eitaa logo
کانال شهید ابراهیم هادی(علمدار کمیل)
1.3هزار دنبال‌کننده
13.1هزار عکس
8هزار ویدیو
87 فایل
🌻مشڪݪ ڪارهاے ما اینست ڪہ بـراے رضاے همہ ڪار میڪنم اݪا رضاے خدا . @rafiq_shahidam #شهید_ابراهیم_هادی #رفیق_شهیدم ارتباط با خادم کانال 👇👇 @Zsh313
مشاهده در ایتا
دانلود
▪️آهای آقا! که جانمازت را کنار خیابان پهن کردی و یه وضوی مشتی ساختی و قامت بستی برای نشون دادن بندگی‌ات‌....خدا بهت سلامتی بده و از اون جایی که فکر نمی‌کنی روزی و رزقت را چند برابر کند و به دلت قرار و آرامش دهد و سایه‌ات را بالای سر خانه زندگی‌ات مستدام کند و آخر و عاقبت خود و خانواده‌ات را ختم به خیر....
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻اذان‌گویی این جوان با ظاهری متفاوت در خیابان با واکنش کاربران فضای مجازی مواجه شد اخبار داغ سلبریتی ها ┄┅┅❅🌸🌺🌸❅┅┅┄         
گزارش تصویری سفر راهیان تهران 🌹 در ایام تولد شهید جاویدالاثر ابراهیم هادی و ایام پایانی ماه مبارک رمضان 🌷کنار مزار یادبود ابراهیم هادی و هادی ذوالفقاری و سر مزار شهیدان عزیز: سجاد زبرجدی، آرمان علی وردی، هادی طارمی، حسین معز غلامی، وحید زمانی نیا، احمد پلارک، شهدای عزیز گمنام، شهدای مدافع حرم و دفاع مقدس در بهشت زهرای تهران و حرم حضرت عبدالعظیم حسنی با حضور خانواده های معظم و معزز شهدا و خادمین بزرگوار شهدا نایب الزیاره بودیم.. ┄┅┅❅❁❅┅┅♥️ @rafiq_shahidam96 ❁═══┅┄ 《 کانال شهید ابراهیم هادی ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
دیشب گلزار شهدای کرمان😍 ... ┄┅┅❅❁❅┅┅♥️ @rafiq_shahidam96 ❁═══┅┄ 《 کانال شهید ابراهیم هادی رفیق شهیدم ♥️👆》
کانال شهید ابراهیم هادی(علمدار کمیل)
🥀 بسم رب علی علیه السلام🥀 🌺 فردا روز جمعه است برای سلامتی و تعجیل در ظهور آقا. 🎁هدیه به امام ره
سلام الحمدالله با عنایت خداوند مهربان و لطف شما همراهان عزیز یک ختم قرآن هم با پایان رسید ‌. اجر همگی با امام زمان عج التماس دعا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رفیق شهیدم تولدت تو آسمونا مبارک 👆 هدیه های که کنار مزار یادبود شهید ابراهیم هادی پخش شد انشاءالله که مورد رضایت شهدا باشد 🤲 ┄┅┅❅❁❅┅┅♥️ @rafiq_shahidam96 ❁═══┅┄ 《 کانال شهید ابراهیم هادی رفیق شهیدم ♥️👆》
⭕️ اثر جدید حسن روح‌الامین به مناسب سالروز میلاد علمدار گردان کمیل، حسرت عرفا و سالکین راه حقیقت (شهید ابراهیم هادی ) ⤵️⤵️⤵️⤵️ https://eitaa.com/joinchat/3309109376Cec5ab8b2a9
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴نماهنگ | و اکنون پس از سه سال... 🔹اقامه نماز عید فطر به امامت حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در مصلای امام خمینی (ره) تهران 🔹روز عید فطر؛ ساعت ۸ صبح لحظاتی از شعاردادن شهید سلیمانی در ابتدای خطبه‌های رهبر انقلاب در آخرین حضور در نماز عید فطر سال۱۳۹۸ ⤵️⤵️⤵️⤵️ https://eitaa.com/joinchat/3309109376Cec5ab8b2a9
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷تولد شهید ابرهیم هادی، شهید گمنام بر ما مبارک🌷 هدیه به روح پرفتوح ایشان صلوات🌹 نشردهید👌 🔻در سالروز تولد پهلوان بی مزار شهید ابراهیم هادی تلاوت می کنیم سوره ملک و دعای فرج و دعای سلامتی امام زمان از طرف این شهید بزرگوار جهت سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان (عج ا...). ... نشــانہ‌هـاے عـام بہ وقـوع پـیوستہ ... نشـانہ‌هـاے خـاص در حـال رخ دادنہ آمـاده‌ے ظـهور باشـید و غـربال دنـیا نـشوید... https://eitaa.com/joinchat/1373765635C2bc193bfe2
❤️ ‌ اُردیبهشتی✨ گویا خدا هم میدانست که تو از همان اول بهشتی هستی...🌸🍃 پروردگارم از همان اول تورا فرشته ی بهشتی آفرید ، فرشته ای که زمین برای وسعتِ قلبِ بزرگ و پاکش کوچک بود...❤️ ‌‌ فرشته ای که در اوج جوانی سبک بالانه پر کشید...🕊 ‌‌ از ماه تولدت پیداست که تو از همان اول هم زمینی نبودی و از اهل بهشت بودی...🌾 ‌‌ از نامَت که ابراهیم است پیداست که آتَشِ افتاده بر زندگیِ گمراهان را گلستان خواهی کرد...🌳 ‌‌ از نامِ خانوادگی ات پیداست که هادیِ هدایت کننده بودی و همواره هستی...🎊 ‌‌ از چشمانت پیداست که آنها کارِ یک خلقتِ معمولی نیستند، چشمانِ گیرا و هدایت گر نصیبِ هرکَس نمی‌شود، همان چشم ها که معادله ی هر گناهی را بر هم میزنند... ‌‌ الحُب أنْ أحبكِ ألف مرّة وفى كُلّ مرّة أشعرُ أنى أُحبكِ للمرّة الأولى ‌‌ عشق آن است كه هزار بار دوستت داشته باشم و هربار حس كنم اولين بارى است كه دوستت دارم! هرروز بیش تر از دیروز و کمتر از فردا دوستت دارم...🧡 ‌  ‌ تولد ۶۶ سالگی ات مبارک اُردیبـهــشــــتــــی جان :)) ❤️🍃 ‌‌ ┄┅┅❅❁❅┅┅♥️ @rafiq_shahidam96 ❁═══┅┄ 《 کانال شهید ابراهیم هادی رفیق شهیدم ♥️👆》
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌕 توصیه ای مهم برای ایام پایانی ماه رمضان 💠 آیت‌الله فاطمی نیا : 🔹️از اولياء الهی سينه به سينه ، يک يادگاری دارم كه عمل به آن بركات فراوانی دارد. ماه مبارك رمضان ، اين ضيافت الهی را با يك زيارت جامعه كبيره به آخر برسانيد . در اثر اين عمل اين ضيافت چنان رنگين خواهد شد كه آثارش از عقول ما خارج است و روزی به كار خواهد آمد كه آن روز هيچ چيز ديگری به كار نخواهد آمد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 شهید ابراهیم هادی : ❇️ به فکر "مثل شهدا مُردن" نباش ❇️به‌ فکر"مثل شهدا زندگی‌کردن" باش ... ۱ اردیبهشت سالگرد تولد شهید ابراهیم هادی..❤️ ┄┄┅┅❅❁❅┅┅┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
افطاری دیشب در بین الحرمین🌷 خدا حافظ ای سفره سبز افطار دعای سحر با چشمای گهر بار بر عطشان
کانال شهید ابراهیم هادی(علمدار کمیل)
خدا حافظ ای ماه پراز برکت و بخشش😭😭😭
پیشنهاد می‌کنم امروز قبل از افطار، دقایقی روضۀ امام حسین علیه‌السلام بخوانید یا روضه گوش دهید. ماه رمضان را با اشک بر اباعبدالله تمام کنید. در روضه به آقا عرض کنیم: آقاجان اگر در این ماه معنویتی کسب کردم، به تو می‌سپارم، برایم حفظش کن.
سلام محتاجیم‌ به دعا من از ۱۱ اسفند که رفتم راهیان نور و دیدن از کانال کمیل با شهید ابراهیم هادی آشنا شدم از حتی تو سفر ۵ روز اتفاقاتی رو باتموم وجودم دیدم واحساس کردم که به جرات میتونم بگم شهدا واقعا زنده ان‌ ، دانشجوام وحتی دیشب داشتم یه مقاله از زندگی شهید هادی رو می‌نوشتم که با پیج رفیق‌ شهیدم ابراهیم هادی آشنا شدم . کتاب سلام بر ابراهیم رو توی سفر خریدم وهر چه میخونمش‌ بازم واسم تازگی وشور خاصی داره التماس دعااا 🤲🥺 ┄┅┅❅❁❅┅┅♥️ @rafiq_shahidam96 ❁═══┅┄ 《 کانال شهید ابراهیم هادی رفیق شهیدم ♥️👆》
✍این روز ها هیچ چیز سر جایش نیست… اما برادر شهیدم… تو چه زیبا جای گرفته ای کنج دلم گرچه ندیدمت اما دلم برای کسی که ندیدمش تنگ است💞 دیدن عکس هایت به من آرامش می دهد حتی اگر فراموشم کنی آن قدر به تو فکر می کنم تا فکری به حالم کنی یک لحظه فقط بیا مرا یاری کن یک حسِّ قشنگ در دلم جاری کن در روز تولدت داداش ابراهیم ! دلتنگِ تو ام خودت بیا کاری کن امروز سالروز زميني شدن توست راستي از آسمان چه خبر!؟ اول اردبیهشت میلاد پر شکوه شهید ابراهیم هادی مبارک …🌷 🎉🎉🎉🎁🎈💞♥️💞🎈🎁🎉🎉🎉
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗رمان او_را ...💗 قسمت هشتم 🚫حرفای مرجان رو هزاربار تو سرم مرور کردم.... یعنی چی؟؟؟ یعنی همه چی کشک؟؟😣 مرجان میگفت تا همین جاشم زیادی خودمو علاف دنیا کردم! میگفت باید سعی کنیم بهمون خوش بگذره وگرنه عاقبت هممون خودکشیه! هممون گرفتار یه معضلیم: پوچی! سرم داشت میترکید... احساس میکردم هیچی نیستم... احساس میکردم تا الان دنیا منو گذاشته بود وسط و نگام میکرد و بهم میخندید... خدا.... گاهی برام سوال میشد که چرا منو آفریده... اما حالا فهمیده بودم کاملا بی دلیل‼️ اه... بازم بدنم داغ شد... داد میزدم... سیگار میکشیدم، قرص آرامبخش.... اما هیچ کدوم آرومم نمیکرد. حتی جواب عرشیا رو هم نمیدادم. قرصا کم کم اثر میکرد،احساس گیجی میکردم. رفتم رو تخت و دیگه هیچی نفهمیدم💤 صبح با صدای گوشیم چشامو باز کردم. مرجان بود -چه عجب!جواب دادی! از تو بعیده تا این ساعت خواب باشی! -سلام 😒 از تو هم بعیده این ساعت بیدار باشی! -حدسم درست بود! حرفای دیروزم زیادی روت اثر گذاشته!نه؟ -اصلا حوصله ندارم مرجان😒 -ترنم زنگ زدم بهت بگم زیادی به خودت سخت نگیر! کمکت میکنم توهم مثل خودم کمتر عذاب بکشی😉 -مرسی... ولی بذار چند روزی تو حال خودم باشم... بعدش هرکاری خواستی بکن... -اینقدر سخت نگیر ترنم... همین کارارو کردی که الان این شکلی شدی دیگه 😒 -مگه چه شکلی شدم؟ -هیچی بابا...😅 زیاد به خودت فشار نیار. فعلا با عرشیا مشغول باش، کم کم درستت میکنم خودم😉 -باشه،بای👋 تا قطع کردم،عرشیا زنگ زد. -الو ترنم😠 -سلام -سلام و... کجایی؟چرا از دیروز جوابمو نمیدی؟؟ -حالم خوب نبود عرشیا... معذرت میخوام... -همین؟؟میدونی از دیروز چی کشیدم...؟ تو که میدونی چقدر دوستت دارم لعنتی... برای چی باهام اینجوری میکنی؟؟😡 -چته تو؟؟؟😡 میگم حالم خوب نبود... یادت رفته انگار که هروقت بخوام میتونم این رابطه رو تموم کنم😠 برای چی هار شدی؟؟؟ -ترنم؟؟؟ داری با من حرف میزنیا...😢 ببخشید خب.مگه چی گفتم...تو که میدونی چقدر روت حساسم و دوستت دارم... باور کن کم مونده بود کارم به بیمارستان بکشم، اگه آدرس خونتونو داشتم تا به حال هزار بار اومده بودم اونجا😢 -پس چه بهتر که نداری... همون اول بهت گفتم حالم خوب نبود،واسه چی باز ادامه میدی؟😠 -ببخشید خانومم... معذرت... چرا حالت خوب نیست؟ عرشیا فدات شه... -لازم نکرده... 😒 -ترنم😭 بخدا دوستت دارم😭 با من اینجوری نکن.... داشت گریه میکرد😳 از تعجب زبونم بند اومده بود... -داری گریه میکنی؟؟؟ -چرا نمیفهمی؟ عشق میدونی چیه؟ مگه از سنگه دلت؟؟؟😭 بار اولم بود که گریه یه مرد رو میدیدم... -عرشیا معذرت میخوام ازت... باورکن از لحاظ روحی شرایط مناسبی نداشتم... میخوای الان پاشم بیام پیشت؟؟ -میای؟؟ 😢 -آره، کجا بیام؟آدرس بفرست...
یچیز خوردم و راه افتادم سمت آدرسی که عرشیا فرستاده بود. زنگ خونه رو زدم و رفت تو. -سلام عزیزم...خوش اومدی 😍 -سلام😊 خونه خودته؟؟ -نه پس خونه همسایمونه😂 البته الان دیگه خونه شماست😉 -بامزه منظورم اینه که تنها زندگی میکنی؟؟ -نه، فعلا با خیال تو زندگی میکنم تا روزی که افتخار بدی و اجازه بدی با خودت زندگی کنم😉 -لوس☺️ وقتی باهاش حرف میزدم،یاد سعید میفتادم... با این تفاوت که حالا فکر میکردم هیچ لذتی از بودن باهیچ مردی حتی سعید نمیبرم... شاید حتی الان جای عرشیا هم سعید نشسته بود، همینقدر نسبت به صحبت کردن باهاش بی میل بودم😒 مرجان راست میگفت... هرچی بیشتر به حرفاش فکر میکردم،بیشتر باورش میکردم... سعی کردم فکرمو با عرشیا مشغول کنم تا این افکار بیشتر از این آزارم نده... ناهارو با عرشیا بودم و اصرارش رو برای شام قبول نکردم. یکم فاصله خونش با خونمون دور بود، نمیخواستم فکر کنم❌ میخواستم مغزم مشغول باشه، آهنگو پلی کردم و صداشو بردم بالا🔊 داشتم نزدیک چهارراه میشدم، کم مونده بود چراغ قرمز بشه، سرعتمو زیاد کردم که پشت چراغ نمونم،اما تا برسم قرمز شد😒 اونم نه یه دقیقه،دو دقیقه!! حدود هزار ثانیه😠 کلافه دستمو کوبیدم رو فرمون و سرمو گذاشتم رو دستم و چشامو بستم... چندثانیه گذشته بود که یکی زد به شیشه ماشین! سرمو بلند کردم و یه دختر 16-17ساله رو پشت شیشه دیدم، شیشه رو دادم پایین و گفتم -بله؟ با یه لهجه ی خاصی صحبت میکرد... -خانوم خواهش میکنم یه دسته از این گلا بخرید😢 از صبح دشت نکردم، فقط یه دسته... مات نگاش کردم... با اینکه قبلاً هم از این دست فروشا زیاد دیده بودم،اما انگار بار اولم بود که میدیدم!! -چند سالته؟ -هیفده سالمه خانوم.خواهش میکنم. بخر بذار دست پر برم خونه، وگرنه بابام تا صبح کتکم میزنه و دیگه نمیذاره کار کنم😢 -خب کار نکن! اون که خیلی بهتر از وضع الانته!!😏 -نه! آخه کار نکنم،بابام شوهرم میده به یه مرده که حتی از خودشم پیر تره😰😭 بخر خانوم... خواهش میکنم...😢 چقدر صورتش مظلوم بود...😞 -چنده؟؟ -دسته ای پنج تومن☹️ -چند دسته داری؟؟ -ده تا! -همشو بده...😞 دو تا تراول پنجاهی از کیفم درآوردم و دادم دستش... -خانوم این خیلیه،یکیش کافیه!😨 -یکیشو بده بابات،اون یکی هم برای خودت... -خانوم خدا خیرت بده.خیر از جوونیت ببینی...😊 اینو گفت و بدو بدو از ماشین دور شد... ❗️ همینجور که رفتنشو نگاه میکردم یه قطره اشک از چشمم افتاد😢 و رو صورتم سرسره بازی کرد و تو شالم فرو رفت... 🍁محدثه افشاری🍁 ┏⊰✾✿✾⊱━━━─━━━━ ┗━━─━━━━⊰✾✿✾⊱━┛ 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸