eitaa logo
کانال شهید ابراهیم هادی👈 آنتی شایعه ( رفع شبهه)👌
638 دنبال‌کننده
10.8هزار عکس
15.8هزار ویدیو
72 فایل
بـا بـه إشـتــراڪـ گـذاشـتن لینـڪـ ڪـانـال ،در ثـــوابــــ نـشـــر مـطـالــبـــ شــریـڪـ بــاشـید این کانال شهید،کاملا مردمی است و به ارگانی وابسته نیست،نشر مطالب آزاد خادم کانال ↙️ Ante_hsaye
مشاهده در ایتا
دانلود
✿‍✵✰ هـر شــ🌙ــب یـک ✰✵✿‍ داســتــان مـعـنــوی ✧✾════✾✰✾════✾✧ خاطره‌ای شنیدنی از روحانی زندان رجایی شهر تهران درباره حکم قصاص یک قاتل وقتی حضرت ابوالفضل علیه‌السلام پادرمیانی می‌کند حدود ۲۳ سال پیش جوانی که تازه به تهران آمده بوده در کبابی فردی مشغول به کار می‌شود بعد از مدتی یک شب بعد از تمام شدن کار صاحب کبابی دخل آن روز را جمع می‌کند و می‌رود در بالکن مغازه تا استراحت کند درآمد آن روز کبابی، شاگرد جوان را وسوسه می‌کند و در جریان سرقت پول‌ها صاحب مغازه به قتل می‌رسد و او متواری می‌شود خلاصه بعد از مدتی او را دستگیر می‌کنند و به اینجا منتقل می‌شود بعد از صدور حکم قصاص اجرای حکم حدود ۱۷-۱۸ سال به طول می‌انجامد می‌گویند شاگرد جوان در طول این مدت حسابی تغییر کرده بود و به قول معروف پوست انداخته و اصلاح شده بود آنقدر تغییر کرده بود که همه زندانی‌ها عاشقش شده بودند خلاصه بعد از ۱۷-۱۸ سال خانواده مقتول که آذری زبان هم بودند برای اجرای حکم می‌آیند همسر مقتول و سه دختر و هفت پسرش آمدند و در دفتر نشستند، فضا سنگین بود و من با مقدمه چینی از اولیای دم خواستم که از قصاص صرف نظر کنند همسر مقتول گفت: من قصاص را به پسر بزرگم واگذار کرده‌ام و پسر بزرگ هم گفت که قصاص به کوچکترین برادرمان واگذار شده به هر حال برادر کوچکتر هم زیر بار نرفت و گفت اگر همه برادر و خواهرهایم هم از قصاص بگذرند من از قصاص نمی‌گذرم! زمانی که پدرم به قتل رسید من خیلی بچه بودم و این سال‌ها یتیم بودم و واقعاً سختی کشیدم به هر حال روی اجرای حکم مصر بود من پیش خودم گفتم شاید اگر خود زندانی بیاید و با آنها روبرو شود ممکن است چیزی بگوید که دلشان به رحم بیاید بنابراین گفتم زندانی خودش بیاید یادم هست هوا به شدت سرد بود و قاتل هم تنها یک پیراهن نازک تنش بود وقتی آمد، رفت کنار شوفاژ کوچکی که در گوشه اتاق بود ایستاد به او گفتم اگر درخواستی داری بگو او هم آرام رو به من کرد و گفت تنها یک نخ سیگار به من بدهید کافی است یک نخ سیگارش را گرفت و هیچ چیز دیگری نگفت وقت کم بود و چاره دیگری نبود بالاخره مادر و یکی از دختران در دفتر ماندند و ۹ نفر دیگر برای اجرای حکم وارد محوطه اجرای احکام شدند جالب بود که مادرشان موقع خروج فرزندانش از دفتر به آنها گفت که اگر از قصاص صرف نظر کنند شیرش را حلالشان نمی‌کند! به هر حال شاگرد قاتل پای چوبه ایستاد و همه چیز آماده اجرای حکم بود که در لحظه آخر او با همان آرامشش رو به اولیای دم کرد و گفت: من فقط یک خواسته دارم من که منتظر چنین فرصتی بودم گفتم دست نگهدارید تا آخرین خواسته‌اش را هم بگوید شاگرد قاتل گفت: هجده سال است که حکم قصاص من اجرا نشده و شما این مدت را تحمل کرده‌اید حالا هم تنها ده روز تا محرم باقی مانده و تا تاسوعا بیست روز می‌خواهم از شما بخواهم که اگر امکان دارد علاوه بر این هجده سال، بیست روز دیگر هم به من فرصت بدهید من سال‌هاست که سهمیه قند هر سالم را جمع می‌کنم و روز تاسوعا به نیت حضرت عباس علیه‌السلام شربت نذری به زندانی‌های عزادار می‌دهم امسال هم سهمیه قندم را جمع کرده‌ام اگر بگذارید من شربت امسالم را هم به نیت حضرت ابوالفضل علیه‌السلام بدهم هیچ خواسته دیگری ندارم حرف او که تمام شد یک دفعه دیدم پسر کوچک مقتول رویش را برگرداند و گفت من با ابوالفضل علیه‌السلام در نمی‌افتم من قصاص نمی‌کنم برادرها و خواهرهای دیگرش هم به یکدیگر نگاه کردند و هیچکس حاضر به اجرای حکم قصاص نشد! وقتی از محل اجرای حکم به دفتر برگشتند مادرشان گفت چه شد قصاص کردید؟ پسر بزرگ مقتول هم ماجرا را کامل تعریف کرد جالب بود مادرشان هم به گریه افتاد و گفت به خدا اگر قصاص می‌کردید شیرم را حلالتان نمی‌کردم خلاصه ماجرا با اسم حضرت عباس علیه‌السلام  ختم به خیر شد و دل یازده نفر با اسم ایشان نرم شد و از خون قاتل عزیزشان گذشتند گر چه بی‌دستم ولی من دستگير دست‌هايم نام من عباس و مفتاح در باب الشفايم مادرم قنداقه‌ام را دور بيرق تاب داده من ابوالفضلم دوای دردهای بی‌دوايم ‌✧✾════✾✰✾════✾✧ 🕊⃟🇮🇷 •••❥⊰🥀↯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✹﷽✹ اول صبح، بگویید حُسین جان رخصٺ✋ تا ڪہ رزق از ڪرمِ سفره ے ارباب رسد.. السلامُ علَى الحُسَینِ و عَلى عَلىِّ بْنِ الْحسَیْن ِوَ عَلى اَوْلادِ الحسَیْنِ و عَلى أصْحابِ الحُسَیْن الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِ‌لوَلــیِّڪَ‌اَلْفــرَجْ‌بحق‌ حضࢪٺ‌زینب‌ڪبرۍ‌سلام‌الله‌علیها‌ 🤲🏻
سلام مولای من ، مهدی جان وقتی قلبم در حرارت روضه ها گُر می گیرد و سیلاب اشک ، بی امان ، پهنای صورتم را می پوشاند ... با ذره ذره ی وجودم زیر لب زمزمه می کنم : ... این الطالب بدم المقتول بکربلا... الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِ‌لوَلــیِّڪَ‌اَلْفــرَجْ‌بحق‌ حضࢪٺ‌زینب‌ڪبرۍ‌سلام‌الله‌علیها‌ 🤲🏻
صلّى الله على الباكين على الحسين🖤 الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِ‌لوَلــیِّڪَ‌اَلْفــرَجْ‌بحق‌ حضࢪٺ‌زینب‌ڪبرۍ‌سلام‌الله‌علیها‌ 🤲🏻
رحمت الله به عشاق ابی عبدالله ♥️ هیئت الزهرا دانشگاه صنعتی شریف صحنه هایی که نمیخوان از همچین دانشگاه هایی ببینید الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِ‌لوَلــیِّڪَ‌اَلْفــرَجْ‌بحق‌ حضࢪٺ‌زینب‌ڪبرۍ‌سلام‌الله‌علیها‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چه روضه‌ای برات بخوانم سردارم؟! قاسم شدنِ تنت؟ قطع الیمین یا ارباً اربا...؟؟ پ.ن آخ خدایا شکرت خدایاشکرت که این داغ تو دلم هرروز شدیدتر میشه این آتیشی که حاج قاسم به پا کرد تو دلمون ، واویلاست ، واویلا الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِ‌لوَلــیِّڪَ‌اَلْفــرَجْ‌بحق‌ حضࢪٺ‌زینب‌ڪبرۍ‌سلام‌الله‌علیها‌ 🤲🏻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عمو عباس بی تو قلب حرم میگیره عمو عباس بی تو بابا تنها میمیره شب نهم تاسوعا 💔🥀 یا الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِ‌لوَلــیِّڪَ‌اَلْفــرَجْ‌بحق‌ حضࢪٺ‌زینب‌ڪبرۍ‌سلام‌الله‌علیها‌ 🤲🏻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 یوم‌العباس در زنجان شما نمیدونید، مردم از دین زده شدن😏 الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِ‌لوَلــیِّڪَ‌اَلْفــرَجْ‌بحق‌ حضࢪٺ‌زینب‌ڪبرۍ‌سلام‌الله‌علیها‌ 🤲🏻 /
بزرگترینامربهمعروفهاحفظنظاموبزرگتریننهیازمنکرهاتضعیفآناستموسیقی1.mp3
2.2M
🔹اوّلین آمر به‌ معروف هم خود ذات مقدّس پروردگار است که میفرماید:«اِنَّ اللهَ یَأمُرُ بِالعَدلِ وَ الاِحسانِ وَ ایتآئِ ذِی‌القُربی وَ یَنهی عَنِ الفَحشآءِ وَ المُنکَرِ وَ البَغی»؛ خدا آمر به معروف و ناهی از منکر است. ▪️بیانات در حرم مطهر رضوی ۱۳۹۴/۰۱/۰۱ الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِ‌لوَلــیِّڪَ‌اَلْفــرَجْ‌بحق‌ حضࢪٺ‌زینب‌ڪبرۍ‌سلام‌الله‌علیها‌ 🤲🏻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥داستان معجزه اباالفضل 👤روایتگریِ حاج‌ مهدی رسولی الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِ‌لوَلــیِّڪَ‌اَلْفــرَجْ‌بحق‌ حضࢪٺ‌زینب‌ڪبرۍ‌سلام‌الله‌علیها‌ 🤲🏻
🏴روز نهم محرم الحرام ▪️در روز نهم محرم‌الحرام سال 61 هجرى قمرى، شمر بن ذي الجوشن، با چهار هزار نفر، همراه با نامه‌اي از ابن زياد به عمر بن سعد مبني بر جنگيدن با امام حسين (ع) و قتل ايشان، براي دومين بار وارد كربلا شد. ▪️عصر روز پنج شنبه نهم محرم، ابن سعد با دستوري كه از ابن زياد دريافت كرده بود، آماده جنگ با امام حسين (ع) شد و لشكر خويش را بانگ زد كه:اي لشكرهاي خدا سوار شويد و شما بهشت بشارت باد. پس جنود او سوار گشته و رو به اصحاب حضرت رو آوردند. ▪️امام حسين (ع) به برادر خود حضرت ابوالفضل (ع) فرمود:بسوي ايشان برو و از آنان مهلتي بخواه تا كه امشب را صبر كنند و كارزار را به فردا اندازند تا امشب قدري نماز، دعا و استغفار كنم. چه خدا مي داند كه من دوست مي دارم نماز، تلاوت قرآن، كثرت دعا و استغفار را. ▪️و از آن سوي اصحاب عباس (ع) در مقابل آن لشكر توقف نموده بودند و ايشان را موعظه مي كردند تا عباس (ع) برگشت و از ايشان طلب مهلت كرد. عمرسعد پيامي به حضرت ابوالفضل (ع) داد و گفت: براي آن حضرت كه يك امشب را به شما مهلت مي دهيم. بامدادان اگر سر به فرمان درآوريد شما را به نزد پسر زياد كوچ خواهيم داد وگرنه دست از شما برنخواهيم داشت و فيصله امر را بر ذمت شمشير خواهيم گذاشت. در اين هنگام دو لشكر به آرامگاه خود بازگشتند. ▪️امام حسين (ع) خطاب به يارانشان عاقبت اين واقعه را ترسيم كردند و اهل بيت (ع) و ياران حضرت پس از شنيدن خطبه حضرت از همه چيز جز بهره شهادت در ركاب امام دست برداشتند و در جواب به حضرت از هم پيشي مي گرفتند كه ما هرگز شما را ترك نمي كنيم و بر پيمان و سوگند خويش وفاداريم. ▪️امام چون از هدايت سپاه اموي نااميد شد و دانست كه با او می‌جنگند رو به اصحاب خود فرمود:برخيزيد و دور خيمه‌ها گودالي همچون خندق حفر كنيد و در آن آتش افزويد تا با اينان از يك رو درگير شويم. در نقل ديگري آماده است امام حسين (ع) به‌سوی اصحاب خود آمده و فرمود مكان خيمه‌ها را به هم نزديك و طناب‌ها را درهم كنند و خود در درون جا می‌گیرند تا خيام از هر سو بر آنان احاطه كنند مگر از آن‌سو كه با دشمن روبرو شوند. ▪️طبق روايتي، امام حسين (ع) در اين شب، حضرت علی‌اکبر (ع) را با سي سوار و بيست پياده فرستاد كه چند مشك آب آوردند. پس اهل‌بیت (ع) و اصحاب خود را فرمود:از اين آب بياشاميد كه آخر توشه شماست و وضو سازيد و غسل كنيد و جامه‌هاي خود را بشوييد كه کفن‌های شما خواهد بود. ▪️روایت‌شده كه در آن شب سي و دو نفر از لشكر عمر بن سعد به امام (ع) ملحق شدند و سعادت ملازمت آن حضرت را اختيار كردند. الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِ‌لوَلــیِّڪَ‌اَلْفــرَجْ‌بحق‌ حضࢪٺ‌زینب‌ڪبرۍ‌سلام‌الله‌علیها‌ 🤲🏻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 تصویری زیبا از حضور جوانان مسیحی با قرآن در مراسم عزاداری اباعبدالله در عراق الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِ‌لوَلــیِّڪَ‌اَلْفــرَجْ‌بحق‌ حضࢪٺ‌زینب‌ڪبرۍ‌سلام‌الله‌علیها‌
یه قلب مبتلا تو این سینه ست.mp3
7.13M
🔳 یه قلب مبتلا تو این سینه است مریضم و دوام ابوالفضله... 🎙 .بسم الله الرحمن الرحیم. ❤️رفیق دل شکسته ها 💚امام حسیݩ عزیز من❤️✨ مُحَمَّدٌ رَسولُ اللَّهِ ۚ وَالَّذينَ مَعَهُ أَشِدّاءُ عَلَى الكُفّارِ الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِ‌لوَلــیِّڪَ‌اَلْفــرَجْ‌بحق‌ حضࢪٺ‌زینب‌ڪبرۍ‌سلام‌الله‌علیها‌ 🤲🏻
ابولفضل علمدار خامنه ای نگه دار
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مقام محمود 9.mp3
10.72M
۹ ※ و أسئلهُ أن یُبَلّغنی المقامَ المَحمود لکم عندالله. همه‌ی جاده‌ها، مسیرهای انحرافی هم دارند! جایی به خودت می‌آیی و می‌بینی اشتباه در یک فرعی پیچیدی و از جاده اصلی بسیار دور شده‌ای! مسیر کسب مقام محمود نیز، جاده‌های انحرافی دارد، که البته قابل تشخیصند! منبع : کارگاه مقام محمود https://eitaa.com/joinchat/2028601538C14264c1e4a
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا