✒
خاطرات هاشمی
بعد از نماز صبح، کمی خوابیدم! اگر چه کراهت دارد! هنوز زکامم! عفت از کیش (جزیره) زنگ زد و نگران فائزه در تهران بود! گویا به بهاییها گرایش پیدا کرده! میخواست کمی برایش وقت بگذارم! کمی قرآن خواندم و متمرکز بر تفسیر سورهی کهف (اصحاب) شدم! تذکرات لازم را به ماکسی (میلیانوس) دادم! فائزه آمد! گویا کلاسش تشکیل نشده بود! دانشگاه این روزها تق (و لق) است! به فائزه گفتم: "این چه گرایشهایی است که پیدا کردهای؟!" گفت: "به بهاییها؟!" و بعد توضیح داد که "مگر شما و آیتالله (خامنهای) به شیخ بهایی گرایش ندارید؟! چطور علاقه به یک بهایی مشکل ندارد ولی علاقه به چند بهایی (بهاییها) مشکل دارد؟!" این بچه ذاتش خراب است! انحرافاتی دارد! دیشب هم از مجتبی (خامنهای) گله میکرد نزد من که چرا اینقدر با دخترها سرسنگین است! و لباس مارک نمیپوشد! به فائزه گفتم: "انصافا خامنهای (آیتالله) بچههایش را خوب بار آورده! من اما فقط از محسن (هاشمی) تا حدی رضایت دارم! الباقی تحتتأثیر مادرتان (عفت) هستید!" قبل از مجلس، رفتم دیدار خامنهای (آیتالله) و کمی با ایشان دربارهی تمرد بچهها درددل کردم! گفتند: "ما که بیشتر درگیر سیاست هستیم و در تربیت بچهها نقش مادر خیلی مهم است!" به عفت زنگ زدم که از جزیره (کیش) برگردد! نگو رفته بود قشم (جزیره) و مهدی و فاطی را هم با خودش برده! رفتم مجلس! نجفی (محمدعلی) آمد و برای دفاع از خودش تقاضای تانک داشت! گویا در محلهشان یک خانهی تیمی از منافقین پیدا شده! عوضی (نجفی) کار با تفنگ را هنوز یاد نگرفته، تانک میخواهد! روحانی (حسن) آمد و خواهان اعدام ارتشیها در نماز (جمعه) شد! خیلی از چمران (دکتر) کفری بود! حرفش این بود که "اگر شهید شدم، عمرا دکتر (چمران) را شفاعت کنم!" بعد از مجلس رفتم جماران! احمد (حاج) گفت: "امام امروز سر کیف است و احتمالا قبول کند سخنرانی کند!" بغض کردم! به امام گفتم: "بچهها کمی اذیت میکنند و عفت هم که هیچوقت نیست!" امام دربارهی بچهها تذکراتی دادند و سپس گفتند: "بروید با هم بسازید!" باز هم بغض کردم! از امام (خمینی) پرسیدم: "مگر سازشکاری در اسلام، مذموم نیست؟!" فرمودند: "سازشکاری در مقابل طاغوت، مذموم است، نه در زندگی! البته اگر همسر آدم خودش طاغوت شد و مثلا خواهان شورش علیه انتخابات شد، آن دیگر یک بحث جداست! و همه باید هوشیار باشیم!" گریه کردم! بعد تلویزیون، موسوی (اردبیلی) و اردبیلی (مؤذنزاده) و مارکو (فانباستن) را نشان داد! حاج (احمد) گفت: "آقا (امام) میخواهد بازی میلان (آث) را ببیند!" رفتم!
#حسین_قدیانی
🔻به #خبرگزاریمردمیعَمّار بپیوندید
http://eitaa.com/joinchat/2044657664C50ccd48f34
@adminpress 👈: تحریریه