eitaa logo
کانال ابراهيم هادی (رفیق شهیدم )❤️
4.5هزار دنبال‌کننده
22.7هزار عکس
14.3هزار ویدیو
177 فایل
♡ولٰا تَحْسَبَّنَ الَّذینَ قُتِلوا في سَبیلِ اللِه اَمواتا بَل اَحیٰاعِندَ رَبهِم یُرزقون♡ شہـد شیـرین شـہـٰادت را کسانی مـے چشند کـہ..!! لذت زودگذر گنـٰاه را خریدار نباشند .. 💔 دورهمیم واسہ ڪامل تر شدن🍃 #باشهداتاشهادت ارتباط با خادم کانال👇👇 @Zsh313
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از کانال تالیان حق
ضمن قبولی طاعات وعبادات شما عزیزان وارزوی صحت وسلامتی برای شما عزیزان حهت شادی روح در گذشتگان وتسلای خاطر بازماندگان وارامش بخش جان ها باهم قرائت می کنیم جز چهارم قران کریم را التماس دعا یاعلی مدد🌸✋ ۴
هدایت شده از کانال تالیان حق
4_5866331607236870366.mp3
7.45M
جزء چهارم قران کریم ۴
طاعات وعبادات تون قبـول حق باشــہ التماس دعــ🙏ــا 🌸🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کانال ابراهيم هادی (رفیق شهیدم )❤️
🌹🌱🦋🌱🌹🌱🦋🌱🌹🌱🦋🌱🌹🌱 🌹🍃 بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ🍃🌹 📒 #رمان_دختر_شینا 🌱🦋 🖌 به قلم : #بهناز_ضرا
🌹🌱🦋🌱🌹🌱🦋🌱🌹🌱🦋🌱🌹🌱 🌹🍃 بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ🍃🌹 📒 🌱🦋 🖌 به قلم : 🌱🌸 📌 قسمت: کسی در زد. می دانستم صمد است. خدیجه، زن داداشم، توی حیاط بود. در را برایش باز کرد. صمد تا خدیجه را دید. شستش خبردار شده بود، پرسیده بود: «چه خبر! قدم راحت شد؟» خدیجه گفته بود بچه به دنیا آمده، اما از دختر یا پسر بودنش چیزی نگفته بود. حوری توی اتاق بود. از پشت پنجره صمد را دید. رو کرد به من و با خنده گفت: «قدم! چشمت روشن، شوهرت آمد.» و قبل از اینکه صمد به اتاق بیاید، رفت بیرون. بالای کرسی خوابیده بودم. صمد تا وارد شد، خندید و گفت: «به به، سلام قدم خانم. قدم نو رسیده مبارک. کو این دختر قشنگ من!» از دستش ناراحت بودم. خودش هم می دانست. با این حال پرسیدم: «کی به تو گفت؟! خدیجه؟!» نشست کنارم. بچه را خوابانده بودم پیش خودم. خم شد و پیشانی بچه را بوسید و گفت: «خودم فهمیدم! چه دختر نازی. قدم به جان خودم از خوشگلی به تو برده. ببین چه چشم و ابروی مشکی ای دارد. نکند به خاطر اینکه توی ماه محرم به دنیا آمده این طور چشم و ابرو مشکی شده.» بعد برگشت و به من نگاه کرد و گفت: «می خواستم به زن داداشت مژدگانی خوبی بدهم. 🌱 &ادامه دارد.... 🦋🌱🌹🌱🦋🌱🌹🌱🦋🌱🌹🌱🦋🌱 *مـجموعہ فرهنگے شہید ابـراهیم هادے 💝هادےدلہـا* *ما را در فضاے مجازے دنبال ڪنید* ⤵️⤵️⤵️⤵️ 🌻|پیج اینستاگرام شهید ابراهیـم هادی : https://www.instagram.com/rafiq_shahidam96/ 🌻|ڪانال شهیـد ابـراهیـم هادی ایـتا: *@rafiq_shahidam96* http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
کانال ابراهيم هادی (رفیق شهیدم )❤️
🌹🌱🦋🌱🌹🌱🦋🌱🌹🌱🦋🌱🌹🌱 🌹🍃 بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ🍃🌹 📒 #رمان_دختر_شینا 🌱🦋 🖌 به قلم : #بهناز_ضرا
🌹🌱🦋🌱🌹🌱🦋🌱🌹🌱🦋🌱🌹🌱 🌹🍃 بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ🍃🌹 📒 🌱🦋 🖌 به قلم : 🌱🌸 📌 قسمت: حیف که نگفت بچه دختر است. فکر کرد من ناراحت می شوم.» بلند شد و رفت بالای سر خدیجه که پایین کرسی خوابیده بود. گفت: «خدیجه من حالش چطور است؟!» گفتم: «کمی سرما خورده. دارویش را دادم. تازه خوابیده.» صمد نشست بالای سر خدیجه و یک ربعِ تمام، موهای خدیجه را نوازش کرد و آرام آرام برایش لالایی خواند. فردا صبح زود صمد از خواب بیدار شد و گفت: «می خواهم امروز برای دخترم مهمانی بگیرم.» خودش رفت و پدر و مادر، خواهرها و برادرها، و چند تا از فامیل های نزدیک را دعوت کرد. بعد آمد و آستین ها را بالا زد. وسط حیاط اجاقی به پا کرد. مادر و خواهرها و زن برادرهایم به کمکش رفتند. هر چند، یک وقت می آمد توی اتاق تا سری به من بزند می گفت: «قدم! کاش حالت خوب بود و می آمدی کنار دستم می ایستادی. بدون تو آشپزی صفایی ندارد.» هوا سرد بود. دورتادور حیاط کوچکمان پر از برف شده بود. پارو را برداشت و برف ها را پارو کرد یک گوشه. برف ها کومه شد کنار دستشویی، گوشه حیاط. 🌱 &ادامه دارد.... 🦋🌱🌹🌱🦋🌱🌹🌱🦋 *مـجموعہ فرهنگے شہید ابـراهیم هادے 💝هادےدلہـا* *ما را در فضاے مجازے دنبال ڪنید* ⤵️⤵️⤵️⤵️ 🌻|پیج اینستاگرام شهید ابراهیـم هادی : https://www.instagram.com/rafiq_shahidam96/ 🌻|ڪانال شهیـد ابـراهیـم هادی ایـتا: *@rafiq_shahidam96 * http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اگه میخوای همه چیز در مورد پشت پرده برجام و حواشی سخنان رهبری در مورد مذاکرات و بدونی این کلیپ یک دقیقه ای و نگاه کن 🔽 این هشتگا ایتارو بترکونه بچه ها💪 براى دانلود كليپ هاى بیشتر به كانالمـــون يه ســرى بزنين دست پُــر مياين بيرون😉👇🏻 @seyedoona_eitaa @seyedoona_eitaa و یا لینک زیر https://eitaa.com/joinchat/2595225693Cb759e2481e منتظرتونیم☺️👋
کانال ابراهيم هادی (رفیق شهیدم )❤️
🌹🌱🦋🌱🌹🌱🦋🌱🌹🌱🦋🌱🌹🌱 🌹🍃 بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ🍃🌹 📒 #رمان_دختر_شینا 🌱🦋 🖌 به قلم : #بهناز_ضرا
🌹🌱🦋🌱🌹🌱🦋🌱🌹🌱🦋🌱🌹🌱 🌹🍃 بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ🍃🌹 📒 🌱🦋 🖌 به قلم : 🌱🌸 📌 قسمت: به بهانه اینکه سردش شده بود آمد توی اتاق. زیر کرسی نشست. دستش را گذاشت زیر لحاف تا گرم شود. کمی بعد گرمِ تعریف شد. از کارش گفت، از دوستانش، از اتفاقاتی که توی هفته برایش افتاده بود. خدیجه را خوابانده بودم سمت راستم، و بچه هم طرف دیگرم بود. گاهی به این شیر می دادم و گاهی دستمال خیس روی پیشانی خدیجه می گذاشتم. یک دفعه ساکت شد و رفت توی فکر و گفت: «خیلی اذیتت کردم. من را حلال کن. از وقتی با من ازدواج کردی، یک آب خوش از گلویت پایین نرفته. اگر مرا نبخشی، آن دنیا جواب خدا را چطور بدهم.» اشک توی چشم هایم جمع شد. گفتم: «چه حرف ها می زنی!» گفت: «اگر تو مرا نبخشی، فردای قیامت روسیاهِ روسیاهم.» گفتم: «چرا نبخشم؟!» دستش را از زیر لحاف دراز کرد و دستم را گرفت. دست هایش هنوز سرد بود. گفت: «تو الان به کمک من احتیاج داری. اما می بینی نمی توانم پیشت باشم. انقلاب تازه پیروز شده. اوضاع مملکت درست و حسابی سر و سامان نگرفته. کلی کار هست که باید انجام بدهیم. اگر بمانم پیش تو، کسی نیست کارها را به سرانجام برساند. اگر هم بروم، دلم پیش تو می ماند.» 🌱 &ادامه دارد.... 🦋🌱🌹🌱🦋🌱🌹🌱🦋🌱🌹🌱🦋🌱 *مـجموعہ فرهنگے شہید ابـراهیم هادے 💝هادےدلہـا* *ما را در فضاے مجازے دنبال ڪنید* ⤵️⤵️⤵️⤵️ 🌻|پیج اینستاگرام شهید ابراهیـم هادی : https://www.instagram.com/rafiq_shahidam96/ 🌻|ڪانال شهیـد ابـراهیـم هادی ایـتا: *@rafiq_shahidam96 * http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
کانال ابراهيم هادی (رفیق شهیدم )❤️
🌹🌱🦋🌱🌹🌱🦋🌱🌹🌱🦋🌱🌹🌱 🌹🍃 بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ🍃🌹 📒 #رمان_دختر_شینا 🌱🦋 🖌 به قلم : #بهناز_ضرا
🌹🌱🦋🌱🌹🌱🦋🌱🌹🌱🦋🌱🌹🌱 🌹🍃 بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ🍃🌹 📒 🌱🦋 🖌 به قلم : 🌱🌸 📌 قسمت: گفتم: «ناراحت من نباش. اینجا کلی دوست و آشنا، و خواهر و برادر دارم که کمکم کنند. خدا شیرین جان را از ما نگیرد. اگر او نبود، خیلی وقت پیش از پا درآمده بودم. تو آن طور که دوست داری به کارت برس و خدمت کن.» دستم را فشار داد. سرش را که بالا گرفت، دیدم چشم هایش سرخ شده. هر وقت خیلی ناراحت می شد، چشم هایش این طور می شد. هر چند این حالتش را دوست داشتم، اما هیچ دلم نمی خواست ناراحتی اش را ببینم. من هم دستش را فشار دادم و گفتم: «دیگر خوب نیست. بلند شو برو. الان همه فکر می کنند با هم دعوایمان شده.» خواهرم پشت پنجره ایستاده بود. به شیشه اتاق زد. صمد هول شد. زود دستم را رها کرد. خجالت کشید. سرخ شد. خواهرم هم خجالت کشید، سرش را پایین انداخت و گفت: «آقا صمد شیرین جان می خواهد برنج دم کند. می آیید سر دیگ را بگیریم؟» بلند شد برود. جلوی در که رسید، برگشت و نگاهم کرد و گفت: «حرف هایت از صمیم دل بود؟» خندیدم و گفتم: «آره، خیالت راحت.» ظهر شده بود. اتاق کوچک مان پر از مهمان بود. یکی سفره می انداخت و آن یکی نان و ماست و ترشی وسط سفره می گذاشت. 🌱 &ادامه دارد.... 🦋🌱🌹🌱🦋🌱🌹🌱🦋🌱🌹🌱🦋🌱 *مـجموعہ فرهنگے شہید ابـراهیم هادے 💝هادےدلہـا* *ما را در فضاے مجازے دنبال ڪنید* ⤵️⤵️⤵️⤵️ 🌻|پیج اینستاگرام شهید ابراهیـم هادی : https://www.instagram.com/rafiq_shahidam96/ 🌻|ڪانال شهیـد ابـراهیـم هادی ایـتا: *@rafiq_shahidam96 * http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
🌺🦋🌸🦋🌸🦋🌸🦋🌸🦋🌺 🔵✨ بسم الله الرحمن الرحیم ✨🔵 📚 👇👇 💫موضوع 4🌟 (ویژه افطار ماه مبارک رمضان) 📋ارائه دهنده : برادر 🍂🌺 @haghtalab ✨ازتاریخ :1400/01/28شنبه ⏰ ساعت :19:15🌸 عزیزان لطفا مابین کنفرانس پیام ارسال نکنید🚫 🔻جهت نظر وپیشنهاد وسوال به ایدی زیر مراجعه بفرمایید⬇️⬇️ @haghtalab با تشکر از همکاری همه دوستان🙏🌹 لینک قسمت قبل⤵️⤵️ https://eitaa.com/TALiYAN_HAGH/6588 لینک کانال ارشیو⬇️⬇️ @booyebehesht12 🌺🦋🌸🦋🌸🦋🌸🦋🌺 http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
هدایت شده از کانال تالیان حق
الهی بامید تو سلام طاعات وعبادات تون قبول حق باشه امیدوارم در چهارمین روز از ماه بندگی خالصانه رسم بندگی تؤام با اخلاص را بجا اورده باشید واز لحاظ روحی به حال خوش معنوی رسیده باشید در خدمت شما هستیم با چهارمین قسمت از از ویژه نامه ی افطار ماه مبارک رمضان بانام انچه در ویژه نامه به اکاهی شما می رسد با محوریت ؟ اسماءالحسنی .اذان مغرب ودعای ویژه ی افطار باما همراه باشید
هدایت شده از کانال تالیان حق
اولین قسمت برنامه را با شروع می کنیم که دریک پست سعی می شه نکته های مهمی را متذکر بشه خوندش خالی از لطف نیست
هدایت شده از کانال تالیان حق
۴ بزرگ درس زندگیم را ازاین متن گرفتم 🔺بعضی از مذهبی ها فقط دوست دارن از قرآن و حدیث بگیم و اونم چیزی که خودشون دوست دارن رو بگیم نه چیزی ک خدا و اهل بیت علیهم السلام میخوان 🔸مثلا تا از ثروت میگی میگه آقا ولمون کن بگو چطوری گناهمو ترک کنم😊 باشه میگیم ولی چه کنیم که یکی از سرمنشاء های فسادی که باعث شده تو به گناه بیفتی 🌀این هستش که بخشی از ثروت کشورها بدست انسان های مفسد و خبیث هست که نه تنها با به لجن کشیدن من و شما اخم نمی کنن بلکه شادی میکنن رقص و پایکوبی دارن که تونستن تو رو به یک انسان منفعل گنهکار تبدیل کنن ❌ ادامه دارد...... ۴
هدایت شده از کانال تالیان حق
این قسمت براتون کلیپ هایی از اساتید مطرح کشوری در حوزه ی اخلاق براتون تدارک دیده شده نکات مهمی درون این کایپ ها نهفته است که می تونه سیر تحولی باشه برای یک زندگی مومانه این کلیپ را گوش کنید وببینید چقدر نقش ثروت ومال حلال در زندگی مهمه ۴
هدایت شده از کانال تالیان حق
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به اندازه نیازت پول دربیار تااخر این کلیپ راببین دین داری منفعلانه نداشته باشیم مومن زرنگ باشیم ۴
هدایت شده از کانال تالیان حق
بخش پر طرفدار ویژنامه هستش که بامحوریت سلسله مباحث ؟ معنی هدایت و راه رسیدن وشناخت خداوند به زبان ساده وروان براتون شرح داده شده وحالا قسمت وهارمش تقدیم تون می شه
هدایت شده از کانال تالیان حق
قبلش یک نکته ما درنظر داریم باتوجه به رویداد ها ووقایع روز جامعه هم تحلیل های روشنگرانه داشته باشیم مبحث اصلی مون همین مباحث هدایت هستش ولی از رویداد های مهم دور برمون وهم غافل نمی شیم برا همین فردا بامید در تحلیل بوی بهشت یک تحلیل بصیرتی وروشن گری دارم حتما پیگیری کنید خوندنش خالی از لطف نیست واما ادامه بحث هدایت⤵️⤵️
هدایت شده از کانال تالیان حق
🌸🌸بسم الله الرحمن الرحیم🌸🌸 ؟
هدایت شده از کانال تالیان حق
❇️یه کسی میگفت من یه داشتم. ده دوازده سالی داشتم؛ منت میکشیدم خدا رو، التماسش میکردم مشکل منو حل کن!!! 🔰میگفت یه شب ماه رمضانی بود... بعد از افطار داشتم وضو میگرفتم ؛ گفتم : «خدایا مشکل ما رو که حل نکردی ، حداقل ما رو کن که خودمون باید بفهمیم چیکار کنیم ... همون موقع مستجاب شد!!!😍 عجب!!! خدایا !!! حاضری بنده ای رو ده دوازده سال گرفتاری ببینه،☺️ چون؛ اون حرفی رو که باید بزنه!! نزده ....
هدایت شده از کانال تالیان حق
🌟 خیلی لازمه، گاهی از اوقات ؛ ماها زندگی رو تجربه می‌کنیم برای این که خدا نشون بده، که ما چی باید بخوایم واقعا؟؟ 🍃 ما چی رو باید کنیم؟؟🤔 💠خداوند متعال برای زندگی ما یه بروشوری درست نکرده که برو این بروشور رو بخون!!!! مثل یخچال هایی که میفروشن.
هدایت شده از کانال تالیان حق
⭕️ یکی از علما میگفتن سر کلاس درس که ‌انواع مذاهب حضورداشتن یک واقعه تاریخی رو گفتم.... 🔰 وگفتم که علی القاعده باید وقایع تاریخی رو همه ی مذاهب نقل کرده باشن . ولی ...
هدایت شده از کانال تالیان حق
من یه خاطره بگم از رفیق خودم 🔶 یکی از رفقای من تقریباً نیمه شب بود؛ زنگ زدبهم ،،، 🍃 گفتش فلان حکم فقهی رو ؛ از نظر فلان مذهب،، تو چجوری میبینی؟؟ گفتم باید مراجعه کنم. رفتم و کتابهای فقهی شون رو برداشتم . از کتابهای قدیمی که داشتم برای خودم. 🔰شروع کردم به مطالعه کردن، که جواب مسئله ی اونو بدم. 👈دیدم حاشیه صفحات نزدیک همونجا، این «واقعه ی تاریخی» روبه مناسبت نقل کرده واسامی رو هم نوشته.😳 😍 الله اکبر....
هدایت شده از کانال تالیان حق
پیش خودم گفتم 🔵خدایا ... یعنی آدم یه دونه کتاب بخواد بخونه ؛ قبلش باید پیدا کنه‼️ خدایا ؟؟؟
هدایت شده از کانال تالیان حق
عزیزدلم می خوام بگم 🌀گاهی شما یه سری آیات قرآن رو میخونید، مرور میکنید... قرائت...تلاوت...! 🔷 روایاتی به چشمتون میخوره....اما اتفاقی نمیوفته براتون ،، حتی از نظر ذهنی. 🔰 اینجا یه ویژه ای باید اتفاق بیوفته!!! خدا نخواد به گوشت میخوره ... کمونه میکنه ، یعنی به وارد نمیشه!!! قلبت یعنی ذهنت هاااا ... قلب هنوز مونده مرحله بعدیه✅ 👈مرحله بعدی هدایت؟ متوجهش شدی؟