ست! ذهنم پر شده از آماجِ امّا و اگرهایی که یکی پس از دیگری روحم را هدف قرار می‌دهند و بلای جانم شده‌اند... اگر سوال‌های بی‌ربط و سیاسی بپرسند!! اگر آشوب کنند! اگر نتوانم مفهوم آیه‌ها را بگویم، اگر از پسش بر نیایم، اگر تازه کار ما به جای صواب، کباب باشد، اگر... 🔻 فاطمه با همان چهره خندان و همیشه آرام کنارم می‌آید و می‌پرسد: آماده‌ای؟؟ دستانم یخ زده‌اند! انگار ساعت‌هاست درون برف ایستاده‌ام! دلم می‌خواست بی‌پرده، راز دلم را در میان بگذارم و بگویم، فاطمه!! دارم می‌میرم از این نگرانی و اضطرابِ بی همه چیز! دلم می‌خواست محکم دستانش را بگیرم و بگویم، ای کاش کسی جز من سخنران این جلسه باشد! ولی دوباره از خود واقعی‌ام دور می‌شوم و سرم را به علامت تایید تکان می‌دهم و با چهره‌ای مصمم می‌پرسم: کی نوبت سخنرانی می‌شه؟؟ فاطمه می‌رود! خوشحال و راضی! باز خوب است در این صحرای محشر، حداقل دلِ بنده خدایی را راضی کرده‌ام!! دوباره تمام حواسم را می‌دهم به قرآنِ در دستم! إِنَّا بَلَوْنَاهُمْ کَمَا بَلَوْنَا أَصْحَابَ الْجَنَّةِ إِذْ أَقْسَمُوا لَیَصْرِمُنَّهَا مُصْبِحِینَ ﴿١٧﴾ وَلا یَسْتَثْنُونَ ﴿١٨﴾ فَطَافَ عَلَیْهَا طَائِفٌ مِنْ رَبِّکَ وَهُمْ نَائِمُونَ ﴿١٩﴾ فَأَصْبَحَتْ کَالصَّرِیمِ ﴿٢٠﴾ فَتَنَادَوْا مُصْبِحِینَ ﴿٢١﴾ أَنِ اغْدُوا عَلَى حَرْثِکُمْ إِنْ کُنْتُمْ صَارِمِینَ ﴿٢٢﴾ فَانْطَلَقُوا وَهُمْ یَتَخَافَتُونَ ﴿٢٣﴾ أَنْ لا یَدْخُلَنَّهَا الْیَوْمَ عَلَیْکُمْ مِسْکِینٌ ﴿٢٤﴾ وَغَدَوْا عَلَى حَرْدٍ قَادِرِینَ ﴿٢٥﴾ فَلَمَّا رَأَوْهَا قَالُوا إِنَّا لَضَالُّونَ ﴿٢٦﴾ بَلْ نَحْنُ مَحْرُومُونَ ﴿٢٧﴾ 🏝 ماجرایی در حال شکل گرفتن است... ماجرای اصحاب باغ! همان برادرهایی که هم‌قسم شدند تا فردا همه میوه‌ها را برای خودشان بچینند و هیچ سهمی برای هیچ مسکین و درمانده‌ای باقی نگذارند! اما ای دل غافل! فردای آن روز، اتفاق عجیبی می‌افتد! تمام میوه‌ها چیده شده بود! تمام درختان خشک شده بودند! انگار یک شبه همه چیز کن فیکون شده باشد! باغ دیگر باغ نبود! داغی بود بر دل این چند برادر! اما در آن لحظه، عاقل‌ترین این برادرهای نامهربان می‌گوید: قَالَ أَوْسَطُهُمْ أَلَمْ أَقُلْ لَکُمْ لَوْلا تُسَبِّحُونَ ﴿٢٨) چرا خداوند را تسبیح نکردیم؟ چرا خداوند سبحان را پاک و منزه ندانستیم؟ چرا خداوند را محدود کردیم؟؟ 💫 خداوند نامحدود است... بعد از چندین و چند بار خواندن قرآن، انگار تازه این گزاره محکم را رویت کرده باشم! انگار با تمام وجودم حسش می‌کنم! تازه ایمان می‌آورم به این خداوند نامحدود... ❗️چرا خداوند را محدود می‌کنی زهرا؟ چرا فاعل را خودت می‌دانی؟ مگر قرار است، تو این جلسه را اداره کنی؟ خداوند است که به هر کس، اندازه ظرفیتش، فهمی را نازل می‌کند!! یعنی تمام این همه دلهره و اضطراب، برای پاره شدن این نخ تسبیح بود؟!! سبحان الله! سبحان الله! سبحان الله 🌿 جلسه تمام می‌شود! تمام حرف‌هایی را که باید می‌زدم، نزدم و خیلی از صحبت‌هایی که حتی به آن فکر نکرده بودم، بر زبانم جاری شد... جلسه را خود قرآن و خود سوره اداره کرد، به بهترین شکل، به بهترین نحو... در دایره قسمت، ما نقطه‌ی تسلیمیم لطف آنچه تو اندیشی، حکم آن چه تو فرمایی ✍ ز . ک @rabteasheghi
37.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 ببینید... 🌿 محله‌های فاطمی 💫 گزارشی از برنامه‌های فاطمیه محله‌های کردآباد، رهنان، سودان، برتیان و شهید اول   @rabteasheghi
🔰 مجموعه‌های دانشجویی دانشگاه‌های اصفهان و علوم پزشکی برگزار می‌کنند: ﷽ 📚اختتامیه مسابقه کتابخوانی کتاب «دختر موشرابی» با حضور نویسنده کتاب جناب آقای محمد حسین‌زاده 🏆همراه با اعلام اسامی برندگان مسابقه ▪️شنبه ۳ دی‌ماه، ساعت ۱۹:۳۰، در اتاق مجازی: skyroom.online/ch/rafda/khaharan @rabteasheghi