#داستان
#مهم
#قابل_تامل
📖یادم میآید یک سال پا روی زمین کوبیدم که من قناری🐣 میخواهم
از من اصرار از پدرم انکار که باید خودت بزرگش کنی هااااا...
-گفتم باشد☺️
-گفت مسئولیت دارد باید قبول کنی هاااا...
-قبول کردم...🤗
خرید!😍
از فردای آن روز، صبح زود باید از خواب بیدار میشدم و قبل از خوردن صبحانهی خودم به قناریم غذا میدادم...
خستهام کرده بود، گاهی حتی زمان صبحانه خودم را برایش خرج میکردم و خودم گرسنه میماندم...🙄
درک نمیکردم چرا روزهایی که من خوابم میآمد یا نبودم پدرم اینکار را انجام نمیداد و با عذاب وجدان گشنگی کشیدن قناری تنهایم میگذاشت...😐
یک روز که فراموش کرده بودم برای قناری غذا بگذارم، به محض دیدنم سوت میزد و خودش را به قفس میکوبید...طوری که اشکم در آمد،حسابی شرمندهام کرده بود..
به پدرم نگاه کردم جوری که انگار او مقصر است...😳
اما تنها جوابی که گرفتم این بود که؛
"دوست داشتن به همین سادگی ها نیست!
باید مسئولیت دوس داشتنت را قبول کنی.
نمیتوانی دیگران را بگذاری مراقبش باشند.
هیچکس برایش تو نمیشود..!
یا چیزی را دوست نداشته باش...یا در مقابلش احساس وظیفه کن!"👌
👈 این داستان زندگی خیلی از ماست:
دوست داریم
در قفس میاندازیم و بعد رهایشان میکنیم
یا در بهترین حالت مسئولیتش را گردن بقیه میاندازیم!
همین است که بعد از چند وقت پرندههایمان میمیرند!
و گلدانهایمان پژمرده میشوند.
🌸 مراقب آدمهایی که دوستشان دارید، باشید.
یا شروع به دوست داشتنشان نکنید یا مسئولیتشان را تا آخر قبول کنید!
سخت است...اما بزرگتان میکند.
#مسئولیت_پذیری
#رفعت_خانواده
@rafat_noor