*بسم الله الرحمن الرحیم*
🌈 #قسمت_چهارم
🌈 #هرچی_تو_بخوای
بعد کلاسهام رفتم خونه...
همش به حرفهای خانم رسولی فکر💭 میکردم.
مامان تو آشپزخونه بود.بالبخند گفتم:
_سلام مامان گلم😍✋
-سلام خسته نباشی.بیابشین برات چایی بریزم😊☕️
-برم لباسهامو عوض کنم،یه آبی به دست و صورتم بزنم بعدمیام☺️
-باشه برو.
رفتم توی اتاق و پشت در نشستم.
خیلی ناراحت بودم.😞به درستی کاری که قبلا میکردم مطمئن بودم.
گفتم
✨خدایا تو خوب میدونی😔 من هرکاری کردم #بخاطرتو بوده...
بلند شدم،وضو گرفتم و نماز خوندم تا آروم بشم.از خدا خواستم کمکم کنه.😔🙏✨
دلم روضه میخواست.
با گوشیم برای خودم روضه گذاشتم و کلی گریه کردم.😭✨تو حال و هوای خودم بودم که مامان برای شام🍛 صدام کرد.
قیافه م معلوم بود گریه کردم.😣
حالا جواب مامان و بابا رو چی بدم؟😔 آبی به صورتم زدم و رفتم سمت آشپزخونه.بسم الله گفتم و نسبتا بلند سلام کردم.
مامان و بابا یه کم نگاهم کردن.مامان گفت:
_باز برا خودت روضه گذاشتی؟😕
لبخندی زدم و نشستم کنار میز.سرشام بابا گفت:
_خانواده ی صادقی فردا شب میان.فردا که کلاس نداری؟😊
-نه
-پس بیرون نرو.یه کم به مادرت کمک کن.
-چشم.😊
برای اینکه به استادشمس و حرفهای خانم رسولی فکر نکنم همه ی کارها رو خودم انجام دادم...😅
مامان هم فکرکرد به قول خودش سرعقل اومدم...😆🙊
عصر شد و من همه ی کارها رو انجام دادم. گردگیری🙈 و جاروبرقی🙈 کردم.میوه ها رو شستم 🙈و توی ظرف چیدم.شیرینی ها رو آماده کردم.🙈
کم کم برادرهام هم اومدن...
❤️داداش علی فرزند بزرگ خانواده ست☺️ و شش سال از من بزرگتره و یه پسر چهار ساله داره که اسمش امیرمحمده،❤️علی و اسماء❤️ همسرش معلم هستن و بخاطر کارشون فعلا یه شهر دیگه زندگی میکنن.
❤️بعد داداش محمده که چهارسال از من بزرگتره و پاسداره، 😍تا حالا چند بار رفته 💚سوریه.💚یه دختر سه ساله داره به اسم ضحی.👧🏻❤️مریم همسر محمد❤️ قبل از ازدواج با محمد دوست من بوده.یک سال از من بزرگتره و توی مسجد باهم آشنا شده بودیم.من با داداش محمد خیلی راحت ترم.روحیاتش بیشتر شبیه منه.☺️😍
مامان با کلی ذوق براشون میگفت که از صبح کارها رو زهرا خودش انجام داده.😅
همه بالبخند به من نگاه میکردن.
محمد گفت:
_تو که هنوز ندیدیش .ببینم ناقلا نکنه دیدیش و ما خبر نداریم.😜
باخنده گفتم:
_پس چی فکر کردی داداش؟فکر کردی اگه من تأییدش نمیکردم بابا اجازه میداد بیان خاستگاری؟ مگه نمیدونی نظر من چقدر برای مامان و بابا مهمه؟😁😅
همه خندیدن...😁😀😃😄
رفتم توی اتاقم که آماده بشم،چشمم افتاد به کتاب برنامه نویسی که روی میز تحریرم بود...
دوباره یاد استادشمس و خانم رسولی افتادم.
ناراحت به کتاب خیره شده بودم.متوجه نشدم محمد اومده توی اتاق و داره به من نگاه میکنه.صدام کرد:
_زهرا
جا خوردم،... رفتم عقب.گفت:
_چته؟کجایی؟نیستی؟😐
-حواسم نبود😒
-کجا بود؟😊
-کی؟😧
-حواست دیگه.😉
-هیچی،ولش کن😔
-سهیل رو میخوای چکارکنی؟😊
-سهیل دیگه کیه؟😒😕
-ای بابا! اصلا نیستی ها. خواستگار امشبت دیگه.😐
-آها!نمیدونم،چطور مگه؟🙁
-من دیدمش،اونی #نیست که تو بخوای.😎👌
-پس بابا اجازه داده بیان؟😕
-بابا هم هنوز ندیدتش.بهم گفت تحقیق کنم،منم دیدمش.😌
-میگی چکارکنم؟... 😕
ادامه دارد...
📚 نویسنده : بانو مهدییار منتظر قائم
*رفیق شهیدم ابراهیم هادی *
http://eitaa.com/joinchat/1545666588C617dd02c1c
🌷شبتــــون شهـــــدایی🌷
🙏امیدواریم شبتون به آرامش خواب شهدامون آرام باشد...
#ان_شاءالله
🦋🦋🦋
『🌼'!』
وقتےمیریپیشرئیسادارهایکہکارتپیششگیره؛
چقدسعیمیکنۍخودتوخوبجلوهبدی؟
یاچقدوقتیکهتورومیبینهیا باهاتصحبتمیکنه احترامبزاری!
محضاطلاعتونخواستمبگم یهآقایۍهستکه همیشہمیبینتترفیق!
حتےتوپیویودایرکتنامحرما!
جایگاهشمکهخودتون میدونید!
نزارازچشمش بیفتی!
•
🎀میگن قبل از اذان و زمانی که بارون میباره
اگه دعا کنی...🎀
درصد اجابتش خیلییی میره بالا💖🙌 (هر چی خدا بخواد)
دعا کنیم برای #همدیگه...❄️🌨🗣
#بریم_نمازمون_رو_اولِوقت_بخونیم🌈💕
ازخانمهایبدحجابےکهمیگن:👇🏻
( #آقایوناذیتمیشنخبنگاهنکنن)☹️
میخوامبپرسم:
(شماکهخانمیومثلمردهاباچشمودیدن
تحریکنمیشین،خداییشخودتونمیتونین
تویکوچهوخیابونراهبرینونگاهتونبه
دخترایبدحجابنیوفته؟!)🤔
آقاپسرایـےکهمیخوانخوبباشنتویاین
جامعهواقعادارناذیتمیشن...😔🤦♂️
#خواهریکنوباحجاببهتربیرونبیا!..(:🙏😇
❣ #سلام_امام_زمانم ❣
اے ڪه روشن شود
از نـور تو هر #جای جهان
روشنـــاے دل من
حضرتـــ خورشـید #سلام
#اللﮩم_عجل_لولیڪ_الفـرجـ
#ظهور، تحقق پیمان #غدیر است؛
روزیکه همه بیاموزند نه یک قدم جلوتر
و نه یک قدم عقبتر، در رکاب ولی، باشند!
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
اینجا دلی جامانده از قافلهٔ عشق 🕊️
در آرزوی رسیدن به عُشاق
بیقراری میکند ...
قلاجه ، تیرماه ۱۳۶۵
شب عملیات کربلای یک
عکاس : سید مسعود شجاعی
#نوجوانان💔
#آزادسازی_مهران
هدایت شده از ❤️کانال شهید مصطفی صدرزاده❤️
« #قــســمتــی_از_وصــیـت_نــامــه »
@sadrzadeh1
شــهــیـد مـصــطــفــی صـــدرزاده💫
وقـتـی #کـار_فــرهــنــگـی را شــروع میکنیم
چــیــزی کــه بــایــد بــجــنــگــیــم؛ خــودمــان هســتـیـم.
وقـتـی کــارتــانــ مــی گــیــرد و دورتــان شـلــوغ میشــود؛
تــازه اول مبــارزه اســت؛
زیــرا شیــطــان بــه ســراغــتــان مـی آیــد،
🍃🌹🍃🌹🍃
ســخـنــان مــقــام مــعــظــم رهبـــری را گـــوش دهــیــد.
قــلــب شــمــا را بــیــدار مــیکنــد؛
و راه راســت را نــشـانــتــان مـیدهیــد.
ماهـــواره فــرهنـگ کــثــیـف غــربـــــ اســـتــ
و نـــتــیــجــه ای جـــز آتــش دوزخ نــدارد.
اگــر روزی بــه فــکـر شــهـــادتـــ نــبـــودیـــد،
فــردایـــش روزه بــگــیــریــد
ســعــی کــنـــید در روحــیــه خــود شـهـــادتطــلـبــی را پــرورش دهــیــد.💫
خــودســازی دغــدغــه اصــلی شــمــا بــاشــد و زنــدگــی نـامــه شــهــدا را بــخــوانــیــد.🌹
شهــیـد مــصــطــفــی صــدرزاده
کانال شهید مصطفی صدرزاده
❤️⤵️❤️⤵️❤️
@sadrzadeh1
@sadrzadeh1
❤️⤵️❤️⤵️❤️
https://eitaa.com/joinchat/3578724483C0141b45092