فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سه روز تا محرم
🎥برافراشتن نخستین خیمه عزا در حرم حضرت عباس (ع)
خیمه عزا در آستانه محرم و ایام عزاداری امام حسین علیهالسلام، در حرم حضرت عباس علیهالسلام برافراشته شد.
#محرم۱۴۴۵🏴
بوی محرم داره میاد🖤🥺
🕊بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ🕊
#مناجات_التائبین
(مناجات توبهکنندگان)
[خدایا... ] اگر آمرزش طلبی از خطاکاری سبب فروریختن خطاها از پرونده است، من از آمرزش خواهانم، آنقدر مرا سرزنش كن تا راضی بشوی!
#امام_سجاد علیه السلام
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
┄┅┅❅❁❅┅┅🖤
@rafiq_shahidam96
❁═══┅┄
《 کانال شهید ابراهیم هادی رفیق شهیدم 🖤👆》
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚫️فلسفه سیاه پوش شدن از اول محرم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ارباب صدای قدمت می آید....
۳روزتامحرم
‹ اگهمُحرمتبیاد ! ›.mp3
4.81M
من که به غیر کربلا چیزی نمیخواستم ازت...!😔
آقا این رسمش نبود...💔
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
┄┅┅❅❁❅┅┅🖤
@rafiq_shahidam96
❁═══┅┄
《 کانال شهید ابراهیم هادی رفیق شهیدم 🖤👆》
4_5775927510638266181.mp3
2.45M
♨️برای پرچم #امام_حسین(ع) و اهل بیت(ع) خرج کنید
👌 #سخنرانی بسیار شنیدنی
🎙حجت الاسلام #عالی
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
┄┅┅❅❁❅┅┅🖤
@rafiq_shahidam96
❁═══┅┄
《 کانال شهید ابراهیم هادی رفیق شهیدم 🖤👆》
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 ببینید | گزارش ویدیوئی از مراسم جشن تولد شهید آرمان علیوردی در گلزار شهدا بهشتزهرا(س)
🚩 تیرماه ۱۴۰۲
#شهید_آرمان_علی_وردی
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
┄┅┅❅❁❅┅┅🖤
@rafiq_shahidam96
❁═══┅┄
《 کانال شهید ابراهیم هادی رفیق شهیدم 🖤👆》
هدایت شده از شهید رحمان مدادیان (عمو رحمان)
💠اجرای زنده نماهنگ 🌷سربند یا زهرا🌷
📺 برنامه هشت بهشت _ شبکه اصفهان
📆 امشب _ ۲۵ تیرماه ۱۴۰۲
⏰ حوالی ساعت: ۲۱:۰۰ الی ۲۱:۴۵
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
🖤🍀کانال شهدایی شهیدرحمان مدادیان 👇
🇮🇷 @shahidmedadian
╰━━🌷🕊🖤🕊🌷━━╯
42.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
_ببینید قسمتی از عاشقانه های شهید عباس دانشگر و همسرشون!🥺❤️
_قسمت اول_1⃣
#زندگیشهدایی
#شهید_عباس_دانشگر...🌷🕊
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
┄┅┅❅❁❅┅┅🖤
@rafiq_shahidam96
❁═══┅┄
《 کانال شهید ابراهیم هادی رفیق شهیدم 🖤👆》
A j:
☘ سلام بر ابراهیم ☘
💥 قسمت پنجاه پنجم : معجزه اذان ( ۲ )
✔️ راوی : حسین الله کرم
🔸از ماجراي مطلع الفجر پنج سال گذشت. در زمستان سال 1365 درگير عمليات كربلاي پنج در شلمچه بوديم.قسمتي از كار هماهنگي لشکرها و اطلاعات عمليات با ما بود. براي هماهنگي و توجيه بچه هاي لشگر بدر به مقر آنها رفتم.
قرار بود كه گردانهاي اين لشکر كه همگي از بچه هاي عرب زبان و عراقيهاي مخالف صدام بودند براي مرحله بعدي عمليات اعزام شوند.
پس از صحبت با فرماندهان لشکر و فرماندهان گردانها، هماهنگيهاي لازم را انجام دادم و آماده حركت شدم.
🔸از دور يكي از بچه هاي لشکر بدر را ديدم که به من خيره شده و جلو مي آمد!
آماده حركت بودم كه آن بسيجي جلوتر آمد و سلام كرد. جواب سلام را دادم و بيمقدمه با لهجه عربي به من گفت: شما درگيلا نغرب نبوديد؟!
با تعجب گفتم: بله. من فكر كردم از بچه هاي منطقه غرب است. بعد گفت:
مطلع الفجر يادتان هست؟ ارتفاعات انار، تپه آخر!
🔸كمي فكر كردم و گفتم: خب!؟ گفت: هجده عراقي كه اسير شدند يادتان هست؟! با تعجب گفتم: بله، شما؟!
باخوشحالي جواب داد: من يكي از آنها هستم!! تعجب من بيشتر شد. پرسيدم: اينجا چه ميكني؟!
گفت: همه ما هجده نفر در اين گردان هستيم، ما با ضمانت آيت الله حكيم آزاد شديم. ايشان ما را كامل ميشناخت، قرار شد بيائيم جبهه و با بعث يها بجنگيم!
خيلي براي من عجيب بود. گفتم: بارك الله، فرمانده شما كجاست؟!
🔸گفت: او هم در همين گردان مسئوليت دارد. الان داريم حركت م يكنيم به سمت خط مقدم.
گفتم: اسم گردان و نام خودتان را روي اين كاغذ بنويس، من الان عجله دارم. بعد از عمليات مييام اينجا و مفصل همه شما را ميبينم.
همينطور كه اسامي بچه ها را مينوشت سؤال كرد: اسم مؤذن شما چي بود؟!
جواب دادم: ابراهيم، ابراهيم هادي.
گفت: همه ما اين مدت به دنبال مشخصاتش بوديم.
🔸از فرماندهان خودمان خواستيم حتماً او را پيدا كنند. خيلي دوست داريم يكبار ديگر آن مرد خدا را ببينيم. ساكت شدم. بغض گلويم را گرفته بود. سرش را بلند كرد و نگاهم كرد.
گفتم: انشاءالله توي بهشت همديگر را ميبينيد! خيلي حالش گرفته شد. اسامي را نوشت و به همراه اسم گردان به من داد. من هم سريع خداحافظي كردم و حركت كردم. اين برخورد غيرمنتظره خيلي برايم جالب بود.
در اسفندماه 1365 عمليات به پايان رسيد. بسياري از نيروها به مرخصي رفتند. يك روز داخل وسايلم كاغذي را كه اسير عراقي يا همان بسيجي لشکر بدر نوشته بود پيدا كردم. رفتم سراغ بچه هاي بدر. از يكي از مسئولين لشکر سراغ گرداني را گرفتم كه روي كاغذ نوشته بود. آن مسئول جواب داد: اين گردان منحل شده. گفتم: ميخواهم بچه هايش را ببينم.
🔸فرمانده ادامه داد: گرداني كه حرفش را ميزني به همراه فرمانده لشکر، جلوي يكي از پاتكهاي سنگين عراق در شلمچه مقاومت كردند. تلفات سنگيني را هم از عراقيها گرفتند ولي عقبنشيني نكردند.
بعد چند لحظه سكوت كرد و ادامه داد: كسي از آن گردان زنده برنگشت!
گفتم: اين هجده نفر جزء اسراي عراقي بودند. اسامي آنها اينجاست، من آمده بودم كه آنها را ببينم.
جلو آمد. اسامي را از من گرفت و به شخص ديگري داد. چند دقيقه بعد آن شخص برگشت و گفت: همه اين افراد جزء شهدا هستند!
ديگر هيچ حرفي نداشتم. همينطور نشسته بودم و فكر م يكردم. با خودم گفتم: ابراهيم با يك اذان چه كرد! يك تپه آزاد شد، يك عمليات پيروز شد، هجده نفر هم مثل حرّ از قعر جهنم به بهشت رفتند.
🔸بعد به ياد حرف آن رزمنده عراقيا فتادم : انشاءالله درب هشت همديگر را ميبينيد.
بي اختيار اشك از چشمانم جاري شد. بعد خداحافظي كردم وآمدم بيرون.
من شك نداشتم ابراهيم ميدانست كجا بايد اذان بگويد، تا دل دشمن را به لرزه درآورد. و آنهايي را كه هنوز ايمان در قلبشان باقي مانده هدايت كند!
📚 منبع : کتاب سلام بر ابراهیم 👉
شهید#ابراهیم_هادی🕊🌹
🌷
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
┄┅┅❅❁❅┅┅🖤
@rafiq_shahidam96
❁═══┅┄
《 کانال شهید ابراهیم هادی رفیق شهیدم 🖤👆》
A j:
☘ سلام بر ابراهیم ☘
💥 قسمت پنجاه ششم: چفیه
✔️ راوی : عباس هادی
🔸ابراهيم در مرخصي به سر ميبرد.
آخر شب بود كه آمد خانه، كمي صحبت كرديم. بعد ديدم توي جيبش يك دسته بزرگ اسكناس قرار دارد!
گفتم: راستي داداش، اينهمه پول از كجا ميياري!؟ من چند بار تا حالا ديدم كه به مردم كمك ميكني، براي هيئت خرج ميكني، الان هم كه اين همه پول تو جيب شماست!
بعد به شوخي گفتم: راستش رو بگو، گنج پيدا كردي!؟
🔸ابراهيم خنديد وگفت: نه بابا، رفقا اينها را به من ميدهند، خودشان هم ميگويند در چه راهي خرج كنم. فرداي آنروز با ابراهيم رفتيم بازار، از چند دالان و بازارچه رد شديم. به مغازه مورد نظر رسيديم.
مغازه تقريباً بزرگي بود. پيرمرد صاحب فروشگاه و شاگردانش يك يك با ابراهيم دست و روبوسي كردند، معلوم بود كاملاً ابراهيم را ميشناسند.
بعد از كمي صحب تهاي معمول، ابراهيم گفت: حاجي، من انشاءالله فردا عازم گيلان غرب هستم.
پيرمرد هم گفت: ابرام جون، براي بچه ها چيزی احتياج داريد؟
🔸ابراهيم كاغذي را از جيبش بيرون آورد. به پيرمرد داد وگفت: به جز اين چند مورد، احتياج به يك دوربين فيلمبرداري داريم. چون اين رشادتها و حماسه ها بايد حفظ بشه .آيندگان بايد بدانند اين دين و اين مملكت چه طور حفظ شده.
بعد هم ادامه داد: براي خود بچه هاي رزمنده هم احتياج به تعداد زيادي چفيه داريم.
🔸صحبت كه به اينجا رسيد پسر آن آقا كه حرفهاي ابراهيم را گوش ميكرد جلو آمد وگفت: حالا دوربين يه چيزي، اما آقا ابرام، چفيه ديگه چيه؟! مگه شما مثل آدماي لات و بيكار ميخواهيد دستمال گردن بندازيد!؟
ابراهيم مكثي كرد وگفت: اخوي، چفيه دستمال گردن نيست. بچه هاي رزمنده هر وقت وضو ميگيرند چفيه برايشان حوله است، هر وقت نماز ميخوانند سجاده است. هر وقت زخمي شوند، با چفيه زخم خودشان را ميبندند و...
🔸پيرمرد صاحب فروشگاه پريد تو حرفش و گفت: چشم آقا ابرام، اون رو هم تهيه ميكنيم.
فردا قبل از ظهر جلوي درب خانه بودم. همان پيرمرد با يك وانت پر از بار آمد. سريع رفتم داخل خانه و ابراهيم را صدا كردم.
پيرمرد يك دستگاه دوربين و مقداري وسايل ديگر به ابراهيم تحويل داد و گفت: ابرام جان، اين هم يك وانت پر از چفيه.
بعدها ابراهيم تعريف ميكرد كه از آن چفيه ها براي عمليات فتح المبين استفاده كرديم.
كم كم استفاده از چفيه عامل مشخصه رزمندگان اسلام شد.
📚 منبع : کتاب سلام بر ابراهیم 👉
شهید#ابراهیم_هادی🕊🌹
🌷
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
┄┅┅❅❁❅┅┅🖤
@rafiq_shahidam96
❁═══┅┄
《 کانال شهید ابراهیم هادی رفیق شهیدم 🖤👆》
Part27_علی از زبان علی.mp3
8.58M
قسمت7⃣2⃣
..........دوران جنگ نهروان.............
*گفتگوی عبدالله بن عباس با خوارج
*پاسخ امام (ع) به شبهات خوارج
*شکست خوارج در مناظره با امام (ع)
*واقعه حکمیت
*خیانت نمایندگان در حکمیت
*سخنان امیرالمومنین(ع) پس از حکمیت
#حضرت_علی
#عید_غدیر
#امیرالمومنین
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
┄┅┅❅❁❅┅┅🖤
@rafiq_shahidam96
❁═══┅┄
《 کانال شهید ابراهیم هادی رفیق شهیدم 🖤👆》
-
#بهنقلازخواهرشهیدابراهیمهادی:
یادم می آید
یک روزهایی ابراهیم
دیر وقت به منزل میآمد
و خیلی خسته بود
اما تا صبح نمی خوابید ،
تا نماز صبحش قضا نشود ...
-
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#عارفانه
🎥 تصمیم بگیریم از همین ماه محرم در زندگی هایمان با آقا امام حسین علیه السلام شریک شویم با این روش
🎙حجت الاسلام عالی
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
┄┅┅❅❁❅┅┅🖤
@rafiq_shahidam96
❁═══┅┄
《 کانال شهید ابراهیم هادی رفیق شهیدم 🖤👆》
1_1906818958.mp3
1.78M
#کاش در نافلهات نام مرا هم ببری
که #دعای تو کجا عبد گنهکار کجا
با امـام زمانت یه قـرار عـاشقانه بذار
و هــر روز🕊📿
❣ دعای_عهد بخون... ❀❀❣
🎙با صدای #استادفرهمند
الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِلوَلــیِّڪَاَلْفــَرَجْبحق حضࢪٺزینبڪبرۍسلاماللهعلیها🤲🏻
کانال فرهنگی انقلابی شهید ابراهیم هادی
👇👇👇
@rafiq_shahidam96
. 🕊 تلاوت آیات قرآن ڪریم ؛
۩ بــِہ نـیّـت
برادرشھیدابراهیمهادے 🌿'
#صفـــ۲۹۴ــفحه 📚
•﴿رفیقشھیدمابراهیمهادے﴾•
🌷﷽🌷
🌹 خاکریز خاطرات (دری از درهای بهشت)
همراه سردار رفته بودیم
اصفهان،
مأموریت.
موقع برگشتن،
بردمان تخت فولاد.
به گلزار شهدا که رسیدیم،
گفت:
《بچهها!،
دوست دارین،
دری از درهای بهشت رو به شما نشون بدم؟》
گفتیم:
«چی از این بهتر، سردار!»
کفشهایش را درآورد،
وارد گلزار شد.
یک راست بردمان سر مزار شهید حسین خرازی.
با یقین گفت:
《از این قبر مطهر،
دری به بهشت باز میشه.》
نشستیم.
موقع فاتحه خواندن،
حال و هوای سردار
تماشایی بود.
توی آن لحظهها،
هیچ کدام از ما نمیدانستیم که این حال و هوا،
حال و هوای پرواز است؛
به ده روز نکشید
که خبر آسمانی شدن خودش را هم شنیدیم.
وصیت کرده بود
که حتماً کنار شهید خرازی دفنش کنند.
دفنش هم کردند.
تازه آن روز فهمیدیم
که بنا بوده از این جا،
در دیگری هم به بهشت باز بشود!
🌷🍃🌸💠🌸🍃🌷
🌷نثار ارواح مطهر سرداران شهید "حاج حسین خرازی" و "حاج احمد کاظمی" صلوات🌷
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
┄┅┅❅❁❅┅┅🖤
@rafiq_shahidam96
❁═══┅┄
《 کانال شهید ابراهیم هادی رفیق شهیدم 🖤👆》
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#دفاع_مقدس
🔵تصاویری از لحظات نفسگیر
عملیات رمضان بمناسبت سالروز
این عملیات در تیر ۱۳۶۱
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
┄┅┅❅❁❅┅┅🖤
@rafiq_shahidam96
❁═══┅┄
《 کانال شهید ابراهیم هادی رفیق شهیدم 🖤👆》
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 اگرم اجل ندهد امان به محرمت برسم حسین
تو امان بده که به روضهی تو بگیرد این نفسم حسین
محمد حسین پویانفر
#اللهم_ارزقنا_کربلا_بحق_الحسین_ع
┄┅┅❅❁❅┅┅🖤
@rafiq_shahidam96
❁═══┅┄
《 کانال شهید ابراهیم هادی رفیق شهیدم 🖤👆》
حاج حسین_۲۰۲۳_۰۷_۱۶_۰۸_۳۶_۵۸_۶۴۳.mp3
6.5M
شورِ محرم عشقه ...
حاج حسین سیب سرخی
┄┅┅❅❁❅┅┅🖤
@rafiq_shahidam96
❁═══┅┄
《 کانال شهید ابراهیم هادی رفیق شهیدم 🖤👆》
اباعبدالله_۲۰۲۳_۰۷_۱۶_۰۸_۳۲_۲۵_۶۱۹.mp3
3.13M
کاش نفس نفس جوانیم شود پسندتو
حاج سید رضا نریمانی
┄┅┅❅❁❅┅┅🖤
@rafiq_shahidam96
❁═══┅┄
《 کانال شهید ابراهیم هادی رفیق شهیدم 🖤👆》